هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
«کاسپین ماکان» که تا پیش از این نامزد «ندا آقاسلطان» معرفی میشد، هفته گذشته به کشور اسراییل سفر کرد. این دعوت از سوی کانال ۲ تلویزیون اسراییل صورت گرفته بود و آقای شیمون پرز هم با درخواست ملاقات موافقت کرد. او در گفتوگو با رادیو لیچار، ماجرای سفرش به اسراییل را به گونه دیگری تعریف میکند و میگوید که با ویزای توریستی و برای دیدن دوستش به اورشلیم رفته بود.
در چند روز گذشته مردم استانهای غربی ایران به ویژه ایلام با پدیده گردوغبار شدید روبهرو بودند. به میزانی که این امر منجر به تعطیلی ادارهها و مراکز دولتی در چند شهرستان شد. به همین علت در این گزارش نگاهی به علل رخداد این موضوع داریم.
ریزگردها چیستند؟
سرچشمه اصلی ریزگرد در ایران باد شمال است. این باد که از خرداد تا شهریور فعال است در شمال خاورمیانه و با گذر از کوههای ترکیه و شمال عراق مانند قیفی به بیابانهای عراق و سوریه سرازیر میشود و تا رسیدن به خلیج فارس و آبهای آزاد پیش میرود. جریان خشک هوای عربستان و عدم توجه به محیط زیست و بیابانزدایی در عراق باعث خشکشدن بسیاری از باتلاقهای عراق و ایجاد نواحی غبارساز شده است. در گذشته سه کشور ایران، عراق، و عربستان بهصورت مشترک هزینههای «مالچپاشی» این زمینها را تامین میکردند و تمام زمینها در فصل خاصی از سال مالچپاشی میشدند. مالچ یا قیر معطر نوعی فرآورده چسبنده نفتی است که برای تثبیت شنهای روان در بیابان استفاده میشود. جنگ عراق و تغییر رویه این دولتها در دهههای ۲۰۰۰ میلادی سبب فراموشی این کار، و در نتیجه افزایش ریزگرد در خوزستان و غرب ایران و سرانجام سراسر ایران شد. توفان اخیر، که به گفته برخی اهالی بغداد بدترین توفان غبار زندگیشان بودهاست، سبب بیشترین میزان ریزگرد در سه دهه اخیر ایران شد و ترکیب غبار با آلایندههای شهری ریزگرد خطرناکی را تولید کرد که صدها شهروند را به بیمارستان کشاند.
محمد درویش با اشاره به مشکل ریزگردها میافزاید: «این از معضلاتی بود که به دلیل فرایندهایی مثل سدسازی در کشورهای ترکیه و سوریه تشدید شد و باعث شد که برای اولینبار ایران در سطح معاون رییس جمهور هیاتی برای بررسی همهجانبهی این موضوع اعزام کند و تلاش شود تا در قالب یک پیمان منطقهای با شرکت کشورهای ترکیه، سوریه و ایران و احتمالن کویت این مشکل به صورت پایدارتر و دقیقتر و علمیتری حل شود.»
در همین راستا چندی پیش «عبدالطیف رشید» وزیر منابع آبی عراق در حاشیه نشست مشترک با سرپرست وزارت نیرو در این باره گفت: «متاسفانه در دوران رژیم صدام خشکسازی تالابها در جنوب عراق در منطقهای به وسعت ۲۰ هزار کیلومتر صورت گرفت. رژیم وقت به دلیل برخی ملاحظات سیاسی و نظامی این اقدام را صورت داد. در حالی که تالابها در ابعاد فرهنگی و اجتماعی و صید ماهی برای عراق بسیار پراهمیت است. ما خشکسازی تالابها را جنایتی علیه ملت عراق میدانیم و من از بدو تصدی وزارت منابع آبی عراق برای فعالسازی تالابها تلاش کردهام.»
او گفت: «حل این مشکل ارتباط مستقیم با مقادیر آب دجله و فرات دارد که طی دو سال اخیر بسیار کاهش یافته است. حتا میزان آب تالاب هویزه که تالاب مشترک ایران و عراق است نیز به شدت کاهش یافته است.»
تبعات ریزگردها به حدی زیاد است که میزان آلودگی هوا را در برخی استانهای ایران به میزان قابل ملاحضهای افزایش داد. آلودگی هوا بر اثر ریزگردها در سال ۸۸ در زاهدان و لرستان ۲۶ تا ۳۰ برابر حد مجاز اعلام شد و زندگی در این نواحی را مختل کرد. به نحوی که روزنامه ابتکار در اینباره نوشت: «میزان آلایندههای هوا ناشی از طوفان در منطقه سیستان۳۰ برابر استاندارد جهانی است. استاندارد اولیه و ثانویه غبار معلق در هوا ۱۵۰ تا ۲۵۰ میکروگرم در هر مترمکعب و در منطقه سیستان سه هزار و ۵۰۰ میکروگرم در هر متر مکعب است که این میزان بر اثر طوفان به پنج هزار میکروگرم افزایش یافت.
لازم به ذکر است خشکسالیهای چند سال اخیر منطقه سیستان و خشکی و یا کم آبی رودخانه هیرمند و همچنین خشک شدن تالاب بینالمللی هامون موجب شده تا به محض وزش باد و توفان; گرد وغبار غلیظ آسمان منطقه را فراگرفته و مشکلات عدیده تنفسی برای مردم این منطقه محروم فراهم آورد.» مشکلات و معضلات ناشی از ریزگردها به تمام حوزهها تسری یافته است، تا جایی که دانشآموزان این مناطق را با افت تحصیلی شدید رو بهرو کرده است چراکه دانشآموزان این مناطق بر اثر طوفانهای شن و گردوغبار به طور مداوم با تعطیلی مدارس روبهرو هستند.از سویی دیگر از آن جایی که این استانها در زمره مناطق محروم ایران از نظر اقتصادی و بهداشتی و امکانات هستند، طوفان گرد و غبار با فلج اقتصادی منطقه ساکنان آن را با مشکلات معیشتی روبهرو میسازد. حل بحران ریزگردها نیاز به عزمی بینالمللی دارد که همکاریهای لازم را میان ایران و عراق و عربستان و افغانستان میطلبد اما تا آن زمان اثرات مخرب ریزگردها شهروندان این مناطق را تهدید میکند.
کاملترین و ظریفترین آلات موسیقی صدای انسان است و موثرترین لحنها در موسیقی، نواییست که از حنجره شخص خوش آواز بر آید. علمای سازشناسی احتمال میدهند که نخستین باری که بشر خواست نغمههایی را که به اقتضای حالات مختلف خود از حنجره در میآورد، تقلید کند، به اختراع انواع نای دست یافت. نوای «نی» بیش از صدای سازهای زهی به صدای انسان شباهت دارد و از این رو به طبیعت نزدیکتر است. از این لحاظ این ساز و سازهای مشابه آن از هزاران سال پیش مورد علاقهی ملل باستان بوده و خبرها و روایتهای فراوانی دربارهی آن گفته شده است؛ از جمله اینکه گفتهاند حضرت موسی از هواداران نوازندگان نای بوده و مولانا نیز از نوازندگان معتبر این ساز بوده است. همچنین گفته شده که نواختن نی در اسلام تحریم نشده، تا آنجا که نوای آن را برای علاج بیماریهای روحی نیز مفید و موثر دانسته اند.
شاید قدیمیترین مدرک برای موجودیت سازهای بادی، زمان هخامنشیان باشد. در عهد هخامنشیان سه نوع موسیقی معمول بوده: موسیقی بزمی، موسیقی مذهبی و موسیقی رزمی. همچنین در رقصها (چه بزمی و چه مذهبی) سرود خواندن نیز معمول بوده و در پایکوبیهای بزمی سازهایی مانند: نای، سرنای، چغانه و طبل به کار میرفته. همچنین « ژوستن» تاریخنویس رومی نوشته است: «پارتها در مجالس جشن و سرور به حد وفور شراب مینوشیدند؛ آلات موسیقی آنان عبارت بود از: نای، نیلبک، طبل و دهل.»
در کتاب «درر التیجان فی تاریخ اشکان« تالیف محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، آمده است که سلاطین اشکانی و ارکان دولت و اعیان و بزرگان آن قوم به ساز و آواز و رقص و طرب کمال میل را داشتهاند و آلات طرب آنها نی، طبل کوچک و یک قسم سرنای، مرسوم به سام بوکا بوده است.
شعرا و عارفان در آثار خود به کرات دربارهی نی و تاثیر آن در روان انسان سخن گفتهاند. نینامهی مولانا نمونهی بارز آن است:
بشنو از نی چون حکایت میکند / از جداییها شکایت میکند
منوچهری دامغانی با مطلع:
تو گفتی نای رویین هر زمانی / به گوش اندر دمیدی یک دمیدن
حافظ با مطلع: گوشم همه بر قول نی و چنگ است / چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
مجذوب تبریزی (شاعر قرن یازدهم هجری) با شعر معروف:
یک شب آتش در نیستانی فتاد / سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد…
چنانچه از اشعار بالا بر میآید نوازندگان در آن زمان ردیفهای موسیقی را با نی به خوبی مینواختند و حتا مرکبنوازی نیز میکردند به طوری که مورد اعجاب و تحسین ارباب ذوق و عرفان بودند.
نوازندگان معاصر
یکی از نینوازان عصر قاجار، «نایب اسداله اصفهانی» است که نیزن یسار (چپ دست) ماهری بوده است. وی با ساز سادهای که تنها چند سوراخ بیشتر نداشت، تمام اصواتی را که اراده میکرد، از نی بیرون میآورد.
معاصران نایب اسداله اصفهانی او را در فن خود با استادان بزرگی چون «سماع حضور» و «آقا حسین قلی» در یک ردیف میدانستند. در اهمیت مقام نایب اسداله همین بس که گفته بود: «من نی را از آغل گوسفندان به دربار شاه بردم.»
از چهرههای معاصر نینوازی استاد حسن کسایی فرزند سید جواد است. وی که از کودکی علاقهی زیادی به موسیقی داشت از سن دوازده سالگی شروع به نواختن نی کرد و در سن سیزده سالگی به مکتب استاد نوایی رفت. (نوایی از شاگردان نایب اسداله است و دیگر شاگرد نوایی، یاوری میباشد که او هم اصفهانی است.) کسایی در محضر استاد صبا به نواختن ردیفها پرداخت و با هنرمندانی چون «خالقی»، «مشیر همایون» و «محجوبی» نیز مینواخته. وی کنسرتهایی نیز با «ادیب خوانساری» و اجراهایی با «تاج اصفهانی» داشته است. کسایی نی را در حد عالی مینوازد و به گفتهی بسیاری از اهالی موسیقی هنوز نوازندهای به قدرت او دیده نشده است. ایشان هماکنون در اصفهان به سر میبرند.
مشخصات نی
نی سازی است متشکل از یک لوله استوانهای از جنس «نی» که سراسر طول آن از هفت «بند» و شش «گروه» تشکیل شده است؛ و به همین دلیل این ساز را «نی هفت بند» نیز مینامند. «نی» به قطرهای متفاوت (از ۵/۱ تا ۳ سانتیمتر) و طولهایی مختلف (حدود ۳۰ تا ۷۰ سانتیمتر) ساخته شده است. در تمام آنها روی لوله، کمی در قسمت پایین ۵ سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب قرارگرفته و در یک یا دو انتهای «نی» روکشی برنجی با طولی کوتاه لوله نیای را پوشانده است و لبه لوله در قسمت دهانی آنقدر تیز است که میتواند لای دندانها قرار گیرد.
نی از انواع سازهای بیزبانه است. هوا توسط نفس نوازنده از انتهای بالایی به درون فرستاده شده و از قسمت اعظم آن از نزدیکترین سوراخ باز خارج میشود. بنابراین باز و بسته شدن سوراخها توسط انگشتان هر دو دست نوازنده، طول هوای مرتعش و طول موج ارتعاش را زیاد و کم کرده و در نتیجه صوت زیر و بم میشود.
ساز را نمیتوان «کوک» کرد، یعنی نمیتوان کوک آن را چنانکه در سازهای زهی، با پیچاندن گوشیها میسر است، تغییر داد. از این رو نمیتوان آن را با ساز دیگر منطبق کرد و در نتیجه به طور معمول درنقش تکنواز ظاهر میشود. گاه- اگر چه بسیار به ندرت- که بخواهند از صوت نی در همنوازی ارکستر استفاده کنند، ناگزیر نوازندهی ساز تعدادی نی را با کوکها (میدان صدا)ی مختلف فراهم کرده و در دسترس خود میگذارد تا در طی همنوازی یا همراهی صدای خواننده به تناسب موقع از یکی از نیها استفاده کند.
وسعت صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است، ولی میدان صدا (یا کوک) در سازهای مختلف، متفاوت است.
اجرای اصوات در اکتاوهای بالاتر بهوسیله فشار هوا عملی است. به عبارت دیگر با دو برابر کردن فشار صداهای حاصله یک اکتاو زیر میشود و باید دانست که هر نی فاقد یکی دو صدا است.
نی از دسته سازهای محلی است و تقریبن در تمام ایران معمول است. نوازندگان محلی با ابتکاری سنتی تا اندازهای از قطع شدن صدای ساز، هنگام تازه کردن نفس جلوگیری میکنند. برای توضیح این عمل میتوان به این نکته اشاره کرد که در حین نواختن، هوا را از بینی به ریه و نیز به «لُپها» داخل کرده، ذخیره میکنند و این هوا را به تدریج به درون لوله میفرستند.
در انتها باید یادآور شد که نی، همیشه سازی شهری بوده است.
واژه «سبز» در پیامکها توسط مخابرات فیلتر شده است. به گزارش کلمه، مدتی است که بسیاری از مخاطبان و همراهان جنبش سبز تذکراتی را به سایت کلمه مبنی بر ارسال نشدن برخی واژهها در پیامکها اعلام کردند که بررسیهای انجام شده صحت این موضوع را تایید میکند.
این بررسیها نشان میدهد مخابرات در سیمکارتهای همراه اول (دایمی و اعتباری) کلمهی «سبز» را فیلتر کرده است و با توجه به اینکه همزمان با بهار سبز طبیعت بسیاری از پیامکها مزین به واژه «سبز» بودند اما این اقدام تعجبانگیز مخابرات باعث به مقصد نرسیدن این پیامها شده است. در صورتیکه واژه «سبز» از پیامک حذف شود آن پیام ارسال میشود. البته کلمه «سبز» به فارسی در پیامکها فیلتر است و ارسال آن با حروف انگلیسی بدون اشکال انجام میگیرد.
آنجلا مرکل صدراعظم آلمان در سفر خود به آنکارا اعلام کرد که یکی از موضوعات مورد بحث سفرش برنامه هستهای ایران است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، صدراعظم آلمان برای گفتوگو با مقامهای ترکیه روزهای دوشنبه و سه شنبه ۹ و ۱۰ فروردین در ترکیه خواهد بود. روز شنبه آنجلا مرکل، در یک پیام ویدیویی اظهار داشت: «اگر ایران در مورد موضوع هستهایاش شفافیت نشان ندهد، ما باید به فکر تحریمها باشیم. این موضوع در آنکارا نیز مطرح خواهد شد».
اظهارات خانم مرکل در حالی بیان میشود که روز گذشته نخست وزیر ترکیه در اظهار نظری با ایده اعمال تحریمهای تازه بر علیه ایران مخالفت کرد.
اردوغان در مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل گفت: «ما ابتدا باید برای یافتن راهحلی دیپلماتیک بکوشیم. آنچه در اکنون به آن نیازمندیم دیپلماسی است، و دیپلماسی بیشتر».
خبرگزاری رویترز نیز در خبری با اشاره به سفر مرکل به ترکیه، نوشت: «اختلافات بر سر ایران و تلاش ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا» موضوعات اصلی در دیدارهای مقامات دو کشور خواهد بود.
سر آخر خرناسه خواب خراب و رخوتآور، خوفانگیز خیالات خام خائنان و خواستاران به خاک و خون خواباندن خیل خاکیان اهورایی خاتمه یافت و سکوت سنگین و سر سامآور و سوزناک سرمای زمستانی به سر رسید و بوسههای بهار بیداری و با طراوت بر هستی نثار گشت به راستی این پدیدار شدن دگرگونیهای شگرف در پدیدههای طبیعت چه پندی و عبرتی برای ما در بر خواهد داشت.
زمستان اگر چه تاریک و سرد و سرشار از ترس و خفقان باشد سرانجام سپری خواهد شد و بهار دوباره پا به عرصه گیتی خواهد نهاد این قانون به آهنگ طبیعت است و خواه و ناخواه رخ خواهد داد، در جامعه انسانی نیز جز این نیست و با تاریخ و گذشتگان در خواهیم یافت که هر چند حکومتی با زمستانیترین شکل و شیوه سالهای سال عمر کند فرجام آن جز پیوستن به صفحات کتاب کهنه تاریخ نیست و تنها یادگار ماندگارش این نام ننگی است برای بانیان و مجریانش همچنان که دیده، شنیده و یا خواندهایم.
مدت مدیدی است که مردم ایران زمین در اوج تاریکی و خفقان و دهشتناکترین شرایط به گذران زندگی و یا با بیانی گویاتر و رساتر به زندهبودن صرف در این شب استبداد محکومند و تنها اندک زمانی است که پس از رسانیدن این شب ظلمانی به نقطه عطفش به دست مردم همه چیز روی به سپیدی نهاده و به سمت روشنایی رهسپار است و این تغییر و تبدیل موضع نوید طلوع مهر را میدهد و از کمی آنسوتر صدای خندههای مردمی که با شادمانی به سان پیشینیان آشتی کردند به گوش میرسد.
شادمانی از جنس پاکترین روش زیستن از جنس انسانی، از جنس اهورایی، صدا نزدیک و نزدیکتر میشود. سال ۱۳۸۸ با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید، سالی که گرچه قدمهای بیمانندی در راستای رسیدن به خواسته به حق خود برداشتیم اما هزینه هنگفتی در این راه متحمل شدیم. از مجروح و محبوس گرفته تا کشته و اعدامی و غیره این هزینه سنگین را پرداختیم و حتی سنگینتر از این را نیز خواهیم پرداخت تا به خواسته خواستنی و و هدف مشترک و به حق و حیاتی امان دست یابیم و بیتردید دیری نمیپاید که چنین خواهد شد و این یقین از آنجایی سرچشمه میگیرد که با توجه به این وقایع، بهایی که صرف نمودیم محال است که به سان گذشته به درد و فراموشی نسیان در یک قدمی دستیابی به خواسته ما مبتلا شویم و تیشه به ریشه تمام کاشتهها و کردههایمان بزنیم و برای ما اساسیتر از این مطلب آگاهی و خردی است که ملت ایران در طول این مدت طویل به یاری تجربیات گرانبهایش از کلیه زوایایی حاکمیت حاکم و متد و روشهای حفظ جایگاهش در ۳۱ سال بر کرسی قدرت بودن بدست آورده است و فریب دادن این مردم آگاه غیر ممکن و دور از ذهن به نظر میرسد. به هر روی ما ملت ایران با حافظه تاریخی بیسابقه و بیمانند به پاس خون شهدای راه آزادی با دستانی گره خورده به هم و همبستگی بیتا سال ۱۳۸۹ را با هدف رسیدن به آزادی و حقوق انسانیمان بیدغدغه از ترسهای بیسبب و یا باسبب پیشین آغاز کرده و با نتایج شگفت به پایان خواهیم رساند.
رییس کمیته فوتسال ایران از برگزاری مسابقات فوتسال جام باشگاههای آسیا در سال ۲۰۱۱ خبر داد. به گزارش مهر، عباس ترابیان گفت: «مسابقات فوتسال جام باشگاههای آسیا هر دو سال یک بار برگزار میشود و از آنجا که این رقابتها در سال ۲۰۱۰ در اصفهان برگزار شد طبیعتن دوره بعدی این رقابتها میبایست در سال ۲۰۱۲ برگزار میشد اما ما پیشنهاد دادیم که این مسابقات به دلیل همزمانی با جام ملتهای آسیا، یک سال زودتر برگزار شود.»
آقای ترابیان افزود: «از آنجا که رقابتهای جام ملتهای آسیا در حکم انتخابی جام جهانی نیز هست، مسوولان کنفدراسیون فوتبال آسیا با درخواست ما مبنی بر جلو افتادن رقابتهای جام باشگاههای آسیا موافقت کردند.»
1333 خورشیدی – «انتظام» وزیر امورخارجه وقت در گزارشی که برای طرح در پارلمان ایران تهیه شده بود استدلال کرد که بستن قرارداد فروش نفت و هرگونه معاملات مربوط در خارج از مرزهای ایران با قانون ملیشدن نفت مغایرت ندارد و این قانون مربوط به کنترل بهرهبرداری در داخل کشور است.
۱۳۴۲ خورشیدی – دولت وقت کل درآمد ده ساله پس از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ایران از نفت خود را، دو میلیارد و پانصد میلیون دلار (هر سال به طور متوسط ۲۵۰ میلیون دلار) اعلام کرد. جزییات این درآمد در گزارش مربوط نیامده بود. این درآمد شامل صادرات (توسط کنسرسیوم) و مصرف داخله بود.
۱۳۳۶ خورشیدی – «کنراد آدنایر» صدراعظم آلمان غربی، هشتم فروردین برای مذاکره با مقامات ایران به ویژه در زمینههای اقتصادی وارد تهران شد و اقامت او پنج روز طول کشید. وی نخستین صدراعظم آلمان پس از جنگ جهانی دوم بود که از ایران دیدن کرد. در آن زمان بر خاک آلمان که نیروهای دول فاتح جنگ در آنجا مستقر بودند، دو دولت حکومت میکرد و این سرزمین به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شده بود.
۱۳۳۹ خورشیدی – طبق موافقتنامهای دولت ایران قبول کرده بود که از آن پس شرکتهای راهسازی آمریکا هم بتوانند در مناقصههای مربوط به تکمیل شبکه راههای ایران شرکت کنند. تا آن زمان شرکتهای انگلیسی به این مناقصهها راه مییافتند. انتقاد روزنامهها از وضعیت نامساعد راه آسفالته تهران – قزوین به امضای موافقتنامه ایران و آمریکا کمک کرده بود. این راه توسط یک کمپانی انگلیسی دوبارهسازی شده بود.
۲۰۰۷ میلادی – با اینکه انجام هر اقدامی در هواپیما که امنیت پرواز و سرنشینان را به مخاطره افکند، جرم شناخته شده و دارای کیفر است، گزارشهای آماری منتشره در مارس ۲۰۰۷ حکایت از رو به افزایش بودن مشاجرات هوایی میان مسافران با یکدیگر و با خدمه پرواز دارد. این افزایش مربوط به کشور معینی نیست و در سراسر جهان مشاهده میشود. به گزارش رسانهها تاخیر پروازها، کم شدن فاصله صندلیها، گریه و شیون کودکان، کیف دستی های متعدد و بزرگ در دست مسافران و نبودن جای کافی در مخازن بالای سر برای قرار دادن آنها از عوامل این مشاجرات است.
۱۷۹۴ میلادی – موزه «لوور» فرانسه که از اوت ۱۷۹۴ به روی مردم باز شد، در ۲۸ مارس عمومی اعلام گردید. این موزه در ردیف موزه واتیکان در نوع خود از مهمترین موزههای جهان بشمار میرود.
۱۷۹۷ میلادی – «ناتانیل بریگز» در آمریکا نخستین «ماشین لباسشویی» را که ساخته بود به معرض تماشا گذارد.
۱۸۶۶ میلادی - نخستین آمبولانس جهان که با اسب کشیده میشد آغاز بکار کرد.
۱۸۶۸ میلادی – «آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف» که بیشتر با نام «ماکسیم گورکی» شناخته میشود، نویسنده توانای روس و حامی ستمدیدگان و استثمارشدگان به دنیا آمد.
۱۹۱۰ میلادی – نخستین هواپیما از روی آب به پرواز درآمد. این کار در فرانسه انجام گرفت و از آن پس ساخت هواپیماهایی که به جای فرودگاه زمینی از دریا برای فرودآمدن و بلندشدن استفاده میکردند رایج شد.
۱۹۴۱ میلادی – بانو «ویرجینیا وولف» داستاننگار بلند آوازه و مقالهنویس انگلیسی در ۵۹ سالگی با غرق کردن خود در رودخانه، خودکشی کرد. وی آثار برجستهای چون «به سوی فانوس دریایی، خانم دالووی و اتاقی از آن خود» را به رشته تحریر درآورده است.
۱۹۶۹ میلادی - ژنرال «آیزن هاور» سی و چهارمین رییس جمهوری آمریکا در ۷۸ سالگی در «واشنگتن» درگذشت.
نتایج تحقیقات جدید نشان میدهد که با انجام دادن یک نوع اسکن از فعالیت مغز، دانشمندان میتوانند به طور موثری به الگوی کلی افکار انسان دست یابند.
به گزارش همشهری آنلاین، گروهی از پژوهشگران دانشگاه کالج لندن با انجام دادن آزمایشهایی دریافتهاند که با استفاده از تصویربرداری ام آر آی کاربردی میتوان آن بخش از فعالیتهای مغز را که با حافظه ارتباط دارد از هم تشخیص داد و به این صورت به الگوهای افکاری فرد مورد بررسی پی برد. این مطالعه نشان داد که محققین میتوانند تنها از روی الگوی فعالیت مغز افراد مشخص سازند که وی در حال فراخوانی کدام خاطره از یک رویداد گذشته است. این محققین اعلام کردهاند که با این کار مشخص شده است که خاطرههای ما به طور قطع در هیپوتالاموس نمایان میشوند.
اکنون که پی بردهایم این خاطرهها کجا قرار دارند، میتوانیم دریابیم که چگونه ذخیره میشوند و در طول زمان به چه نحوی تغییر میکنند.نتایج حاصل از این مطالعه تاکیدی است بر مطالعه دیگری که در سال ۲۰۰۸ در آمریکا انجام شد. آن مطالعه نشان داده بود که اسکنها میتوانند بر اساس فعالیت مغز نشان دهند که افراد در حال مشاهده چه تصاویری هستند.
صندوق جمعیت سازمانملل اعلام کرد که تاکنون در حدود ۳۹ میلیون دلار به دولت افغانستان کمک کرده است که در برنامههای بهداشتی، سرشماری و برابری جنسیتی هزینه خواهد شد.
به گزارش بیبیسی، هاری هوکمن، نماینده صندوق جمعیت سازمانملل در افغانستان گفت که بخشی از این پول برای برابری جنسیتی در جامعه به مصرف خواهد رسید. آقای هوکمن افزود بخش دیگری از این کمک برای اجرای برنامه سرشماری در افغانستان هزینه خواهد شد. به گفته وی، هدف عمده سازمانملل برای فراهم کردن این کمک برای دولت افغانستان، بالا بردن آگاهی مردم و تهیه امکانات برای تنظیم خانواده است.
در حال حاضر امکانات و آگاهی مردم در این زمینه بسیار محدود است. مقامات افغانستان میگویند میزان افزایش جمعیت در این کشور بالا است و در حال حاضر نرخ افزایش جمعیت در این کشور حدود سه درصد در سال است. هر چند در حال حاضر شمار دقیق جمعیت در افغانستان در دست نیست، اما بر اساس آمار منتشر شده، جمعیت این کشور در حدود ۳۰ میلیون نفر تخمین شده است.
سیامین دوره نمایشگاه کتاب پاریس با دعوت از ۹۰ نویسنده فرانسوی و خارجی از ۲۶ تا ۳۱ مارس (۶ تا ۱۱ فروردین) در فرانسه برگزار خواهد شد.
به گزارش خبر آنلاین، در سیامین دوره از نمایشگاه کتاب پاریس برخلاف سالهای گذشته بخش ویژهای برای هیچ کشوری در نظر گرفته نشده و به جای آن نویسندگانی از تمام دنیا دعوت شدهاند تا در این دوره از نمایشگاه با مخاطبان فرانسوی دیدار و گفت و گو کنند.
پل آستر امریکایی، برناردو کاروالو برزیلی، امبرتو اکو ایتالیایی، علا الاسودانی مصری و … از مشهورترین نویسندگانی هستند که در این دوره از جشنواره کتاب پاریس حضور خواهند داشت. همچنین میهمان ویژه این نمایشگاه سلمان رشدی نویسنده هندیالاصل است. علاوه بر سی نویسندهی خارجی، شصت نویسندهی فرانسوی نیز از جمله میهمانان سیامین نمایشگاه کتاب پاریس هسنتد.
گروهی از نخبگان علمی ایران با انتشار نامهای سرگشاده با انتقاد از عملکرد پلیسی با دانشجویان و نخبگان کشور نسبت به روند بازداشت فعالان فرهنگی و اساتید دانشگاهی ایران ابراز نگرانی کردند. این افراد نامه خود را در وبلاگی که برای آزادی عبداله یوسفزادگان ساخته شده منتشر کردند.
به گزارش جرس، در این نامه که به امضای گروهی از دارندگان مدالهای المپیاد جهانی رسیده آمده است: «یک هفته مانده به عید نوروز در حالی که امید میرفت سایر زندانیان پس از انتخابات آزاد شوند، متاسفانه خبر رسید عبداله یوسفزادگان، برندهی مدال طلای المپیاد ادبیات کشور و دانشجوی برجستهی رشتهی حقوق، در منزلاش دستگیر و به شهر مشهد منتقل شده است. در عجب ماندیم از این فرهنگپروری و اعتمادسازی میان حکومت و نخبگان فرهنگی.
دو هفتهای گذشت، سال نو شد و همچنان از علت بازداشت او و انتقالش به مشهد بیخبریم و از پیش نگرانتر.» عبداله یوسفزادگان برنده مدال طلای المپیاد ادبی سال ۸۰ و از دانشجویان ممتاز حقوق دانشگاه شهید بهشتی روز ۲۵ اسفند گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. نویسندگان نامه همچنین در ادامه افزودند: «بازداشت چنین چهرهای از اعتبار دستگاه قضایی و امنیتی کشور در اذهان هر که او را میشناسد میکاهد.»
رییس هیت مدیره اتحادیه واردکنندگان میوه و ترهبار از ربوده شدن یک فروند کشتی ۵ هزار تنی پرتقال ایران در سواحل سومالی توسط دزدان دریایی خبر داد.
به خبرگزاری نیمه رسمی فارس، رضا نورانی با اعلام این خبر افزود: «یک فروند کشتی ۵ هزار تنی حامل پرتقال مصری به ارزش ۴ میلیون دلار که از مصر به طرف ایران در حرکت بود توسط دزدان دریایی که به احتمال قوی سومالی هستند در نزدیکیهای یمن ربوده شد.» آقای نورانی افزود: «کشتی ایرانی به نام تالکا (Talca) که حامل ۵ هزار تن پرتقال متعلق به ۲ نفر از اعضای اتحادیه صادرکنندگان و واردکنندگان میوه و ترهبار ایران بودند هفته گذشته توسط دزدان دریایی ربوده شد که امیدواریم هر چه زودتر به کمک نیروی دریایی ایران این کشتی آزاد شده و به طرف سواحل جمهوری اسلامی ایران حرکت کند.»
گفتنی است کشتیهایی که در مسیر آبهای خلیج عدن و اقیانوس هند در حرکتاند با خطر دزدان دریایی مواجهاند که غالبن دزدان دریایی سومالی بیشترین خطرات را برای آنها داشتند.
پرواز نشسته و توی هیاهوی مسافرا با یک تابلو در دست دارم دنبال مسافرای خودم میگردم. دیرکردن . باز ساعت پرواز رو چک میکنم .شاید تاخیر داشته باشند یا اشتباهی ساعت پرواز به من گزارش شده اما نه ظاهرن همه چیز درسته. بالاخره یکی یکی سرو کله مسافرهای ایرانی پیدا میشه. راهنماها با تابلوهای مختلف از نژادهای مختلف و با زبانهای مختلف اونجا ایستادند. یک خانواده سرگردون میبینم که با دیدن تابلوی من میان جلو. سلام و خوشامد میگم و ازشون میخوام که بیان بیرون و منتظر بقیه بمونند.
زوج دیگری از راه میرسند و وقتی از اونها هم میخواهم که منتظر بمانند با لحنی کنایهآمیز میگویند بله باز هم منتظر میمانیم! و من با لبخند و تعجب آنها را هدایت میکنم. همچنان که در انتظار سایر مسافران هستم صدای مسافرهای خودم را میشنوم که از سفر طولانیشان شکایت میکنند. ۳۰ ساعت در راه بوده اند برای سفری که نهایتن با احتساب ساعتهای تراتزیت باید ۱۰ ساعت طول بکشد.
خانوادهها یک به یک با چهرهای خسته و عصبانی از راه میرسند و هرکدام غری میزنند. راهنمای محلی به من نگاه میکند و میپرسد چه اتفاقی افتاده؟ به او میگویم سفرشان خیلی طولانی بوده و او سری با ناراحتی تکان میدهد. به سوی اتوبوس راه میافتیم تا راهی هتل شویم. چک میکنم که تمام وسایلشان را همراه داشته باشند.
در اتوبوس که مستقر میشویم باز صدای اعتراضهای مسافران بلند میشود. باز هم اعتراض به طولانیبودن سفر به ویژه این که از یکی از دیگر مسافران ایرانی در فرودگاه شنیدهاند که سفر آنها تنها ۷ ساعت طول کشیدهاست. اصطلاح اسفند روی آتش اینجا جواب میدهد. میگویند ما شکایت میکنیم و دیگر با این آژانس سفر نمیکنیم.
باز آنها را آرام میکنم و خوشامد و تبریک نوروزی میگویم. به آنها میگویم:« شما کاملن حق دارید که نسبت به نقصهایی که در سفرتان میبینید و مربوط به آژانستان میشود اعتراض کنید اما میبایست وقتی تور را خریداری میکنید به تعداد پروازها و طول پرواز هم توجه کنید.» میگویند: «به ما گفته شده اصلن توقفی نداریم اما یک توقف ۸ ساعته داشتهایم!» معتقدند آژانس به آنها راست نگفتهاست.
به هرحال با توصیه اکید به آنها در پیگیری حق و حقوقشان در بازگشت به این مسافران خسته و عصبانی میگویم که افرادی که در این سفر با آنها روبرو هستند و با عنوان راهنما در سفر همراهیشان میکنند هیچ نقشی در پروازهای آنان ندارند و بهتر است شکوههایشان را نگهدارند تا برگردند و حالا به یک سفر خوب و دلپذیر فکر کنند.
خدا را شکر، فعلن غر زدن تمام شد. راهنمای محلی حالا دیگر کاری ندارد و به استراحت مشغول میشود و من به معرفی کشور و توصیههای لازم میپردازم. از تغییر ساعت گرفته تا توصیههای امنیتی و اینکه چه خوردنیهایی اینجا هست و یا چه جاهایی برای دیدن.
یک ساعتی همچنان صحبت میکنم و میخواهم تا آنجا که میتوانم اطلاعات به این مسافران بدهم تا سفرشان با مشکل کمتری رویرو شود.
سرانجام به هتل میرسیم و مسافران امیدوار به این که اتاقشان را تحویل میگیرند و پس از یک سفر طولانی به استراحت میپردازند.
حالا ماجرای دیگری آغاز میشود: همینطور که در لابی منتظر میشوند، ناگهان خانمی فریادزنان وارد میشود. به زمین و زمان ناسزا میگوید و خلاصه هتل را روی سرش گذاشته است. همه با ناراحتی و تعجب اورا نگاه میکنند و او همچنان فریاد میزند و توجهی به توصیههای آرامکننده همسرش نیز ندارد. به ظاهر ویزاهای سفر بعدیاش توسط آژانس آماده نشدهاست و خانواده او از ادامه سفر بازماندهاند. از طرف دیگر زمزمهای میان مسافران ساکن این هتل که چندتایی از آنها در لابی هتل جمع شدهاند یا در کافی شاپ نشستهاند در جریان است: «میگویند آژانس هزینههای تور ما را به این هتل پرداخت نکردهاست» یا «گویا بین سرمایهگذاران آژانس اختلاف پیشآمده و پولی به آژانسهای طرف قرارداد در این کشور نرسیده و در نتیجه تورها برگزار نمیشود!»
مسافران من هاج و واج به این زمزمهها گوش میکنند و به خانمی که همچنان عصبانی سرتاسر محوطه لابی هتل و رستوران را فریاد زنان طی میکند، نگاه میکنند! موج نگرانی را در چشمانشان میبینم. محل نشستن آنها را تغییر میدهم تا از این فضا دور شوند. سری به رسپشن میزنم تا همراه با راهنمای محلی وضغیت اتاقها را پیگیری کنم. هنوز اتاقی آماده نشده. تا ساعت رسمی تحویل اتاق به مسافر در هتل ۳ ساعتی ماندهاست. و این برای من یعنی فاجعه! فکر میکردم وقتی هتل پیش از ورود ما فهرست مسافران و اتاقهای در خواستیشان را در دست دارد تا رسیدن ما به هتل آنها را آماده میکند. حالا باید برای یک یک مسافران توضیح دهم که کمی بیشتر باید منتظر بمانند. خانمی تاکید میکند که اتاق خودش و فرزندانش حتمن مرتبط باشد وگرنه بچهها شب نمیخوابند او در هنگام خرید تور در آژانس به این مساله تاکید زیادی کردهاست.
یک ساعتی میگذرد و با مراجعههای مکرر من و راهنمای محلی بالاخره اتاقها آماده میشوند. البته با کلی منت که یعنی خیلی زود اتاقها را آماده کردهاند. یکی از مسافران میخواهد زرنگی کند و میخواهد چند کلید اتاق را به او بدهم تا برود و از میان آنها یکی را که بیشتر میپسندد انتخاب کند! بالاخره خصلتهای ایرانی همواره همراه ماست.
همه در اتاقهایشان مستقر میشوند مگر خانوادهای که اتاقهای مرتبط خواستهاند آنها باز هم منتظر میمانند و خوشبختانه در این زمان انتظار سرشان با توصیحاتی راجع به مراکز خرید و تفریحی گرم میشود. همچنین جستجو با مادر خانواده برای سفارشدادن کیک تولد برای همسرش.
و سرانجام آنها نیز اتاقشان را تحویل میگیرند. سری به اتاق تمامی مسافرانام میزنم تا ببینم مسالهای ندارند. یکی دمپایی اضافه میخواهد (میدانید دمپایی یکی از نیازهای اصلی مسافران ایرانی در سفرهاست که نبود آن همواره به یک مشکل مبدل میشود) دیگری گاوصندوق اتاقش کار نمیکند و یک اتاق دیگر اصلن گاو صندوق ندارد. بعد از پیگیری این موارد به تمامی آنها سفارش میکنم که راس ساعت ۵ بعد از ظهر در لابی منتظر باشند تا به یکی از تورهای انتخابی که خریداری کردهاند، بروند.
نفس راحتی میکشم و پس از ارسال فهرست مسافران و شماره اتاقهایشان به اتاق راهنمای مستقر در هتل به خانه باز میگردم.
ساعت ۵٫۳۰ عصر است. تلفن همراهم زنگ میزند. صدایی خوابآلود و ناآشنا. خود را معرفی میکند. یکی از مسافران امروزی است. میگوید که خواب ماندهاست و برای رفتن به تور باید چه کند؟
با راهنمای محلی تماس میگیرم و او مدتی را صبر میکند تا آنها نیز به جمع بپیوندند و تورشان با ۴۵ دقیقه تاخیر آغاز میشود.
با خودم فکر میکنم که امروز گذشت و فردا هم طبق زمان بندی اعلامشده تورها اجرا میشود که باز تلفن زنگ میخورد. ساعت ۹٫۳۰ شب است. باز یکی از مسافران امروزی است. میپرسد که برای پیوستن به گروه و تور امشب کجا باید برود؟ با تعجب از او میپرسم مگر همراه آنها نبودند؟ به ظاهر خواب ماندهاند و ترجیح دادهاند دیرتر بروند اما حالا دیگر خیلی دیر است و در حین صحبت با او اعضای تور به هتل بازگشتهاند.
البته این وقت نشناختن هم از مسایلی است که راهنمایان تور با گروههای ایرانی دارند.
و شکر که یک روز به پایان رسید تا فردا با ماجراهایی نو برای یک راهنمای تور آغاز شود.
هشتم فروردین ماه سال ۱۳۷۷ خورشیدی مصادف با سالروز درگذشت «لرتاهایراپتیان» نخستین بانوی بازیگر ایرانی است او بیش از پنجاه سال عمر خود را در راه پیشرفت هنرنمایش در ایران وقف کرد و با همکاری همسرش عبدالحسین نوشین نمایشهای فردوسی و سعدی را پایه گذاری کرد.
لرتا هایرپتیان در سال ۱۲۹۰ خورشیدی در خیابان زرگنده تهران به دنیا آمد. به گفته خودش پدرش قبل از انقلاب اکتبر از قرهباغ آمده، تابیعت روسیاش را عوض کرده و تاجر پارچه بود و در تهران با مادرش ازدواج کرده بود. دو برادر داشت یکی از او بزرگتر و دیگری کوچکتر بود.
او سالها به کار نمایش پرداخت و یکی از همراهان عبدالحسین نوشین و همکارانش در ایجاد نمایش نوین ایران بود. لرتا در آغاز کارش در نمایش آواز میخواند.
او به خاطر داشت، اولین دستگاه ضبط صفحه را پدرش به ایران آورده است. لرتا در خاطراتش میگوید یادم هست که یکی از اطاقهای منزلمان را پدر تبدیل به استودیوی ضبط کرده بود و تمام اطاق را با نمد پوشانده بود.
خیلی کوچک بودم. یک بار صفحهی خوانندهای به نام «زهرا سیاه» را میشنیدیم وقتی ارکستر مینواخت و خواننده میخواند، من هم از روی بچگی شروع به رقصیدن کردم و پدرم مرا کتک زد، برای این که رقصیدم.
آن روزها من به مدرسهی فرانسویها میرفتم که راهبهها آن را اداره میکردند. برادرم مدرسه روسها میرفت. فضای مدرسه ما غمگین بود. با اصرار و پشتکار زیاد تابستان آن سال روسی خواندم و بدون از دست دادن هیچ زمانی از کلاس دوم مدرسهی فرانسویها با دادن امتحانی به مدرسهی روسها رفتم. آنجا بود که فهمیدم چقدر به بازیگری علاقه دارم. با تشویق مربیان مدرسه با شاگردان کلاسهای بالاتر تمرین نمایش میکردم. آن زمان اکثر نمایشها را به شکل موزیکال بازی میکردیم. آواز خواندن برای بازیگری لازم بود. در همان زمان بود که نمایشهای «یوسف و زلیخا»، «لیلی و مجنون» و «بیژن و منیژه» را بازی کردم. در آن نمایشها حتمن شخصیتهای اول زن و مرد میبایستی آواز بخوانند. من تصنیف «دوستان شرح پریشانی من گوش کنید» را در یوسف و زلیخا خواندم.
«نصرتاله کریمی» که سالها با لرتا همکاری کرده است، مینویسد لرتا در جامعه باربد ، حتی در اپرت «یو سف و زلیخا » ترانهی درماتیک مربوط به نقش زلیخا را اجرا کرد که صفحهی قدیمی آن در آرشیو رادیو موجود است، همچنین مستنطق، سرگذشت و شنلقرمزی ازجمله کارهای لرتا هایراپتیان محسوب میشود.
لرتا در سال ۱۳۱۲ با عبدالحسین نوشین ازدواج کرد. نوشین چهرهی بسیار شناختهشدهای در میان هنرمندان و روشنفکران آن زمان بود. ثمره ازدواج آنها یک پسر به نام کاوه بود.
او بعدها در بین سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۳ خورشیدی در هفت فیلم سینمایی هم بازی کرد که آخرین آن «اسرار گنج دره جنی» ساخته ابراهیم گلستان بود. در سریال «خسرو میرزای دوم» که در سال ۱۳۵۶ از تلویزیون ایران پخش شد، نقش «عمه خانم»، بزرگ فامیل اشرافی دیوان سالار را بازی میکرد.
«فخری قویمی» در کتاب کارنامهی زنان مشهور ایران دربارهی صدای لرتا مینویسد، او در حین کار بسیار جدی بود و همین امر سبب شد که یک بار بر اثر پیش آمدی صدای گرم و گیرای خود را از دست داد. او در حین بازی در سال ۱۳۳۰ که چراغ گازی روی صحنه بود. شبی یکی از شیرهای گاز به علت نقص فنی بعد از خاموش کردن، باز ماند و لرتا در حالی که بوی شدید گاز حس میکرد، مجبور بود نیم ساعت روی صحنه حرف بزند و پس از اتمام نمایش از شدت مسمومیت صدای او به کلی گرفت و چندین شب برنامه تعطیل شد و بعد از آن واقعه بود که صدایش را از دست داد. اینکه ماجرا چقدر حقیقت دارد معلوم نیست چون لرتا در جایی بدان اشاره نکرده است، اما صفحههای قبل و بعد از این زمان وی گویای این مطلب است.
لرتا هایرپتیان سالهای پایانی عمر خود را در وین سپری کرد و سرانجام در هشتم فروردین ماه سال ۱۳۷۷ خورشیدی در وین درگذشت.
به تازگی کتاب «زن و زبان» نوشتهی «عبداله غذامی»، نویسندهی معاصر عرب، با ترجمهی «هدا عودهتبار» و به همت انتشارات «گام نو» منتشر شده است. غذامی در این اثر سعی در نشان دادن ویژگی مردانه زبان از یک سو و پیکار فرهنگی زنان برای ورود به ساختار زبان از سوی دیگر دارد. وی سیر حضور زن در ادبیات عرب را، از «شهرزاد قصهگو» در داستانهای «هزار و یک شب» تا نویسندگان و قهرمانان زن در رمانهای معاصر، بررسی میکند.
یکی دیگر از نشستهای هفتگی مرکز فرهنگی شهرکتاب تهران، به نقد و بررسی این اثر اختصاص داشت که دکتر «فرزان سجودی» و دکتر «نغمه ثمینی» در آن به ایراد سخن پرداختند.
زن و زنانگی، محصول نگاهی مردانه دکتر نغمه ثمینی بر این اعتقاد است که به جز چند مورد، عبداله غذامی در کتاب «زن و زبان» با پیش فرضهای مردانه به جنگ ادبیات زنانه رفته است. کتاب با یک پیش فرض اساسی شروع شده است. نویسنده میگوید؛ زن در ابتدا یک «وجود طبیعی» و دارای معنای کامل و مطلق و هستی تام و مستقل است ولی در جریان فرآیند تمدن و تاریخ، به یک «موجود فرهنگی» بدل میشود که حقوق وی سلب شده و دارای معنا و دلالتی محدود و وابسته است. بنابراین «زنانگی» نه جوهره و بنیاد بلکه تنها مجموعهیی از صفات است. اولین گام کتاب با این پیش فرض آغاز شده که زن و زنانگی در ادبیات محصول نگاهی مردانه به موجودی به نام زن است با تعریفی مشخص که مردها ارایه دادهاند. حتا وقتی زنها دارند درباره خودشان مینویسند در اصل همان تعریف را بازتولید میکنند و نمیتوانند در مقام نویسنده از این موقعیت بیرون روند. نویسنده در بحث از ضمایر مثالی از «نوال السعداوی» میزند و میگوید گرچه او زن است اما هرجا بخواهد از یک «او» فرضی حرف بزند، از یک «او» مذکر میگوید و خودش هم در این بند اسیر است.
دست اندازهای کتاب «زن و زبان» مشکل اصلی این کتاب این است که خواننده را مدام با دستانداز مواجه میکند. به طور دائم خواننده را پیش میبرد و بلافاصله مانعی در برابرش میگذارد. جایی از یک تقسیمبندی درخشان صحبت میکند که سلاح زنان، زبان شفاهی آنها است در حالی که سلاح مردان، نوشتار است. هرچه زبان قانونمندتر میشود، مردانهتر است و هرچه شفاهیتر باشد، زنانهتر است. اما کمی پیشتر با اشاره به بحث نمایشنامه «آنتیگونه» بحث را متوقف میکند. نویسنده میخواهد ثابت کند نقل قولهای کرئون درباره زنان به کل نمایشنامه تعمیمپذیر است. اما در این نمایشنامه زن در نهایت میتواند برادرش را به خاک بسپرد در حالی که قانون چنین اجازهیی را نمیدهد. غذامی اصرار دارد نمایشنامه را در قالب مردانه بگنجاند و این مسایل به ما میگوید نویسنده پیش فرضهایش را بسیار جدی گرفته است و به جای روبهرویی با آثار، آنچه دربارهشان فکر میکرده، نوشته است. فصل دوم که درباره «هزار و یک شب» است باز دقیقن همین مشکل را دارد. نویسنده ایدههای روان و مجابکنندهیی را بیان میکند اما به سرعت برمیگردد به جایی که نمیتواند از پیش فرضهایش بگریزد. از سوی دیگر آنقدر کتاب با نقل قولها آمیخته است که خواندن کتاب را دشوار میکند.
در آمیختن هزار و یک شب با فرهنگ عربی اشتباه بزرگ کتاب این است که هزار و یک شب را کاملن با فرهنگ عربی درمیآمیزد در حالی که دست کم سطرهای آغازین این اثر از پادشاهان آل ساسان حرف میزند. از آن گذشته اطمینان داریم هزار و یک شب داستانی با اصل هندی است . بنابراین فرض نویسنده مبتنی بر اینکه هزار و یک شب را داستانی کاملن عربی میداند که با زمینههای نوشتار عربی و تفکر عربی همخوان است، اجازه نداده نویسنده به لایههای دیگر این داستان بپردازد. هزار و یک شب، داستان بسیار پیچیدهیی است که نمی توان آن را در یک قوطی با یک تعریف حبس کرد. با این اشتباه فاحش، نویسنده وارد داستان هزار و یک شب شده است. بعضی از منتقدان، از جمله منتقدان عرب معتقدند داستان شهرزاد به خودی خود قابل تحلیل و جدی است و مهم است که داستانها با چه ترتیبی کنار هم قرار گرفتهاند چراکه برای یک هوش جمعی مهم بوده است که قصهها کجا قرار بگیرند.
اما بعضی دیگر معتقدند اول و آخر هزار و یک شب و ترتیب داستانها اهمیتی ندارد. عبداله غذامی با هر دو رویکرد به این اثر توجه کرده است. او بحثش را با اشاره مستقیم به شهرزاد آغاز میکند. غذامی میگوید اگر هزار و یک شب را به سال و ماه برگردانیم، معادل دوران بارداری و شیردهی به سه بچه است. او معتقد است شهرزاد با تبدیل ملکی که به خون و مرگ آمیخته است به ملکی دادگر، در حقیقت چهار بچه به دنیا میآورد. از اینجا بحث وارد این ایده میشود که چگونه زن با روایتگری میتواند مرد را رام کند. این مساله در اساطیر قدیمتر هم دیده میشود. در گیلگمش هم با چنین زنانی مواجه هستیم. اما این ایده درخشان از جایی که زمینه عربی بر افکار نویسنده غلبه میکند و نویسنده زمینه شرقی کتاب را نادیده میگیرد، ابتر میماند. او میگوید شهرزاد خود را در قالب کنیز درمیآورد تا همان تصویری را به ملک بدهد که او را خوشحال میکند.
حکایتگری شهرزاد در واقع تنها بهانهیی است برای آن که حضورش را با ملک تمدید کند و سه پسر برایش به دنیا آورد. این برداشت غذامی با اصل هزار و یک شب مغایر است. غذامی همان کاری را با شهرزاد میکند که معتقد است دیگران با نویسندگان زن میکنند در حالی که شهرزاد لقمه آمادهیی است تا از این تعاریف خارج شویم. در این کتاب هرگز حرفی از رابطه جنسی شهرزاد و ملک زده نمیشود چون موضوع داستان چنین رابطهیی نیست. حتا تا پایان داستان هم اشارهیی به سه فرزند شهرزاد نیست. جدا از این، ملک در حوالی شب صد و هشتاد چهارم یا پنجم به شهرزاد میگوید که میتواند قصه نگوید. اما شهرزاد میماند تا با یک ابزار فرهنگی، ملک خونخوار را به یک ملک بخشنده تبدیل کند. این چیزی است که نویسنده مطلقن به آن توجه نکرده است.
نهادینگی رویکرد مذکرانگارانه دکتر فرزان سجودی با اشاره به اینکه فرهنگ معاصر دانشگاهی نظریهپردازانه عرب، به عرصههای جهانی وارد شده و این هشداری برای ماست، تصریح کرد نویسنده کتاب «زن و زبان» در فرآیند نوشتن این اثر افت و خیزهایی داشته است. این اشکال برای آن است که او چارچوب نظری مدونی برای پژوهش ندارد و شاید به همین دلیل است که این کتاب از کتاب نظری مدون دور و روایتگونه خوانده میشود. مباحث در این اثر پرورش نمییابند. گاه ارجاعی به فوکو میدهد و گاه به بارت و معلوم نیست برای چه این مباحث را مطرح میکند. نویسنده چندین بار در کتاب اشاره میکند زبان، فرهنگ و نوشتار نهادی مردانهاند. اما خود در جایی اشاره میکند که زن از شب روایتگری به روز نوشتار وارد میشود. گرچه غذامی را به عنوان نویسنده فمینیست عرب میشناسند اما رویکردهای مذکرانگاری در او چنان نهادینه شده که گریزی نیست و این تناقض در نوشتار او به چشم میخورد.
پادفرهنگ اقتدارگرایی مردانه خوانش نویسنده از مفاهیم نوشتار، فرهنگ و زبان، قطعی و سیاه و سفید است. آنها را مفاهیمی ایستا تلقی میکند که گویی یکبار برای همیشه در آن ایستایی قطعیت یافتهاند و مردانه شدهاند. اگر زنان میخواهند وارد این نوشتار شوند یا باید مرد باشند یا مرد را نقص عضو کنند. فرهنگ مسلط، در بخش عمدهیی از تاریخ بشر مردسالارانه بوده است. در اینجا با توجه به فرهنگ مسلط، باید مفهوم قدرت را که غذامی به آن بی توجه است، وارد بحث کنم. یعنی رابطه قدرت با فرهنگ، زبان و نوشتار چیست و اگر ما بحث قدرت را وارد کنیم آیا نجات مییابیم؟ فرهنگ اقتدارگرا در بخش عمدهیی از تاریخ بشر مردانه است؛ اگر مثل غذامی سیاه و سفید نگاه نکنیم و بگوییم فرهنگ امری پویاست و وابسته به دیگریهای فرهنگی خودش. فرهنگهای به حاشیه رانده شده از جمله زنان برای این فرهنگ اقتدارگرای مردانه، در حکم پادفرهنگ هستند. در چالش میان فرهنگ مقتدر مردانه و فرهنگ های به حاشیه رانده شده است که پویاییهای فرهنگی اتفاق میافتد. وقتی این کتاب را میخوانیم دچار تناقض میشویم. کاملن مردانه و سیاه و سفید است و زن با ورود به آن وارد دستانداز شدیدتری میشود. در جایی غذامی میگوید مگر زن میتواند وارد فرهنگی شود که اصولن مردانه است؟
تجربه زیسته در جوامع مردسالار با ورود بحث «قدرت» در دام اصل بر مذکرانگاری نمیافتیم چون زنان را بخشی از پویایی فرهنگی به حساب میآوریم اما بخشی که در طول تاریخ سلطه فرهنگ مردسالار به حاشیه رانده شده و به حاشیه راندگیاش هم ناشی از اعمال قدرت مردانه بوده است و این قدرت نه تنها بر زنان که بر بسیاری از به حاشیه رانده شدهها اعمال شده است. درباره نوشتار هم همین امر صادق است. آیا ما فقط یک نوشتار ثابت داریم که بگوییم نوشتار مردانه است؟ نوشتاری که با آن قانون نوشته میشود، دادگاه ها اداره میشوند، اخلاق نوشته میشود و … در عمده جوامع و تاریخ بشر مردانه بودهاند اما آن همه زبان پر از طنز در دست انداختن امر نمادین یا سلطه مردانه بر نوشتار کجا قرار میگیرد؟ امر نشانهیی ماهیتن در نوشتار زنانه قرار میگیرد.
برای اینکه صدای فرودستان سرکوب شده در جوامعی است که زهد و ریا و مدرسه بر آنها حکومت میکند. همیشه این جدل وجود داشته که به رغم اینکه میگوییم اختلاف جنسیتی نیست اما به هر حال تجربه زیسته ما در فرهنگ مردسالار، با زن فرق میکند به همین دلیل است که مردان ممکن است در تجربه زیسته زنانه با مشکل مواجه شوند. ما باید در معرض تنشهای اجتماعی فرهنگهای به حاشیه رانده شده قرار بگیریم تا آن را با تمام وجود تجربه و بیان کنیم. در عین حال که قرار است از نوشتار زنانهیی بگوییم که امری سمیوتیک، هنجارگریز، بازیگوشانه و برهم زننده نظم اقتدارگرای مردانه است و به این اعتبار حافظ هم میتواند نوشتار زنانه داشته باشد اما نمیتوانیم از این تناقض فرار کنیم که شخص در بافت و گستره فرهنگی و تاریخی رشد میکند و میبالد. یک سفیدپوست هرچقدر هم مدافع حقوق سیاهان باشد اما هرگز رنج آنها را در مواجهه با تبعیض درک نمیکند. در سراسر این کتاب این رفت و برگشتها هست.
پس زبان، فرهنگ و نوشتار ماهیتن مردانه نیستند. اینها در روابط قدرت و به کارگیری شان است که با اقتدار مردانه به کار گرفته و بازتولید میشوند و پیوسته از پیش، در آنها ترکهای واسازی از طریق حضور زنان و طبقات فرودست وجود دارد.
گفتمان مسلط و طبیعی سازی حق غذامی در جایی از کتاب اشاره میکند؛ «آنکه در عصر جاهلیت به زنده به گور کردن دختران میپرداخت اکنون زنده به گور کردن فرهنگی علیه جنس زن را ادامه میدهد.» اگر تناظری میان این جمله را برقرار کنیم، در این تناظر فرهنگ برابر جاهلیت قبل از اسلام است منتها این فرهنگ قدری نمادینتر است و زنده به گور فرهنگی میکند. این مساله چند اشکال بنیادین دارد. وقتی از حقوق طبیعی صحبت میشود باید دید آیا اصولن چیزی به مثابه طبیعت بیرون از فرهنگ وجود دارد یا طبیعت خود امری فرهنگی است؟ طبیعت یک موضوع متاخر است و از قرن نوزدهم به بعد مطرح شد، چه برسد به حقوق طبیعی. حقوق اموری هستند پیوسته فرهنگی و به همین دلیل در فرهنگهای متفاوت این حقوق تعریف و بازتعریف میشوند. حقوق در گفتمان حقوقی هر برهه یی از تاریخ تعریف میشود اما در هر گفتمانی خودش را طبیعی جا میزند. گفتمان مسلط با طبیعیسازی حق وانمود میکند حقوق طبیعی انسان همانی است که او داده است. غذامی وارد این مباحث نمیشود. او فرهنگ و جاهلیت را یک طرف میگذارد و دین و حقوق طبیعی را طرف دیگر. اما بسیاری از پژوهشگران فرهنگ در امور دینی که اتفاقن معتقدات قوی دینی هم دارند درباره گفتمان دینی به این سادگی این مساله را نمیپذیرند که گفتمان دینی و نوشتار دینی و جایی که حقوق در آن تعریف میشود یک امر همیشه پیشینی است و در نتیجه فرهنگی نیست.
آیا میدانید اولین مردمانی که در ۷ هزار سال پیش در جنوب ایران حروف الفبا را ساختند ایرانیها بودند.
اولین باطری در زمان اشکانیان ساخته شد. آنها در کوزههایی به بلندی ۱۴ سانتیمتر میلههای آهن و مس را تعبیه و از سرکه به عنوان الکترولید استفاده کردند.
اولین مردمانی که سیستم اگو یا فاضلاب را جهت تخلیه آب شهری به بیرون از شهر اختراع کردند، ایرانیان بودند.
اولین مردمانی که اسب را به جهان هدیه کردند و حیوانات خانگی را تربیت کردند و جهت بهرهوری از آنان استفاده کردند، ایرانیان بودند.
اولین مردمانی که مس و آتش را کشف کردند ایرانیان بودند.
اولین مردمانی که ذوب فلزات را در شهری در اطراف کاشان آغاز کردند ایرانیان بودند.
اولین مردمانی که نخ را کشف کردند و موفق به ریسیدن ان شدن ایرانیان بودند.
اولین مردمانی که سکه را در جهان ضرب کردند ایرانیان بودند.
اولین مردمانی که عطر را برای خوشبو شدن ساختند ایرانیان بودند.
اولین ارتش سواره در دنیا توسط «سام» ایرانی با ۱۱۵ سرباز اختراع شد.
اولین مردمانی که شیشه را کشف کردند و از آن برای منازل استفاده کردند ایرانیان بودند.
ایرانیان زغال سنگ را کشف کردند.
مقیاس سنجش اجسام را ایرانیان کشف کردند.
اولین هنرستان فنیوحرفهای در ایران توسط «کوروش کبیر» در شوش برای تعلیم فن و هنر ساخته شد.
دیوار چین با بهرهگیری از دیواری که کوروش در شمال ایران در در ۵۴۴ قبل از میلاد ساخت، ساخته شد.
اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت چهل سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دایم را کوروش کبیر در ایران پایهگذاری کرد.
«داریوش کبیر» با شور و مشورت با تمام بزرگان ایالتهای ایران که در «پاسارگاد» جمع شده بودند، برگزیده شد. در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد. به همین مناسبت است که دو نوع سکه طرحدار به نام «داریک» و «سیکو» که هم طلا و هم نقره بودند، در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایجترین پولهای جهان شدند.
داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملن رایگان بنیان گذاشت. که به موجب آن همهی مردم باید خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط «آرامی» یا «فینیقی» را جایگزین خط «میخی» کردند که بعدها خط «پهلوی» نام گرفت.
مدیرکل مدیریت بحران استان زنجان روز شنبه اعلام کرد که بر اثر واژگونی یکدستگاه اتوبوس در مسیر زنجان-تبریز دستکم سه نفر کشته و بیش از چهل نفر مجروح شدند.
به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس محمدرضا براتی اظهار داشت: «با توجه به شدت تصادف که اتوبوس پس از برخورد با گاردریل وسط جاده واژگون شده احتمال دارد تعداد کشتهشدگان بیش از سه نفر باشد».
آقای براتی با بیان اینکه این حادثه در کیلومتر ۲۲ اتوبان زنجان به تبریز از سوی تبریز رخ داده است، گفت: «علت این حادثه خوابآلودگی راننده و عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه گزارش شده است».
گفتنی است ایران یکی از بیشترین آمار تصادف در جهان را داراست و طبق آخرین بررسیهای انجام شده در سال گذشته به علل مختلف بیش از ۲۳ هزار ایرانی در تصادفات جادهای کشور کشته و همچنین ۲۸۰ هزار نفر مجروح شدند. این ارقام با توجه به جمعیت حدود ۷۵ میلیون نفری ایران بسیار بالاست.
صد روز پس از درگذشت آیتاله منتظری از مراجع تقلید شیعیان روز شنبه همسر وی به دلیل بیماری درگذشت. بنا به گزارش وبسایتهای داخلی همسر آیتاله منتظری صبح امروز در قم و بر اثر بیماری درگذشت.
گفتنی است شماری از مراجع تقلید با پیامی درگذشت وی را به بیت آیتاله منتظری تسلیت گفتند. همچنین مراسم تشییع جنازه همسر آیتاله منتظری روز یکشنبه ۸ فروردین ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۰ صبح برگزار میشود.
در پی ارتحال همسر آیتاله منتظری، آیتاله بیات زنجانی پیامی را ارسال کرده است که در زیر متن آن آمده است:
بیست و سومین دوره رقابتهای پینگپنگ کاپ آسیا در گوانگ جو چین آغاز شد و دو نماینده کشورمان در بخشهای زنان و مردان با شکست کار خود را آغاز کردند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در بخش بانوان رقابتهای پینگپنگ کاپ آسیا، «ندا شهسواری» از ایران در دیدار با «هوانگ یی هوا» از چین تایپه ۴-۰ شکست خورد و در بخش مردان، نیز «نوشاد عالمیان» با نتیجه ۴-۱ مغلوب «سئو هیون دیوک» از کره جنوبی شد.
«نوشاد عالمیان» نفر اول تیم ملی کشورمان با رنکینگ جهانی ۳۰۹ در گروه سه با حریفانی از چین، کره جنوبی و ژاپن دیدار میکند. نوشاد با «شو شین» نفر ۱۳ جهان از چین، «سئو هیوک» با رده جهانی ۸۰ از کره جنوبی و «نیوا کوکی» با رنکینگ جهانی ۱۸۳ از ژاپن همگروه است .
در قسمت زنان نیز «ندا شهسواری» نفر اول تیم ملی کشورمان با رنکینگ جهانی ۶۶۹ کار سختی در گروه سه خواهد داشت. شهسواری با «فنگ تیان وی» نفر ششم رنکینگ جهان از سنگاپور، «هوانگ» نفر ۵۵ جهان از چین تایپه و «میساکو واکامیا» نفر ۱۰۶ جهان در یک گروه قرار دارند.
این پیکارها با حضور ۱۶ بازیکن از برترین های آسیا و جهان برگزار میشود که ۶۰ هزار دلار جایزه نقدی و دارای امتیاز در رنکینگ جهانی است.
922 میلادی – «حسینابن منصور» معروف به «حلاج» صوفی، انقلابی، نویسنده، شاعر و آموزگار ایرانی به تصمیم وزیر مقتدر عباسی، خلیفه وقت با شقاوت تمام اعدام شد. حلاج که در سال ۸۵۸ میلادی در ولایت «طوربیضا» از ایالت فارس به دنیا آمده بود و ۶۴ سال از عمرش گذشته بود در بغداد کشته شد. وی برضد مالکان بزرگ و هر گونه استثمار و به نوعی خواهان برابری اقتصادی – اجتماعی مردم و ایجاد جامعه بدون طبقه و تبعیض بود.
۱۳۴۱ خورشیدی – دکتر «علی امینی» نخستوزیر وقت هفتم فروردین اعلام داشت که ایران مایل است با شوروی روابط دوستانه داشته باشد و با این دولت دوستی کند، ولی زیر بار آن نوع سازش که مغایر حاکمیت و استقلال ملیاش باشد نمیرود و اگر روسها علاقهمند به دوستی با ایران هستند نباید چیزی بخواهند و کاری کنند که حاکمیت ملی ایران را نقض کند. ایرانیان با توجه به تاریخچه مداخلات خارجی در امور کشور خود، نسبت به چنین سازش و نرمشهایی در قبال دولتهای بیگانه حساسیت دارند و زیر بار نمیروند.
۱۸۸۴ میلادی – «تلفن راه دور» برای نخستین بار در این روز میان دو شهر «نیویورک و بوستون» آغاز بکار کرد.
۱۳۴۱ خورشیدی – از این روز، ایران مانند سایر کشورها دارای یک شرکت ملی هواپیمایی شد. قبلن «ایران ایر» یک شرکت غیردولتی بود.
۱۹۶۸ میلادی – «یوری گاگارین» فضانورد شوروی و نخستین انسانی که با ماهواره کره زمین را دور زد، در یک سانحه عادی هوایی در ۳۴ سالگی درگذشت.
۱۹۷۷ میلادی – در برخورد دو جمبوجت مسافربر، یکی آمریکایی و دیگری هلندی، در فرودگاه جزیره «کاناری» (Canary) (متعلق به اسپانیا) پانصد و پنجاه و دو تن مسافران دو هواپیما کشته شدند که تا آن زمان حادثهی بیسابقهای بود.
۱۸۳۰ میلادی – زمینلرزه بزرگی در مازندران مناطق شمیرانات و دماوند در تهران را تقریبن بطور کامل ویران کرد.
۲۰۰۶ میلادی – «استانیسلاو لم» (Stanisław Lem) نویسنده لهستانی داستانهای علمی-تخیلی درگذشت. وی بیشتر به عنوان نویسنده رمان «سولاریس» مشهور است.
امسال نوروز جهانی شد، پارسال که نوروز جهانی نشده بود برای مرخصی گرفتن کلی مکافات داشتم و آخرش یکی از روسا، بیخودی شب عید را زهر مارم کرد چون نه تنها به من مرخصی نداد، بلکه لج کرد و نگذاشت با یکی از همکارانم جایم را عوض کنم تا او شب عید جانشینم بشود و بعدش بازم سختگیری کرد و نگذاشت نیم ساعت یا یک ساعت زودتر بروم به جشن عید که البته در طول سال گذشته تلافیاش را چنان سرش درآوردم که به غلط کردن افتاد.
شب نوروز پارسال دو جا دعوت داشتم، یک: افتتاحیه نمایشگاه شاپرکم بود و دو: یکی از دوستان ایرانی خیلی فرانسوی شده، به قول خودش، «نوروز گالا» گرفته بود و شام شب عید ما را مهمان کرده بود. شب عید پارسالمان نیمه جهانی بود، ایرانی (سه نوع: ایرانی صد در صد، ایرانی فرانسوی شده، ایرانی نیمه فرانسوی در فرانسهزاده شده که هیچ فارسی بلد نیست) از یک طرف و فرانسوی (دو نوع: فرانسوی بورژوا و فرانسوی حزب کمونیست) از طرف، دیگر، در ضمن دور میز دو دوست افغانی و چینی هم حضور داشتند.
من مثل همیشه دیر، و موقع دسر رسیدم. در فرانسه، اول پیش غذا را میآورند و پیش و پاش میکنند و آهسته غذا میخورند، وقتی همه پیش غذایشان را خوردند، میزبان میرود و غذای اصلی همراه با مخلفاتش را میآورد، و بعد که همه غذای اصلی را سر فرصت خوردند، آخرش میرود دسر میآورد و احتمالن قهوه. من چون دیر رسیده بودم، دوستمان به سبک لری همه چیزهای خوشمزه را با هم آورد و روی میز، جلوی من چید. من نمیدانستم از کجا شروع کنم و از کجا تعریف کنم و وقتی با شوق بشقابم را به سمت خورش قورمهسبزی بردم، قیافه درهم مارتین را دیدم و هی برایش توضیح میدادم: «نترس. این فقط گوشت و سبزی و لوبیا قرمز و پیاز و لیموی خشک است. رنگش قشنگ نیست ولی خیلی خوشمزه است.» ولی ترسی که در چشمانش بود: «گوشت چی؟ کدوم سبزیجات؟» مرا از اصرار بیهوده منصرف کرد.
با کلافگی گفتم : «گوشت کروکودیل.» و بعد به فارسی به دوستم گفتم: «قورمهسبزیها را بگذار برای من. هر چی نتونستم بخورم با خودم میبرم. اینها لیاقت ندارن. چرا غذا رو حروم میکنی، اینها قدر نمیفهمن که.«ماجرای سر و کله زدن با رییس، باعث شد ه بود با مارتین بدقلقی کنم و به او بگویم توی قورمهسبزی گوشت کروکودیل میریزیم.»
آن روز خیلی به رییسم توضیح داده بودم که رفتن برای شرکت در ابتدای نمایشگاه شاپرک، برایم خیلی مهم است، ولی او با بداخلاقی گفت: «ولی او که دخترت نیست.» و از لحاظ قانونی، معذوریت خانوادگی محسوب نمیشود.»
پرسیده بودم: «مگه چه فرقی میکنه؟»
بعدش گفته بودم امشب جشن عیدمان است و او باز جواب منفی داده بود : «همه جای دنیا، اول بهار را جشن میگیرند و من با دیگران فرقی ندارم.»
صدای خنده پاتریک از آن سوی میز آمد (چون فارسی میفهمد)؛ و به دنبالش دوستم خندان به سمتم آمد و سرم را مادرانه توی دستهایش گرفت و موهایم را ناز کرد و مثل بچهای آرامم کرد: «قربونت برم. این تویی که قدر قورمهسبزیهای منو میفهمی. دخترم و پاتریک دوست ندارن.»
پارسال دوستم واقعن سنگ تمام گذاشته بود و «نوروز گالا» برایمان تهیه دیده بود و چند جور غذای خوشمزه پخته بود و هم البته «سبزیپلو ماهی شب عید» هم بود. هفت سین. سنبل و سبزه. ماهی قرمز توی تنگ. نان نخودچی. گز اصفهان. سوهان.
اگر چه شرکت نداشتن در افتتاحیه نمایشگاه شاپرکم، حسابی پکرم کرده بود، اما با شام دوست لر فرانسوی شده، (قبلان شیرین بوده ولی حالا شده هلن) جبران شد و مزهاش آن تهتههای خاطرات چشاییام ماندگار شد.
اما نوروز امسال یک چیز دیگر بود، واقعن جهانی. یعنی تقریبن جهانی. باقیش را فردا تعریف میکنم که برای امروز زیاد نشود. فعلن نوروزتان مبارک. تا بعد.
امام جمعه موقت تهران با تاکید بر اینکه قید «مضاعف» به معنای زندگی جهادگرانه است بر ضرورت ساختن فرهنگ متناسب با کار مضاعف تاکید کرد. کاظم صدیقی خطیب جمعه تهران روز گذشته در نماز جمعه اظهار داشت: «همت ما باید نجات آمریکاییها از یوغ دو حزب موجود در آن کشور باشد؛ ما میخواهیم غرب را نجات دهیم و اخلاق در جهان گسترش یابد و آنقدر باید همت کنیم که حضرت مهدی آن را ببیند و در نهایت رهبری جهان با وجود مبارک ایشان تشکیل شود.»
به گزارش ایلنا آقای صدیقی با اشاره به نامگذاری هر سال توسط رهبر جمهوری اسلامی تصریح کرد: «این اسامی کلیدهایی است که خداوند به دل ایشان القا میکند و البته بدان معنا نیست که هر نام فقط در همان سال مورد توجه قرار میگیرد، بلکه بشر همیشه به آنها نیاز دارد.» اظهارات آقای صدیقی در حالی بیان میشود که چندی پیش میرحسین موسوی از رهبران مخالف دولت با نامگذاری سال جدید به نام صبر و استقامت مخالفین را به صبر در برابر مشکلات پیش رو دعوت کرد.
دانشمندان استرالیایی از کشف دارویی برای درمان سل در مرحلهای که قابل سرایت به دیگران نیست خبر دادند و اعلام کردند این نخستین موفقیت بزرگ در درمان این بیماری در پنجاه سال اخیر است.
به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه، نیک وست باکتریشناس استرالیایی گفت: «پژوهشگران موسسه تحقیقاتی سیدنی دارویی تولید کردهاند که میتواند به طور اساسی با بیماری سل پیش از مرحله سرایت مبارزه کند و جان میلیونها نفر را در جهان نجات دهد». وی گفت: «ما بر روی پروتئینی که وجود آن برای بقای باکتری سل ضروری است بررسی کردیم و موفق به تولید دارویی شدیم که میتواند مانع از تولید این پروتئین شود.»
این دانشمند استرالیایی پیبردن به آثار بالقوه این دارو را هدف اصلی تیم تحقیقاتیش در ماههای آینده دانست. یک سوم جمعیت جهان معادل دو میلیارد نفر مبتلا به سل هستند و سرعت سرایت این بیماری در منطقه جنوبشرق آسیا بیش از دیگر نقاط جهان است.
رییسجمهور افغانستان به منظور شرکت در نخستین جشن جهانی نوروز ظهر امروز (شنبه) وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. به گزارش آوا و بر اساس اعلامیه مطبوعاتی دفتر سخنگوی ریاستجمهوری افغانستان، حامد کرزی در این سفر ضمن ایراد بیانیهای در مراسم جشن جهانی نوروز با آیتاله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز دیدار خواهد کرد.
گفته میشود در این جشن روسای جمهوری تاجکستان، ترکمنستان و عراق و همچنین نمایندگان ۲۰ کشور منطقه، که جشن نوروز در آنها برگزاری میشود شرکت میکنند. نوروز برای نخستین بار در روز ۴ اسفند سال ۸۸ با صدور قطعنامهای از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان یک آیین و جشن بینالمللی به رسمیت شناخته شد. همه ساله بیش از ۳۰۰میلیون نفر در نقاط مختلف جهان نوروز را جشن میگیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر