مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
رضا پرچیزاده
امروز فیلم «نفرینشدگان» لوچینو ویسکونتی، محصول مشترک ایتالیا و آلمان غربی در 1969 را دیدم. این فیلم، به شیوهای دراماتیک، همزمان با اوجگیری نازیسم در آلمان در دهه 1930، داستان افول خاندانی اشرافی را روایت میکند. ژانر فیلمهایی که داستان افراد نیمهتاریخی یا غیرتاریخی را در پسزمینه وقایع بزرگ تاریخی روایت میکنند، معمولن معروف و محبوب بوده است؛ و نمونههای مشهور دیگر آن، «خوب، بد، زشت» سرجیو لئونه، «کاباره»ی باب فاس، «دار و دستههای نیویورک» مارتین اسکورسیزی، و «هزاردستان» علی حاتمی خودمان هستند. با این وجود، به جز ارزشهای بهنفسهی این شاهکار سینمایی همچون فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری، تدوین، نورپردازی، چهرهآرایی، صحنهپردازی، و طراحی لباس، و تصویرکردن استادانه واقعه تاریخی «شب خنجرهای آخته» در ژوئن ژوئیه 1934 که در آن نازیها، سران نیروهای نیمهنظامی و همجنسگرای «اس.ای» به فرماندهی ارنست روم، رفیق سابق هیتلر و رقیب اصلی او برای حکومت پس از مرگ رییس جمهوری وایمار، مارشال پل فون هیندنبرگ، را در حرکتی سازماندهی شده قتل عام کردند؛ آنچه مرا پس از دیدن این فیلم وا داشت قلم بردارم و این یادداشت کوتاه را بنویسم، شباهت بسیار زیاد میان جو روانی و وقایعی بود که این فیلم تصویر میکند با آنچه که امروز در ایران وجود دارد و میگذرد.
خلاصه تماتیک این تمثیل خوشپرداخت بدین قرار است که اعضای خاندان اشرافی پوسیده اما هنوز نسبتن بههمپیوسته «فون اسنبک»، که جداندرجد صاحب کارخانه ریختهگری و فلزکاری مشهور فون اسنبک بودهاند، با اوجگیری نازیسم و حاکم شدن صریح و بیپرده اصل «کسبقدرتبههرقیمت»، هر کدام برای به دست آوردن منفعت یا قدرت فردی بیشتر، به راهی کشیده میشود؛ و به قصد تامین منافع شخصی، موازی با جنگ قدرت بیاصول و قانون همهگیرتری که کشور آلمان و سپس کل جهان را به لرزه درمی آورد و به ویرانی میکشد، وارد بازی قدرت میشود. این افراد – که مردمی معمولی و بدون ایدئولوژی خاص هستند – از هیچ توطئه و عمل ضداخلاقی و ضداصولی علیه رقیبان خود دریغ نمیکنند؛ زیرا که برای آنها هدف، که همانا کسب قدرت است، در درجه اول اهمیت قرار دارد. در این راه، دوستیها به دشمنیها و عشقها به کینهها بدل میشوند: فریدریش بلندپرواز، حامی خود بارون یواخیم را به قتل میرساند و گناه را به گردن دوستش میاندازد تا خود بر مسند ریاست وی در کارخانه و خانواده بنشیند؛ مارتین بیبندوبار و بیمار روانی و منحرف جنسی، که به دخترعموی خردسال خود و نیز به دخترکی یهودی تجاوز میکند (که به خودکشی دخترک میانجامد)، به قصد انتقام از مادر سلیطه و دسیسهچین و لوند خود، بارونس سوفی، به زور با وی همبستر میشود تا او را تحقیر کند؛ و گونتر نجیب و احساساتی اما سرخورده و تحقیرشده، به نیروهای «اس. اس» میپیوندد تا تنفر فروخوردهاش از اعضای خانواده گرگصفت را در راه «بزرگ»تر و «مفید»تری خرج کند.
آنچه در این میان برای بحث ما اهمیت دارد، بیدار شدن عطش قدرت حاضر در لایههای زیرین درون هر فرد، و به قول فروید، «نهفته» در ناخودآگاه آدمی، در اثر تحتالشعاع سازوکارهای قدرت کلانتر– همچون در سطح حکومت– قرار گرفتن است. نیچه و بعد از او فوکو، قسمت عمده جوششهای ذهنی خود را معطوف به مطالعه پدیده «قدرتخواهی» و «سازوکارهای قدرت» در جوامع بشری کردند. خلاصه بسیار ساده شده نظر این دو محقق و مفسر بزرگ این است که روابط قدرت، پدیدهای اساسی در بطن بدهبستانهای میانانسانی است. فوکو که خود روانشناس هم هست، یک قدم از نیچه پیشتر میگذارد و سعی میکند این روابط را طبقهبندی کند، و البته از حالت سنتی رییسمرئوسی و امیرماموری صرف خارج کند، و آن را به همه لایهها و جایگاههای اجتماع تسری دهد. به هرتیب، با استناد کلی به این دو – و البته تا حدودی هم به مارکس و فروید – میشود اینطور نتیجهگیری کرد که قدرتخواهی در ذات بشر وجود دارد؛ و نفس وجود این میل در بشر، پیوسته روابط انسانی را آبستن طنش میکند. اما باز چنانکه فوکو میگوید، جوامع در طول تاریخ چارچوبها و آییننامههای نسبتن مدون آشکار و نهان و بعضن مفیدی برای اعمال قدرت به کار گرفتهاند؛ و طریقه اعمال قدرت مثلن همچون پیچ و تابهای شدید شلنگ آب قطور آتشنشانی رها شده نبوده که بیمحابا به هر سویی بپاشد. با این وجود، وقتی که نفس قدرت و به دست آوردن و داشتن آن در قطع کلان اصل میشود، این چارچوبهای مدون و نسبتن مفید میشکنند، و حرکت قدرت سیلابی میشود؛ و به نوبه خود لایههای زیرینتر و خردتر جامعه را هم تحتالشعاع قرار میدهد؛ که دقیقن همان چیزی است که فیلم نفرینشدگان تصویر میکند.
حال گریزی بزنیم به ایران. در این دوسال و اندی که از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم در سال 1388 میگذرد، نظام جمهوری اسلامی از یک سو به سرکوب گسترده مردم پرداخته، عده زیادی از آنها را به قتل رسانده، به آنها تجاوز کرده، و آزادیهای اجتماعی آنها را به شدت محدود کرده؛ و از طرف دیگر در درون خود به جنگ بیامان قدرت پرداخته، اصلاحطلبان را با خشونت حذف کرده، اصولگرایان را برساخته و سپس به سراشیبی سقوط کشانده، و از همه مهمتر سپاه و «مشت آهنین»اش را به طور مستقیم وارد معادلات قدرت کرده. همه اینها نشان از این حقیقت دارد که به اصطلاح «حیا»ی جمهوری اسلامی ریخته، و دیگر حتا آن خردهاحترامی که در سالهای قبلتر حداقل در ظاهر برای اخلاق و عدالت اجتماعی قائل بود را هم دیگر نیست. در فرهنگ اسلامی، سوای اینکه کلیت این فرهنگ چیست و چگونه است، اصلی وجود دارد که بر نریختن «قبح» امر شر تاکید میکند. مطابق این اصل، گرچه وقوع امر شر، ناگزیر است، اما آنچه که شنیعتر از نفس امر شر است، همهگیر کردن آن به وسیله در معرض عموم قرار دادن یا تعریف کردن آن است. لذا در چندین مورد درباره علی نقل است که در نقش خلیفه اسلام و بر مسند قاضی شرع، برای چند «گناه کبیره» مشابه، با توجه به اینکه در معرض عموم انجام شده یا قرار گرفته بود یا نگرفته بود، چند حکم متفاوت صادر کرد. اما حتا این ابتداییترین اصل اسلامی هم امروز در حکومت «اسلامی» ایران هیچ جایی ندارد.
بدین ترتیب، اکنون که جنگ قدرت بیاصول و بیاخلاق میان جناحهای حاکمیت، بدون توجه به مردم و به وضعشان، کاملن رنگ علنی به خود گرفته و بیداد میکند؛ به موازات آن، در سطح جامعهی عمدتن «غیرسیاسی» ایران هم موارد آدمکشی، تجاوز دستهجمعی، و کلاهبرداری افزایش چشمگیری یافته است. این اپیدمی حاد قدرتخواهشدن بسیاری از آحاد ظاهرن مستقل ازحکومت در ایران، که معمولن همیشه از ورود خودآگاهانه به مقوله سیاست گریزان بودهاند و ابا داشتهاند، بدون شک حاصل در معرض جریان خروشان سازوکارهای قدرت حکومتی قرار گرفتن است؛ که به نوبه خود به سقوط اخلاقی آنها نیز منجر شده. یعنی چنین نیست که حساب افراد، از حکومت بالای سرشان جدا باشد، و الحق و والانصاف که «الناس علی دین ملوکهم». آتش قدرتطلبی که به خرمن جامعه بیفتد، تر و خشک و بیاخلاق و بااخلاق را با هم میسوزاند؛ و این ترجمان همان مفهوم «روزمرگی شر» است که هانا آرنت سالها پیش در توصیف روزگار آلمان نازی وضع کرده بود.
دقیقن به دلیل حاکم بودن همین روزمرگی شر بر جامعه امروز ایران است که مجازاتهای شدید همچون اعدام هم دیگر افاقه نمیکند. هنگامی که مردمی چنین درگیر سازوکار سادومازوخیستی کسب و اعمال قدرت میشوند که این فرآیند به نان شبشان تبدیل میشود، مرزبندیهای قانونی و اخلاقی اجتماعی برایشان به شدت جابهجا میشود. وقتی در جامعهای قانون جنگل حاکم میشود، که اصل اساسی آن «بخور یا خورده شو» است؛ ریسکپذیری و خطردوستی افراد آن جامعه هم بالا میرود. در چنین روزگاری، مآلاندیشی انسانوار دیگر جایی ندارد، بلکه شهوت آنی گرگانه چنگ زدن و دریدن به هنگام شنیدن بوی خون گرم است که فرمانده میشود. وقتی حاکم پر احتشام، با لذت و غضب، همچون هنرپیشه سادیست فیلم پورنوگرافیک خشونتآمیز، تجاوز میکند و خون میریزد، چرا محکوم یکلاقبا نکند؟ و اینچنین است که حاکم و محکوم در آنچه میکنند به هم پیوندی میخورند جداییناپذیر. با این وجود، حقیقت این است که این نفرینشدگان گرگصفت، همه در نهایت خود قربانیاند؛ و به بهای فرونشاندن شهوت آنی و پرداختن به «کروفر» چندگاهیشان، در موقع مقتضی، خود طعمه گرگان دیگر میگردند. در این میان، بدا به حال ما که در این روزگار لاکردار که نره غول استبداد «قدرت خانم» را تنگ در آغوش گرفته و میفشارد، نفس میکشیم، و به خیال خوش رویای کاذبه خواب خرگوشی «اصلاح»، لب از لب باز نمیکنیم و دم برنمیآوریم!
خبر / رادیو کوچه
علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، روز، سهشنبه، 16 اوت، عازم روسیه شده است.
اعلام سفر وزیر امور خارجه به روسیه کمی پس از آن صورت گرفت که نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت فدراسیون روسیه در سفری به تهران با مقامات ایرانی از جمله با آقای صالحی دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش خبرگزاریهای داخلی ایران، نیکلای پاتروشف، در دیداری که روز سهشنبه با آقای صالحی داشت درباره روابط دوجانبه و مسایل منطقهای و بینالمللی گفتوگو کرد.
علیاکبر صالحی در این دیدار گفته است که «یک روسیه مقتدر و یک ایران مستقل میتوانند در کنار همدیگر، کانون قدرت، امنیت و ثبات در منطقه ایجاد کنند.»
سفر آقای صالحی به روسیه به دعوت سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، انجام میشود.
قرار است در سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و هیت همراهش به مسکو، طرحی که روسیه به عنوان طرح «گامبهگام» درباره فعالیتهای هستهای ایران ارایه کرده است، بررسی شود.
این در حالی است که واکنشها در ایران به طرح پیشنهادی مسکو متغیر و گاه متضاد بوده است. محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی در این باره گفت ایران گام خود را برداشته و نوبت جامعه جهانی است که گام خود را بردارد.
علاالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران نیز از طرح پیشنهادی روسها استقبال نکرده بود.
اگرچه برخی از گزارش ها حاکی از آن بود که وزیر خارجه ایران حامی این طرح است اما این موضوع از سوی منابع رسمی تایید نشده است.
اما یک نماینده مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه در همین رابطه گفت که ایران با طرح گامبهگام پیشنهادی از طرف روسها برای شکستن بنبست مذاکرات هستهای ایران و جامعه جهانی موافقت کرده است.
آخرین دور از مذاکرات هسته ای بین ایران و مقامات گروه موسوم به 1+5 (متشکل از پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان) بر سر برنامههای هستهای ایران در استانبول ترکیه، اوایل سال جاری میلادی بدون نتیجه پایان یافت.
بیشتر بخوانید:
«موافقت ایران با طرح گامبهگام در برنامه هستهای»
«حکم حبس برای یک ایرانی به جرم نقض قوانین تحریم آمریکا»
خبر / رادیو کوچه
فعالان حقوق بشر و ساکنان شهر لاذقیه در سوریه اعلام کردند که در چهارمین روز از حمله نیروهای دولتی و ارتش به این شهر، روز سهشنبه، 16 اوت، تیراندازیهای بیشتری در آن رخ داده است.
بر اساس گزارشها، از روز شنبه، 13 اوت، که حمله نیروهای دولتی به شهر لاذقیه آغاز شد، بیش از 35 تن کشته شدهاند.
مقامات رسمی سوریه میگویند که این عملیات نظامی برای مقابله با گروههای مسلح انجام میشود.
لازم به اشاره است مسوولان سازمان ملل متحد بار دیگر درباره وضعیت حدود ۵ هزار نفر از پناهندگان فلسطینی که از اردوگاهشان در لاذقیه گریختهاند، ابراز نگرانی کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«کشورهای خارجی در امور سوریه دخالت نکنند»
خبر / رادیو کوچه
علی عبداله صالح رییس جمهوری یمن در سخنانی در همایش قبایل هوادار خود در صنعا پایتخت یمن، تاکید کرد که او به «قدرت دل نبسته و خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام پارلمانی و صیانت از قانون اساسی شد.»
به گزارش العربیه، این نخستین سخنرانی علی عبداله صالح از زمان ترور نافرجام او بهشمار میآید. حدود دو ماه پیش رییس جمهوری یمن در پی انفجاری در مسجد ریاست جمهوری این کشور زخمی شد.
پس از آن او و شماری دیگر از زخمیهای این حادثه، برای معالجه به عربستان منتقل شدند.
صالح که از راه ویدیو کنفرانس سخنرانی میکرد، تاکید کرد که به یمن باز خواهد گشت. او گفت که انقلاب جوانان یمن را افراد سوجود و قدرتطلب به سرقت بردند.
از چندماه پیش یمن شاهد اعتراضهایی با خواست سرنگونی نظام علی عبداله صالح است.
رییس جمهوری یمن تاکید کرد که هیچ مانعی برای تسلیم قدرت به عبد ربه منصور معاون خود ندارد.
از زمان ترور نافرجام صالح و خروج او از یمن، اداره موقت این کشور را عبد ربه منصور بر عهده دارد. تسلیم قدرت به عبد ربه منصور و آغاز مرحله انتقالی، از خواستههای اپوزیسیون یمن است.
بیشتر بخوانید:
«گفتوگوی غیرعلنی میان مخالفان و دولت یمن»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
آیا در استقرار حکومت جمهوری اسلامی، روحانیت شیعه از سایر اقشار مقصرتر است؟ آیا اگر حمایت آنان نبود انقلاب 57 شکل میگرفت؟ و سوال مهمتر آنکه آنان در دوام و ثبات نظام تا کی و به چه میزان سهیمند؟
به یاد داشته باشیم که رسم آدمیست که در اوج بحران به دنبال شرکایی برای تسلی دلش باشد، چه بهتر آنکه این شرکا سهم بزرگتری از جرم را به گردن گیرند. فارغ از آنکه چه باور دینی داریم برای پاسخگویی شرافتمندانه به این سوال تاریخ و منطق کاملن گویاست.
هر مذهبی با وجود اشتراکات فراوان با مذاهب و ادیان دیگر دارای ویژگیهای خاص خود نیز هست، فرهنگ شیعه دارای سبکی است که از منابع خود تغذیه شده، این مذهب از روش علی و از اندیشههای او تغذیه میکند، این فرهنگی است که در تاریخ خود عاشورا و انتقام و جنگ بر سر ولایت را داراست. «صحیفه سجادیه» و دوره امامت و عصمت دویست و پنجاه ساله به امید تصاحب کره زمین دارد. هیچ یک از فرهنگهای دیگر این مجموعه از تلاشهای قدرتطلبانهای را در فرهنگ خود نداشته است. اصولن دغدغههای مومنان ادیان و مذاهب دیگر بسط فقه و زندهنگه داشتن آدابشان و در صورت توان افزودن نفراتی بر تعدادشان بوده و حفظ ظاهر آرام نیز سرلوحه اهدافشان است.
ما میدانیم که روحانیت شیعه که به دست ائمه شیعه پایهگذاری شده از ابتدا، اساساش تضاد با قدرتهای حاکم و جنگ و گریز دایمی برای تصاحب حکومت بوده است. اساس روحانیت شیعه بر انکار حقانیت پادشاه است. روحانیت شیعه برعکس روحانیت تسنن که از همان ابتدا وابسته به دستگاه حاکم بوده در اعتراض به دولتها و در رویای تصاحب این منصب بوده و کلن فلسفه وجودیاش از این جنگ دایمی با وجود قلت طرفدارناش نشات گرفته است.
روایتهای تشیع حاکی از آنست که فرزندان علیبنابیطالب در تمامی عمرشان با حکام بر سر منصبی که ادعای وراثتاش را داشتهاند درگیر بودند، این نکتهای عجیب یا تازه نیست، البته بحث کنونی بر سر حقانیت طرفین ثابت دعوا نیست، مشکل آنجاست که این رویا همچنان با وارثان انتسابی این امامان همراه بوده و زمانی که این آرزو رنگ باخته مبدل به افسانههایی شده که پتانسیل آن را داشته باشد که این ضعف را توجیه کند، روحانیت شیعه که خود را وارثان و حامیان ائمه میداند راهحلی کاملن مناسب به نام امام زمان و صبوری تا روز موعود را برگزیده بود، راه مناسبی برای رسیدن به آرامشی ابدی، مسیری که موجب میشد تا با غصبی خواندن حکومت تا فرج مهدی مومنان به زندگی در زیر لوای یک حکومت واحد بپردازند و از جنگ دایمی با هر دولتی رهایی یابند.
البته در تمامی ادوار بودهاند کسانی از این قشر که رویای اجدادشان را با خود بههمراه داشتند و برای تصاحب حکومت تلاش کردهاند اما، آقای خمینی در این میان متفاوت عمل کرد، او رویای خفته را نه تنها در روحانیت بیدار کرد بلکه در تمامی ایرانیان که فیالنفسه دینیارند وسوسهای برای تشکیل دولت رویایای شیعی ایجاد نمود.
سالهای بسیار زیادی از روزهایی که تنها یکی از امامان تشیع صاحب دولت بوده است، گذشته، سالهایی که تنها روایاتی کوتاه و متناقض آن را پوشش میدهد اما، روحانیت شیعه در تمامی این سالها توانست با اصل معصومیت این دوره بسیار کوتاه را عصر طلایی عدالت و مساوات بقبولاند و به خوبی این باور را در مومنان نهادینه کند که پس از آن دوران دیگر جهان رنگ عدلی مثل عدل علی ندید و هر آنچه پس از آن آمد دوران ظالمینی بود که حکومتشان غصبیست و انتظار تنها راه تحمل این فراق است.
و اما آقای خمینی با استفاده از بسیاری از فاکتورهای اجتماعی، سیاسی و روانی ایرانیان، به خصوص احیای رویای برپایی حکومتی در حد حکومت علی آن رویا فراموش شده و سرکوب شده را بیدار کرد، رویایی که دیگر تنها مخصوص روحانیت نبود و حتا به کمونیستهای مخالف دولت پهلوی نیز سرایت کرد، شاید این یکی از رموز خمینی بود، رمزی که اکنون زمان بسیاری از افشایاش گذشته و مورد مصرفی ندارد.
گروهی در تحلیل انقلاب اسلامی تمرکز خود را بر روی یک عامل قرار دادند و بر یکی از عوامل فرهنگی، رهبری و روحانیون انقلاب تاکید میکنند و سهم دیگر عوامل را نادیده میگیرند. از این چشمانداز، علت انقلاب را نباید در مسایل اقتصادی یا علت دیگری جستوجو کرد، بلکه باید آن را در عوامل فرهنگی یافت. اگرچه نمیتوان از قدرت روحانیون در بسیج مردم بر مبنای شعارهای اسلامی غافل شد اما نمیتوان از سهم روشنفکران مذهبی، گروههای دیگر و ضعف شاه کودک نیز گذشت و از تمامی این عوامل اساسیتر نباید روحیات شکلگرفته ایرانیان و باورمندیشان به مقدسین را نیز نادیده گرفت، روحانیت تا به همان حدی در شکلگیری انقلاب 57 مشارکت کرد که دیگر گروههای سیاسی سهیم بودند.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که انقلاب نمیتواند فقط به یک یا دو عامل مسلط متکی باشد، بلکه این رویداد نتیجه تقارن عوامل مختلفی است. برای نمونه فرد هالیدی در مقاله «انقلاب ایران: توسعه ناموزون و مردمگرایی مذهبی» در تبیین علل اصلی انقلاب پنج علت اصلی را شناسایی میکند که عبارتاند از: 1ــ توسعی ناهماهنگ و سریع اقتصادی سرمایهداری ایران 2ــ ضعف سیاسی دولت شاهنشاهی 3ــ ائتلاف گسترده نیروهای مخالف 4ــ سهم اسلام در بسیج نیروها 5ــ زمینه متغیر و نامعلوم محیط بینالمللی.
«مایکل فیشر» نیز با اینکه بخش گسترده تحلیل خود را به بررسی فرهنگ مذهبی ایران اختصاص داده و شاید بتوان اثر او را نیز در میان آثاری قرار داد که بر اهمیت علل فرهنگی انقلاب اسلامی تاکید دارند، اما خود بر آن است که در زمان وقوع انقلاب، عوامل اقتصادی و سیاسی موثر بودند، در مقابل، شکل انقلاب و محل وقوع آن تا حد بسیاری نتیجه سنت اعتراض مذهبی بوده است.
آقای خمینی خود در توضیح چگونگی این انقلاب میگوید :
«آن چیزی که در اینجا حاصل شده و باید او را جز معجزات حساب بکنیم، همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شود و همان انقلاب درونی آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد… . پیروزی را ما باید از انقلاب درونی مردم جستوجو کنیم و تا این معنا حاصل نشود، انقلابها یک انقلابهای تحویل قدرت از او به قدرت دیگر، و وضع برای ملت همانجور که بوده باشد.»
شاید واقعیت بزرگ نهان در تمامی این تفاسیر و توجیهات آن باشد که این انقلاب از آنجایی سرچشمه گرفت که کمتر تحت تاثیر جو حاکم آنزمان بود، انقلاب 57 تنها راهی بود که میتوانست تحقق آن رویای شیرین منتقل شده از ائمه را شکل عینی دهد و ایرانیان مومن به دور از تاثیر هر قشر یا ایدئولوژی در نهانشان آنچنان منتظر مدینه فاضله بودند که انقلاب 57 و آقای خمینی را تنها بر اساس خطای شبیهسازی شدهشان برگزیدند، به هر روی گویی در خواب خدا بودیم که بتی را برافراشتند.
جلال ایجادی/ استاد دانشگاه در فرانسه
طرفداران اکولوژی میدانند که زخم بر طبیعت، زخمی بر زندگی انسانی است. هرچقدر طبیعت ویران میشود زندگی انسانی نیز صدمه میبیند. زندگی بدون آب و گیاه و پرندهگان و جانوران و رودخانهها و هوا چه معنایی میتواند داشته باشد؟ کره خاکی ما با بحران روبهرو است زیرا در تمام کشورها خرابکاران طبیعت بسیارند، از مدیران صنایع و سیاستمداران و سوداگران گرفته تا شبکه مافیایی و روحانیون و دزدان منابع طبیعی و بوروکراتها، همه و همه مشغول تخریب هستند. ایران ما میراث زیست محیطی را از دست میدهد، زیرا قدرت حاکم و دستگاه اداری دولتی و کارخانهداران و شهروندان بیدقت و ناآگاه نسبت به امور زیست محیطی، به اشکال گوناگون آنرا ویران میکنند.
در ابتدا به تحلیل کوتاهی از قتلعام بلوطها پرداخته و سپس تاکید بر این است که این اقدام دولتی اتفاقی نیست. بلوطها را برای پول بیشتر درو کردند و این خرابکاری نشانهای از یک سیاست همیشگی است.
طرح دولتی گاز و توطئه علیه محیط زیست
از چند سال پیش دولت ایران برای فروش گاز طرح اقتصادی عسلویه را در دستور قرار داد. این طرح خط لوله گاز که بیش از 1800 کیلومتر طول دارد با این هدف در دستور قرار گرفت تا با حمل 35 میلیارد متر مکعب گاز پارس جنوبی در سال از بندر عسلویه به عراق و سوریه و بالاخره به لبنان و مدیترانه برساند تا در آنجا به مشتریان احتمالی اروپایی و غیراروپایی برسد. تاکنون ساخت قطعه اول و دوم این خط لوله گاز ازعسلویه تا اهواز به طول 611 کیلومتر به پایان رسیده است و جهت ادامه پروژه با اجازه دولت شرکت پیمانکار بهسرعت در حال تخریب تمامی «منابع طبیعی» در مسیر لوله گاز 56 اینچی میباشد. فاجعه زیست محیطی ادامه خواهد داشت.
برای انجام این طرح صنعتی بازرگانی از جمله مسایل اساسی که مورد توجه قرارنگرفت، امر زیست محیطی بود. یکی از این خرابکاریهای زیست محیطی دردناک قتل عام درختان بلوط کهنسال دنا میباشد. برای طرح صنعتی و درآمد آتی ناشی از فروش گاز به اروپا، شرکت پیمانکار با همدستی مسوولان دولتی طرح قتل عام درختان را ریختند و شبانه و دزدانه هزاران بلوط را درو کردند.
به توضیح کوتاه این تراژدی بپردازیم و تناقضات و پرسشهای مهم مربوط به آنرا نگاه کنیم.
یکم: سیاست مخفی کاری برای اجرای طرح. شبانه حدود 14000 اصله درخت کهنسال بلوط که در مسیر انتقال خط لوله گاز عسلویه به شمال و شمال غربی بود با بولدزرها و ارههای برقی و تبرهای سنگین قتل عام شدند. اگر مسئله پول و فساد در کار نبود، چرا مسوولان شبانه و مخفیانه عمل کردند؟ چرا مسوولان کوشیدند تا شهروندان و نهادهای زیست محیطی و یا افراد سالم دستگاه اداری در جریان نباشند؟
دوم: زیر پا گذاشتن هرگونه قانونگرایی زیست محیطی. این درختان در منطقه دنا در کهگیلویه و بویراحمد و بهخصوص در منطقه حفاظت شده قرار داشتند. از نظر قانونی مناطقی که جزو مناطق حفاظت شده بهشمار میآیند هر گونه اقدام جهت خرابی و تغییر ممنوع و نشاید است. پس چگونه تصمیمگیران به قانونهای موجود نیز عمل نمیکنند؟ آیا قانون این نظام جز همان شیوه تبلیغاتی دروغین چیزدیگری میتواند باشد؟
سوم: دولت جمهوری اسلامی مسوول فاجعه. در واقع مسبب مستقیم این تخریب شرکت ملی گاز است که یک سازمان دولتی است. این سازمان دولتی با شرکت پیمانکار خود قطع کردن درختان را سازماندهی مینماید. روشن است این سازمان دولتی خود خرابکار زیست محیطی میباشد. آیا سود پرستی و بیلیاقتی و نادانی و رشوهگیری و بوروکراسی و ضدیت با قانون از مشخصات این نظام نیست؟
چهارم: فقدان اعتبار سازمان محیط زیست. یک سازمان دیگر یعنی سازمان محیط زیست کشور به این قتل عام اعتراض کرده و شکایت خود را به مقامات قضایی ارایه داده و ادعای خسارت نموده است. چرا این سازمان یک کارزار گسترده علیه همه اقدامهای دولتی و خصوصی ترتیب نمیدهد؟ چرا ویرانگری ممتد در این کشور را در سطح جهانی مطرح نمیکند؟ چرا آمار دقیق با تحلیل علمی منتشر نمیکند؟
پنجم: بیتوجهی نسبت به تجربهها. خط انتقال گاز از کریدور تعین شده در صورتی انجام میگیرد که تجربه انتقال سه خط لوله در 40 سال اخیر را در پشت سر داشته و خط لوله گاز قرارگاه خاتم الانبیا برخلاف قرارداد یاد شده از فراز تپه ها و در حاشیه رودخانه بشار عبور داده شده است. چرا تجربه های گوناگون مورد توجه قرار نمیگیرد تا از کجروی ها اجتناب شود و فعالیت اقتصادی در تناقض با محیط زیست قرار نگیرد؟
ششم: بیتوجهی به کل خسارات زیست محیطی. سازمان محیط زیست کشور، خسارت وارده به جنگلهای حفاظت شده و تحت مدیریت سازمان محیط زیست را بیش از یک میلیارد تومان برآورد کرده است. هزینه واقعی بهمراتب سنگینتر از یک میلیارد تومان خواهد بود. آیا در این محاسبه هزینه تخریب سرچشمهها، قناتها، شبکههای هیدرولوژیکی، آشیانه پرندگان، زیستگاه جانوران، پوشش گیاهان، خسارات اقلیمی و آب و هوایی کوتاه مدت و درازمدت و غیره در نظر گرفته شده است؟ آیا خسارات آن برای سلامتی انسانها ارزیابی شده است؟
هفتم: در این نظام، دادگستری مدافع درختها نخواهد بود. دادستان استان در تصمیم قضایی دستور توقف عملیات، شناسایی مجرمان و معاینه میدانی محل و جمعبندی پرونده را با احضار پیمانکار صادر کرد. نتیجه واقعی و نهایی اقدام دادستان چه خواهد بود؟ آیا واقعیت سیستم دولتی، نبود یک دادگستری مستقل و منافع گروههای ذینفع همه اعتراضات را خفه نخواهند کرد؟
هشتم: کارشناسی و آموزش فراموش شدهاند. کارشناسان محیط زیست ضمن هشدار به مقامات اجرایی و پیمانکاران کشور خواستار رعایت ابتداییترین اصول ارزیابیهای زیست محیطی در فعالیتهای عمرانی و صنعتی برای جلوگیری از بروز و تکرار چنین فجایعی در محیط زیست و منابع طبیعی کشور شدهاند. اجرای واقعی این خواست اصولی به یک آموزش زیست محیطی و درایت سیاسی نیازمند است. بیش از سی سال این ویرانگریها ادامه دارد، چرا در بسیاری از طرحهای صنعتی و راهسازی در بخش خصوصی و دولتی این فاجعهها تکرار میشوند؟ کارشناسی همه جانبه و آموزش زیست محیطی مدیران و کارکنان چرا در دستور سیاست کنونی نیست؟
نهم: جریمه مالی برای حفظ درختها هرگز کافی نیست. اداره گاز و پیمانکار مجری طرح انتقال گاز، ملزم به پرداخت خسارت شدهاند. این در حالی است که دکتر دلاور نجفی معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست کشور با ابراز نگرانی از این تخریب بیسابقه محیط زیست گفت: «وقتی درختان را قطع کردهاند هر چقدر هم جریمه تعیین شود دردی را دوا نمیکند و این درختان از گونههای غیرقابل تجدید و احیا هستند.» ارزش درختان تنها اقتصادی نیست، آنها تعادل زندگی هستند. البته میتوان به درختکاری دست زد، تا نیازهای کشوری بر طرف شود و این امر بهراحتی میتواند با برنامه انجام یابد. در ایران روند تخریب گیاه و جنگل بسیار نیرومندتر از روند بازسازی و کاشتن دوباره است، این دستگاه سیاسی فاقد چنین اراده جهت بازسازی جنگلهاست و آنچه که وجود دارد را بهسرعت نابود میکند. چرا نیروی مالی و تخصصی لازم در نظر گرفته نمیشود؟ چرا پول نفت و گاز برای حفظ جنگلها استفاده نمیشود؟
دهم: تخریب میراث طبیعی جبران ناپذیر است. جنگلسوزیها، دزدی چوب جنگلها، طرحهای جادهکشی و لولهکشی در میان جنگل، منابع طبیعی را نابود میکنند و دولت نیز زیر پوشش وزارتخانه و پیمانکار خصوصی و غیره در راستای این تخریب عمل میکند. اجازههای دولتی و ماموران بوروکرات، دیروز درختان بیشمار، امروز بلوطهای دنا و فردا و پس فردا درختان دیگر را نابود خواهند کرد. جامعه انسانی بدون محیط زیست سالم و شاداب به بحران افتاده و پژمرده خواهد شد. منافع اقتصادی و حریصانه امروز و سیاست فاجعهبار کنونی به تخریب زیست محیطی ادامه میدهند و این امر جنگی علیه جامعه انسانی است. بیداری جامعه چه موقع بهوقوع میپیوندد و مدیران وسیاستمداران مدافع محیط زیست در چه هنگامی در ایران نقش خواهند داشت؟
فاجعه تخریب گسترده
در این جمهوری اسلامی این قتل عام درختان، نه تازه است و نه اتفاقی. بر پایه گزارش کارشناسان فائو (سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد) درسال 2001 با تخریب 33 درصد از جنگلهای ایران، پهنه 18 میلیون هکتاری این جنگلها به 12.4 میلیون هکتار کاهش یافته است. درسال 2009 گزارش این نهاد حاکی از آنست که سطح جنگلها به 11 میلیون هکتار سقوط کرده است. از نگاه این نهاد بینالمللی هرگاه سطح جنگلهای یک کشور از 25 درصد خاک آن کمتر گردد، آن کشور از نظر وضعیت محیط زیست انسانی در شرایط بحرانی به سر میبرد. این درحالی است که سطح پوشش جنگل و مرتع در ایران 7.5 درصد از مساحت کشور است. حال باتوجه به این وضعیت فاجعهانگیز، مسوولان دولتی با سهلانگاری و بیکفایتی به ویرانگری ادامه میدهند. هم اکنون مساحت مناطق حفاظت شدهی پارک ملی، آثار طبیعی و پناهگاههای حیات وحش در ایران تنها 4.48 درصد از کل سرزمین است. در حالی که با معیارهای جهانی دستکم سطح این مناطق با ید برابر با 10 درصد از مساحت هر سرزمین باشد. از میان این مناطق حفاظت شده طبیعی ایران نیز بسیاری از آنها با روند فرسایشی و بحرانهای خطرناک زیست محیطی روبهرو هستند که برای نمونه میتوان به مواردزیر اشاره کرد:
پارک ملی گلستان، پارک ملی لار، پارک ملی خجیر و سرخهحصار (در شرق تهران)، مناطق حفاظت شده و رجین و البرز مرکزی، جنگلهای پارک لویزان، جنگلهای حرا در جنوب کشور، دشت مغان در آذربایجان، پوشش گیاهی و جانوری تنگه بلاغی شیراز، جنگلهای مازندران، دشت بوئین زهرا، پارک ملی بختگان فارس و غیره دستخوش نابسامانی میباشند و با روند کنونی قطع درختان جنگلهای حفاظتی و حمایتی در شمال و سایر نقاط کشور و نیز آتشسوزیهای گسترده در کردستان در سالهای آینده شاهد وخامت بیشتر اقلیمی و هوا و بروز سیل در استانهای سرسبز کشور حتا گیلان و مازندران خواهیم بود زیرا زمینهایی که دارای پوشش گیاهی هستند از قدرب جذب آب بیشتری برخوردارند. بانک جهانی نیز در انتشار گزارشی وضعیت نابودی جنگلها در ایران را چنین ترسیم کرده است: خسارت ناشی از تخریب و قطع درختان جنگلی و نابودی جنگلهای خزری سالانه 906 میلیون دلار برابر با 7 میلیارد و 212 میلیون ریال بوده واین رقم برابر 0.8 درصد از تولید ناخالص داخلی است. براساس این گزارش هولناک از پنج منطقه جنگلی کشور یعنی خزری، تورانی، ارسباران، زاگرس و پوشش گیاهی خلیج فارس، میانگین سالانه نابودی جنگلهای خزری در ایران 45 هزار هکتار معادل 2.4 درصد از کل مساحت جنگلهای این ناحیه و 0.3 درصد از مساحت کل جنگلهای کشور است.
باید دانست که جنگل مدام دستخوش آسیب است و از سوی دیگر به عنوان منبع تولید چوب و سلولزیکی از منابع مهم اقتصادی و مصرفی بهشمار میاید و مانند بسیاری از منابع طبیعی با بهرهبرداری ناهنجار بهسرعت پایان میپذیرد. بهاین دلیل باید از جنگلها نگهداری نمود و با کاشت فعال هم نیازها را پاسخ گفت و هم بهویژه جنگلهای آسیب دیده را ترمیم نموده و توسعه داد. ایران در سال 2009 بهاندازه 616 هکتار جنگلکاری داشته است ولی نباید فراموش کرد که در همان زمان در ایران هر سال 6500 هکتار از مناطق جنگلی در اثر آتشسوزی نابود میگردد.
بر اساس گزارش بانک جهانی، جنگل زدایی به تنهایی عامل تولید 20 تا 30 درصد مجموع گازهای گلخانهای دنیاست که این گازها موجب افزایش گرمایش زمین میشوند. به بیان دیگر تخریب جنگلها نقش مسقیم در وخامت وضعیت زیستمحیطی در جهان داشته و ایران نیز با فقدان مدیریت پایدار جنگلها و نابودی این میراث مانند قتل عام درختان دنا، فعالانه در این ویرانگری شرکت دارد. طرح صنعتی گاز بیتوجه بهامور زیست محیطی، باهدف فروش گاز برای تامین هزینههای خانمانسوز نیروگاه اتمی بوشهر و فعالیتهای نظامی و اداری دیگر میباشد. پول برای بودجه دولتی و طرحهای غیراصولی و ناموزون نظام و پول برای تاراج هرچه بیشتر، چشم و گوش این حاکمان و بوروکراتها را کور کرده است. جنگلها و سلامتی طبیعت و انسان برای این حاکمان ارزشی ندارد. ایران ما در دوره سیاهی بهسر میبرد.
به قتل عام درختان دنا در مسیر خط لوله گاز بنگرید:
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
«ماسانوری تاکاهاشی» آهنگساز و نوازنده ژاپنی در ۴ فوریه ۱۹۵۳ در شهر «تویوهاشی» در کشور ژاپن بهدنیا آمد. او بعدها برای خود نام مستعار «کیتارو» را برگزید. موسیقی او را در ژانر New age و در سبک «الکترونیک پیشرفته» ردهبندی میکنند.
«کیتارو» در خانوادهای به دنیا آمد که پیرو مذهب «شینتو» بودند. پدر و مادر او هر دو کشاورز بودند. او از همان دوران کودکی در مییابد که با دهقانان اطراف خود متفاوت است و همیشه در سرش صدای موسیقی میشنود. پس یک گیتار میخرد و بدون معلم و با روش سعی و خطا، گیتار نوازی میآموزد. به گفته خودش او که هرگز معلم نداشته، آموخته است که تنها به گوشها و احساسات خود اعتماد کند. باورش دشوار است، ولی یکی از بزرگترین آهنگسازان جهان سواد موسیقی را به مفهوم کلاسیکش ندارد. او میگوید: «من هرگز تحصیل نکردهام. من نمیتوانم نتهای موسیقی را بخوانم یا بنویسم. اما انگشتانم حرکت میکنند و من متعجب میشوم که این موسیقی از کجاست، من آهنگهایم را مینویسم ولی در واقع آنها متعلق به من نیستند.» همین آوای درونی او را بر آن میدارد تا پس از پایان دبیرستان، قید شغلی را که پدر و مادر برایاش در شرکتی محلی دست و پا کرده بودند، بزند و راهی سفر به شهرهای بزرگ ژاپن شود تا شاید بتواند در آنجا موسیقی را به حرفه خود تبدیل کند.
«کیتاروی» جوان در ابتدا مجبور میشود که در رستورانهای «توکیو» و «یوکوهاما» گارسونی کند، اما کمکم به دلیل تجربهاش در نواختن چند ساز مختلف توانست در کلوبهای شبانه به عنوان نوازنده استخدام شود. پس از مدتی کیبورد نوازی در کلوبهای شبانه، با ساز جادویی «سینتیسایزر» آشنا میشود و این نقطه عطفی برای او و حتا موسیقی جهان است. او خود در این باره میگوید: «من با «سینتى سایزر» مىتوانم یک اقیانوس خلق کنم، یک کناره زمستانى، یک ساحل تابستانى و یک منظره کامل را بیافرینم». پس از مدتی کار با «سینتی سایزر» به گروه «خانواده خاوردور» میپیوندد و با آنان در سراسر اروپا کنسرت میدهد. بالاخره در سال ۱۹۷۶ حس میکند که آماده ساختن نخستین آلبوم خود است. «سیاحت غرب» را به پایان رسانده و برای کشف و شهود «زیارت شرقی» را آغاز میکند.
در سال ۱۹۷۷ دو آلبوم نخستش «داستان ماهکامل» و «بهشت» را منتشر میکند. پس از موفقیت آلبومها و اجرای چند کنسرت، شبکه تلویزیونی «اناچکی» برای ساخت موسیقی سریال مستند «جادهی ابریشم» به سراغ او میآید. نمایش این مستند و انتشار آلبوم آن، موجی از شهرت و محبوبیت بینالمللی را به همراه دارد که در نهایت منجر به بردن جایزهی «گرمی» برای دو بار و جایزه «گلدنگلوب» و ساخت موسیقی فیلم «بهشت و زمین» برای «الیوراستون» کارگردان آمریکایی میشود. وی تاکنون ۳۰ آلبوم منتشر کرده که بسیاری از آنها جزو پرفروشترینها بودهاند. برای مثال از آلبوم «روشنی یک روح» تاکنون تنها در آمریکا حدود ۲ میلیون نسخه به فروش رفته است. او اکثر آثارش را در استودیو شخصیاش در یکی از کوهپایههای ژاپن ساخته، نواخته و ضبط کرده است.
دهقانان کوهپایههای «فوجییاما» اکنون ۲۵ سال است که در ماه اوت هر سال، در آن شبی که ماه کامل است، از شامگاه تا سپیده دم را با صدای «تایکو»، طبل بزرگ ژاپنی به صبح میرسانند. طبق سنت ژاپنی، «تایکو»نوازی نوعی ادای نذر است. «تایکو»نوازی ماه آگوست در معبد بودایی «ایکه گامی هونموجی» نیز ادای نذر «کیتارو» است. او برای شکرگذاری از مادر زمین، سالی یک شب طی مراسمی که ژاپنیها آن را «جشن ماهکامل» مینامند تا صبح بر «تایکو» میکوبد. آنقدر میکوبد و میکوبد که اغلب از دستانش خون جاری میشود، اما صدای طبل هرگز تا طلوع آفتاب قطع نمیگردد.
«کیتارو» پیش از این ساکن ایالت «کلرادو» در آمریکا در مزرعه شخصی هفتاد و دو هزار مترمربعیاش بود اما هماکنون ساکن شهر «سباستوپل» در شهرستان «سونوما» در شمال «سانفرانسیسکو» میباشد. «کیتارو» از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۰ با همسر اولش با نام «یوکى» زندگى مىکرد اما آنها به علت اینکه «کیتارو» اغلب اوقات در آمریکا کار مىکرد و همسرش در ژاپن میماند، از هم جدا شدند. در نیمههاى دهه نود او با زنى با نام «کیکو ماتسوبارا» که هماکنون در اغلب آلبومهایش در کنار او «کیبورد» مىنوازد، ازدواج کرد، حاصل این ازدواج دو فرزند است.
آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه
najib@koochehmail.com
در حالی که نزدیک به یک سال از برگزاری انتخابات مجلس نمایندگان افغانستان میگذرد، اما با گذشته هر روز تنشهای این انتخابات افزایش مییابد.
در پی برگزاری این انتخابات شماری از نامزدان راه نیافته به مجلس دست به اعتراض زده و کمیسیون انتخابات افغانستان را به تقلب کاری متهم کردند.
این نامزدان اعتراضشان را به دادستانی برده و دادستانی پس از بررسی حکم به لغو انتخابات داد، اما برای رسیدگی بیشتر به اتهامات تقلب دادگاه عالی نیز وارد میدان شد.
دادگاه عالی برای رسیدگی به شکایات پیشنهاد ایجاد یک دادگاه ویژه را داد که رییس جمهوری کرزی نیز آن را منظور کرد، اما از آن زمان تا حال مجلس نمایندگان و برخی تحلیلگران حقوقی ایجاد این دادگاه را غیرقانونی میدانند.
دادگاه اختصاصی یا ویژه پس از بازشماری آرا فیصله کرد که 62 نامزد معترض به عوض 62 نماینده بر حال مجلس باید وارد مجلس نمایندگان شود.
دادگاه پس از ختم بررسیهایش موضوع را به رییس جمهوری سپرد و همه چشمها به سوی ریاست جمهوری دوخته شده بود تا به این تنشها چگونه پایان میدهد.
بلاخره هفته گذشته رییس جمهوری کرزی با صدور حکمی از کمیسیون انتخابات افغانستان خواست تا با در نظرداشت فیصله دادگاه، قانون انتخابات و قانون اساسی به تنشهای انتخاباتی پایان دهد.
اما این حکم نه تنها که به این تنشها پایان نداده است بلکه رویاروییهای تازهای را به وجود آورده است.
در روزهای گذشته مجلس نمایندگان جلسات عادیشان را کنار گذاشته و با بر پا کردن خیمهای در جوار ساختمان مجلس به تحصن پرداخته و علیه هرگونه تغییر در نتیجه انتخابات هشدار میدهند.
«احمد بهزاد» معاون مجلس نمایندگان گفت برخی از اشخاصی در حکومت، مجلس نمایندگان را خار چشم در عملی نمودن فیصلههای دیکتاتوریهایشان میدانند و در صدداند تا مجلس را لغو کنند.
به گفته آقای بهزاد نمایندگان مجلس با این توصیهها مبارزه خواهند کرد و برای حفظ دموکراسی در کنار مردم خواهند بود.
از جانب دیگر نامزدان معترض نیز با برگزاری گردهماییها و راهپیمایی خواهان تطبیق حکم دادگاه اختصاصیاند.
«واقف حکیمی» یک نامزد معترض گفت راه بیرون رفت از معضلات کنونی تطبیق حکم رییس جمهوری و فیصله دادگاه میباشد.
هرچند رییس جمهوری کرزی حالت به وجود آمده را در جوامع دموکراسی عادی میخواند، اما تحلیلگران میگویند به دلیل حساسیت اوضاع افغانستان این تنشها میتواند کشور را به بحران بکشاند.
«طاهر هاشمی» استاد حقوق در دانشگاه کابل به این باور است که پس از انتخابات مجلس نمایندگان مداخله دادستانی، دادگاه عالی و بلاخره حکم اخیر رییس جمهوری همه خلاف قانون میباشد.
به گفته آقای هاشمی این قانونشکنیها و سیاسی شدن تنشهای انتخاباتی به جای رسیده که مشاوران حقوقی رییس جمهوری نیز از حل آن عاجز ماندهاند و موضوع را به کمیسیون انتخابات محول کرده است.
وی گفت تصمیم و حکم اخیر رییس جمهوری نیز راهگشای تنشهای فعلی نیست.
این در حالیست که تنشهای فعلی سبب نگرانی شهروندان افغان نیز شده تا مبادا سبب بحران و جنگهای داخلی شود.
خبر / رادیو کوچه
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، روز سهشنبه، 16 اوت، اعتراضهای مردمی علیه بشار اسد رییس جمهوری سوریه را «داخلی» خواند و کشورهای خارجی را به دخالت در امور این کشور متهم کرده است.
به گزارش مهر، آقای مهمانپرست در گفتوگو با خبرنگاران گفت: «مسئله سوریه یک مسئله داخلی این کشور است و دخالتهای خارجی هیچ سودی نخواهد داشت و فقط به تشدید تنشها منجر خواهد شد.»
او افزود: «همه کشورها از جمله کشورهای منطقه باید برای ایجاد ثبات و امنیت پایدار در سوریه تلاش کنند.»
وی همچنین آمریکا را به دخالت در امور سوریه متهم کرد و گفت: «آمریکا و برخی دیگر از کشورها به دخالت در امور داخلی سایر کشورها عادت کردهاند و ملتها هم تاکنون بهطور مکرر نظرات خود را درباره دخالتهای آمریکا اعلام کردهاند.»
سرکوب اعتراضهای مخالفان بشار اسد در سوریه تاکنون بیش از 1800 کشته در برداشته است و مقامات جمهوری اسلامی پیش از این نیز از رژیم حاکم در این کشور اعلام حمایت کرده بودند.
این در حالی است که فشارهای بینالمللی علیه همپیمان استراتژیک جمهوری اسلامی افزایش یافته و آمریکا در جدیدترین واکنش اعلام کرده است که «سوریه بدون بشاراسد بهتر خواهد بود.»
کشورهای منطقه از جمله عربستان و ترکیه نیز به صراحت خواستار توقف کشتار و خونریزی در سوریه شدهاند و پیامهای آشکاری برای حمایت از معترضان به دمشق ارسال کردهاند.
رامین مهمانپرست اما گفت: «کشورهای منطقه باید کمک کنند تا ثبات و امنیت در همه کشورهای منطقه برقرار شود… برهم زدن امنیت داخلی سوریه از خارج این کشور و با اهداف خاص دنبال میشود و تنها رژیم صهیونیستی است که از بیثبات شدن سوریه بهره میبرد.»
بیشتر بخوانید:
«ترکیه: اسد هرچه سریعتر کشتار در سوریه را متوقف کند»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، 15 اوت، بر اساس احضاریه صادر شده برای حسامالدین بهمنآبادی از سوی دادسرای مستقر در زندان اوین، وی به این دادسرا احضار شده است.
به گزارش هرانا، طبق این احضاریه این فعال حقوق بشری موظف است روز پنجشنبه ۲۷ مرداد ماه خود را به دادسرای اوین معرفی کند.
طبق احضاریه این دادسرا در صورت عدم حضور نامبرده حکم جلب وی صادر و به صورت غیابی از سوی دادگاه انقلاب محاکمه خواهد شد.
گفتنی است، پیشتر و در پی مراجعه ماموران اداره اطلاعات سپاه جهت بازداشت نامبرده در ۱۱ اسفند ماه ۸۸ اتهام آقای بهمنآبادی از سوی ایشان «جرایم اینترنتی و اقدام علیه امنیت ملی» عنوان شده بود.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
اولین روز کارش که وارد بیمارستان شد، از آن دسته زنانی بود که نهایت توجهی که جلب میکرد این بود که همه از هم بپرسند، تازه وارد است؟ و بعد از آن دو روز که تاب تازه وارد بودنش هم افتاد رفت تا به خاطرات بیمارستان قدیمی بپیوندد. خودش هم دختر جوان عبوسی بود که هیچ تلاشی نمیکرد توجه کسی را جلب کند. طی روزهایی که میگذشت کسی با او حرف چندانی نمیزد و او هم نه از کسی خارج از کار چیزی میپرسید نه با او حرفی جز کار رد و بدل میکرد و تنها حسن او منظم بودن و دقت بیش از اندازهاش بود. چیزی که برای یک پرستار تنها شرط لازم و حتا کافی بود.
یکبار همهی پرستارها و دکترها جمع شدند و برای تولدش هدیهای گرفتند. ولی وقتی با برخورد سرد او مواجه شدند، یا شادی نه آنطور که انتظار داشتند، دیگر هیچکس هم دلش برای او نسوخت، چون او خود این زندگی را انتخاب کرده بود. هرازگاهی چند روزی نمیآمد و بعدها بچههای بخش میفهمیدند که اقوامش که شامل مادر، پدر، برادر و نزدیکترین کسانش میشد، فوت کردهاند. روزی کارمندان حساب کردند که او دیگر نباید زیاد کسی را داشته باشد. و یکی از آنها با خنده گفت که اگر چند روز دیگر مرخصی بگیرد و نیاید حتمن این دفعه خودش مرده است. بقیه خندیدند. هرگز حتا شبهای عید مرخصی نمیرفت و همه میدانستند که به راحتی میتوانند هر ساعتی از روز روی ماندن او در بیمارستان حساب کنند.
رییس بخش پرستاران که شد. بخش ماتم گرفت. چون فکر میکردند از آن به بعد آنجا به پادگانی تبدیل خواهد شد. ولی نشد. او حتا احساس ریاست هم نداشت. فقط همه چیز باید منظم میبود تنها روزی غوغا شد که پیرمرد آلزایمری بخش که بسیار هم مهربان بود گم شد. او همهی بخش را روی سرش گذشت و مانند شیر میغرید. این غرشها ادامه داشت تا پیرمرد پیدا شد و تا ساعتها بعد حتا رییس بیمارستان جرات نزدیک شدن به او را نداشت. پس از این جریان همه بیشتر حواس خود را در بخش او جمع میکردند ولی از او هم بیشتر کناره میگرفتند. روی دیگر سکهی او را هم دیده بودند و طعم هوارهای او را چشیده بودند.
پیرمردان و پیرزنان بسیار بیماری به بخش منتقل میشدند. بعضی از آنها خودشان هم به مرگ راضیتر بودند ولی مرگ تاخیر داشت یا جای دیگری سرش گرم بود. بعضی از آنها از انجام ابتداییترین کارهایشان عاجز بودند، مردان و زنانی که روزی برای خودشان ریاست یک زندگی را بر عهده داشتند با زجر منتظر اتمام بودند و پایان. پایانی که شاید برای هرکس مسخرهترین بخش زندگی بود که هیچوقت معلوم نبود که کی اتفاق میافتد. حتا گاهی فرزندانشان با عجز به آنها خیره میشدند و نمیدانستند مرگ برای آنها بهتر است یا ماندن. پرستاران که عاطفهی فرزندان را هم نداشتند خسته میشدند و از شغل مزخرفی که در زندگی نصیبشان شده بود شاکی بودند و فکر میکردند که طبیعت در حق آنها بدترین ظلمها را کرده است و مزخرفترین کار عالم نصیبشان شده که باید لگن زیر یکنفر را هم تحمل کنند.
روزی در بخش بحثی در مورد ماندن یا رفتن این بیماران در گرفت، آنها با یکدیگر ساعتها جدل کردند که کدام بهتر است برای بیماری که زندگی نباتی دارد؟ ماندن یا رفتن؟ باید آنها را از زندگی راحت کرد یا گذاشت با این همه سختی ادامه دهند؟ هرکس نظری داشت …هرکس دلیلی داشت و همه هم راهحلی…برای اولین بار او هم نظر داد، باید همه را راحت کرد، یک آمپول و بعد خواب ابدی، هیچکس نباید بگذارد، انسانهای دیگر زجرکش شوند حتا اگر خداوند صلاحی دیگر بخواهد، انسانها باید به یکدیگر کمک کنند تا زجر کمتری بکشند. چشمانش برق میزد و از مرگ راحت برای آنها میگفت که زندگی دوبارهاشان خواهد بود، به راحتی میشود مرگ را به آنها هدیه داد و از این همه عذاب خلاصشان کرد. وقتی یکی از همکارهای مذهبی از عقوبت الهی برای او داد سخن داد، نگاه عاقل اندر سفیهی به او کرد و گفت این پیرزنان و پیرمردان رنجور خودشان به خوبی میدانند که چگونه از پس خداوند در آن دنیا بربیایند. شاید در تمام این سالها بیشترین کلمات از دهان او خارج شد و همکارانش شنیدند.
چند هفتهی بعد او را به بخش کودکان منتقل کردند. همه متعجب بودند که بخش کودکان به پرستاری مثل یک مادر نیاز دارد و او به چه کار آن بخش میآید. هیچوقت هم به بخشی که از آن رفته بود سر نمیزد و همکاران دیگر او را نمیدیدند ولی میشنیدند که به روال سابق است، فقط بیشتر شبها کار میکند. تا اینکه اتفاق وحشتناکی افتاد. یکشب پانزده نفر در بخش مردند. همه با هم در یکساعت نزدیک به هم و همه هم پیرمردان و پیرزنانی بودند که زندگی نباتی خود را شروع کرده بودند. وهم بخش را گرفته بود. پلیس آمد، بخش قرنطینه شد و همهی همکاران بازداشت شدند. بازجوییها شروع شد ولی هیچ مظنونی نبود. تمام آنها به عمد کشته شده شده بودند. درست راس یکساعت به همهی آنها آمپولی تزریق شده بود و ساعت بعدش قلب همه از کار افتاده بود.
در همان ساعت کودکی سرطانی هم مرده بود. در بخش کودکان. کودک دخترک نازی بود که با خرمنی از موهای طلایی به بیمارستان آمد و هرگز کچل هم که شد از آنجا خارج نشد. برای آن اتفاق وحشتناک هیچکس متهم نشد. رییس بیمارستان استعفا کرد و همه به سرکار خود برگشتند. بسیاری از فرزندان درگذشتگان هیچ شکایتی نکردند. شاید دلیلی نمیدیدند. همه به شدت متاثر بودند. کودک مرده فقط به همان علت سرطان مرده بود و مرگش با دیگران به صورت اتفاقی در یکساعت شده بود. پلیس بیمارستان را خلوت کرد و رفت. رسانهها داغی موضوع برایشان از دست رفت و کسانی که شکایت کرده بودند هنوز در دادگاهها دنبال پروندهاشان میدویدند.
اما همه با یک نگاه شک و تردید به هم نگاه میکردند و همه بیشتر به یکنفر مظنون بودند. حرفهای آن روز او و مرگ با یک آمپول ساده. او استعفا کرده بود. همان روزهای شلوغی و این شکها را تقریبن تبدیل به یقین کرده بود. او رفته بود و همه میدانستند که کار تنها دارایی اوست برای فرار از تنهایی. همه به او به چشم یک قاتل نگاه میکردند. بیشتر آدمها مظنون بودند که او قاتل است. تواناییاش را داشت و نظرش هم بر همین بود. او این مرگها را لطف میدانست نه قتل. کمک به یک آدم برای نکشیدن رنج بیشتر. و همان شب کودکی رنجور هم مرده بود. پلیس مرگ او را طبیعی اعلام کرد ولی کسی چه میدانست؟ او رفته بود و همهی سوالها بیجواب مانده بود. نه بیجواب…بیپاسخ. بیمسوولیت.
یک روز دوباره جنجال شد. دوباره بیمارستان بر سر زبانها افتاد. قاتل پیدا شده بود. پرستار زنی که به بیماران کمک کرده بود به خواب ابدی بروند. پرستاری مجرد که با کمک یک دانشجوی پزشکی همه را از بین برده بود و به قول خودش به آنها کمک کرده بود تا به آرامش ابدی برسند. پرستار آشنا نبود. تازه منتقل شده بود و کسی او را درست نمیشناخت با کسی هم حرف چندانی نزده بود. همه در باطن خود شرمگین بودند که به کسی انگ قتل زده بودند و او را رسوا کرده بودند. او رفته بود و هیچکس حتا نمیدانست مرده است یا زنده. فقط رفته بود.
روزی دسته گلی به بخش آمد. پر از گل بود، هر گلی که تصور میکردی در آن سبد بود. در سبد گل کارتی بود. در آن نوشته بود برای تمام همکارانم که در تمام این سالها کنارم بودند. «آسمان» دخترک سرطانی که مرد من دیگر چیزی برای ادامه دادن نداشتم. دیگر حوصلهی قصه گفتن برای کودکان بخش را هم نداشتم. دیگر هیچ قصهای یادم نمیآمد. من از همهی شما ممنونم که تمام این سالها مرا به خوبی تحمل کردید. سرپرستار بخش.
سهشنبه 25 مرداد 90/ 16 اوت 2011
اجرا: اعظم
استودیو: سیاوش
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات سهشنبه ایران
پس نشینی تند- «گوش سپرده به آوای درون»- اکبر ترشیزاد
بخش اول خبرها
تکنو کوچه- «تبلیغات نوین و کدهای جادویی»- کیومرث سجادی
گزارش روز کابل- «نگرانی از بروز بحران در افغانستان»- آرین
روزنگاشت- «گینس برای موفقترین زن هنرمند»- محبوبه شعاع
بخش دوم خبرها
مجله جاماندگان- «در خواب خدا بودیم که بتی را برافراشتند»- شراره سعیدی
دایره شکسته- «طناب را قیچی کن»- مهشب تاجیک
بخش سوم خبرها
کیومرث سجادی/رادیو کوچه
«کد کیو آر» (Quick Response code) یک بارکد ماتریکسی و دو بعدی است که برای اولین بار توسط شرکت «تویوتا» در سال 1994 و برای ردیابی قطعات خودرو اختراع شد. این کدها توسط دستگاههای خواندن «کیو آر»، «اسمارت فون»ها (phones Smart) و یا کامپیوترهای دارای وبکم قابل خواندن هستند. بارکدهای «کیو آر» از خطوط سیاه رنگی که داخل یک مربع سفید قرار میگیرند، تشکیل شدهاند. اطلاعات قابل خواندن در این مدل از بارکدها میتواند یک متن، یک آدرس اینترنتی، ایمیل و یا دادههای دیگر باشد.
بهاینوسیله میتوانید با داشتن یک فضای مربع شکل کوچک در یک مجله، اتوبوس، ایستگاه مترو و یا هر فضای تبلیغاتی دیگری و قرار دادن کد «کیو آر» ، امکان دسترسی به اطلاعاتتان مانند آدرس اینترنتی و یا کارت مجازی (VCARD) خود را به دیگران بدهید. بازدیدکنندگان با داشتن یک گوشی موبایل دوربیندار میتوانند با استفاده از برنامههای خواندن بارکدهای «کیو آر»، بارکد را خوانده و به اطلاعات آن دسترسی پیدا کنند. یک کد «کیو آر» میتواند حاوی 7089 کاراکتر عدد، 4296 کاراکتر حرف و 2953 بایت اطلاعات باینری باشد.
انتقال اطلاعات زیاد با اشغال یک فضای کم این اجازه را میدهد که با صرف کمترین هزینه بیشترین اطلاعات را به مخاطب منتقل کرد. یکی دیگر از مزایای آن قابلیت تشخیص از هر زاویهای میباشد. بدین معنا که شما دوربین خود را با هر زاویهای که بگیرید نشانههایی در سهگوشهی این نوع بارکد هست که تشخیص جهت اصلی آن را برای برنامههای بارکدخوان ممکن میسازد.
دریافت اطلاعات مربوط به مکانهای تاریخی و تفریحی بر روی دستگاه موبایل یکی دیگر از کاربردهای این نوع از بارکدها است. کمتر پیش میآید که در یک سفر تفریحی همهی بروشورها و اطلاعاتی را که بهصورت چاپی از مکانهای مورد بازدید دریافت میکنید تا آخر سفر حفظ و برای آینده نگهداری کنید. اما این بارکدها ضمن کاهش هزینهها و جلوگیری از مصرف بیهوده کاغذ، با ذخیرهسازی اطلاعات بر روی موبایل شما امکان حفظ اطلاعات را نیز آسانتر مینماید.
آنچه در این بین حایز اهمیت است فراگیر شدن استفاده از این کدها و در اصل پذیرش آن توسط مردم است. یک صفحه از روزنامه با داشتن چند تبلیغ کوچک حاوی کدهای «کیو آر» میتواند به اندازهی یک صفحه روزنامه، اطلاعاتی را از هر یک از صاحبان این تبلیغات در اختیار مخاطبان قرار دهد. این شیوه از تبلیغات میتواند دنیای تبلیغات را از جنبههای مختلف متحول سازد.
برای اینکه به صفحه «رادیو کوچه» در «آی تونز» مراجعه کنید کافیست تا با گوشی آیفون خود و با استفاده از نرمافزارهای (QR Reader) اقدام به خواندن عکس زیر از طریق دوربین گوشیتان نموده و به آدرسی که توسط نرمافزار دیکد میشود مراجعه کنید.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، از ساعات اولیه روز سهشنبه، 16 اوت، معلمان حقالتدریسی آموزشگاههای فنی ایران در مقابل مجلس شورای اسلامی تحصن کردهاند.
به گزارش ایلنا، این معترضان که تعدادشان به حدود ۱۰۰ نفر میرسد و از ۳ سال تا ۱۳ سال سابقه در آنها دیده میشود، در فضایی آرام در حال اعتراض به عدم روشن شدن تکلیف خود هستند.
این معلمان که نیمی از آنان را زنان تشکیل میدهند، با پلاکاردهایی حاوی شعار، اعتراض خود را اعلام کردند.
محمد تنعنی نماینده نیروهای حقالتدریسی آموزشکدههای فنی سراسر ایران که امروز در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده بودند، در تشریح مشکلات این جمع تجمع کننده، اظهار داشت: «ما نیروهای حقالتدریسی آموزشکدههای فنی سراسر کشور هستیم که بعد از سالها خدمت در این نهاد هنوز از مزایا برخوردار نشدیم.»
وی افزود: «قانون رسیدگی به وضعیت ما دو سال پیش به تصویب رسید، اما سوال اینجاست چرا تاکنون اجرایی نشده است؟؛ قرار بود افرادی که بالای چهار سال خدمت کرده بودند استخدام شوند، اما نه تنها از استخدام خبری نبود بلکه هیچگونه مزایا هم شامل حال ما نشده است.»
تنعنی خاطرنشان کرد: «از تاریخ اول فرردین ماه امسال آموزشکدههای فنی سراسر کشور زیر نظر آموزش عالی کشور رفتهاند، حال آنکه تا قبل از این زیر نظر آموزش و پرورش بودیم، ولی جالب اینجاست که نه آموزش و پرورش و نه آموزش عالی پاسخگوی ما نیست.»
وی گفت: «وقتی مشکلمان را با وزیر آموزش و پرورش درمیان گذاشتیم او صراحتن گفت، من آموزشکدههای فنی را با تمام آب و خاکش به آموزش عالی دادم، ولی آموزش عالی هم از این کار شانه خالی میکند.»
وی افزود: «آمار نیروهای بلاتکلیف به غلط ۴ هزار و ۵۰۰ اعلام شده حال آنکه آمار اصلی ما تنها هزار نفر است، اما با این وجود تکلیف جمع ما که از ۳ سال تا ۱۳ سال سابقه در آنها دیده میشود بین دو وزارتخانه هنوز مشخص نیست و ما نیز دقیقن به این مسئله اعتراض داریم.»
بیشتر بخوانید:
«تجمع اعتراضی معلمان حقالتدریسی در مقابل مجلس»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
شانزدهم آگوست برابر با بیستوپنجم مرداد مصادف است با زادروز «مدونا» خواننده و بازیگر مشهور آمریکایی. او که متولد سال 1958 میلادی است، هماکنون ساکن لندن است. آثار مدونا پرفروشترین در میان «هنرمندان راک زن» در قرن بیستم اعلام شد و رکوردهای جهانی «گینس» او را به عنوان موفقترین زن هنرمند معرفی کرده است. مدونـا بـالـغ بـر 100 جـایـزه از ســوی موسسات معتبر بینالمللی دریافت کرده است.
«مدونا لوییس چیکونه» (Madonna Louise Ciccone Ritchie) در شانزدهم آگوست سال ۱۹۵۸میلادی در «ایالت میشیگان» در یک خانواده کاتولیک مذهبی زاده شد. او در دبیرستان در رقص و بازیگری زبانزد همگان بود، از این رو موفق به دریافت بورسیه برای تحصیل در دانشگاه میشیگان در رشته رقص شد. اما وی پس از سپری کردن دو سال تحصیل، دانشگاه را رها کرده و به نیویورک عزیمت کرد و در آنجا به عنوان مربی رقص و مدل شروع به فعالیت کرد.
در سال 1980 مدونا به همراه «بری» که یک درامنواز بود ساختن آهنگ را در استدیو بری شروع کردند و در 1982 او هم راه با «مارک کامینز» بهترین دی جی نیویورک ترانه (Everybody) را ضبط کرد و سپس مدونا با ترانه (Holiday) از صحنه دیسکوهای آمریکا بیرون آمد و وارد موسیقی پاپ شد. این ترانه در سال 1983 در فهرست بیست ترانه برتر آمریکا جا گرفت و در همان سال وارد لیست بهترین ده ترانه اروپا شد.
شخصیت قوی و جذاب مدونا باعث شد تا بهزودی با مخاطبین جهانیاش ارتباط برقرار کند و در سال 1984 با خواندن ترانه «مانند یک باکره» (Like a Virgin) بدرخشد. این ترانه در آن سال در آمریکا اول شد و ترانه دیگر او به نام «دختر مواد» (Material Girl) که همراه با کلیپ ویدئویی آن به بازار آمد، باعث شد بینندگان تصویر «مریلین مونرو» را در حرکات و چهره مدونا ببینند.
او در سال 1985 با «شان پن» بازیگر سرشناس سینمای آمریکا ازدواج کرد و همین وقایع او را بدل به یک سوپراستار بینالمللی کرد، و در آن زمان حتا افرادی که به موسیقی بیاعتنا بودند هم او را میشناختند. از 1985 تا 1987 مدونا پنج ترانه خواند که همگی خارج از آمریکا شهرت پیدا کردند. او در همین سالها بازی در سینما را آغاز کرد و بعد از بازی در چند فیلم در 1988، مدونا از شان پن جدا شد.
در سال 1989 مدونا کلیپ ویدئویی «همچون نماز» (Like a Prayer) را منتشر کرد، موزیک و تصویرش چیزی بود میان مذهب و اروتیسم، اما «واتیکان» از این کار خوشش نیامد و شرکت «پپسی کولا» که حامی تجاری مدونا بود قراردادش را با او فسخ کرد، اما جنجال فراوانی که در حاشیه این اتفاق بهوجود آمده بود باعث شد مدونا به یک موفقیت عظیم تجاری دست پیدا کند و از سال 1990 ترانههایش جنبه تجاری بیشتری پیدا کرد. او تورهای اجرای موسیقی دور دنیا را جدی گرفت و از همین طریق برای همیشه خودش را در موسیقی پاپ تثبیت کرد.
در سال 1996 مدونا بار دیگر دنیا را شوکه کرد و در فیلم «اویتا» (EVITA) ساخته «آلن پارکر» انگلیسی نقش «اواپرون» را بازی کرد و موفق به دریافت جایزه «گولدن گلوب» شد و با بازی در این فیلم نشان داد که تنها خوانندهای پرآوازه نیست بلکه بازیگر سینمایی خوبی هم هست. در سال 1998 صدای مدونا کاملن پخته شده بود و همین باعث میشد که وی همچنان بالای جدول موسیقی را برای خودش حفظ کند.
در 1999 رتبه دوم را در فهرست برترینهای انگلستان بهدست آورد. در سال 2000 نیز آلبومی به نام «موزیک» را منتشر کرد. در 22 دسامبر 2002 با «گای ریچی» (guy ritchie) کارگردان انگلیسی ازدواج کرد و بار دیگر در تیتر اول خبرها قرار گرفت و در سال 2003 ترانه «زندگی آمریکایی» مدونا برترین آهنگ جهان شد.
بر اساس اطلاعات «فدراسیون بینالمللی صنایع فنوگرافیک» درسال ۲۰۰۶، دویست میلیون آلبوم مدونا در سراسر جهان به فروش رسیده و انجمن صنایع ضبط آمریکا آثار او را پرفروشترین در میان هنرمندان راک زن در قرن بیستم اعلام کرده است و رکوردهای جهانی گینس او را به عنوان موفقترین زن هنرمند معرفی کرد. مدونـا همچنین بـالـغ بـر 100 جـایـزه از ســوی موسسات معتبر بینالمللی دیگر دریافت کرده است.
مدونا که در سن بیست سالگی با سیوپنج دلار پول از زادگاهش میشیگان به نیویورک رفت طبق تخمین «نشریه فوربیس» در سال ۲۰۰۷، او ۳۲۵ میلیون دلار ثروت داشته است و پنجمین زن ثروتمند در زمینه سرگرمیها بوده است.
اوپس از هشت سال زندگی با کارگردان ایتالیایی گاى ریچى از او طلاق گرفت و پس از آن با «ابراهیم زیبات» دوست شد. ابراهیم پسر مسلمان الجزایری بود که مدونا به دلیل دین اسلامش از او جدا شد.
مدونا به غیر از خوانندگی و بازیگری در زمینه نویسندگی هم تاکنون پنج عنوان کتاب ویژه کودکان به رشته تحریر درآورده است. پرفروشترین کتاب او در این میان «رز انگلیسی» (english roses) نام دارد که به چهل زبان دنیا ترجمه شده است و یکونیم میلیون نسخه از آن در سراسر جهان بهفروش رسیده است.
و اما داستان زندگی مدونا قرار است به یک کتاب طنز تبدیل شود. داستانها و اتفاقات زندگی حرفهای این خواننده استثنایی پنجاه وسه ساله که حدود سی سال از عمر خود را در این حرفه سپری کرده است،در یک رمان گرافیکی سیودو صفحهای گنجانده میشود. این کتاب توسط کمپانی «بلو واتر» و به عنوان بخشی از مجموعه کتابهای این انتشارات با نام «قدرت زنان»، منتشر میشود. «مارگارت تاجر»، نخست وزیر سابق بریتانیا، «سارا پالین» و «باربارا والترز» از جمله زنانی هستند که کتاب طنزآلود زندگی آنها در مجموعه «قدرت زنان» این انتشارات به چاپ رسیده است.
«جیسون شولتز»، معاون اجرایی کمپانی بلو واتر گفته:«هدف ما از انتشار کتاب مدونا، معرفی عوامل و اتفاقات ناشناختهای است که باعث شده مدونا در حرفهاش به یک پدیده استثنایی تبدیل شود و بعد از گذشت یک ربع قرن از شروع فعالیت حرفهایاش، همچنان یک پدیده فوقالعاده و مشهور باقی بماند.»
این کتاب طنز که توسط «سی دابلیو کوک» نوشته شده و تصاویر آن توسط مایکل جانسون طراحی شده است، در ماه آگوست منتشر میشود.
منبعها:
ویکیپدیا
سایت سینما
اخبار ستارگان هالیوود
گراند سینما
خبر/ رادیو کوچه
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه ایران دلایل مسکو برای عدم تحویل موشکهای اس-300 را تاکنون نپذیرفته است، گفت: «تحویل این موشکها به تهران یکی از محورهای گفتوگوی دبیران شورای عالی امنیت ملی ایران و روسیه است.»
به گزارش مجلسنیوز، سیدحسین نقوی حسینی نشست دبیران شورای عالی امنیت ایران و روسیه را مهم ارزیابی کرد و گفت: «سه محور عمده در این نشست باید مورد گفتوگوی طرفین قرار گیرد.»
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به تعهد روسها در مورد تحویل اس-300 اظهار داشت: «گفتوگوی زیادی بین ایران و روسیه برای تحویل این موشکها صورت گرفته که تاکنون تهران دلایل مسکو را رد کرده و بر این اساس تحویل موشکهای اس ۳۰۰ از دیگر محورهای این گفتوگو خواهد بود.»
لازم به اشاره است پیشتر رییسجمهوری روسیه پس از تحریم ایران در خصوص فروش سلاحهای سنگین از جمله سیستم اس-300، در دستوری جدید، جمهوری اسلامی را از سرمایهگذاری در هر نوع فعالیت تجاری مرتبط با استخراج اورانیوم، تولید یا استفاده از مواد و فنآوریهای هستهای در خاک روسیه منع کرده است.
بیشتر بخوانید:
«ایران حق سرمایهگذاری در روسیه را ندارد»
خبر / رادیو کوچه
قاضی دادگاهی در آمریکا روز دوشنبه، 15 اوت، یک ایرانی را به جرم تلاش برای صادرات تجهیزات رادیویی و قطعات موشکهای ضدتانک به ایران به بیش از ۴ سال زندان محکوم کرده است.
داوود بنیعامری، ۳۸ ساله، در ماه مه یک مورد اتهام تلاش برای صادرات کالا و فناوری به ایران و یک اتهام تلاش برای صادرات اقلام دفاعی بدون مجوز یا تایید دولت را پذیرفت.
ساموئل دریقیان قاضی دادگاهی فدرال در شیکاگو حکم ۵۱ ماه حبس داوود بنی عامری را صادر کرد.
پاتریک فیتزجرالد دادستان ایالت ایلینوی گفت: «متهم اقدام به صادرات غیرقانونی اقلامی به ایران کرد، کشوری که به گفته او از تروریسم حمایت میکند. او با این کار، امنیت ملی آمریکا را به خطر انداخت.»
در این پرونده همچنین فرد دیگری به نام آندرو تلمی، ۴۰ ساله از ایران، که به تابعیت آمریکا درآمده متهم شده است.
مجید موسوی دیگر متهم پرونده فراری است.
به گفته دادستانها، مجید موسوی پیش از ۱۰ اکتبر ۲۰۰۸ با بنیعامری در کالیفرنیا تماس گرفت و از او خواست دستگاههای تست رادیویی را خریداری و به ایران صادر کند.
بنی عامری پیش از برنامهریزی برای صدور سه مجموعه تست رادیویی مارکونی به دوبی، به مقصد نهایی ایران، تلاش نکرد از دولت آمریکا مجوز بگیرد.
مقامهای آمریکایی میگویند هیچ یک از این اقلام به ایران نرسید.
بنیعامری که از زمان بازداشت در ماه سپتامبر ۲۰۰۹ زندانی بوده است همچنین به خریداری ۱۰ قطعه برقی مورد استفاده در موشکهای ضدتانک از یک شرکت آمریکایی اذعان کرده است.
این شرکت در ناحیه شیکاگو به طور مخفیانه تحت کنترل ماموران دولت آمریکا بود.
هدف او صادرات این قطعات الکتریکی از طریق امارات متحده به ایران بود.
بیشتر بخوانید:
«موافقت ایران با طرح گامبهگام در برنامه هستهای»
رادیو کوچه
1977 میلادی- «الویس آرون پریسلی» (Elvis Aaron Presley) خواننده و هنرپیشه آمریکایی و یکی از موفقترین شخصیتها در هنر معاصر و موسیقی آمریکا درگذشت. او در دوران شکوفا شدن موسیقی سبک «راک اند رول» به ویژه در نیمه دوم دهه ۱۹۵۰ بود و به «شاه راک اند رول» مشهور شد. الویس از سال ۱۹۵۶ به بعد با اجرای ۴۵ ترانه و با بازی در ۳۳ فیلم سینمایی و حضور در برنامههای تلویزیونی و کنسرتها، موفقیت اقتصادی بسیاری را کسب کرد.
در سال ۱۹۵۵ شرکت «آرسیای ویکتور» (RCA Victor) قرارداد ضبط موسیقی او را از «فیلیپس» خریداری کرد و در سال ۱۹۵۶ و پس از اجرای ترانه «هتل دلشکستگان» (Heartbreak Hotel) الویس پریسلی از لحاظ فروش کارهایش و بازی در برنامههای تلویزیونی به موفقترین هنرمند تبدیل شد. نخستین فیلم سینمایی او به نام «به ملاطفت دوستم بدار» (Love Me Tender) نیز در همان سال بر پرده سینماها قرار گرفت.
بعد از مرگ او فروش آثاراش رو به فزونی گذاشت و حتا بازدید از قبر او جزو یکی از نمادهای صنعت توریسم آمریکا به شمار میرود. اهمیت الویس تا اندازهای است که جان لنون درباره اش گفت: قبل از الویس هیچ چیز نبود.
1332 خورشیدی- «محمدرضا پهلوی»، پیش از کودتای ۲۸ مرداد ایران را در چنین روزی برای نخستین بار ترک کرد. وی ابتدا از تهران به رامسر و با یک هواپیما از طریق عراق و به ایتالیا رفت. این واقعه هنگامی اتفاق افتاد که بیش از یکسال از وقایع 30 تیرماه سال 1331 میگذشت. در این روز با قیام مردم، محمدرضا پهلوی مجبور شد با عزل قوام از پست نخست وزیری، پس از رای اعتماد مجلس به دکتر مصدق، وی را به ریاست دولت منصوب کند. محمدرضا پهلوی در 31 مرداد همان سال به ایران بازگشت.
روزهای 25 تا 27 مرداد، در سراسر ایران اجتماعات بزرگی تشکیل و از دولت لغو نظام سلطنتی درخواست شد.
1364 خورشیدی- در چنین روزی در سال1364 چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی برگزار شد که طی آن آیتاله خامنهای به ریاست جمهوری اسلامی انتخاب شد. آیتاله خمینی حکم ریاست جمهوری او را در تاریخ بیستونهم شهریور برای دومین بار تنفیذ کرد. پس از کشته شدن رجایی و باهنر در 8 شهریور 1360، به پیشنهاد تعدادی از اعضای مرکزی حزب جمهوری اسلامی آیتاله خامنهای از طرف روحانیت و سایر نهادهای انقلابی نامزد ریاست جمهوری شد. همچنین در چنین روزی و برای دومین بار کاندیدای ریاست جمهوری و به این پست برگزیده شد.
1358 خورشیدی- «رضا صادقی»، خواننده موسیقی پاپ ایرانی در «بندر عباس» زاده شد. به موسیقی علاقه داشت و اولین تجربهی او در این هنر به آهنگ «راز عشق» در سال ۱۳۷۱ باز میگردد. او در سال ۱۳۷۲ اولین آلبوم خود را با همین نام ارایه کرد که از نظر بعضی هیچ بار هنری در آن دیده نمیشود. بعد از آن همکاری خود را با گروه هنری «کیمیا» آغاز کرد و آلبومهای «گل لاله»، «رویای شیرین» و «مستانه و دیوانه» را عرضه کرد. سپس همکاری خود را با گروه کیمیا قطع کرد و برای پیشرفت در کار به تهران آمد.
او که به «مشکیپوش» معروف است از ۲۵ مرداد ۱۳۷۲ لباس مشکی بر تن میکند. آغار معروفیت او به ترانهی «مشکی رنگ عشقه» در آلبوم «پیرهن مشکی» برمیگردد. وی مستندی به نام «رمز شب» را روانه بازار کرد که حقایق در مورد زندگی و کار خود را اعلام کرد. وی در این مستند گفت که تمامی آهنگهایش را از ته دل خوانده و حرف مشکی پوش بودن او شعار نیست و اعتقادی درونی است.
وی در سال 90 آلبومی به نام «دیگه مشکی نمیپوشم» را ارایه کرد. وی در خصوص این آلبوم گفته که مشکی رنگه عشقه و برای رفتن و مردن شخصی مشکی نمیپوشم. در تلاشی جدید فیلم زندگی رضا صادقی با نام «بی خداحافظی» در حال ساخت است.
«یکی بود یکی نبود»، «وایسا دنیا»، «کما» برخی از آلبومهای این خواننده ایرانی هستند.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1960 میلادی- قبرس که پس از سلطه عثمانی، در استعمار انگلستان بود در پی مبارزات مسلحانه مردم آن جزیره استقلال یافت و اسقف «ماکاریوس» رهبر مبارزه، بهعنوان نخستین رییس جمهوری آن انتخاب شد.
1972 میلادی- یک رویداد بیسابقه در آسمان مراکش روی داد و یک جنگنده نیرویهوایی این کشور به سوی هواپیمای حامل «حسندوم» پادشاه وقت مغرب که به پایتخت باز میگشت آتش گشود، ولی هواپیمای حامل پادشاه و سرنشینان آن آسیب ندیدند. همزمان، چند هواپیمای دیگر با راکت و گلوله کاخ سلطنتی و فرودگاه را به گلوله بستند و عدهای را مجروح کردند.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
Iranian history
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) سخنگوی قوه قضاییه: نرخ دیه برای امسال ۹۰ میلیون است
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=5&day=25&id=1030189
سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد: «در پی اتمام مهلت دو ماهه داده شده به دولت برای بررسی و ارایه راهکار در خصوص قیمت دیه و با توجه به این که مسوولان ذیربط هیچ مورد دیگری را برای این منظور پیدا نکردند نرخ دیه برای سال جاری، ۹۰ میلیون تومان است.» اژهای همچنین از ارسال پرونده روزنامه «ایران» به دادگاه خبر داد.
2) حورا صدر: امام موسی صدر زنده و اسیر قذافی است
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=5&day=25&id=1030112
حورا صدر دختر امام موسی صدر در واکنش به اخبار منتشر شده به نقل از عبدالمنعم الهونی نماینده شورای انتقالی لیبی مبنی بر به شهادت رسیدن امام موسی صدر به دست قذافی گفت: «این بار اولی نیست که ما چنین اظهاراتی را میشنویم، به ویژه این که در یک ماه اخیر چند بار از زبان این فرد چنین اظهاراتی تکرار شده است.» به گزارش فرهیختگان وی با کذب دانستن اظهارات الهونی و با تاکید بر این که امام موسی صدر زنده و در اسارت قذافی است، افزود: «الهونی ۳ سال قبل از این که امام موسی صدر در سفرش وارد لیبی شود به دلیل اختلاف با قذافی از لیبی فرار کرده بود و اگر صحبتی میکند به نقل از دیگران است و هیچکدام از اینها اطلاعات مستقیم نیست.»
کیهان
1) تعداد دستگیریها در انگلیس به 3 هزار نفر رسید
http://www.kayhannews.ir/900525/16.htm#other1604
منابع خبری از افزایش شمار بازداشت شدگان حوادث انگلیس به 3000 نفر خبر میدهند.
به گزارش خبرگزاریها، با ادامه جستوجوهای خانه به خانه در شهرهای مختلف انگلیس، شمار دیگری از جوانان انگلیسی دستگیر شدند و این روند همچنان ادامه دارد. «یورونیوز» با اعلام این خبر نوشت، حدود نیمی از این افراد در شهر لندن دستگیر شدهاند.
2) هاآرتص: تا ترس از ایران هست غرب جرات براندازی در سوریه را ندارد
http://www.kayhannews.ir/900525/2.htm#other207
روزنامه هاآرتص با طرح این پرسش که چرا جبهه متحد علیه سوریه شکل نمیگیرد مینویسد: «برخی مسایل مانع از شکلگیری یک جبهه علیه بشاراسد شده است. موضعگیریها و خطراتی که جمهوری اسلامی ایران میتواند ایجاد کند، یکی از موانع اصلی در شکلگیری جبهه جهانی و منطقهای برای اقدام علیه حکومت سوریه است.»
جام جم
1) فرزین: قطع پرداخت یارانه به افراد پردرآمد در دستور کار دولت قرار گرفته است، وعده افزایش یارانههای نقدی
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100851552393
با اینکه هنوز زمان اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها مشخص نیست، اما سخنگوی ستاد طرح تحول اقتصادی از افزایش مبلغ یارانه نقدی با اجرای این مرحله خبر داد.
به گزارش خبرگزاریها، محمدرضا فرزین دیروز در حاشیه هشتمین نشست شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی، این افزایش یارانه را قطعی دانست، اما به جزییات بیشتری چون رقم افزایش و منابع و راههای تامین آن اشارهای نکرد.
این در حالی است که کارشناسان اقتصادی هرگونه افزایش رقم یارانه نقدی را به معنای افزایش قیمت حاملهای انرژی و سایر کالاهای مشمول آزادسازی قیمت میدانند، چرا که منابع پرداخت باید از محل این افزایش تامین شود.
2) تیموشنکو هشدار داد: رژیم اوکراین درآستانه فروپاشی
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100851572182
خانم یولیا تیموشنکو، نخست وزیر سابق اوکراین در نخستین گفتوگوی خود پس از اینکه اخیرن مجددن روانه زندان شد، اعلام کرد: «رژیم اوکراین دچار فروپاشی خواهد شد.»
آفرینش
1) هشدار ترکیه به جداییطلبان کرد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=87256
کانال تی آر تی ترکیه، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه در مراسم دهمین سالگرد تاسیس حزب عدالت و توسعه در آنکارا با اشاره به حملات اخیر گروه تروریستی پ ک ک در شهرهای مختلف ترکیه علیه نیروهای امنیتی و نیز درخواستهای نمایندگان کردتبار مجلس در زمینه خودمختاری برای کردهای این کشور، اظهار داشت که دیگر کارد به استخوان رسیده و گروه تروریستی پ ک ک بدون رعایت حرمت ماه مبارک رمضان مرتکب جنایت میشود، اما تاوان این جنایتها سنگین خواهد بود و بعد از ماه مبارک رمضان همهچیز فرق خواهد کرد و تروریستها منتظر واکنش آنکارا باشند.
2) رییس سازمان بازرسی: جایگاه قانون در کشور مناسب نیست
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=87265
رییس سازمان بازرسی کل کشور تاکید کرد که جایگاه قانون در کشور مناسب نیست و از این جهت کشور در حال آسیب دیدن است.
پورمحمدی با طرح این سوال که آیا جامعه را بر اساس قانون اداره میکنیم یا خیر و اینکه جایگاه قانون در جامعه کجاست، گفت: «اگر بخواهیم جایگاه مناسبی را برای مجریان، حافظان، داوران و مدافعان قانون بیابیم باید جایگاه قانون را مشخص کنیم.» وی یادآور شد: «هنگامی که به سازمان بازرسی آمدم بزرگترین دغدغه ما این بود که قانون در عرصه اجتماعی ضعیف است و کارایی لازم را ندارد.»
رسالت
1) آیتاله مکارم شیرازی: محتوای ویژهنامه خاتون دروغ است
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=72185
مرجع تقلید شیعیان از انتشار ویژهنامه خاتون به شدت انتقاد کرد و گفت: «محتوای ویژهنامه خاتون دروغ است.»
به گزارش مهر، آیتاله ناصر مکارم شیرازی بعدازظهر دوشنبه در جمع نمازگزاران حرم مطهر حضرت معصومه با انتقاد شدیداللحن از مقاصد سیاسی برخی افراد برای انتشار ویژهنامه خاتون در روزنامه ایران اظهار داشت: «اخیرن یکی از روزنامههای وابسته به برخی مقامات ویژهنامهای را با چاپ و کاغذ اعلا منتشر کرد و هزینه زیادی از بیتالمال خرج این ویژهنامه شده و در سطح وسیعی توزیع شده است. بنده به حکم اینکه مسوولیت داشتم این ویژهنامه را ورق زدم و متوجه شدم که جز سستکردن اعتقاد مردم به حجاب اسلامی و ترویج بیبندوباری در میان جمعیت هیچ هدف دیگری ندارد.»
2) محاکمه ژنرال ارتش ترکیه در دادگاه غیرنظامی
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=72212
برای اولین بار یک ژنرال کادر ارتش ترکیه در چارچوب پرونده طرح کودتای موسوم به «پتک» در یک دادگاه غیرنظامی محاکمه میشود. به گزارش فارس، خبرگزاری آناتولی ترکیه با درج این مطلب نوشت که محاکمه ژنرال «کادر بیلگین بالان لی» یکی از متهمان پرونده طرح کودتای موسوم به پتک در دادگاه غیرنظامی جرایم سنگین استانبول آغاز شد.
دنیای اقتصاد
1) نرخ تورم به 16.3 درصد صعود کرد، وعده توقف افزایش تورم
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=265835
رییسکل بانک مرکزی از افزایش نرخ تورم به 16.3 درصد در تیرماه خبر داد که این نرخ از کاهش تورم نقطهای به 21.1 درصد حکایت دارد. بهمنی وعده داده است، روند افزایشی تورم از آذر امسال متوقف و تورم در سال آینده تک رقمی شود. کارشناسان با دیده تردید به این پیشبینی مینگرند. به اعتقاد آنان، نوسان کنونی تورم نقطهای نمیتواند مبنا قرار گیرد و برای ارایه تصویری از تورم باید به رشد نقدینگی، شاخص بهای تولیدکننده و جابهجایی تورم در سطح کالایی و دارایی توجه کرد.
2) رییسبانک جهانی هشدار داد، خطر جدید در کمین اقتصاد جهان
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=265844
روز یکشنبه رییس بانک جهانی، رابرت زولیک، هشدار داد که اقتصاد جهانی در حال «ورود به یک محدوده خطر جدید» است و لازم است که سیاستگذاران سرتاسر جهان برای بازگرداندن اعتماد به مردم گام بردارند.
به گزارش رویترز، زولیک در مراسم شام جامعه آسیایی که در سیدنی استرالیا برپا شده بود اعلام کرد فقدان اعتماد بازار در اقتصادهایی کلیدی چون ایالات متحده و اروپا که با احیای شکننده اقتصادی همراه شده موجب شده است بازارها به سوی یک محدوده خطر جدید رانده شوند و این موضوعی است که سیاستگذاران باید آن را جدی بگیرند. وی با اشاره به کاهش رتبه اعتبارات آمریکا و افزایش مشکل بدهیهای کشورهای اروپایی گفت که رویدادهای جدید اقتصادی در ایالات متحده و اروپا باعث افزایش نگرانی سرمایهگذاران در کشورهای مختلف جهان شده است.
خبر / رادیو کوچه
سازمان ملل متحد اعلام کرده است که هزاران پناهنده فلسطینی از اردوگاه بندر لاذقیه که زیر گلوله باران نیروهای حکومتی سوریه است، گریختهاند.
یک سخنگوی آژانس امدادرسانی سازمان ملل متحد در این خصوص اظهار داشت: «که بیش از ۵ هزار نفر از ۱۰ هزار پناهنده این اردوگاه در حال فرار هستند.»
وی افزود دستکم چهار تن نیز کشته شدهاند.
در سومین روز از حمله نظامی به لاذقیه حدود ۳۰ نفر کشته شدهاند.
این در حالی است که مقامهای رسمی سوریه مدعی شدهاند که در حال مقابله با گروههای تروریست مسلح هستند.
روز دوشنبه گزارشهایی نیز از سرکوب و دستگیریهای خودسرانه در دمشق منتشر شد.
ترکیه به سوریه هشدار داده است که عملیات نظامی علیه معترضان باید «به سرعت و بدون هیچ شرطی» متوقف شود.
احمد داوداوغلو، وزیر خارجه ترکیه بدون آنکه توضیح بیشتری بدهد گفت که اگر این عملیات پایان نیابد، دیگر چیزی برای گامهای بعدی باقی نمیماند.
آنکارا که متحد سابق دمشق است از این سرکوبها ناخرسند است.
در جریان اعتراضاتی که در شش ماه گذشته علیه دولت بشار اسد در سوریه انجام شده است، بیش از یک هزار و ۷۰۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.
حدود سی هزار نفر نیز بازداشت شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«۲۵ کشته در شهر لاذقیه در حمله ارتش سوریه»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر