باید از همان شبی که کاسپین ماکان عزیز در مصاحبه تلفنی ام ماجرای عکس های ندا را شاهدی برای صمیمت و آینده شان برای ازدواج معرفی کرده بود، از خودم خجالت می کشیدم و عذر می خواستم .باید زودتر از اینها خودم تکذیب می کردم و می گفتم آقای ماکان نامزد ندا است و من اشتباه کرده ام…. پیش از آنکه مادر ندا بگوید این دو نفر دوست و آشنایی بوده اند که قصد ازدواج داشته اند من خودم باید عذر می خواستم… پیش از اینکه خواهر ندا بگوید دوستی دو ماهه آنها تا مرز خواستگاری پیش رفته بود من باید حرف های آن شب ماکان را باور می کردم که می گفت با زیر سوال بردن نامزدی ندا مردم با دیدن آن همه عکس ها چه می گویند؟ ندا و خانواده اش را زیر سوال نبر…راست می گفت و حالا من شرمنده ام… … با ۱۸۷ امتیاز و ۱۷۸ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات کلمه:جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نام هایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسیده اند :" چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟"این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم. متن کامل این نامه را که در اختیار کلمه قرار گرفته است ،می خوانید: اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود ، دیگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیارد ی محقق شد . اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است . در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند . هر روز یکی از ما به خاطر این جرم های سنگینی که برای ما تراشیده شد ، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است . به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات به محاربه و توهین به مقامات ، تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … ، در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان به احکامی بیش از ۵ سال و شش سال محکوم شدیم . ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند " حالا کف روی آب هستیم و شده ایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند ." سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتحمان می کنند . ما نمی دانیم چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟ همچنان و تا ابد امیدمان به خداست . صدای پای بهار می آید و می خواهیم صبور باشیم و امیدوار به روزی که بی گناهیمان ثابت شود . خدایا نامیدمان نکن. با ۱۵۱ امتیاز و ۶ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات نامه جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات جرس: جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نام هایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسیده اند :" چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟"این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم. به گزارش کلمه متن کامل این نامه بشرح ذیل است: اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود ، دیگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیارد ی محقق شد . اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است . در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند . با ۱۳۸ امتیاز و ۹ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات نمیدانم تصادفی است یا مصداق این واقعیت که از قدیم الایام میگفتند آخوند ها زیر عمامه شان نوشته ساخت انگلستان ولی به هر حال این آقایان و خانم ها همگی دوستار لندن هستند فائزه خانم و دخترشان در لندن زندگی میکنند اقازاده رفسنجانی مهدی در لندن قایم شده است حسن آقا لاهوتی در برگشت از لندن دستگیر میشود پول بی زبان این ملت ( یک میلیارد و شصد میلیون پوند در لندن بلوکه میشود) خانم خجسته همسر مکرمه ولایت عظما در لندن برای معاینه پزشکی و درمان میروند( سعید امامی در معیت بیت بوده قبل از اینکه واجبی خورانده شود) عطاالله خان مسئول اتاق فکر خودخوانده در لندن پناهنده شده البته با اهالی منزل مسعود جان بی بی سی البته همانجاست و مشغول به کار استاد تمساح مرتب سر به اربابان میزند با ۱۲۴ امتیاز و ۳۰ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات بدون شرح! با ۱۲۳ امتیاز و ۴۰ نظر سرگرمی فرستاده شده در بخش نظرات جرس:همزمان با ایام عید نوروز مهندس میرحسین موسوی به همراه همسرش دکتر زهرا رهنورد با حضور در منزل سید علیرضا بهشتی شیرازی از مشاوران ارشدش که بیش از سه ماه دربند است ،با خانواده وی دیدار کردند. به گزارش خبرنگار کلمه، در این دیدار مهندس موسوی با تبریک حلول سال نو به خانواده بهشتی شیرازی از استقامت وی در طول بیش از سه ماه بازداشت که همچنان ادامه دارد تقدیر کرد. مهندس موسوی با یادآوری سوابق بهشتی شیرازی،او را انسانی پایبند به اصول انقلاب توصیف کرد و از خداوند آزادی هرچه سریعتر او و سایر زندانیان سیاسی در بند را طلب کرد. نخست وزیر امام همچنین برای خانواده علیرضا بهشتی شیرازی طلب صبر و شکیبایی نمود. بهشتی شیرازی یکی از مشاوران میر حسین موسوی است که در روزی که اکثر یاران موسوی را دستگیر کردند؛بازداشت شد. بهشتی شیرازی دبیر هیئت دولت دوران نخست وزیری میر حسین موسوی بود که،با اعلام کاندیداتوری یک بار دیگر در مقام مشاور در کنار موسوی قرار گرفت. با ۱۱۳ امتیاز و ۲ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات گروهی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران با انتشار نامه ای سرگشاده به برخوردهایی که در دوران بازداشت با آنها صورت گرفته است اعتراض کردند. به گزارش سایت کلمه (که به میرحسین موسوی، از رهبران مخالفان دولت ایران نزدیک است)، امضاء کنندگان این نامه خود را "قربانیان بی نام و نشان" اعتراضات انتخاباتی خوانده اند که به دلیل کارهایی مانند "دریافت و ارسال پیامک و ایمیل، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان" به اتهاماتی چون "محاربه، توهین به مقامات و تبلیغ علیه نظام اسلامی" متهم شده اند. مقامات ایران در ماه های اخیر در موارد متعدد از بازداشت گسترده حاضران در تجمع های اعتراضی خبر داده اند، اما تعداد کسانی که هنوز در زندان ها به سر می برند روشن نیست. نویسندگان نامه اخیر نوشته اند که در دوران بازداشت به داشتن ارتباط با گروه های مخالف حکومت ایران، بیگانگان و جاسوسان متهم و در محاکمه هایی بدون حضور وکیل به تحمل چندین سال زندان محکوم شده اند. در بخشی از این نامه آمده است: "ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم و رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد. حق داشتند، چه کسی ما را می شناسد؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان -که خود را کارشناس می خوانند- حالا کف روی آب هستیم و شده ایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن، حکومت را نشانه رفته اند". نویسندگان نامه پرسیده اند چگونه است که "قاچاقچیان، کلاهبرداران، فروشندگان سئوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد" مشمول عفو و مرخصی و آزادی مشروط هستند اما کسی به فکر آنها نیست؟ آنها ابراز امیدواری کرده اند که روزی بی گناهی شان ثابت شود. با ۱۰۸ امتیاز و ۱ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات سایت فردا از دیدار میرحسین موسوی با هاشمی رفسنجانی خبر داد . این سایت نوشت : برخی منابع خبری مدعی شدهاند که میرحسین موسوی در روز اول با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار کرده است. در همین باره یک منبع خبری نزدیک به دولت مدعی شد میرحسین موسوی بعد از ظهر روز یکشنبه اول فروردین به عید دیدنی هاشمی رفسنجانی رفته است. این منبع همن چنین افزود که در این دیدار زهرا رهنورد، همسر موسوی و جمعی از سران اصلاحطلب نیز حضور داشته اند . این منبع آگاه در ادامه خاطرنشان کرد که هنوز اطلاعات دقیقی از محتوای این عید دیدنی منتشر نشده است اما رسانههای نزدیک به موسوی بزودی در این رابطه اطلاعرسانی میکنند با ۱۰۰ امتیاز و ۱۴ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات کلمه:سید محمد خاتمی ،رییس جمهوری پیشین با سعید لیلاز ،روزنامه نگاری که پس از تحمل ۹ ماه زندان به صورت موقت آزاد شده ،رفت و از وی و خانواده اش دلجویی کرد. به گزارش کلمه بر اساس اطلاعیه روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران ،با پذیرش درخواست مرخصی لیلاز از سوی دادستان تهران و پذیرش تودیع وثیقه به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان، وی تا پانزدهم فروردین ماه میتواند از مرخصی استفاده کند. براساس رای دادگاه تجدید نظر وی به شش سال حبس قطعی محکوم شده است. با ۹۶ امتیاز و ۲ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات دعوت ابي از ايرانيان جهت شركت در كنسرت خيريه 20 آوريل لندن به نفع بيماران ام اس با ۸۹ امتیاز و ۸ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات تحول سبز:جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نام هایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسیده اند :" چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟"این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم. به گزارش کلمه متن کامل این نامه به شرح زیر میباشد: اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود ، دیگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیارد ی محقق شد . اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است . در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند . هر روز یکی از ما به خاطر این جرم های سنگینی که برای ما تراشیده شد ، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است . به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات به محاربه و توهین به مقامات ، تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … ، در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان به احکامی بیش از ۵ سال و شش سال محکوم شدیم . با ۸۸ امتیاز و ۲ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات خبرگزاری هرانا – دادسرای نظامی استان تهران، یک نظامی به نام علی محمدی مقدم را به اعدام محکوم کرد. به گزارش هرانا، جلسه رسیدگی به پرونده علی محمدی مقدم،یکی از نظامیان به جرم اقدام علیه امنیت ملی تشکیل شد. در این جلسه دادسرای نظامی استان تهران، نامبرده را در مورد اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق جاسوسی مجرم شناخت و محمدی مقدم را به اعدام محکوم کرد. گفتنی است،هم اکنون وی درسالن 5 اندرزگاه هفت زندان اوین نگهداری می شود با ۸۵ امتیاز و ۵ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات هنوز هم بر این باورم که جنبش سبز به لحاظ ماهیت و اهداف در قد و قواره یک جنبش ملی رهایی بخش ظهور نمود و از این بابت بی شباهت به سه جنبش بزرگ سده اخیر ایران نبوده و در تداوم و تحقق آمال و ارزشهایی پدید آمده در آنها سیر می کند و همان هدفها و خواستههای اساسی را دنبال میکند. بیش از یک قرن است که ملت ایران برای رهایی از انقیادهای سه گانه، یکی سیاسی یعنی استبداد و خودکامگی در حوزه سیاست، دوم فرهنگی: یعنی وابستگی فکری و عقلی به مراجع و کانون هایی بیرون از خرد و شعور فردی و جمعی و بالاخره اجتماعی-اقتصادی، یعنی از سلطه و مناسبات مبتنی بر عارت، دلالی، بهره کشی و تبعیض و بی عدالتی مبارزه می کنند. به رغم پیروزی های مقطعی و دستاوردهایی نظیر قانون اساسی در بردارنده اصولی مربوط حقوق اساسی ملت، حق آزادی و حاکمیت ملی و نهادهایی چون انتخابات آزاد، مجلس نمایندگان، استقلال قوا، مطبوعات و احزاب آزاد و مستقل تا تحقق آن هدف ها و دستیابی به یک نظام سیاسی مبتنی بر رضایت و رای مردم و حکومت مقید به قانون و پاسخگو در برابر ملت و دستگاه قضایی مستقل و هم چنین تضمین آزادی و فکر و استقلال رای و وجدان و برابری و عدالت اجتماعی راه درازی در پیش است. قطعا جنبش سبز دارای تفاوتها و مشابهتهایی با انقلاب مشروطه، نهضت ملی نفت و انقلاب ۵۷ هست. اما در آنجا نظرم این بود که جنبش با انقلاب ۵۷ همان نسبت را دارد که نهضت ملی کردن نفت با انقلاب مشروطه. از این بابت که نهضت ملی در صدد ایجاد انقلاب جدید و تغییر نظام مشروطیت و قانون اساسی نبود بلکه می خواست به فترتی که با کودتای ۱۲۹۹ و روی کار آمدن دیکتاتوری رضاشاه در تداوم جنبش مشروطیت و اجرای اصول قانون اساسی و تعطیلی حقوق اساسی ملت پدید آمده بود پایان دهد. یعنی حقوق اساسی ملت را به آنان بازگرداند از مداحله و اعمال نفوذ قدرتهای استعمارگر خارجی و منتقد داخلی بویژه شاه و درباریان و خوانین و مالکان بزرگ با ارتش و نیروهای نظامی در امر انتخابات و اموری که جزء لاینفک حقوق و آزادیهای ملت است جلوگیری نماید. جنبش سبز نیز انقلاب جدیدی برای تغییر نظام سیاسی کشور نیست. بلکه می خواهد مهم ترین اصول قانون اساسی را که مربود به حقوق و آزادیهای ملت است و بنیان آزادی عقیده و استقلال رای و وجدان فردی و جمعی هست، از محاق تعطیل و تجاوز و تطاول حکومتگران خارج سازد. در این میان تضمین آزادی انتخابات و مطبوعات و احزاب و عقیده و بیان نقش کلیدی دارد. به همین خاطر دکتر مصدق زمانی که به نخست وزیری برگزیده شد، اصلاح قانون انتخابات را که پایه نظام مشروطه و تضمین کننده حق حاکمیت ملی و پیشرف به سوی دموکراسی بود در کنار اجرای خلع ید و قطع مداخله بیگانگان در امور داخلی و حقوق حاکمیت ملی به عنوان برنامه دولت خود به مجلس پیشنهد کرد و همان ها را شرط قبول پست نخست وزیری قرار داد. جنبش سبز نیز نیروی محرکه اصلی خود را از خواست ملت برای تضمین انتخابات آزاد و سالم و قطع مداخلات کانونهای قدرت در این امر مهم ملی، اخذ نمود و با شعار « رأی من کو؟ » آغاز گردید. حرکتی اجتماعی که با شعار "رای من کو" آغاز شد به جنبشی بدل شد که رهبران و حاملان متعددی در ماههای اخیر داشته است. یمی از مسائل مهم مورد بحث اخیر در مورد جنبش سبز مساله سازمان دهی آن بوده است. شما این مساله را چگونه ارزیابی می کنید؟ جنبش سبز فاقد تشکیلات متمرکز و سراسری است. نیروهای آن به صورت شبکه های متکثر و خودجوش عمل می کنند. این طرز عمل و ارتباط مناسب برای شرایطی است که در آن حداقل حقوق دموکراتیک مردم از جمله آزادی بیان و ابراز مخالفت رعایت می شود. بی دلیل نیست که جنبش های نوین اجتماعی با ساختار و روابطی گسترده ، افقی و شبکه ای و غیرمتمرکز اول بار در کشورهای بهره مند از دموکراسی بوجود آمد و ادامه حیات داده اند. جنبش سبز نیز در فضای نسبتا آزاد و باز ایام انتخابات پدید آمد و به سرعت نصج گرفت. وقتی وضعیت یک جامعه نظامی - امنیتی می شود و هر نوع تحرک اجتماعی و سیاسی و ارتباط فکری و عملی ناممکن و با شدت خشونت مقابله می گردد، این نوع سازماندهی برای برگزاری تجمعات قانونی و اعتراضات مسالمت آمیز بی اثر می گردد. در شرایطی دیگر چه بسا که جنبش ها ناگزیر از تغییر مشی و راهبرد شوند و به روشهای مناسب برای مقابله با اختناق و انسداد کامل سیاسی روی آوردند. در حال حاضر به نظر نمی رسد که در میان نیروهای اصلی جنبش سبز چنین اجماع و اتفاق نظر و حتی تمایلی برای تغییر مشی و راهبرد فعلی مبارزه وجود داشته باشد. این امر به معنای غفلت از بکارگیری تاکتیک ها و اقدامات سیاسی و اجتماعی متنوعی برای ادامه حضور و بیان خواسته ها در چارچوب همان راهبرد اصلی نیست. لذا تا وقتی حاکمیت حقوق قانونی مخالفان را به رسمیت نشناسد و آنان را از همه امکانات و فرصت های قانونی نظیر آزادی مطبوعات، تجمعات قانونی و مسالمت آمیز و فعالیت احزاب محروم نگاه دارد. یک جنبش مدنی به دشواری می تواند نمایشهای اعتراضی از آن نوع که در ۲۵ خرداد ۸۸ شاهد بودیم ترتیب بدهد. اصرار بر مسدود کردن کلیه راههای بیان خواسته ها و اعتراضات از سوی حکومت ها، آنگونه که هم اکنون مشاهده می شود، خواه ناخواه عده ای اندک و در اقلیت را به چاره جویی های مقابله به مثل و اتخاذ شیوه های عمل شده در شرایط مشابه بر می انگیزد. در ۲۲ بهمن سردرگمی و تشتت در نحوه حضور در این مراسم عمومی و مجاز در میان فعالان جنبش سبز مشاهده می شد. مضافا به این که عده ای از خارج و از طریق رسانه های غیر مستقل توهم وقوع یک اتفاق بزرگ و سرنوشت ساز را در اذهان دامن می زدند و برای بوجود آوردن چیزی که فاقد حداقل زمینه های ذهنی و عینی بود، رهنمود و دستورالعمل صادر می کردند. اقدامی که بر سردرگمی و تشتت آراء در داخل می افزود و عذر و بهانه کافی در اختیار افراط گرایان و تندروهای راست در حاکمیت جهت تشدید محدودیتها و وسیع تر کردن دایره بازداشتها قرار می داد. مشی این جناح در مقابله با معترضان و مخالفان سیاسی در اصل همان بود که در موارد متعددی در گذشته دنبال شده بود. یعنی اعمال نهایت شدت خشونت برای ریشه کنی و انهدام جریان هایی که به زعم آنان تهدید جدی تلقی می شوند. با این تفاوت که طی سی سال گذشته اول بار بود که مخالفت ها و اعتراضات از محدوده عمل یک یا چند جریان و گروه و حزب مخالف فراتر رفته و ابعاد ملی پیدا کرده است. آنها نه با یک « جریان » بلکه با یک «جنبش ملی » روبرو شده اند که همه قشرهای و نیروهای اجتماعی ناراضی خود را در دغدغه ها و مطالبات آن سهیم می دانند و حتی اگر در حال حاضر حضور عملی فعال و موثر در اعتراضات ندارند، اما با آن احساس همدردی و دلبستگی می نمایند با ۸۵ امتیاز و ۱ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات اینجانب سعید ملکپور در تاریخ ۸۷/۷/۱۳ توسط مامورین لباس شخصی سپاه، بدون حکم بازداشت و یا نشان دادن کارت شناسایی در اطراف میدان ونک دستگیر شدم. دستگیری به صورت آدم ربایی بدون نشان دادن حکم بازداشت و کارت شناسایی صورت گرفت. پس از آن توسط چند مامور لباس شخصی در یک خودروی سواری بدون آرم، با چشم بند و دستبند، در قسمت عقب (صندلی عقب) قرار گرفتم. یک مامور با جثه بسیار بزرگ با آرنج وزن خود را روی گردن من انداخت و به زور سر مرا پایین نگه داشته بود و مرا به نقطه نامعلومی که به آن دفتر فنی میگفتند، منتقل کردند. در آنجا چندین مامور در حالی که چشم بند و دستبند داشتم مرا مورد ضرب و شتم و فحاشی شدید قرار دادند و به زور مجبورم کردند یک برگه قرار بازداشت و چند برگه که روی آن را پوشانیده بودند را امضا نمایم. با توجه به نحوه انتقال من به دفتر فنی و ضرب و شتم وارده، گردن من تا چندین روز درد میکرد و در اثر ضربات مشت و لگد و سیلی، تمام صورتم ورم کرده بود. پس از آن همان شب به بازداشتگاه دو – الف اوین منتقل شدم و در یک سلول انفرادی به ابعاد ۱.۷ در ۲ متری قرار گرفتم. خروج از سلول تنها به قصد ۲ بار هواخوری و چند بار در زمانهای مشخص شده، آن هم با چشم بند امکانپذیر بود و تنها در سلول اجازه داشتم چشم بند از چشم بردارم. به مدت ۳۲۰ روز تا تاریخ ۸۸/۵/۲۸ در سلول انفرادی بدون دسترسی به کتاب و روزنامه و هر گونه ارتباط با خارج از سلول به سر بردم. در سلول تنها یک مهر و یک جلد قرآن، یک بطری آب و ۳ عدد پتو به من داده شد. پس از آن به مدت ۱۲۴ روز تا تاریخ ۸۸/۹/۳۰ در بند عمومی دو – الف زندان اوین به سر بردم. در دوران انفرادی و عمومی هیچگاه ملاقات هفتگی نداشتم و در طول ۴۴۴ روز بازداشت در بازداشتگاه دو – الف در تمامی ملاقاتهایی که حداکثر به اندازه انگشتهای یک دست بود، صحبتها توسط یک مامور سپاه شنود میشد و ملاقاتها با حضور مامور همراه بود. تلفن هفتگی نیز در دوران انفرادی به من داده نشد و تمامی تلفنها توسط کارکنان یا بازجوها شنود مستقیم میشد و هر گاه راجع به مسائل پرونده با خانوادهام صحبتی میکردم تلفن را قطع میکردند. در طول ۴۴۴ روز بازداشت در بازداشتگاه دو – الف بنا به دلایلی که ذیل عنوان میکنم هیچگاه امنیت جانی نداشتم و دائما احساس خطر جانی کرده و مورد تهدید بودم. در تاریخ ۸۸/۹/۳۰ بار دیگر به سلول انفرادی این بار به بازداشتگاه ۲۴۰ اوین منتقل شدم و تا تاریخ ۸۸/۱۱/۱۹ یعنی ۴۸ روز دیگر در انفرادی بدون حق تماس و به تنهایی به سر بردم. از آن تاریخ تا کنون در بند عمومی زندان اوین، ابتدا در بند قرنطینه اندرزگاه ۷ و سپس در اندرزگاه ۳۵۰ به سر بردهام. تا کنون بیش از ۱۲ماه از ۱۷ ماه دوران بازداشت موقت من در سلولهای انفرادی سپری شده و تا کنون هیچگاه اجازه ملاقات با وکیل به من داده نشده است. در طول بازداشت موقت، مخصوصا ماههای ابتدایی توسط گروه پدافند سایبری سپاه تحت انواع شکنجههای روحی روانی و جسمی قرار گرفتهام که برخی از این شکنجهها در حضور بازپرس پرونده، آقای موسوی صورت گرفته است. بخش زیادی از اقاریر من، در اثر فشار، شکنجه روحی، روانی و جسمی ، تهدید خود و خانواده ام و وعده آزادی سریع در صورت اقرار به مطالب خلاف واقع، مطابق خواسته و دیکته بازجوها انجام گرفته است. توضیح این که اقرارها در حضور بازپرس نیز با حضور بازجوها و تهدید به وخیمتر شدن شدت شکنجهها، جهت جلوگیری از اعلام اقرار تحت فشار به بازپرس صورت میگرفت. گاهی هم تهدید میکردند که همسرم را دستگیر میکنند و در حضور من شکنجه میکنند. در چند ماه اول دستگیری بارها در ساعات مختلف شب و روز تحت بازجویی قرار میگرفتم که غالبا با کتک و ضرب و شتم شدید همراه میشد. شکنجهها گاهی در دفتر فنی که خارج از زندان است و گاهی در اتاق بازجویی بازداشتگاه دو – الف انجام میشد. اکثر اوقات شکنجهها به صورت گروهی انجام میگرفت و در حالی که چشم بند و دست بند داشتم چند نفر با کابل، چماق، مشت و لگد و گاهی شلاق ضرباتی به سر و گردن و سایر اعضای بدنم میزدند. این کارها به منظور وادار ساختن من به نوشتن آنچه توسط بازجویان دیکته میشد و اجبار به بازی کردن نقش در مقابل دوربین طبق سناریو دلخواه و نوشته شده توسط آنان میبود. گاهی شکنجهها توام با شوک الکتریکی بود که بسیار دردناک بوده و تا چند لحظه پس از آن امکان حرکت نداشتم. یک بار در اواخر مهرماه ۱۳۸۷ هم مرا در حالی که چشم بند به چشم داشتم برهنه کرده و تهدید به استعمال بطری آب کردند. در همان روزها و در یکی از بازجوییها شدت ضربات مشت و لگد و کابل که به سر و صورتم زده میشد به قدری زیاد بود که تمامی صورتم ورم کرده و چندین بار زیر کتک بیهوش شدم که هر بار با پاشیدن آب به صورتم مرا به هوش میآوردند. آن شب مرا به سلولم برگرداندند. اواخر شب در زمان خاموشی احساس کردم که گوش من دچار خونریزی شده است. در سلول را کوبیدم کسی به سراغم نیامد. فردای آن روز مرا در حالیکه نیمه چپ بدنم بیحس بود و قادر به حرکت نبودم به درمانگاه اوین منتقل کردند. در درمانگاه اوین، دکتر پس از دیدن وضعیت من بر ضرورت انتقال من به بیمارستان تاکید کرد ولی مرا به سلولم برگرداندند و تا ساعت ۹ شب به حال خود رها شدم. ساعت ۹ شب به همراه ۳ نگهبان با دستبند و چشم بند به بیمارستان بقیه الله انتقال یافتم. در راه آن ۳ نفر به من گفتند که حق ندارم در بیمارستان نام خود را به زبان بیاورم و دستور دادند که خود را محمد سعیدی معرفی کنم و تهدید کردند در صورت سرپیچی از دستور به بازداشتگاه برگردانده شده و شکنجه سختی انتظارم را میکشد. یکی از نگهبانان قبل از من به دیدن پزشک کشیک بخش اورژانس رفت و با او صحبت کرد و پس از چند دقیقه به دنبال او به اتاق پزشک وارد شدم. پزشک کشیک بدون هیچگونه معاینه، آزمایش و عکس رادیوگرافی تنها عنوان کرد که ناراحتی من، ناراحتی اعصاب است و این را در برگه گزارش پزشکی وارد کرد و چند قرص اعصاب تجویز کرد. حتی وقتی من خواهش کردم حداقل گوشم را شست و شو کند دکتر گفت لازم نیست و من با همان حال و گوشی که لخته خون در آن خشک شده بود به بازداشتگاه برگردانده شدم. به مدت ۲۰ روز نیمه چپ بدنم بیحس بود و کنترل کمی روی ماهیچههای دست و پای چپم داشتم. بنابراین به سختی راه میرفتم. علاوه بر این شکنجهها یک بار هم در تاریخ ۵ بهمن ۱۳۸۷ در دفتر فنی پس از ضرب و شتم جدید یکی از بازجوها با انبردست تهدید به کشیدن دندانم کرد که منجر به شکستن یکی از دندانهایم و در رفتن فکم در اثر لگد به صورتم شد. البته شکنجههای جسمی و بدنی، در مقابل شکنجههای روحی و روانی ناچیز بود. زندانهای طویل المدت انفرادی (بیش از یک سال) بدون حق تماس تلفنی و امکان ملاقات عزیزانم، تهدیدات مکرر به دستگیری و شکنجه همسر و خانوادهام در صورت عدم همکاری، تهدید به قتل و دادن اخبار دروغ از جمله دستگیر کردن همسرم و این قبیل تهدیدها باعث آشفتگی روحی و بحرانی شدن سلامت روان من شده بود. در انفرادی به هیچ کتاب یا رسانهای دسترسی نداشتم و برای روزها با هیچ کس هم صحبت نبودم. سخت گیریها و فشارهای روحی و روانی به من و خانوادهام تا حدی پیش رفت که پس از رحلت پدرم در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ و با وجود مطلع شدن مسئولین بازداشتگاه و دادسرای جرایم رایانهای از فوت ایشان، مرا که هیچ تماس تلفنی با خانوادهام نداشتم، از این واقعه بیخبر نگه داشتند تا این که تقریبا ۴۰ روز پس از فوت پدرم، وقتی پس از چند ماه اجازه یک تماس ۵ دقیقهای تلفنی با حضور و شنود مستقیم بازجوها به من داده شد، از فوت پدرم مطلع شدم. وقتی یکی از بازجوها به نام مسعود گریه و زاری مرا شاهد شد وقیحانه قهقهه سر داده و شروع به تمسخر من کرد و با وجود خواهش فراوان من اجازه شرکت در مراسم چهلم پدرم نیز به من داده نشد. علاوه بر شکنجههای روحی و روانی، گروه بازجویی اطلاعات سپاه به طور غیرقانونی و غیرشرعی مبلغی از حساب کارت اعتباری من خرج کرده است که ادله قابل ارایه است. با ۸۵ امتیاز و ۳ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات جمعی از زندانیان غیر سرشناس رویدادهای پس از انتخابات با انتشار نامهای میگویند که به جرم «دریافت و ارسال پیامک و ایمیل، تماشای تجمعهای اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات» به «محاربه، توهین به مقامات، تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی»، متهم شدهاند. در ۹ ماه گذشته هزاران نفر از معترضان به نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران دستگیر شدهاند. در این میان علاوه بر صدها تن از فعالان شناختهشده سیاسی و مدنی، هزاران نفر از شهروندان معترض نیز در میان بازداشتشدگان هستند.امضاکنندگان این نامه که در تارنمای کلمه، پایگاه خبری نزدیک به میرحسین موسوی منتشر شدهاست، میگویند: «ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم و رسانهای نبود که کلامی از ما بنویسد.» بنا به این نامه برخی از این متهمان در دادگاههایی «بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان» به احکامی بیش از شش سال محکوم شدهاند. در ادامه این نامه میخوانیم: «ما از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان، حالا کف روی آب هستیم، و شدهایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفتهاند.» این افراد با اعتراض به این که طی مدت بازداشت به ارتباط با گروههای مختلف سیاسی با ۸۵ امتیاز و ۱ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات سافران این پرواز که پس از ساعتها معطلی در استانبول این بار باید معطل در خاک وطن می شدند، پس از ساعت ها انتظار به مسافران اعلام می کنند که درب هواپیما قفل شده و مسافران بروند و فردا برای تحویل گرفتن بارهای خود مراجعه کنند حال آنکه عده ای از مسافران این پرواز شهرستانی بوده و می خواستند که شب عید را در کانون خانواده خود به سر ببرند.مسافران این پرواز که پافشاری کردند در نهایت در ساعت 12 شب توانستند ساک ها و وسائل خود را دریافت کنند. با ۸۳ امتیاز و ۴ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری اصلاحات و سفر به نیویورک با اساتید و نخبگان ایرانی مقیم آمریکا دیداری داشت . بخشی از فیلم این دیدار را یک بار دیگر ببینید با ۸۲ امتیاز و ۱۸ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات با دکتر عبدالکریم سروش، این بار در مورد جدایی دین از حکومت، اختلاف نظر سکولارها و نواندیشان دینی و نیزچشم انداز جنبش سبزگفت و گو کرده ایم. دکتر سروش باتاکید بر اینکه "با سکولاریسم سیاسی فرا دینی کسی هم که مومن است، خاطر جمع می شود دین و ایمانش محفوظ خواهد ماند و حکومت به اعتقاد وعمل او تعرضی نخواهد کرد.... " می گوید: "دموکراسی از اسلام قابل استخراج نیست." او همچنین می افزاید: "دینداران باید بدانند در روزگار حاضر، اجرای عدالت که خواسته شرع هم هست، فقط به شیوه دموکراتیک امکان پذیرست نه به شیوه فردی؛ نه به شیوه ولایتی." این مصاحبه در پی می آید. با ۸۲ امتیاز و ۶ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات دیدهبان حقوق بشر در بیانیهای حکومت ایران را متهم کرد که به بهانه مقابله با جنگ سایبری گروههای حقوق بشر را مورد هدف قرار میدهد. دیده بان حقوق بشر امروز گفت طی چند هفته گذشته رسانه های دولتی، قوه قضائیه و نیروهای امنیتی ایران حملات هماهنگ شده ای علیه گروه های حقوق بشر تحت عنوان دفاع از کشور در برابر «جنگ سایبری» آغاز کرده اند. مقامات دولتی به طور خودسرانه مدافعان حقوق بشر را بازداشت کرده، سایت های گروه های حقوق بشر را مسدود نموده، و اقدامات مطبوعاتی جهت اتهام زنی به گروه های جامعه مدنی و همدست خواندن آنها با سازمانهای امنیتی خارجی و گروه های تروریستی کردهاند.مقامات دولتی به طور خودسرانه مدافعان حقوق بشر را بازداشت کرده، سایت های گروه های حقوق بشر را مسدود نموده، و اقدامات مطبوعاتی جهت اتهام زنی به گروه های جامعه مدنی و همدست خواندن آنها با سازمانهای امنیتی خارجی و گروه های تروریستی کردهاند. جو استورک معاون بخش خاورمیانه حقوق بشر می گوید: «حکومت برای توجیه ساکت کردن معدود صداهای منتقد باقی مانده در کشور مجددا از روش قدیمی جاسوسی خارجی و تئوری های توطئه بهره می گیرد». او می افزاید: «اما کاملا واضح است که این اقدام چیزی بیش از بهانه ای دیگر برای سرکوب فعالان حقوق بشر نیست». در ۱۳ مارس یعنی یک هفته پیش از آغاز سال نو ایرانی، دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد 30 نفر در ارتباط با پروژه ای دستگیر شده اند که با حمایت مالی سازمان سیا و از طریق «جنگ سایبری» درصدد بی ثبات کردن حکومت بوده اند. به گفته دفتر دادستان شبکه ای از گروه های مخالف پروژه ای را با کد «ایران پراکسی» اجرا کردند که تحت پوشش سازمان های حقوق بشر محلی از جمله کمیته گزارشگران حقوق بشر، کانون مدافعان حقوق بشر و مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بود. دفتر دادستان تا به امروز از افشای هویت بازداشت شدگن و شرایط بازداشت آنها خودداری کرده است. با ۸۲ امتیاز و ۸ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نام هایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسیده اند :" چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟" این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم. به گزارش کلمه متن کامل این نامه بشرح ذیل است: اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود ، دیگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیاردی محقق شد . اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است . در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند . هر روز یکی از ما به خاطر این جرم های سنگینی که برای ما تراشیده شد ، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است . به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات به محاربه و توهین به مقامات ، تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … ، در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان به احکامی بیش از ۵ سال و شش سال محکوم شدیم . ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند " حالا کف روی آب هستیم و شده ایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند ." سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتحمان می کنند . ما نمی دانیم چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟ همچنان و تا ابد امیدمان به خداست . صدای پای بهار می آید و می خواهیم صبور باشیم و امیدوار به روزی که بی گناهیمان ثابت شود . خدایا نامیدمان نکن. با ۸۱ امتیاز و ۰ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات جرس: یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اعلام کرد اگر رهبری برای تصویب درخواست چهل هزار میلیاردی درآمد دولت از محل هدفمند کردن یارانهها پیامی ابلاغ می کرد، حتما نمایندگان ولایتمدار به آن رای میدادند. به گزارش ایلنا، موسیالرضا ثروتی، نمایندۀ اصولگرای مجلس هشتم، با اشاره به چالش بخشی از مجلس اصولگرا با دولت محمود احمدی نژاد بر سر هدفمند سازی یارانه ها و رد درخواستِ دولت مبنی بر تصویب درآمد ۴۰ هزار میلیاردیِ دولت از محل هدفمند کردنِ یارانهها، خاطرنشان کرد " رهبری هیچ پیامی برای مجلس در این خصوص نداشته و اگر چنین پیامی وجود داشت یقینا نمایندگانِ ولایتمدار به آن رای میدادند. حتی نمایندگانِ مجلس ششم نیز که مواضع خاصی داشتند، فرمان رهبر برای خروج از دستور اصلاح قانون مطبوعات را اطاعت کردند و نمایندگان مجلس هشتم که به مراتب ولایتمدارتر هستند هم اگر ایشان دستور میدادند، حتما میپذیرفتند." اشارۀ این نمایندۀ اصولگرای مجلس هشتم، به تلاش های نمایندگان مجلس اصلاحات (ششم) بعد از توقیف فلهای مطبوعاتو بازداشت روزنامه نگاران برجسته در اردیبهشت ۷۹می باشد، که آن مجلس مردمی، اصلاح قانون مطبوعات را به عنوان یکی از نخستین اقدامات در دستور کار خود قرار داد ولی با دستور مستقیم و فوریِ آقای خامنهای ناکام ماند و یکی از دوران کوتاه آزادی مطبوعاتی در ایران به محاق رفت. به گزارش ایلنا، ثروتی در ادامه اظهارات خود پیرامون چالشِ دولت و مجلس برای هدفمند سازی یارانه ها، خاطرنشان کرد "در جلسهای که احمدی نژاد در جریان بررسی هدفمندسازی یارانهها در بودجه ۸۹ به مجلس آمد، ۱۰۹ نماینده در موافقت و ۱۱۶ نماینده در مخالفت با موضع دولت رای دادند که اگر تنها سه نفر از مخالفان به جمع موافقان میپیوست، درخواست دولت رای میآورد." این فعال اصولگرا همچنین سخنان آقای خامنه ای در مشهد را اتمام حجت و "فصل الخطاب" خوانده و گفت "رهبری در سخنان خود در مشهد، مطلب را تمام کردند. سخنان ایشان فصلالخطاب است و ایشان خط مشی را روشن کرده و برای قوا تعیین تکلیف کردند. پس از اظهارات ایشان، دولت و مجلس باید به اجرای فرمایشاتشان بپردازند." با ۷۶ امتیاز و ۸ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات برخی از سران حکومت از جمله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، دخالت سپاه پاسداران در سياست را توجيه مى كنند و پسرش على جنتى، سفیر رژیم تهران در کویت اموال سپاه پاسداران را پولشويى كرده و آن را به يک بانک سوئيسى منتقل می کند. در رابطه با وزير بحرينى منصور بن رجب نیز منابع مطلع گفتند كه این مقام بحرینی هم در پولشويی اموال غيرقانونى بدست آمده از فروش مواد مخدر توسط سپاه پاسداران دست داشته است. بازجويى از اين وزير بحرينى ادامه دارد. با ۷۵ امتیاز و ۲ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات مردمک :با گذشت پنج روز از آغاز سال ۸۹، دو تن از شهروندان کرد ايرانی در مناطق مرزی سردشت و بانه بر اثر تيراندازی مستقيم پليس ايران کشته شدهاند. به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ايران رهانا، بر اثر اين تهاجمات مسلحانه پليس، شماری از احشام بارکش مرزنشينان با ضرب گلوله از پای درآمده و محمولههای اين کاسبکاران نيز توسط پليس ضبط شده است. نگاه امنيتی به مناطق کردنشين ايران به بهانه وجود گروههای مخالف دولت بر روند فشارها روی شهروندان کرد ايرانی و به ويژه فعالان سياسی و مدنی افزوده است. اين در حالی است که مسئولين نظامی و امنيتی همواره اعلام کردهاند که اين مناطق از وجود نيروهای مخالف دولت پاک شده است. در ماههاى اخير، همزمان با بالا گرفتن اعتراضها نسبت به نتايج انتخابات رياست جمهورى در ايران و حوادثی که پس از انتخابات روی داد و همچنين پس از اعدام چند تن از فعالان سياسى کرد، تنش در مناطق کردنشين بالا گرفته است. نقض حقوق بشر در کردستان بر اساس گزارش نقض حقوق بشر کردستان که به تازگی منتشر شده است، نيروهای امنيتی ايران در مرزها، به عنوان مبارزه با کالای قاچاق، سالانه شمار زيادی از شهروندان کرد را زخمی ميکنند و يا از پا در ميآورند. عبدالرضا محمودی فرمانده قرارگاه حمزه سيدالشهدا طی آماري، که در اين گزارش ارائه شده، از کشته شدن ۳۸ نفر و زخمی شدن ۷۱ نفر در مناطق آذربايجان غربی خبر داده بود. آمار اين گزارش همچنين ميگويد که در شش ماه اول سال ۵۸ نفر از کاسبکاران منظقه توسط شليک پليس ايران کشته و ۲۸ نفر مجروح شدهاند. همچنين سال گذشته ۱۳۲ فعال سياسی و مدنی و شهروند کرد بازداشت شدند که ۱۱ نفر از آنان را زنان و ۲۰ نفر را دانشجويان بودهاند و ۱۵نفر نيز به حبسهای سنگين محکوم شدهاند. آمارها نشان ميدهد اکثر بازداشتشدگان به اتهام همکاری با احزاب کرد بازداشت شده و عمده محکوم شدهگان نيز به همين اتهام با محکوميت مواجه شدهاند. مناطق کردنشين با مشکلات بسياری دست و پنجه نرم می کنند عده زيادی از شهروندان کرد به علت بيکاری و فقر و به قصد امرار معاش به حمل کالاها و داد و ستدهای مرزی روی ميآورند که در ميان آنها کودکان و نوجوانان نيز به وفور ديده ميشوند. اين امر سالانه در مناطق مرزی به کشته و زخميشدن شماری از اين افراد منجر ميشود. همچنين وجود مينهای ضد نفر در مناطق مرزی ايران از ديگر معضلاتی است که شهروندان کرد با آن روبهرو هستند و سالانه شمار زيادی از آنها قربانی مينها ميشوند. برحسب آمار در چهار استان کردستان، آذربايجانغربي، ايلام و کرمانشاه بيش از ۱۲ ميليون و ۸۰۰ هزار مين کار گذاشته شده که با احتساب آمار ساکنين اين استانها، برای هر يک شهروند بيش از يک مين وجود دارد. اما در حاليکه مسئولان حکومتی پاکسازی ميادين مين در استانهای آذربايجان غربی و کردستان را تمام شده اعلام کردهاند، انفجار مينهای ضد نفر هر روز در اين مناطق حادثه ميآفريند. نقض حق آموزش به زبان مادری از سوی جمهوری اسلامی ايران نيز يکی از جديترين چالشهای جامعه کرد زبان و از اصليترين موارد نقض حقوقبشر است. درحالی که در قانون اساسی حق تحصيل به زبان مادری در کنار زبان رسمی کشور عنوان شده است. سرکوبی فعالان و مخالفان کرد بی توجهی به وضعيت مناطق کردنشين و عدم حل مشکلات شهروندان آن، با وجود نگاه امنيتی به اين مناطق، اوضاع را بيش از گذشته بغرنج کرده است. افزايش اقدامات فعالان سياسی و مدنی و تحرکات گروههای سياسی سبب شده که سال گذشته ۱۰ نفر از اين فعالان اعدام شوند و ۷ نفر ديگر نيز به اعدام محکوم شدند. احسان فتاحيان، فصيح ياسمنی و شورش مهدی خانی از جمله کسانی بودند که به دار آويخته شدند و برای حسين خضري، رشيد آخکندي، شاکر باقي، عمر کريم شريف نيز حکم اعدام صادر شده است. آبان سال گذشته جمعی از نمايندگان كرد مجلس شورای اسلامی در پی اعدام احسان فتاحيان در نامهای به رييس قوه قضاييه خواستار تجديدنظر در احكام اعدام جوانان کرد زندانی شدند. نمايندگان کرد مجلس در نامه خود اعدامهای جوانان کرد در بند را موجب «نگرانيهای فزايندهای در سراسر كردستان» دانستهاند که اثرات سو بر کشور خواهد گذاشت و از دولت خواستند که به گونهای با کردهای ايران برخورد کنند تا از نظام فاصله نگيرند. از سوی ديگر سازمان عفو بينالملل و کمپين بينالمللى حقوق بشر در ايران بارها از اعدام و سرکوب شهروندان کرد ايرانی ابراز نگرانی کردهاند. با ۷۵ امتیاز و ۰ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات مسکو، 5 فروردین، خبرگزاری «ریا نووستی»/ امروز "محمود احمدی نژاد" رییس جمهور ایران برای اولین بار نظر خود را درباره اقدام اسرائیل در احداث 1600 دستگاه منزل در اورشلیم شرقی اعلام کرد. در مراسم افتتاح سد جدید بر روی رود کارون وی گفت که این تصمیم "صهیونیست ها را یک گام دیگر به نابودی نزدیک تر کرد". وی از غرب خواست تا از حمایت های بی چون و چرای اسرائیل دست بر دارند. وی همچنین به موضوع تحریمات جدید علیه ایران اشاره کرد: "قدرتهای جهانی اهمیت بیش از حدی برای برنامه هسته ای کشورما قائل می شوند. آنها نگران آنند که جمهوری اسلامی ممکن است برای تولید بمب اتمی تلاش نماید. اما ما به آنها پاسخ می دهیم: "شما آمریکایی ها نه تنها برای اولین بار بمب اتمی تولید کردید بلکه از آن استفاده نمودید. حال چه کسی باید واقعا نگران باشد؟ آنها از کاه کوهی می سازند و در حقیقت خود را نابود می کنند"......... با ۷۵ امتیاز و ۱۹ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا، دستور داده است تا برای صرفه جویی در مصرف برق و به منظور حمایت از تلاش های دولت در مقابله با بحران شدید ناشی از کمبود مواد سوختی در این کشور، سه روز به تعطیلات رسمی عید پاک سال جاری افزوده شود. با ۷۴ امتیاز و ۱۲ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات بنابه گزارشات رسيده به فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران، زندانی سياسی بهروز جاويد طهرانی در شرايط قرون وسطائی و غير انسانی در سلولهای انفرادی بند۱ معروف به سگدونی نگهداری می شود. زندانی سياسی بهروز جاويد طهرانی ۱۷ اسفند ماه با يورش وحشيانه حسن آخريان رئيس بند۴ و پاسداربندها او را با ضرب وشتم و تهديد به قتل به سلولهای انفرادی بند ۱ زندان گوهردشت کرج معروف به سگ دونی منتقل کردند.آقای جاويد طهرانی در روزهای بعد از انتقال به سلولهای انفرادی چند بار به حفاظت و اطلاعات زندان برده شد و گفته می شود که او در اطلاعات زندان توسط کرمانی و فرجی تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت. همچنين در طی اين مدت چند بار به زير ۸ برده شد و تو سط حسن آخريان رئيس بند ۱ مورد اذيت وآذار قرار گرفت.حسن آخريان کينه حيوانی نسبت به اين زندانی سياسی دارد و سال گذشته توسط اين فرد مورد ضرب وشتم قرار گرفت و به بند ۱ زندان گوهردشت کرج منتقل شد و از آن زمان تا به حال همچنان در ميان زندانيان عادی و خطرناک بسر می برد. شرايطی که در اين شکنجه گاه معروف به سگدونی حاکم است به قرار زير می باشد؛ زندانيان ۳ بار حق استفاده از سرويسهای بهداشتی / غذای زندانيان از کيفيت و کميت بسيار پايينی برخوردار است و زندانی در حد زنده ماندن غذا دريافت می کند/ شکنجه زندانيان با باتون های برقی و ساير باتون ها صورت می گيرد/ زندانيان هر چند هفته يکبار حق استفاده از حمام را دارند/ زدن دست بند و پابند به زندانی و رها کردن او در سلول/محروحيت کامل ار امکانات درمانی ودارو/قطع کامل ارتباط زندانی با خانواده و جهان خارج از سلول و همچنين موارد متعدد ديگر شکنجه می باشد. با ۷۴ امتیاز و ۵ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات فیگارو به نقل از خبرگزاری فرانسه (24 مارس) / باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، چهارشنبه شب پروندۀ هسته ای جمهوری اسلامی ایران را با نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، و گوردن براون، نخست وزیر انگلیس، مورد بحث و تبادل نظر قرار داد . در این تبادل نظر تلفنی " اقدام های آتی " که جامعۀ بین المللی باید در ارتباط با پروندۀ هسته ای ایران بدان مبادرت ورزد به بحث گذاشته شده است . روند صلح خاورمیانه و مسائل اقتصادی جهان از دیگر مسائل مورد بحث در گفتگوی چهارشنبه شب رهبران چهار کشور غربی بوده است . در لندن، یک سخنگوی مقر نخست وزیری انگلیس (داونینگ استریت ) گفت در این گفتگوها "تلاش های مربوط به تعیین و اعمال مجازات ها و تحریم های هدفمند" علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده و در بارۀ آن ها تبادل نظر لازم به عمل آمده است. در پاریس، کاخ ریاست جمهوری فرانسه با صدور بیانیه ای اعلام کرد این گفتگوهای تلفنی به شرکت کنندگان در آن امکان داده است که شاهد "یک اتفاق نظر گسترده" در مورد ضرورت تصویب تحریم های جدیدی علیه ایران ، اهمیت راه اندازی مجدد روند صلح اسرائیل - فلسطین و بالاخره اهمیت تعهد هر چهارکشور به برقراری صلح و امنیت در افغانستان باشند . با ۷۲ امتیاز و ۲ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات پيام مهم من از دست ندادن اميد است و ما فقط به اميد زنده ايم. اميد يك انشاى دبستانى نيست، بلكه اكسيژن روزانه ما است. بگذريم كه سرزمين ما سرزمين فرصت هاى از دست رفته است، سرزمينى كه به وقت روبرو شدن با چنين فرصت هايى هميشه خطا كرده است. اميدوارم امسال سال از دست نرفتن فرصت ها باشد، چرا كه آزادى فرصتى است براى بهتر شدن و ايران حق دارد بهتر از اين باشد. با ۷۲ امتیاز و ۲ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات نامه جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات جرس: جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نام هایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسیده اند :" چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟"این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم. با ۷۲ امتیاز و ۰ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات ما فقط معترضانی ساده به نتايج انتخابات بوديم و رسانه ای نبود که کلامی از ما بنويسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از ميان مردم ساده کوچه و خيابان بوديم که به قول بازجوهايمان که خود را کارشناس می خوانند " حالا کف روی آب هستيم و شده ايم سنگر مخالفان رژيم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند ." سنگرهايی بوديم که به قول بازجوها يکی يکی دارند فتحمان می کنند ." چرا قاچاقچيان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و داير کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟" کلمه: جمعی از زندانيان حوادث پس از انتخابات که نام هايی ناشناخته و يا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته اند و در آن پرسيده اند :" چرا قاچاقچيان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و داير کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟"اين زندانيان سياسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنويسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از ميان مردم ساده کوچه و خيابان بوديم که به جرم دريافت و ارسال پيامک و ايميل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتايج انتخابات بازداشت شده بوديم. متن کامل اين نامه را که در اختيار کلمه قرار گرفته است ،می خوانيد: اينجا در اوين صدای پای بهار برای ما قربانيان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کرديم سال نو در کنار خانواده هايمان خواهيم بود ، ديگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثيقه هايی سنگين چند صد ميليون تومانی و ميليارد ی محقق شد . اما برای ما قربانيان بی نام و نشان داستان به گونه ای ديگر است . در اين ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گويی اصلا در اين سرزمين به دنيا نيامده بوديم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . يک روز به گروه های مختلف مرتبط می شويم و روز بعدش از ارتباط ما با بيگانگان و جاسوسان پيچيده سخن می گويند . هر روز يکی از ما به خاطر اين جرم های سنگينی که برای ما تراشيده شد ، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است . به جرم دريافت و ارسال پيامک و ايميل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتايج انتخابات به محاربه و توهين به مقامات ، تبليغ عليه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … ، در دادگاه هايی بدون حضور وکيل مدافع و گاه در نبود نماينده دادستان به احکامی بيش از ۵ سال و شش سال محکوم شديم . ما فقط معترضانی ساده به نتايج انتخابات بوديم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنويسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از ميان مردم ساده کوچه و خيابان بوديم که به قول بازجوهايمان که خود را کارشناس می خوانند " حالا کف روی آب هستيم و شده ايم سنگر مخالفان رژيم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند ." سنگرهايی بوديم که به قول بازجوها يکی يکی دارند فتحمان می کنند . ما نمی دانيم چرا قاچاقچيان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و داير کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟ همچنان و تا ابد اميدمان به خداست . صدای پای بهار می آيد و می خواهيم صبور باشيم و اميدوار به روزی که بی گناهيمان ثابت شود . خدايا نااميدمان نکن. با ۷۱ امتیاز و ۰ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر