هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۷, شنبه

Posts from Khodnevis for 03/27/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آی سی اف جی برگزار می کند: دوره آموزشی اخلاق روزنامه نگاری

 

این دوره شش هفته ای از ۲۳ فروردین، ۱۲ آوریل شروع به کار خواهد کرد. در این دوره آموزشی سعی می شود ضمن بررسی اصول اخلاق حرفه ای در روزنامه نگاری از نمونه های حقیقی برای ارتقای دانش شرکت کنندگان برای مواجهه بهتر با معضلات اخلاقی استفاده شود.

روزنامه نگاران و وبلاگنویسان فارسی زبان می توانند برای شرکت در این دوره ثبت نام کنند.

شرکت کنندگان باید از وقت کافی برخوردار باشند تا ساعاتی از هفته را برای خواندن مطالب آموزشی و انجام تمرین ها اختصاص دهند. کسانی که دوره را با موفقیت تکمیل کنند، گواهی دریافت خواهند کرد.

در صورتی که قبلا در دوره های آموزشی مرکز بین المللی روزنامه نگاران شرکت کرده اید می توانید برای درخواست ثبت نام در دوره اخلاق روزنامه نگاری به این پیوند مراجعه کنید و با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور خود وارد صفحه ثبت نام شوید. در غیر این صورت می توانید به صفحه اصلی سایت آموزشی مرکز بین المللی روزنامه نگاران مراجعه کنید و برای خود نام کاربری و کلمه عبور انتخاب کنید.


 


اخلاق جنسی در کانادا

برای برخی از هم میهنان تازه وارد به کشور کانادا ممکن است اختلاف فرهنگی کانادا با ایران مساله ساز شود. برخی با این باور اشتباه که دیگر اینجا جهان آزاد است و هرچه خواستیم انجام می‌دهیم گاهی شدیدا به دردسر می‌افتند. یکی از مهمترین مسائل حقوق خانم‌ها در این کشور است. ممکن است با گرم شدن هوا و آزادی پوشش بسیاری از زنان و دختران لباس‌هایی بپوشند که این شبهه را ایجاد کند آنان آمادگی رفت و آمد و گفتگو با هر رهگذر از راه رسیده ای را دارند. این طرز فکر کاملا اشتباه است.

 

اگر به این کشور تازه وارد هستید بدانید و آگاه باشید که در معاشرت با دختران و خانم‌ها بسیار باید با احتیاط رفتار کنید. اگر طرف مقابل به هر دلیلی فکر کند شما مزاحمش شده‌اید یا برنامه‌ای برایش دارید و با پلیس تماس بگیرد بشدت به دردسر خواهید افتاد. پلیس اینجا با کسی رودربایستی ندارد. البته اگر ادعای آن خانم نادرست باشد وی را تحت پیگرد قرار خواهند داد ولی اگر درست گفته باشد در ملایمترین حالت پلیس با شما مصاحبه می‌کند و از شما می‌خواهد ازاین کاردست بردارید و در بدترین حالت در ملا عام شما را دستگیر می‌کند و در اداره پلیس از شما عکس می گیرد و اثر انگشتتان را بر می‌دارد که به آن «بوکینگ» گفته می‌شود. به همه این دردسرها باید دادگاه و مخارج آن را نیز افزود. شما به یک وکیل نیاز خواهید داشت تا از خود دفاع کنید و برای آن باید دستمزد وی را پرداخت کنید. درضمن اگر جویای کار باشید و دادگاه در نهایت شمارا به آزار جنسی محکوم نماید و شرکت‌ها و سازمان‌ها در بیشتر موارد افراد محکوم شده را به کار نمی‌گیرند. خلاصه حواستان بسیار جمع باشد. اگر می‌خواهید با کسی دوست بشوید خیلی مودبانه از وی بپرسید ازدواج کرده یا دوست پسر دارد؟ اگر جواب منفی بود یعنی می‌توانید ادامه دهید ولی اگر آن خانم جواب مثبت داد اصلا طرفش هم نروید که به جز دردسر چیز دیگری برایتان نخواهد داشت.

 

در معاشرت‌هایتان صادق باشید. اگر طرف مقابل به شما علاقمند شود این علاقه در اکثر موارد واقعی است و نیازی نیست با اصرار به کامجویی‌های شخصی رابطه تان را خراب کنید. خلاصه اینکه رابطه با جنس مخالف در کانادا کشوری که فرهنگ و قوانینش با کشور ما کاملا متفاوت است نیاز به دور اندیشی و احتیاط فراوان دارد.


 


چرا نوری‌زاده و سازگارا این اندازه از سپاه پاسداران حمایت می‌کنند؟

فکر می کنم زمان آن رسیده آقایان نوری زاده و سازگارا در برنامه تفسیر خبر تکلیف خود را با سپاه پاسداران روشن کنند. اینها اصرار دارند به مردم بقبولانند که بدنه سپاه سالم است.

اگر سالم است پس این فسادهای مالی و کشتارها وسرکوبها که ۳۱ سال است ادامه داشته از کجای سپاه می‌آید؟ سپاه سپاه است. از اول هم همین بوده. زمان نخست وزیری موسوی هم همین بود. زمان رفسنجانی و خاتمی هم همین بود. چرا این قدر با مردم رودربایستی می‌کنند؟ رک و پوست کنده به مردم بگویند: ما به خاطر ارتباطاتی که با فرماندهان سپاه داریم نمی‌توانیم به طور کامل از سپاه پاسداران ابراز انزجار کنیم! این حق برای آنها محفوظ است که از هرکس که بخواهند حمایت کنند ولی این که بخواهیم بگوییم نهادی مانند سپاه بدنه‌اش سالم است و قسمت‌های دیگرش مشکل دارد زیاد با عقل جور در نمی‌آید.

دوران یکی به میخ و یکی به نعل زدن دیگر گذشته است. این که بگوییم بدنه سپاه مشکل ندارد و قسمت‌های دیگر مشکل دارند به جز تلاش برای پنهان کردن واقعیت عریان چیز دیگری نیست.


 


قدرت شناسی هاشمی

در بسیاری از مقالات و تحلیل‌هایی که در محیط‌های مجازی ارائه می‌شود بارها بر قدرتمند بودن هاشمی اشاره شده است، اما هیچگاه از چگونگی آن صحبتی نشده است. لذا در این نوشتار ابتدا ریشه هی اصلی قدرت بیان می‌شود و پس از آن بررسی می‌کنیم که تا به چه اندازه‌ای ایشان دارای قدرت هستند.

 

اگر قدرت را توانمندی انجام خواسته‌ای  بنامیم بدون اطاله کلام می توان بنیان آن را در موارد زیر دانست:

 

۱.در اختیار داشتن قوه قهریه

 

۲. توانایی مالی

 

۳. اطلاعات

 

۴.کاریزما

 

گاهی در تحلیل ها هم از واژه کلی نفوذ استفاده می‌شود که باید گفت نفوذ تجزیه قدرت به المان‌های اصلی گفته شده در بالا است.

 

با یک بررسی اجمالی می‌توان اظهار کرد که حاکمیت و در راس آنها خامنه‌ای در دو پارامتر اولی بسیار بالاتر از هاشمی قرار دارند و هر دوسو فاقد مورد چهارم می‌باشند. تنها نقطه‌ای که طرفین برابری نسبی می‌توانند داشته باشند اطلاعات است و از قضا تنها نقطه‌ای هم هست که هاشمی را هنوز سرپا نگه داشته است. اما اینکه اطلاعات چگونه ریشه قدرت می‌تواند باشد خود اهمیت بالایی دارد.

 

اطلاعتی که هاشمی دراختیار دارد بخش از آن مرتبط با مسایل داخلی ۳۱ سال گذشته است که شامل معاملات پشت پرده، اعدام‌ها، چگونگی به رهبری رسیدن خامنه‌ای مفاسد شخصی مقامات نظام، قتل سید احمد و... است که افشای این اطلاعات بخودی خود اتفاق چشم گیری را ایجاد نخواهد نمود تنها موجی را ایجاد کرده و پس از مدتی به همت بوق تبلیعاتی اقایان فروکش می‌نماید و صد البته راه نابودی او را هموارتر. اما بخشی از این اطلاعات می تواند سندی در دست دولت‌های خارجی باشد که راه فشارهای خرد کننده و یا حتی حمله نظامی را باز نماید. نظیر اقدام‌های تروریستی ایران درعراق افعانستان و همچنین اسناد مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای. بنابراین بنظر می‌رسد تنها برگ برنده‌ای که جناب هاشمی در اختیار دارد این مجموعه از اطلاعات است که البته استفاده از آن را برای زمانی گذاشته که واقعا کمر به نابودی او بسته باشند. حضور مهدی هاشمی در خارج هم در همین رابطه توجیح می‌شود.

 

با وصفی که دربالا آمد، هاشمی قدرتی در حد حفظ خود و خانواده خود دارد و لا غیرو داشتن انتظار کمک شایانی از جانب او اشتباهی تخدیری است. البته او دراین بین چشم امیدی به مردم نیز دارد و ساکت شدن مردم شرایط او را نیز دشوارتر می‌سازد. اینکه خانواده هاشمی و اخیرا خود او بارها بر حضور مردم تکیه کرده‌اند نیز موید این نظر است. بنابراین آنچه که برای جنبش سبز عقلانی بنظر می‌رسد آنستکه نسبت هاشمی را با خود به دور از افراط  تعریف نماید با درنظر گرفتن این حقیقت که هاشمی همواره کلاه خود را چسبیده است که باد نبرد. با چنین شخصی برقراری رابطه مریدی و مرادی یا پیروی یا ... اشتباهی محض است. تنها رابطه‌ای که می‌توان با او تعریف نمود را می‌توان رابطه بده بستان دانست که با ارائه اطلاعت بدرد بخور و زمان‌بندی شده از سوی وی بتوان ضربات کاری بر پیکره حاکمیت وارد نمود.

 

[گفته می‌شود] هاشمی در بسیاری از کثافت کاری‌های این نظام از جمله قتل سید احمد نقش داشته، شاید بتواند با این کمک مقداری از سنگینی جرایمش بکاهد و در حکومت آتی از مصونیتی برخوردار. *

 

-------------

* خودنویس ترجیح می‌دهد برای ادعاهای  طرح شده، از نویسندگان محترم، دلایل و مدارک را نیز طلب کند.


 


شهر امید


باخنده صبح ونــــــــورخورشید === برخاست زخواب شهرامید
با فخــــــــــر و غرور و فرو شوکت === آثار شب سیـــــــــاه برچید
جیک جیک پــــــرنده، نای بلبل === درگــــوشه کنار شهر پیچید
درخــــــانه ساکنان شهر، مادر === آرام و تمیز ســـــــفره می‌‌چید
با بازی و قــــــــیل و قال طفلان === شــادی به تمــــام شهر پاشید
با پای پیاده، چـــــــرخ وماشین === هریک به‌ سویی‌ روانه‌ گردید
درچشم به هم زدن به هــــرسو === پـــیر و زن و مرد و بچه جوشید
هـــــرکس به امـــــید روز بهتر === درسعـی و تلاش و نفــی تردید
دلسوزی وعشق کارمــــــــردم === بس بود و تــوان‌ که باز کوشید
نی تـــــرس زآیــــــندهٔ تاریک === نی‌ دزدی‌ و جنگ‌ و ترس‌ و تهدید
درشـــــــــــأن بشر همه برابر === ازجهـــل ودروغ کس ننـــالید
حکام همــــه خـــــودی و خاکی === ازبین من و تو گشته کـــــاندید
درمنطقه با تمــــــــــــــــام دنیا === دوستی شــــدید، قابل تمــجید
آزادی حـــــزب و دین و مــذهب ===
باید که به این مســـــــاله بالید
هـــرکس زره ســـلیقه، احساس === بر پــوشش خود نمـــوده تأکید
ارزانـــــی جنس، وفــور کـالا === معلوم و به هــرکـجا توان دید
اینــــــک تو و شــــــــهر آرزوها === یک گام دگـــر مانده، بجنبید!


 


اصالت انسان، آنچه که به اندازه لازم مورد توجه نیست

دوره دکترا در دانشگاه‌های جهان ،یکی از مهم‌ترین وپر ثمر ترین دوره‌های تحصیلی است، چرا که به پژوهش می‌پردازد و حاصل آن هرچه باشد هم تکنولوژی را پیش می‌برد و هم جامعه را‌. 


پژوهش در اغلب موارد شامل ان خواست‌هائی است که جامعه دارد ودر واقع کوششی است در پاسخ گوئی به نیاز‌ها، و اشکار است که راهی که پیموده می‌شود، مردم را نیز علمی بار می‌آورد، ودر واقع دانشگاه تبدیل می‌شود به ارگان پاسخ گوئی به نیازهای جامعه . 


این جایگاه دانشگاه در تقابل است با جایگاه روحانیون و سیاست مدارانی که با استفاده از مطلقه بودن حکومت‌شان، می‌کوشیدند به همه مسائل پاسخ دهند، که البته پیداست، پاسخ آنان چه می‌توانست باشد و جامعه‌ای این‌چنین به چه سوئی می‌توانست برود. 


این همان دلیلی است که حکومت ایران نیز مانند سایر حکومت‌های مطلقه، می‌کوشد تا جایگاه پاسخ گوی همه سئوالات را از ان خود کند، و در نتیجه به تضعیف دانشگاه پرداخته است. 


البته حکومت هم برای پاسخ گوئی به تحقیق می‌پردازد، و دولت هم برای نوشتن بودجه با وجود معطل گذاردن بسیاری از ارگان‌های مسئول، باز هم بدون پژوهش نمی‌تواند به نوشتن بودجه بپردازد، ولی میان این دو تفاوت بسیار هست . 


تفاوت اصلی بین سکولاریسم موجود در پژوهش دانشگاهی و در مقابل  اندیشه مذهبی و حتی سیاسی حکومت است. در نوع تحقیق دانشگاهی، اصل بر این است که منافع مردم باید تامین شود و بر همین اساس حرکت می‌کند، ولی در اندیشه حکومتی اصول دیگری وجود دارد. 


اندیشه استوار بر منافع مردم با اصل اصالت انسان همراه است، و این اصلی است که در ایران هنوز جانشین اصل اصالت دین واصالت خدا نشده است. (پوزش می‌خواهم که از خودم واژه ساختم )


اعتراضاتی که به برخورد حکومت با دانشگاه شده، اگر براین استوار باشد که به هیچ قیمتی نباید گذاشت که اصالت انسان، از بین برود، البته موفق‌تر خواهد بود، ولی آیا جامعه ایرانی به این حد از رشد رسیده است؟ 


اصلاح‌طلبان در این مورد به شکل دینی برخورد کرده و با قرار دادن دین در خدمت بشر و نه بشر در خدمت دین ،به نوعی پاسخ داده‌اند. ولی جامعه دانشگاهی ایران هنوز در این باره برخورد شفافی نکرده است، هرچند که با بیان سکولاریسم کوشیده که به این مهم پاسخ دهد، ولی اصالت انسان در واقع در برابر اصالت دین، باید تبیین شود، که از یکسو بحثی دینی است واز سوی دیگر بحثی اجتماعی. 


بحث اجتماعی آنرا می‌توان به میان جامعه برد و برای رسیدن به دمکراسی، لازم و ضروری است که جامعه و در واقع هر فرد خود را قادر و توانا احساس کرده به تعیین سرنوشت خود بپردازد. می‌توان گفت که بحث اصالت انسان یک مقوله کلیدی است و تا جامعه به این حد از درک نرسد که خودش قادر است سرنوشت خود را تعیین کند، مسئله دمکراسی هم معطل خواهد ماند و یا به دست اویزی برای فرصت طلبان تبدیل خواهد شد. 


در اینجا اگاهی فرد و اگاهی کل جامعه به هم گره می‌خورد ویکی لازمه دیگری است. البته با ترتیب خاص خودش.


تظاهرات مردم ایران با شعار "رای من کجاست " نمونه‌ای‌ است از درک همین مسئله، در اینجا اصالت انسان است که فریاد بر می‌دارد که باید به رسمیت شناخته شود. خوشبختانه درصد قابل توجهی از مردم در این جنبش شرکت داشتند، که نشانه فراگیری آن است، ولی نه به اندازه کافی. فقط به اندازه لازم . 


ترویج اصالت انسان، امروز می‌تواند کار ساده‌ای باشد، چون راهش آشکار است و ماه‌های تظاهرات مردم نیز زمینه سازی بسیار خوبی برای آن به حساب می‌آید. 


همین شعار رای من کجاست می‌تواند به توده‌های مردم به نوعی مفهوم اصالت انسان را برساند، و توجه به تعطیل شدن نهاد های متخصص در دولت، و بسیاری از انچه که امروز به فراوانی وجود دارد. 


گسترش اندیشه اصالت انسان می‌تواند جامعه ایرانی را به یک مرحله بسیار مهم بالاتر ارتقاع دهد. و در این راستا وجود دوره های دکترا در دانشگاه‌ها به عنوان یک ضرورت ملی نیز می‌تواند در بخش تحصیل کرده جامعه تحرک لازم را ایجاد کند. می‌توان و باید اصرار کرد که دوره دکترا در همه زمینه‌ها بوجود اید .


میتوان دولت را متهم کرد که با وجود تبلیغ در باره خود کفائی هرگز بطور واقعی به خود کفائی نپرداخته، چرا که لازمه‌اش ایجاد دوره دکترا در دانشگاه است، و با همین روش به تبلیغ اصالت انسان پرداخت. موارد بسیاری وجود دارد که هرکدام می‌تواند دلیل بسیار خوبی برای پرداختن به اصالت انسان باشد .


اصالت انسان مسئله بسیار مهمی است که اگر جامعه و به ویژه توده‌های مردم، آنرا به عنوان حق طبیعی خود بپذیرند، می‌تواند جایگزین خوبی برای اصالت دین شود  با تعریف دین در خدمت مردم همخوانی داشته باشد. مسئله دین در خدمت مردم نیز بسیار مهم است که باید و شایسته است، تا جائی که امکان دارد آنرا برای مردم باز کرد و توضیح داد .


مسائل زیاد است ولی می‌توان با دسته بندی و اولویت بندی آنها، بتدریج به میان مردم برد وتبلیغ و ترویجش کرد. اصالت انسان یکی از مسائل کلیدی است که فراگیر شدنش، می‌تواند نتیجه بسیار عالی به همراه داشته باشد، و در واقع جامعه را به دمکراسی برساند .


این یکی از چند مسئله مهم جامعه ماست که می‌توان به ان پرداخت . 




 


دیدارهای نوروزی
 


آیا اوباما بسکتبال آمریکا را هم سوسیالیستی خواهد کرد؟

 

 

هنور هم خیلی از آمریکایی ها در مکالمات شون واژه سوسیالیسم رو همونجوری استفاده می‌کنن که ما فارسی زبون ها لغت نجس رو استفاده می‌کنیم. امریکا جامعه‌ای است که به نظام داروینیش خیلی می‌نازه و بیشترشون اینکه هرکسی در آمریکا می‌تونه با پول سر سبیل شاه نقاره بزنه رو عین عدالت می‌دونن. اگر می‌خواهین بیشتر سر دربیارین من چی می‌گم کافیه ببینین مخالفان قانون جدید بیمه درمانی امریکا حرف حسابشون چیه. مخالفین اوباما ادعا می‌کنن که او می‌خواد کشور رو سوسیالیستی کنه. کاری ندارم به اینکه اونا درست میگن یا نه٫ ولی اگر اوباما داره کشورشو سوسیالیستی می‌کنه، کارش در مورد لیگ حرفه ای بسکتبال آمریکا راحته۰

 

آیا فکرشو کردین که چرا تا حالا یکی از این شیخ‌های چاق و چله دبی نخواسته یدونه تیم ان بی ای برای خودش دست و پاکنه؟ بعدش هم و شونصد میلیون دلار بریزه توش و هر چی بازیکن درست و حسابی تو لیگ هست رو استخدام کنه و چشم  و چار لوس انجلس لیکرز و باستن سلتیکس رو در بیاره؟ یا برای آدمی مثل میخاییل پروخوروف٫ پولدارترین مرد روسیه، که همین چند وقت پیش تیم مستضعف نیوجرزی نتز رو به قیمت دویست میلیون دلار ناقابل خرید، سیصد میلیون دلار دیگه که پولی نیست تا بتونه ده تا بازیکن مثل کوبی برایانت٫ دوین وید و لبرون جیمز رو هم بخره تا این تیم بشه منچستر یونایتد ان بی ای. یا چرا راه دور بریم، خیلی از همین آدم‌هایی که آلان صاحب تیمهای ان بی ای هستن٫ این تیم ها رو با پول خورد‌های ته جیبشون خریدن. چرا یه خورده بیشتر خرج نمی‌کنن ده دوازده تا بازیکن اساسی هم بخرن؟ اینجاست که سیستم سوسیالیستی ان بی ای میاد وسط و برای حداکثر و حداقل کل دستمزدهای پرداخت شده توسط یک تیم، سقف و کف تعیین میکنه تا یهوویی یکی پیداش نشه بیاد کل لیگ رو با پولش به هم بزنه. اگر کسی تیم ان بی ای می‌خره باید اینکاره باشه تا سال‌ها بشینه پاش و با همه محدودیت‌ها تیمشو بزرگ کنه و این کاریه که خیلی از پولدارهای دنیا دوست ندارن۰

 

یکی دیگه از پایه‌های سیستم سرمایه داری اینه که قوی همیشه برنده است و بابت این برنده بودن جایزه می‌گیره. در سیستم یارکشی لیگ ان بی ای از این خبرها نیست و همیشه ضعیف برنده است. شاید تعجب کنید ولی طبق قانون این لیگ بهترین بازیکن های ورودی به لیگ احبارا به ضعیف ترین تیم ها داده می‌شن تا عدالت در قدرت تیم ها حفظ بشه. با توجه به اینکه لیگ ان بی ای برخلاف بسیاری از لیگ‌های حرفه‌ای دنیا، فقط مقام اولی رو می‌شناسه، پس اگر قراره تیمی اول نشه به نفعشه که آخر بشه تا بتونه بهترین بازیکن فصل بعد رو در یارکشی به خودش اختصاص بده. این روش٫ یک سیستم یک روش کاملا جا افتاده در یارکشی این لیگه و دیگه کسی فریاد وامصیبتا سرنمی‌ده که ای داد بیداد، مملکت سوسیالیستی شد رفت. البته بگذریم که هر چند وقت یکبار تیم ها متهم می‌شن به اینکه دارند برای آخر شدن  گاوبندی می‌کنن و این کیفیت بازی ها رو کاهش میده۰

 

به هر حال دیوید استرن تا حالاش که تونسته این لیگ رو از دفترش در جزیره منهتن٫ جایی که نظام سرمایه داری شب و روز درحال گند زدنه٫ به صورت نیمه سوسیالیستی اداره کنه و نیازی هم به باراک نداره۰


 


بخشنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سایت خودنویس!

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار بیانیه ای ضمن تبریک به مناسبت تاسیس سایت خودنویس اعلام کرد: اگرچه سایت خود نویس در خارج از کشور راه اندازی شده ولی چون دولت مهرورزی در تلاش برای دستیابی به مدیریت جهانی است به مدیر این سایت ابلاغ می شود پیش از انتشار مطالب دریافتی یک نسخه از آن را به این وزرات خانه نیز ارسال نموده تا پس از بازبینی و عدم مغایرت با شرع مقدس، عدم همراهی با سران فتنه، عدم گسترش معیارهای فرهنگ منحط غربی، عدم مغایرت با موازین اسلامی و عدم توهین به مقامات نظام جمهوری اسلامی به درج آن اقدام گردد. طبیعی است عدم پیروی از بخشنامه فوق باعث اعمال مجازاتهای سنگین که کمترین آن انداختن مدیر خودنویس در مقابل تمساحهای گرسنه !! است خواهد گردید!


 


مرزهای حماقت


روز پنج شنبه پنجم فروردین خبرگزاری‌ها اعلام کردند:

پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کلیسای کاتولیک به اهمال در برخورد با گزارش‌های مربوط به سوء استفاده جنسی یک کشیش آمریکائی از دویست پسر ناشنوا متهم شده است.

ماجرای کودک آزاری کشیش های کلیسای کاتولیک، تراژدی تاسف بار و پر تکراری است که قبل از آنکه موید هوسرانی کشیش های کلیسای کاتولیک باشد مبین مظلومیت عیسی مسیح و تحریف احمقانه دین مسیحیت توسط خشکه مقدسانی است که از آن دین رحمانی تنها پوسته و ظاهری متحجرانه را فهم و استنباط و ترویج کرده و می‌کنند.

معلوم نیست در قرن بیست و یکم مسیحی کی و کجا قرار است تا مسیحیت کاتولیک کمی از کورتکس مغزشان برای فهم واقعیت دین و واقعیت و ظرفیت‌های انسان بهره برده و به این صرافت بیافتند که شهوت و سکس بخشی ذاتی و لازم برای رشد و زیست طبیعی انسان است که بصورت خدادادی در بطن هر انسانی تعبیه شده.

قرن‌هاست که کلیسای کاتولیک با قرائت سفیهانه اش از سکس اولاً بی جهت خود را از یک لذت مشروع محروم کرده و هم زمان اسباب انحراف جنسی را نزد کسر قابل اعتنائی از کشیشان خود مهیا کرده.

فروردین سال ۸۶ طی مقاله «بحران عدم اعتماد بنفس» در کالبد شکافی مدرنیته غربی و تفـّــُوق خوانش «سکس سالارانه از زن در آن مدرنیته» بر روی سه گانه

اصالت انسان (Humanism) گیتی گرائی (Secularism) سکس سالاری (Sexualism) انگشت گذاشته و گفتم:

مبانی خوانش سکس سالارانه از زن را باید و می‌توان از دل مناسبات متحجرانه کلیسای قرون وسطی استحصال کرد.

مدرنیته موجود در جغرافیای غرب عموماً واکنشی به عصر اسکولاستیک است. عصری که کلیسا حاکمیت بلامنازع را بر مقدرات جامعه داشت. در نگاه به مبانی مدرنیته نمی‌توانیم برای این سه مؤلفه که خود را بیش از دیگر مولفه‌ها به جامعه و مبانی و فلسفه سیاسی آن تحمیل می کنند، حساب ويژه ای باز نکنيم.

پاره‌ای از انديشمندان بروز اصالت انسان در جهان مدرن را پاسخی به مناسبات خدايگان ـ بنده ای تلقی کرده‌اند که از دل آموزه های دينی کليسای قرون وسطی برمی خاست. در عصر اسکولاستيک شاهد وجود خدائی قاهر و انسان مقهور هستيم. خدای موجود در عصر اصحاب مدرسه، خدائی است ناظر و حاکم بر کلیه مقدرات بنده و انسان مقهور قدرت فائقه  آن خداست و کلیه مقدراتش از قبل تبیین و تدوين شده. بنابراین هیومنیزم امروزين در مدرنيته غربی را بايد پاسخ يا واکنشی فرض کنيم به آن خدای قاهر. این بار انسان برخاسته از دل مدرنيته با نفی چنان خدائی قاهر و با نفی چنان مقهوريتی در مقابل آن خداوند، بر روی پاهای خودش می ایستد واعتماد به نفس پیدا می‌کند.

همچنانکه سکولاریزم را می توان واکنش به آخرت گرائی مفرط دوران قرون وسطی تلقی کرد.

آخرت گرائی که نگاهی پرمذمت به دنیا داشت و اساساً دنیا را دار معصيت و گناه می‌دانست و انسان را نيز گناه کار ذاتی معرفی می کرد که يگانه رسالت وی رنج کشيدن و به تعبيری مازوخيزم اقتصادی در طول حيات دنيوی است تا بدينوسيله بتواند خود را رستگار و منزه نمايد. طبعاً از دل چنین تفکر افراط گرايانه‌ای می توان و بايد سکولاریزم را به عنوان یک واکنش چشم انتظار بود.

سکولاريسمی که نه تنها دنیا را مذموم نمی‌بیند بلکه از سر شوق مايل به بهره برداری و برخورداری هر چه بيشتر از اين دنياست تا جائی که مکتب اصالت لذت هم از دل چنين سکولاريسمی خلق می شود.

سکشوآلیزم در جهان مدرن نيز مبتنی بر همين معیار است. اينکه در قرون وسطی شاهد کلیسائی هستيم که مدعی پیامبری است که نه مادرش آميزش جنسی با مردی داشته و نه پيامبرش تن به ازدواج با هيچ زنی را داده، طبعاً تبعات و فهم چنین رويه‌ای در کلیسا منجر به مذموميت سکس و آميزش جنسی با جنس مخالف خواهد شد. تبعاتی که منجر به بروز پديده‌ای در انديشه دين ورزانه مسيحيت کاتوليک شد تحت عنوان «کشيش» و «راهبه» که هر دو اصلی ترين عبادت خود را پرهيز از ازدواج قرار داده‌اند. چرا که نگاه ايشان به سکس نگاهی مذموم است. اينکه می‌بينيم در جهان مدرن، سکس اگر چه حرف اصلی نيست اما يکی از حرف های اصلی است! اين را می‌توان و بايد به حساب واکنش غريضی و اجتناب ناپذير نگاه مذمومانه کليسای قرون وسطی به سکس تلقی کرد.

http://www.sokhan.info/Farsi/BohranE.htm 

خدا رحمت کند دکتر شریعتی را که تعریف می‌کرد وقتی یکی از دانشجویانش در فرانسه عاشق دختری زیبا اما راهبه در پاریس شده بود و وقتی جوان دانشجو به ایشان پیشنهاد ازدواج داده بود علیامخدره ضمن عذرخواهی اظهار داشته: من در جهانی دیگر با عیسی مسیح ازدواج خواهم کرد! دکتر در پاسخ به دانشجویش گفته بود: «به ایشان از قول من بگو اگر مسیح عرضه داشت در همین دنیا ازدواج می‌کرد!»

هر چند بنا بر روایتی دیگر این تمهید زیرکانه امپراطوری روم و اصحاب کلیسا بود که علی رغم آنکه عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرد و حتی صاحب فرزند نیز از وی شد اما ایشان جهت بسط قدرت در حوزه امپراطوری خود ترجیح دادند از اساس منکر برخورداری اولاد برای عیسی شوند تا بدین ترتیب سهم انحصاری شان از کیک قدرت را تضمین نموده و امپراطوری را نزد خود قبضه کنند.

در هر حال اینها چیزی از ابتذال نهفته در چنان روایتی از ذم انگاری سکس نزد کلیسای مسیحیت نمی‌کاهد.

در مقام مقایسه اصرار بر پرهیز از ازدواج نزد کلیسای کاتولیک همانقدر احمقانه است که پرداخت سالیانه مالیات شهروندان انگلیسی جهت تامین مخارج دربار سلطنتی انگلستان.

آیا در قرن بیست و یکم اینکه شهروندان یک کشور نیز که به صفت ظاهر مدرن و متمدن نیز محسوب می‌شوند خود را موظف بدانند تا برای زندگی فاخر و اشرافی یک خانواده همه ساله مالیات پرداخت کنند تا همان خانواده فربه شده از قبال مالیات شهروندان سالی یک بار منت گذاشته و نزول اجلال فرموده و شهروندان را مفتخر به رویت جلال و جبروت سلطنتی خود کنند، بلاهت نیست؟

مهم ترین نتیجه‌ای که از چنان بلاهتی می‌توان گرفت آن است که تحجر و سفاهت نه وابسته به زمان است و نه وابسته به مکان بلکه موکول به تعلیق شعور است. 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته