هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
تیم فوتبال مس کرمان با پیروزی برابر السد قطر شانس خود برای صعود به مرحله دوم را همچنان زنده نگه داشت.
به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه رقابتهای روز نخست هشتمین دوره رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا از ساعت ۱۸ امروز دو تیم مس کرمان و السد قطر به قضاوت بنجامین جان ویلیامز از استرالیا در ورزشگاه شهید باهنر کرمان به مصاف هم رفتند.
در نیمه اول این السد بود که خیلی زود و در دقیقه ۷ توسط خلفان ابراهیم خلفان به گل برتری دست یافت تا مسیها برای رسیدن به گل تساوی تلاش بیشتری انجام دهند.
در ادامه بازی ادرلوسیانو در دقیقه ۳۷ توانست بازی را برای مس کرمان به تساوی بکشاند. اما در نیمه دوم شاگردان لوکا بوناچیچ عملکرد بهتری از خود ارایه دادند و موفق شدند در دقایق ۴۸ و ۸۲ توسط علی سامره و پائلو زالترون دو بار دیگر دروازه حریف قطری را باز کنند تا با پیروزی ۳ بر ۱ همچنان شانس صعود به مرحله بعد را داشته باشند.
تیم فوتبال السد قطر در دقیقه ۸۵ این دیدار یک ضربه پنالتی را توسط لئوناردو داسیلوا را از دست داد.
مس کرمان با این پیروزی ۶ امتیازی شد و به همراه السد که ۶ امتیازی است از شانس های صعود به مرحله دوم باقی ماند. الهلال عربستان قبل از دیدار امشب برابر الاهلی امارات با ۷ امتیاز در صدر جدول قرار دارد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر با گذشت بیش از ۹ ماه از انتخابات ریاست جمهوری، هنوز پنج تن از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل در بازداشت به سر میبرند و تعدادی از آنان با احکام سنگین روبرو شدهاند.
در وبلاگ رسمی این نهاد مدنی آمده است: «این تشکل را گروهی از دانشجویان محروم از تحصیل و ستارهدار ایران در سال ۱۳۸۶ با نام «شورای دفاع از حق تحصیل» تشکیل دادهاند.»
همچنین در آخرین بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل که در پی صدور احکام سنگین برای اعضای این نهاد مدنی صادر شد آمده است: «ما در پیشگاه مردم ایران شهادت میدهیم که دوستانمان جز حقخواهی هیچ نکردهاند و تمام اتهامات وارد به ایشان بیاساس بوده و انتقامی است که دشمنان آزادی از دانشجویان ستارهدار میگیرند.»
دانشجویان ستارهدار، در روزهای منتهی به انتخابات، بارها با تجمع در برابر وزارت علوم، صدا و سیما، دانشگاه تهران و برخی از میادین تهران نسبت به سخنان احمدینژاد اعتراض کردند. پس از انتخابات و در جریان بازداشتهای گسترده فعالان سیاسی، ۱۰ تن از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل بازداشت شدند.
ضیاءالدین نبوی، سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل در ۲۵ خردادماه در منزل یکی از دوستانش بازداشت شد و همچنان با گذشت بیش از ۹ ماه، همچنان بدون مرخصی در بازداشت به سر میبرد. گزارشهای دریافتی حاکی از ضرب و شتم وی در زندان اوین است.
این فعال دانشجویی که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری میشود در قسمتی از نامه خود خطاب به قوه قضاییه نوشت: «بنده در طول بازجوییها هرگز چیزی جز حقیقت نگفتم و علیرغم آنکه تحت فشارهای شدید روحی و گاها فیزیکی (بشین و پاشو، پس گردنی، لگد، توهین و تحقیر) بودم، لیکن هرگز به هیچ جرم ناکردهای اعتراف نکردهام که اساسن به دلیل فعالیت در فضای شیشهای جنبش دانشجویی، هیچ مسالهی قابل کتمانی در فعالیتهای محرومین از تحصیل وجود نداشت.»
ضیا نبوی در دیماه ۸۸ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به قضاوت پیرعباسی به ۱۵ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
سه سال از این حکم برای اجتماع و تبانی به جهت برهم زدن امنیت ملی، یک سال برای تبلیغ علیه نظام، یک سال برای اخلال در نظم عمومی، ۷۴ ضربه شلاق برای تشویش اذهان عمومی و ۱۰ سال حبس در شهرستان ایذه کرمان به دلیل همکاری با منافقین (سازمان مجاهدین خلق) اعلام شده است.
اتهام همکاری با سازمان مجاهدین خلق در حالی به این فعال دانشجویی وارد شد که او به «هیچیک» از اتهامات وارده اعتراف نکرد و پس از صدور حکم طی تماسی تلفنی اظهار داشت قاضی پیرعباسی به او گفته است: «علیرغم جوانیات و اینکه هیچ اعترافی در رابطه با ارتباط با منافقین نکردی ولی مجبورم بر اساس درخواست کتبی وزارت اطلاعات تو را محکوم به ارتباط با منافقین نمایم.»
آخرین اخبار از این فعال حق تحصیل حاکی از آن است که هنوز پرونده او به هیچ یک از شعب دادگاه تجدیدنظر ارسال نشده و خانوادهاش توان پرداخت وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی را ندارند.
مجید دری، دیگر عضو شورای دفاع از حق تحصیل است که در ۱۸ تیرماه در قزوین بازداشت شد و همچنان در زندان اوین به سر میبرد. دری علاوه بر فعالیت در زمینه حق تحصیل دبیر کمیته دانشجویی صیانت از حقوق شهروندی نیز بود.
این فعال دانشجویی در دیماه از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. مانند ضیا نبوی، ۱۰ سال از این حکم به اتهام «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» صادر شده است. وی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی است که به ۶ ماه محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.
مهدیه گلرو عضو دیگر این نهاد مدنی، از ۱۲ آذر در بازداشت به سر میبرد. دادگاه این فعال دانشجویی هنوز برگزار نشده اما پرونده او به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب ارسال شده است.
صدور احکام سنگین توسط این شعبه برای دیگر اعضای این نهاد مدنی نگرانی در مورد وضعیت گلرو را افزایش داده است. این فعال دانشجویی در طول مدت بازداشت با مشکلات جسمی فراوان از جمله ابتلا به عفونت روده مواجه گشت.
شیوا نظرآهاری دیگر عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نزدیک به ۱۰۰ روز است که در بازداشت به سر میبرد. وی به تازگی در اول مهرماه پس از ۱۰۲ روز با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود.
نظرآهاری علاوه بر فعالیت در زمینه حق تحصیل، از اعضای برجسته کمیته گزارشگران حقوق بشر و فعال جنبش زنان است. این فعال حقوق بشر در مقطع کارشناسی ارشد رشته عمران از تحصیل محروم شد.
پیمان عارف دیگر عضو دربند این نهاد مدنی است. وی ۲۸ خردادماه در حال گذراندن خدمت سربازی در دفتر مطالعات آموزشی نیروی انتظامی استان گیلان، بازداشت و پس از دو روز به زندان اوین منتقل شد. پس از مدتی حکم ۱۸ ماه حبس وی که از پرونده قبلی برای او صادر شده بود، فارغ از اتهامات جدید به اجرا گذارده شد.
در ۱۳ اسفندماه، این فعال دانشجویی با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی به مرخصی آمد و در ۲۵ اسفندماه در آستانه عید نوروز به زندان اوین بازگردانده شد. عارف همچنین در رابطه با پرونده جدیدش به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت مادامالعمر از حرفه روزنامهنگاری و شرکت در احزاب سیاسی محکوم شد.
از جمله دیگر اعضای شورای دفاع از حق تحصیل که در چندماه اخیر بازداشت شدند حسام سلامت، سعید جلالیفر، زهرا توحیدی و علیرضا خوشبخت هستند.
حسام سلامت در ۳۰ خردادماه طی یورش نیروهای امنیتی به منزل شخصیاش بازداشت شد. وی پس از آزادی در ۱۵ تیرماه برای دومین بار بازداشت و در اواخر مرداد آزاد شد. این فعال دانشجویی در دادگاه بدوی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. سلامت، رتبه اول کشور در مقطع تحصیلات تکمیلی (دکترا) و قبولی رشته جامعهشناسی دانشگاه تهران بود که از ادامه تحصیل محروم و ستارهدار شده بود.
سعید جلالیفر، دیگر عضو این شورا و دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه زنجان، در ۹ آذرماه بازداشت و در ۲۵ اسفند آزاد شد. وی علاوه بر فعالیت در زمینه حق تحصیل عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر و جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان است.
تیم فوتبال ذوبآهن با پیروزی برابر بنیادکار ازبکستان در دیدار برگشت هشتمین دوره رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا ضمن تداوم بخشیدن به صدرنشینیاش در گروه دوم این رقابتها، در آستانه صعود به مرحله دوم این مسابقات قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه رقابتهای روز نخست هفته چهارم لیگ قهرمانان آسیا از ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه امروز به وقت تهران تیمهای فوتبال بنیادکار و ذوبآهن در ورزشگاه جار تاشکند و به قضاوت «سان بائو جی» از چین به مصاف هم رفتند که در پایان شاگردان منصور ابراهیم زاده با یک گل حریف خود را شکست دادند.
در نیمه اول که توپ زمان بیشتری در اختیار بازیکنان بنیادکار قرار داشت، در دقیقه ۳۰ محمدرضا خلعتبری برخلاف جریان بازی دروازه شاگردان اسکولاری را باز کرد تا نیمه اول با برتری نماینده ایران به پایان برسد.
در این نیمه ریوالدو و دنیلسون دو بازیکن خارجی بنیادکار به همراه جباراف پایه گذار حملات پرتعداد تیم ازبک بودند اما نتوانستند از این حملات به گل برسند.
با شروع نیمه دوم بازهم این بنیادکار بود که با حملات پرتعداد خود بارها دروازه ذوب آهن را به خطر انداخت اما نتوانست به گل تساوی دست پیدا کند.
در دقیقه ۶۷ این دیدار ریوالدو به دلیل خطای خطرناک روی محمد منصوری با کارت قرمز مستقیم داور از بازی اخراج شد.
ذوب آهن با یک پیروزی دیگر از دو بازی باقی مانده خود صعودش به مرحله بعد را قطعی خواهد کرد. این اتفاق در صورتی رخ خواهد داد که دو تعقیبکننده این تیم در بازیهای باقی مانده به پیروزی برسند.
تیم فوتبال ذوب آهن با این پیروزی ۱۰ امتیازی شد و صعودش به مرحله بعد مسابقات را تا حدود زیادی قطعی کرد. بنیادکار ازبکستان نیز با ۶ امتیاز در رده دوم قرار دارد. الاتحاد عربستان ۴ امتیازی است و الوحده امارات نیز بدون امتیاز در انتهای جدول قرار دارد.
در پی انتشار گزارشی خبری از اعتراضهای مردم نسبت به نحوه برگزاری کنسرت شادمهر و امید در کوالالامپور، مدیر شرکت پارس تراول مالزی به خاطر مسایل بوجود آمده در کنسرت روز هفتم فروردینماه شادمهر عقیلی و امید در کوالالامپور از مردم عذرخواهی کرد.
«فرید چپرلی» در توضیحی به رادیو کوچه اظهار کرد: «تمام سعی و تلاش خود را بهکار بردیم تا به مانند دو کنسرت قبلی شهرام شبپره و هنگامه در اولین شب سال هشتاد و نه و ابی در سومین شب فروردین ماه جاری، این برنامه نیز به درستی اجرا شود، اما برخی اتفاقات غیره منتظره و پیشبینی نشده تلاش همکاران ما را زیر سوال برد.»
وی افزود: «این بیبرنامهگیها که فکر کنم لااقل ما ایرانیها کمی با آن مانوس هستیم بروز مشکل در پروازها بود. به همین علت خوانندگان هم دیر به مالزی رسیدند تا کل برنامه با تاخیری یکی دو ساعته همراه باشد.»
مدیر شرکت پارس تراول مالزی ادامه داد: «چک کردن صدا و ابزارآلات موسیقی در سالن اجرا خود به خود زمانبر است. حال در نظر بگیرید وقتی دو خواننده که با همکاران خود نیاز به تنظیم صداها و سازها داشتهاند، در عمل چه میزان تاخیر در کار ایجاد شده است.»
چپرلی با اشاره به این که: «البته بدنبال توجیه قضیه نیستم. این بیبرنامهگی ناخواسته گریبانگیر ما شد و دوستان هموطن دقایق زیادی را در ازدحام وحشتناک جمعیت پشت درب سالن منتظر ماندند. حتا به دوستان مسوول توصیه کردم با کمال ادب و احترام این تاخیر را متوجه علاقمندان کنند و اگر کسی تمایل به عودت بلیط داشت بپذیرند.»
چپرلی در پایان ضمن عذرخواهی مجدد از خریداران بلیت و حاضران اظهار امیدواری کرد که مردم شرایط پیش آمده را درک کنند. این برگزار کننده هم چنین با نادرست خواندن فروش بیشتر از سالن ذکر کرد که بلیت ها به تعداد ظرفیت سالن و دو ماه قبل به طور رسمی تهیه می شود و فروش بیش از حد ظرفیت صحت ندارد.
لازم به اشاره است، در کنسرت شادمهر عقیلی و امید در کوالالامپور در هفتم فروردین امسال بنا بر اظهار برخی از خریداران به دلیل فروش بیش از سالن و تاخیر سه ساعته آغاز برنامه، خریداران بلیت نسبت به نحوه برگزاری این کنسرت اعتراض داشته و پشت درهای بسته با فریاد و شعار اعتراض کرده بودند.
نزدیک به سه سال است که با چراغ سبز دولت مالزی، کنسرتهای ایرانی در شهر کوالالامپور برگزار میشود که در روزهای نوروز به تعداد آنها و بازدید کنندگان آن افزوده میگردد.
روز دوشنبه ۲۹ مارس در اثر حمله انتحاری دو بمبگذار زن به شبکه مترو مسکو پایتخت روسیه، دست کم ۳۸ نفر کشته شدهاند. در این بمبگذاریها که در ساعات پر رفت و آمد روز اتفاق افتاد، بیش از ۶۰ نفر نیز مجروح شدند که جراحت شماری از آنان جدی است.
صبح امروز مکالمات بیسیم مقامات انتظامی شهر مسکو که دقایقی پس از حادثه تروریستی رخ داده، منتشر شده که شبکه تلویزیون ضد دولتی روسیه آن را منتشر کرده است.
«هر از گاهی که به حوادث ایران فکر میکنم، دلم میگیرد. به یاد کسانی که برای حفظ ایران، در پهنهی خاک پاکش جانبازی کردند و اینک در گوشهای در همین خاک، خفته و از یاد رفتهاند. سرکشیهای «نو دولتان» جمهوری اسلامی و مقابلهی بیفرجام آنها را با خواستههای به حق مردم ایران میبینم. به قول حضرت حافظ، بیمعرفتاند و فراموش کردهاند که «در من یزید عشق، اهل نظر معامله با آشنا کنند». آنان که خاک ایران را به نظر کیمیا کردهاند، اینک ما را نگاه میکنند!»
به گذشته بازمیگردم. چهار ساله بودم که به همت مادرم و همراه با پژمان، برادرم که نه ساله بود، به محل تمرین ژیمناستیک اداره تربیت بدنی گرگان رفتیم. هیچ وقت از یاد نمیبرم شب اول پس از تمرین را که از فرط کوفتگی بدنم با گریه خوابیدم.
اما آنچه مرا به خود مشغول میکند، چهره دلنشین و دوست داشتنی جوان آرام و کشیده قامتی بود که آن روزها یکی از مربیان ما بود. یک بار که با خردسالها مشغول گرگم به هوا بودیم، من بیترس به زیر «پارالل» خیز برداشتم، دقیقن زمانی که یکی از بزرگسالها مشغول اجرای حرکت روی وسیله بود و این سبب شد که آقای «مقدم» که بعدها همان «شهیدعبداله محمودیمقدم» ما شد، ضربه شصتی نشانم دهد و مرا تنبیه کند تا هیچ وقت تکرار نشود آن بیاحتیاطی که میتوانست دست کم به آسیب دیدن خود من منجر شود.
شهیدعبداله محمودیمقدم (نفراول ایستاده از سمت راست)
آقای «محمودیمقدم»که به اختصار، «آقامقدم» صدایش میکردیم، مدتی بعد رفت سربازی. جنگ بود، جنگ سخت و ترسآوری که هشت سال زندگی را به مردم ایران تلخ کرده بود و هنوز داغهایی که بر دلهامان گذاشته برجاست و پرسوز. ما همه هیجان داشتیم از این که مربی ما یکی از سربازان وطن شده و یک بار هم برای بچهها نامه و عکس فرستاده بود که مربی دیگرمان برای ما خواند و عکسها را نشان مان داد.
روزی مثل روزهای معمول، من و پژمان به محل تمرین رفتیم و در بدو ورود به سالن، با تصویر «آقامقدم» در لباس مقدس سربازی و نوار سیاه حاشیه آن روبهرو شدیم. وارد سالن شدیم، بیشتر بچهها آهسته و بعضی با صدای بلند گریه میکردند و ما هم به آنها پیوستیم، با همهی اندوهی که در دلهای کوچکمان جای میگرفت. شاید آن روز نخستین بار بود که من جنگ و درد آن را حس میکردم. «آقامقدم» شهید شده بود؛ در بمباران سومار. چند روز بعد، بزرگترهای باشگاه عکسهای پیکر او را هنگام خاکسپاری، به ما نشان دادند؛ هنوز صورت سوختهی او را – که هرگز نشناختمش و امیدوار بودم روزی بازگردد – فراموش نمیکنم.
بعدها که بزرگتر شدم، مادرم میگفت: وقتی به خانهشان برای تسلیت رفته بودیم، پنجرههاشان شیشه نداشت و با پلاستیک جلد کتاب پوشیده شده بود و مادر شهید گفته بود: «عبدالله» میگفت که وقتی برگردم برای پنجرهها شیشه میخرم.
«عبداله» مادر و «آقامقدم» باشگاه ژیمناستیک رفت و خیلی از پنجرهها هنوز بیشیشهاند و «شهیدعبداله محمودیمقدم» زنده است در دلهای ما.
علیرغم گذشت ۸ ماه از دوران زندان مخالفت غیرقانونی با مرخصی مهندس هاشم خواستار معلم دربند مشهدی
مهندس هاشم خواستار معلم ۵۵ ساله مشهدی که روز ۲۵ خرداد در حال استراحت در پارک ملت مشهد بازداشت شده بود، با گذشت بیش از ۸ ماه از بازداشت در بازداشتگاههای اداره اطلاعات، کوی پلیس و زندان وکیل مشهد همچنان از حق قانونی استفاده از مرخصی محروم است.
خانواده خواستار در ماههای گذشته بارها درخواست مرخصی این معلم دربند را به دادستانی مشهد و قاضی زندان وکیل آباد دادهاند.
به گفته خانواده این معلم زندانی مشهدی، آقای خواستار که به بیماریهای گوارشی و آرترز مبتلاست، در زندانی به مدت چندین هفته با درد دندان مواجه بوده و علی رغم درخواستش برای مداوا در خارج از زندان، با مخالفت مسوولان زندان مواجه شده است. امری که نهایتن وی را مجبور به کشیدن دندانش در بهداری زندان وکیل آباد مشهد نموده است.
مهندس هاشم خواستار از زندانیان سیاسی و فعالین دانشجویی قبل از انقلاب است که پس از انقلاب پیشنهاد های متعدد برای حضور در مناصب دولتی و حتی پیشنهاد شهرداری طبس را رد کرده است و به شغل معلمی روی آورده است.
در خصوص وضعیت این فعال مدنی در بند گفتوگویی با همسر وی صدیقه ملکیفرد کردهام:
چندین سال پس از هشدارهای مکرر طرفداران محیط زیست سرانجام یک مدیر بلندپایه دولتی درافتادن این دریاچه به مسیر مرگ و نیستی را تایید کرد. مدیر کل حفاظت از محیط زیست آذربایجان غربی گفت: «در حال حاضر به دلیل کاهش بیش از حد آب دریاچه ارومیه میزان شوری آب این تالاب به ۳۴۰ گرم در لیتر رسید.» به گزارش خبرگزاری مهر در ارومیه، «حسن عباسنژاد» بعدازظهر شنبه در گفتوگو با خبرنگاران افزود: «سطح آب دریاچه ارومیه در مقایسه با ۱۴سال گذشته ششونیم متر کاهش یافته است.» وی ادامه داد: «تراز ارتفاع فعلی آب دریاچه ارومیه از سطح دریاهای آزاد یک هزار و ۲۷۱ و ۴۸ صدم متر است که این میزان نسبت به تراز اکولوژیکی نیز دوونیم متر کاهش یافته است.» عباسنژاد میانگین نمک در آب دریاچه ارومیه را در شرایط عادی بین ۱۸۰ تا ۲۲۰ گرم در لیتر عنوان کرد و افزود: «در حال حاضر وضعیت شوری آب دریاچه ارومیه به فوق اشباع که بیش از ۳۴۰ گرم در هر لیتر است رسیده است که این امر حیات تنها موجود زنده این زیست بوم را با تهدید جدی مواجه کرده است.» وی کاهش نزولات جوی، کاهش روان آبهای سطحی و استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی را از مهمترین علتهای کاهش میزان آب دریاچه ارومیه عنوان کرد. مدیر کل حفاظت از محیط زیست آذربایجان غربی گفت: «با کاهش آب دریاچه ارومیه در حال حاضر ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار هکتار از زمینهای اطراف دریاچه ارومیه به شورهزار تبدیل شده است.» عباسنژاد انتقال آب از حوزههای اطراف، بارور کردن ابرها، افزایش راندمان آبیاری، بهبود الگوی کشت و رعایت حق آب دریاچه ارومیه را از مهمترین برنامهها برای بر طرف کردن بحران آب دریاچه ارومیه در سالهای آینده عنوان کرد.»
با این که مدتهاست درباره اوضاع و احوال زیستمحیطی دریاچه ارومیه هشدار داده شده و کارشناسان محیط زیست بارها نگرانی خود را درباره به مخاطره افتادن این جاذبه گردشگری کشورمان اعلام کردهاند، اما اقدام مثبتی در این زمینه صورت نگرفته تا جایی که اکنون خشکسالی، نبود آب کافی و عوامل انسانی سبب مهاجرت پرندگان از دریاچه ارومیه شده است.
کارشناسان محیط زیست سرنوشتی مانند دریاچه «آرال» برای این دریاچه پیشبینی میکنند و معتقدند پل میانگذری که روی دریاچه ساخته شده حیات دریاچه را به خطر انداخته است. این در حالی است که بیشتر پرندگانی که به حاشیه دریاچه ارومیه مهاجرت میکنند از گونههای نادر جهان هستند که به خطر افتادن چنین زیستگاهی، نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت.
سدسازیهای بیمورد دکتر «جمشید منصوری»، پرندهشناس، با تاکید بر این که پرندگان مهاجر به زیستگاههای مختلفی مهاجرت میکنند، گفت: «بسیاری از زیستگاهها در دریاچه ارومیه به خاطر کمآبی و سدسازی روی رودخانههای اطراف این دریاچه تخریب شدهاند و همین موضوع باعث شده تا پرندگان از این زیستگاه مهاجرت کنند.»
او با انتقاد از مسدودکردن آب رودخانهها به عنوان محل زندگی پرندههای دریاچه ارومیه و بستن سدهای بیمورد، اضافه کرد: «پرندهها برای یافتن آب و غذا به این مکانها میآیند و وقتی با کمبود آب و غذا مواجه میشوند به ناچار برمیگردند و به مکانهای دیگر مهاجرت میکنند.»
سدسازی روی رودخانههای «زرینهرود»، «سیمینهرود»، «گدار» و «باراندوز» با هدف تولید برق سبب شده عمق آب در این دریاچه از ۱۶ تا ۲۲ متر به کمتر از پنج متر برسد.» «ناصر آق»، استاد دانشگاه سهند تبریز با اشاره به این معضل معتقد است: «اگر بخشی از آب رودخانه پیرانشهر را به دریاچه ارومیه منحرف نکنیم علاوه بر مهاجرت پرندگان و مرگ دریاچه باید در انتظار ویرانی مزارع کشاورزی اطراف دریاچه و بیکاری چند هزار نفر باشیم.»
مشکل خشکسالی دریاچه ارومیه و آرال در یک منطقه واقع شدهاند. به دلیل گرم شدن کره زمین دریاچههای بسیاری از جمله آرال خشک شدهاند. به همین دلیل کارشناسان سرنوشتی مشابه دریاچه آرال برای دریاچه ارومیه پیشبینی میکنند. دکتر ناصر آق، استاد دانشگاه سهند تبریز گفت: «کارشناسان، خشکی دریاچه ارومیه را از نوع چرخشی اعلام و اظهار کرده بودند پس از ۱۰ سال دریاچه ارومیه به وضعیت عادی بازخواهد گشت ولی متاسفانه وضعیت دریاچه ارومیه با وجود گذشت ۱۲ سال از آغاز خشکسالی رو به وخامت گذاشته است.»
براساس آمارهای موجود، ۶۷ درصد از سهم عوامل موثر در خشکشدن این دریاچه مربوط به عوامل اقلیمی و کاهش میزان نزولات جوی، ۲۵ درصد مربوط به مصارف آب کشاورزی، پنج درصد احداث سازههای هیدرولیکی مانند سدها روی رودخانههای حوضه آبریز و سه درصد سایر عوامل است. این در شرایطی است که براساس تقسیمبندی دیگری، مهمترین فاکتور دخالت انسان در خشکشدن دریاچه ارومیه با سهم ۹۰ درصدی مصرف آب در بخش کشاورزی است.»
تهدید فاضلاب صنعتی دریاچه ارومیه در یکی از مناطق صنعتی – کشاورزی ایران واقع شده است؛ اما به دلیل عدم وجود سیستم فاضلاب صنعتی و نظارت دولت، بسیاری از کارخانهها فاضلاب خود را به سوی دریاچه ارومیه هدایت میکنند و این دریاچه از شرق و غرب در معرض تهدیدهای زیستمحیطی قرار دارد.»
دکتر «دلاور نجفی»، معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست میگوید: «ریختن فاضلاب کارخانه نمک صنعتی شهر مراغه، خواب تازهای است که برای حیات دریاچه ارومیه دیده شده و این خطر بسیار ویرانگر است.»
این متخصص محیط زیست در ادامه میافزاید: «به دنبال این هستند که حجم پسابهای صنعتی این کارخانه که بالای ۲۰ متر مکعب در ثانیه است را وارد دریاچه ارومیه کنند که اگر چنین اتفاقی بیفتد قطعن فرایند نابودی کامل دریاچه ارومیه فراهم خواهد شد.»
گفتنی است فرماندار مراغه معتقد است که با انتقال پساب کارخانههای آلاینده از طریق لوله به دریاچه ارومیه، میتوان مشکل آلودگی خاکهای کشاورزی منطقه را حل کرد.
«بهلول نعمتی» حامی احداث لولهای است که آلایندهها را از فاصله ۲۵ کیلومتری به دریاچه ارومیه منتقل میکند. یکی از کارخانههای منطقه روزی ۸ هزار متر مکعب آب سد علویان را به پسابهای خطرناک تبدیل میکند تا آمونیاک و نمک به دریاچه ارومیه تزریق شود اما به اعتقاد فرماندار انتقال این حجم عظیم آلایندهها به دریاچه ارومیه در مقابل اشتغال ۳۰۰ نفر در یک کارخانه بسیار بیاهمیت است.
پل میانگذر و مخالفت کارشناسان ویژگی طبیعی، چشمانداز زیبا، معطلی و سرگردانی گردشگران سبب شد فکر ایجاد پل روی دریاچه ارومیه شکل بگیرد. این فکر پس از قریب به ۲۰ سال به واقعیت پیوسته است در حالی که از نظر کارشناسان محیطزیست، احداث این جاده اشتباه بود و موافقت سازمان حفاظت محیط زیست با این کار اقدامی سیاسی محسوب میشود. به اعتقاد متخصصان، در حال حاضر با این که کار از کار گذشته است، باز هم میتوان با اصلاحاتی در ساختار این میانگذر جلوی نابودی دریاچه را گرفت.»
«هادی عابدی»، خبرنگار مقیم ارومیه میگوید: «افتتاح پل میانگذر شهید کلانتری از نظر اقتصادی تاثیر مثبتی بر اقتصاد استان گذاشته است؛ اما مساله بسیار مهم حفظ و ادامه حیات این دریاچه است.»
طراحی این پل با نگاه به پلی که روی دریاچه نمک ایالت یوتا آمریکا ساخته شده، صورت گرفته که به دریاچه ارومیه شباهت دارد. اما دکتر «اسماعیل کهرم»، استاد محیطزیست دانشگاه تهران میگوید: «بارها به دولتمردان اعلام کردهام این میانگذر نباید ساخته میشد.»
او میافزاید: «دریاچهها مانند بدن انسان که سیستم گردش خون دارد، سیستم گردش آب دارند. گردش آب، اکسیژن و غذا را به نقاط مختلف دریاچه میبرد. ما با ایجاد میانگذر در این دریاچه اختلال ایجاد و آن را بیمار کردهایم.»
او ایالات متحده را مثال میزند: «در سراسر این کشور قطار و اتومبیل از روی تالابها و دریاچهها عبور میکنند اما هیچکس کوه را نریخته درون دریاچه یا تالاب. آنها با استفاده از ستونهای متعدد این عمل را انجام دادهاند.»
در حالی در آغاز سال ۸۹ سمفونی مرگ رسمن برای دریاچه ارومیه نواخته شد که سال ۲۰۱۰ میلادی سال تنوع زیستی و حیات وحش نامیده شده و ایران رتبه دهم دنیا را در تخریب محیط زیست دارد.
منابع: خبر آن لاین ،روزنامه ابتکار،خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران
نامه دردناک سعید ملکپور ، زندانی سیاسی که در مهرماه سال ۸۷ به اسارت ارتش سایبری سپاه درآمد، منتشر شد. این زندانی سیاسی در رابطه با پروندهی موسوم به «مضلین ۲» مربوط به جرایم اینترنتی بازداشت شد.
در اواخر سال ۸۷ گزارشی توسط گروهی که خود را از اعضای سپاه پاسداران معرفی میکرد منتشر شد. متن این اطلاعیه در خصوص متهمانی بود که عضو چندین «شبکهی فساد اینترنتی» معرفی شده بودند.
مشابه این برخورد در اواخر سال ۸۸ با بازداشت گسترده فعالان حقوق بشر در سراسر ایران تکرار شد. اینبار گزارشهایی با عنوان «نبرد سایبری سپاه پاسداران با گروههای فعال در پروژه بیثباتسازی» و بازداشت اعضای «شبکه جنگ سایبری آمریکا» منتشر شد و رسانههای دولتی نیز در این زمینه برنامههایی را پخش کردند.
پروژه گرداب، و برخورد با فعالان دنیای مجازی، در ابتدا به صورت محفلی در بین بخشی از نیرویهای امتینی مطرح شد. برخلاف ادعاهای منتشر شده به توسط این شبکه، مبنی بر سازمانیافتگی علمی و اصولی، تیم گرداب اساسن بر نتیجه تجربیات بازجویی های نهاد امنیتی و استخراج اطلاعات از قربانیان به صورت فیزیکی استوار است .
این تیم پس از احساس نیاز نهادهای امنیتی مبنی بر کنترل دنیای مجازی به شکل نامنسجم و بدون برنامه ایجاد شد. در ابتدا شیوه کار شناسایی فعالین حوزه اینترنت و دستگیری آنها بود . از اولین فعالیتهای جدی آنها، میتوان به دستگیری گروه اول وبلاگنویسان به اتهام نوشتن مطالب غیراخلاقی و توهین به مقدسات اشاره کرد .
در آن روزها وبلاگ برخی از این دستگیر شدهها، پساز دستگیری از دسترس خارج و یا در مواردی دستکاری میشد. زمانی نگذشت که گروههای مجهول هکری متعددی با شعار حمایت از حکومت و یا دفاع از حریم دین و اخلاق، مدعی هک این وبلاگها شدند. این گروهها ابراز میداشتند که وبلاگهای تصاحب شده را با انجام هک تصرف کردهاند. وبلاگها عمومن با یک صفحه از عکس و اطلاعات مربوط به گروه هک کننده، از دسترس خارج میشدند. در بعضی ازموارد نیز وبلاگها قابل رویت بودند اما برخی از متون و یا تصاویر در متن و یا قالب آنها دستکاری میشد . از نمونه این گروهها میتوان به گروه هکری جدید اشاره کرد. که پس از مدت کوتاهی به فعالیت خودش خاتمه داد .
اما نکته داری اهمیت اینجا است که به لحاظ فنی و علمی ادعاهای مذکور قابل پذیرش نبود. بسیاری از وبلاگهای تصرف شده، در سرویسهای معروف اینترنتی نظیر بلاگ اسپات ایجاد شده بودند که نفوذ و تصاحب آن، تقریبن غیر ممکن است. این سرویسها عمومن جز قویترین و امنترین سرویسهای جهان محسوب میشود و تنها راه نفوذ به وبلاگهای مستقر در آنها ، دسترسی به نام کاربری و کلمه عبور وبلاگ است. برای یافتن این اطلاعات هم یاباید سیستم کامپیوتر مدیر وبلاگ را به توسط تروجان آلوده کرد و یا با مهندسی اجتماعی از صاحب وبلاگ این اطلاعات را استخراج کرد .
اما سوال اینجاست که گروههای مدعی هک و تصاحب وبلاگها از کجا توانسته بودند به بخش مدیریت وبلاگ دسترسی پیدا کرده و صفحه استاتیکHTML ،PHP ،FLASH و … مربوط به خود را در قسمت قالب آن جایگزین کرده و یا در محتوای آن تغییر ایجاد کنند؟
اگر گروههای هکری مدعی تصاحب این وبلاگها در این حد به لحاظ علم شبکه و نفوذ به پایگاههای انترنتی قدرتمند هستند، چرا قبل از دستگیری وبلاگنویسان اقدام به انهدام وبلاگها نکردهاند؟ و تمام حملهها، مدتها پس از دستگیری مدیران آن انجام شد؟
تنها پاسخ منطقی این است که گروههای مدعی هک، بخشی از تیم دستگیرکننده وبلاگنویسان بوده و یا اشخاص هستند که زیر نظر نهاد امنیتی و با دریافت اطلاعات مربوط به بخش مدیریتی وبلاگها ،دست به این اقدام دست زده باشند. درواقع اطلاعات مربوط به ورود این وبلاگها ، پس از دستگیری وبلاگنویسان، مستقیمن از خود آنها استخراج شده و در اختار آنها قرار گرفته باشد .
ایجاد این توهم در افکار عمومی که نهادهای امنتی حتی در فضای مجازی هم قدرت شناساسی و برخورد و کنترل امور را دارند، طمع شیرینی بود که نهادهای امنیتی را به شدت وسوسه میکرد. چرا که با داشتن ابزار رسانه، و قدرت برخود فیزیکی با قربانیان، موفقیت در ایجاد چنین توهمی دور از ذهن به نظر نمیرسید .
اما پس از آزادی وبلاگنویسان دستگیر شده و بازگویی آنچه در دوران بازداشت و زندان بر آنها رفته است، مشخص شد که تمام اطلاعات، اعم از نام کاربری و واژههای عبور و بسیاری از اطلاعات دیگر، با توسل به زور و شکنجه و تهدید از خود آنها استخراج شده و هیچ عملیات هکری مبتنی بر علم شبکه صورت نگرفته است. اما عدم فراگیری اینترنت در آن زمان و اطلاعات عمومی مردم از از فضای مجازی باعث شد تا واقعیت این داستان چندان مورد توجه قرار نگیرد .
اما پس از رشد اینترنت در ایران و گستردهتر شدن فضای وب فارسی، نهادهای امنتیی نیز عزم خود را برای تسلط بر فضای مجازی جذم کردند. این هدف در دو غالب سختافزاری و نرمافزاری پیگیری شد. در قالب سختافزاری برخورد با فعالین دنیای مجازی کماکان با دستگیری و اعمال فشار فیزیکی برای دسترسی به اطلاعات ادامه یافت. در قالب نرمافزاری نیز، تیم امنیتی با ایجاد یک طرح تازه با نام گرداب، تلاش کرد تا حضور خود را با همان ادبیات و رفتار اطلاعاتی امینتی در فضای مجازی ادامه بدهد .
از اولین اقدامات در جهت تکمیل توان فنی میتوان به گفتوگو و استخدام هکرهای ایرانی اشاره کرد. در ایران بسیاری از افراد و شرکتهای خصوصی توانمند و متخصص در حوزه امنتی و شبکه وجود داشتند که نهاد امنیتی آنها را شناسایی و برای استخدامشان وارد عمل شد. برخی از این افراد به صورت قراردادی به استخدام این نهاد در آمدند. برخی نیز به صورت موردی و مشاورهای .
نهاد امنیتی برخی از این افراد را نیز با تهدید به پیگرد قضایی به جهت فعالیتهای خرابکارانهشان، مجبور به همکاری با خود نمود. این افراد همچنین مسوولیت آموزش فنی نیروهای امنیتی را برای تامین نیروی متخصص بر عده گرفتند، که البته این بخش، یعنی پرورش نیروهای متخصص به دلیل عدم نیاز فوری به آن، هیچگاه جدی گرفته نشد .
با توحه به آزادی فضای مجازی و علاقه فراوان کاربران به مسایل جنسی، برخورد با منابع تامینکننده این نیازهای کاربران، در دستور کار پروژه گرداب قرار گرفت. اما نتیجه در عمل شکلی دیگر به خود گرفت. تسلط تفکر امنیتی بر پروژه و همچنین نگاه سختافزاری به این مقوله باعث گردید که تیم سایبری مذکور، روز به روز از ماهیت خود یعنی حرکت در فضای مجازی خارج، وبه سوی اقدامات فیزیکی و سخت افزاری برود .
این تیم ابتدا با سادهترین شیوههای هرکری، مثلن جستجوی هاستها و دومینها از طریق هو ایز، www.whois.net به سادگی صاحبان آنها را شناسایی کرد. چرا که بسیاری از دومینها و هاستها در آن زمان به نام خریداران آن بود. و این اطلاعات در دسترس عموم قرار داشت. سپس با فعال شدن در فرومهای این وبسایتها اقدام به شناسایی مدیران درجه چندم و کار بران فعال آن نمود .
یکی از عوامل اصلی موفقیت این تیم در شناسایی افراد، ولع کاربران این فرومها در دستیابی به محصولات پورن و همچنین ایجاد ارتباط جنسی مجازی، باعث میشد که این تیم به سادگی بتواند با مهندسی اجتماعی جلب اعتماد قربانیان را کرده، به آنها نزدیک شود .
در بستر زمان کاربران فعال و همچنین مدیران سطوح پایین یکی پس از دیگری شناسایی میشدند. با نزدیک شدن اعضا تیم امنیتی به آنها، ارتباطات از محدوده فرومها خارج و به چت در مسنجر و دیدار حضور ی خارج از اینترنت کشیده شد .
در سویی دیگر برخی از مدیران خارج از کشور نیز از طریق اسم و مشخصات ثبتی در هاستها و دومینها و همچنین شناسایی از طریق مدیران و کاربران مرتبط داخلی که در تور تیم امنیتی افتاده بودند، تکتک در زمان مناسب و خصوصن در هنگام رفت و آمد به داخل دستگیر شدند. در مواردی نیز تیم امنیتی با طرح سنارویی بیربط نظیر فعالیت اقتصادی و همکاری و … در پوششی دوستانه جلب اعتماد نموده و آنها را به داخل کشور میکشاند .
پس از اتمام پروسه شناسایی شبکه انسانی و دسترسی به اطلاعات لازم برای برای ورود به بخش مدیریت هاستها و دومینها، سرانجام در اقدامی تبلیغاتی، داستان از انتها به ابتدا برای افکاری عمومی روایت شد .
در اطلاعیه منتشره اعلام شد که تیم سایبری سپاه با استفاده از علم و دانش شبکه اینترنت، اقدام به نفوذ در وبسایتهای مورد نظر کرده و با استخراج اطلاعات افراد مرتبط، اقدام به شناسایی و دستگیری آنها نموده است. این روایت دقیقن عکس اتفاقی بود که رخ داده بود .
در پروژه شناسایی و متلاشی کردن این شبکه حداقل کار سایبری انجام شده بود. اقدامات صورت گرفته در حوزه سایبر و هک، عملن در چهار چوب مبحث مهندسی اجتماعی خلاصه میشد. هرچند مهندسی اجتماعی نیز یکی از بخشهای ویژه و دارای اهمیت هک است، اما شیوه آن نه بر مبنای علم شبکه بلکه بیشتر روانشناسی و فریب قربانی تعریف میشود. از سویی بخش عمده این پروژه بر مبنای عملیات فیزیکی و اطلاعاتی بود. چرا که پس از دستگیری متهمین، اطلاعات مربوط به کنترل وبسایتها از آنها استخراج و عملیات انهدام صورت گرفته بود .
تیم امنتیی پس از انجام این پروژه اقدام به تبلیغات گستردهای مبنی بر توان بالای خود در حوزه اینترنت نمود. آنها با بزرگنمایی و همچنین روایت متفاوتی از آن چه که روی داده بود اقدام به ساخت برنامههای متعدد تلویزیونی و همچنین اعترافات متهمین نمودند. در این برنامهها متهمین به صراحت اعتراف به فعالیتهایی میکردند که باز هم صحت آن قابل پذیرش نبود. این ویدئو ها را ببینید:
بخشهایی از اعترافات تعدادی از متهمین پروژه مضلین از جمله نام های مستعار سیاوش حسینخانی و آریا دانشکار
حال بعد از گذشت بیش از یک سال از تهیه این نمایشهای تلویزیونی، نامه سعید ملکپور یکی از قربانیان این پروژه منتشر میشود، او در بخشی از این نامه مینویسد:
در طول بازداشت موقت، مخصوصن ماههای ابتدایی توسط گروه پدافند سایبری سپاه تحت انواع شکنجههای روحی روانی و جسمی قرار گرفتهام که برخی از این شکنجهها در حضور بازپرس پرونده، آقای موسوی صورت گرفته است.
بخش زیادی از اقاریر من، در اثر فشار، شکنجه روحی، روانی و جسمی ، تهدید خود و خانواده ام و وعده آزادی سریع در صورت اقرار به مطالب خلاف واقع، مطابق خواسته و دیکته بازجوها انجام گرفته است.
توضیح این که اقرارها در حضور بازپرس نیز با حضور بازجوها و تهدید به وخیمتر شدن شدت شکنجهها، جهت جلوگیری از اعلام اقرار تحت فشار به بازپرس صورت میگرفت. گاهی هم تهدید میکردند که همسرم را دستگیر میکنند و در حضور من شکنجه میکنند. در چند ماه اول دستگیری بارها در ساعات مختلف شب و روز تحت بازجویی قرار میگرفتم که غالبن با کتک و ضرب و شتم شدید همراه میشد. شکنجهها گاهی در دفتر فنی که خارج از زندان است و گاهی در اتاق بازجویی بازداشتگاه دو – الف انجام میشد.
اکثر اوقات شکنجهها به صورت گروهی انجام میگرفت و در حالی که چشم بند و دست بند داشتم چند نفر با کابل، چماق، مشت و لگد و گاهی شلاق ضرباتی به سر و گردن و سایر اعضای بدنم میزدند. این کارها به منظور وادار ساختن من به نوشتن آنچه توسط بازجویان دیکته میشد و اجبار به بازیکردن نقش در مقابل دوربین طبق سناریو دلخواه و نوشته شده توسط آنان میبود. گاهی شکنجهها توام با شوک الکتریکی بود که بسیار دردناک بوده و تا چند لحظه پس از آن امکان حرکت نداشتم. یک بار در اواخر مهرماه ۱۳۸۷ هم مرا در حالی که چشم بند به چشم داشتم برهنه کرده و تهدید به استعمال بطری آب کردند. …
این بخشی از ماهیت و شیوه عملکرد نهاد امنتی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که زیر پوشش عنوان مرکز بررسی جرایم سازمانیافته فرماندهی پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (Revolution Guard Cyber Defense Command (RCDC انجام میشود .
آغاز اعتراضات مردمی پس از انتخابات باعث غافلگیری سیستم امنیتی شد که عادت به رویکردهای تکراری و پیش بینی شده داشتند. نهادهای امنیتی در هراس از گسترش و تداوم اعتراضات، با رهبری کاریزماتیک از سوی اطلاعات رهبری به نقد و بررسی نشستند، در این نشستها آسیبشناسی سیستم امنیتی در صدر مسایل قرار گرفت که پیامد آن مقصر دانستن و ناتوان پنداشتن وزارت اطلاعات و تضعیف این نهاد بود. تقریبن از اواسط مهرماه سال پیش پروسه انتقال مدیریت فضای امنیتی به اطلاعات سپاه پاسداران در کلیت کشور و تقویت و گسترش «نهاد اطلاعات موازی ( سازمان اطلاعات کشور )» در تهران را در دستور کار قرار گرفت .
در این زمان عملن اطلاعات سپاه پاسداران در صدر مدیریت امنیتی کشور، وزارت اطلاعات و اطلاعات موازی در همکاری با اطلاعات سپاه قرار گرفتند .
پس از تسلط اطلاعات سپاه پاسداران به اداره امور، تحلیلی جدید ارایه شد که طبق آن نهادها و فعالان مدنی در این شرایط به دلیل جنس اعتراضات مردمی، به مراتب آسیبزاترفعالین سیاسی تلقی شدند، بنابراین برخورد با فعالان جامعه مدنی و بالطبع گروههایی که در این زمینه فعالیت میکردند در صدر اقداماتتشان قرار گرفت.
در پروژه برخورد با فعالین مدنی، شناسایی و انحلال چندین گروه در دستور کار نهادهای امنیتی قرار داده شد، که به صورت مجزا اما با کنترل یک مرکز، روی هر یک از گروهها کار تخصصی انجام میگرفت. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کمیته گزارشگران حقوق بشر، ایران پروکسی، کانون مدافعان حقوق بشر و … از این دسته بودند .
در آغاز برای تکمیل کردن بانکهای اطلاعاتی خود در خصوص گروههای مدنی و غیرسیاسی، اقدام به احضار، بازجویی و تحقیقات اعضای شناخته شده این گروهها کردند. در این میان نیز بسیاری از فعالین مدنی در حوزه های مختلف، اعم از زنان، دانشجویان، هنرمندان، فعالین حقوق بشری و …. دستگیر و زندانی شدند .
اما این دستگیریها باعث مختل شدن فعالیت فعالان مدنی نشد. فضای اینترنت و امکان فعالیت و ارتباط در فضای مجازی باعث میشد، بسیاری از فعالین دور از گزند فیزیکی نهادهای امنیتی کماکان به فعالیت خود ادامه بدهند. و خروجی فعالیتهایشان را بر روی وبسایتهایشان قرار دهند. از این رو ناامنسازی فضای مجازی برای نهادهای امنیتی گام نخست بود .
هر پروژه خرابکارانه در فاضای مجازی نیاز به وقت و کار بلند مدت دارد. وموضوع زمان طبیعتن در فضای سیاسی و اجتماعی امروز ایران مشکل بزرگی برای نهاد امنتی محسوب میشد. از این رو مجددن نهاد امنتی و خصوصن تیم سایبری آن تمرکز را از اقدامات سایبری بر عملیات فیزیکی و اطلاعاتی گذاشتند .
نهادهای امنیتی به جهت ناامنسازی فضای مجاری، از گذشته اقداماتی را نظیر پروژه گرداب را در کارنامه خود داشت، اما تکرار چنین اقدامی در این وسعت برای کنترل اوضاع کافی نبود. البته موضوع دیگری با عنوان ارتش سایبری ایرانیان نیز مطرح شد که به عنوان یک پروژه سفارشی با پتانسیل غیر ایرانی چند عملیات خرابکاری را نیز در حد تغییر NS دومین انجام داده بودند . که به آن در آینده به آن نیز خواهیم پرداخت .
وسعت دستگیری ها و فضای سیاه سرکوب، پس از انتخابات شرایطی را ایجاد کرده بود که حکومت به این سادگی امکان پاک کردن حافظه اچتماعی جامعه را از کشتار و سرکوبها نداشت. از سویی حجم عظیم دستگیریها و زندانیانی که دلیل شفاف و قانونی برای نگهداری آنها در دست نبود، نهادهای امنیتی را به این فکر انداخت که اصول عقلانی را کنار گذاشته و با به تصویر کشیدن اتهام قدیمی جاسوسی، و ارتباط با آمریکا و جهان غرب و … در یک سناریو جدید ، فعالین دردسر ساز داخل و خارج را دستگیر و منفعل نمایند. این بار نیز شعور اجتماعی و قابل پذیرش بودن یا نبودن این سناریو از دید مردم مطرح نبود، هدف انجام چنین کاری صرفن کنترل شرایط به هر شکل و رفع موانع قانونی برای برخورد و دستگیری و حذف فعالین بود .
جرقه نوشتن این سناریو زمانی زده شد که نهادهای امنیتی متوجه حضور برخی از مدیران وبسایتهای مجموعه فعالان حقوق بشردرایران، در میان دستگیرشدگان شدند. کسب اطلاعات فنی و موارد مورد نیاز به جهت ورود به محیط هاست و کنترل و مدیریت وبسایتها کار چندان مشکلی نبود. چرا که آنها تجربه تحت فشار قرار دادن متهم و استخراج اطلاعات فنی از گذشته و در پروژههایی نظیر مظلین را در کارنامه داشتند. تکرار این کار در مورد وبسایتهای حقوق بشری نیز کار مشکلی نبود .
سناریو کلید خورد و نهاد امنیتی با توسل به زور و شکنجههایی که نمونهها آن را در نامه سعید ملکپور شاهد بودیم، اقدام به استخراج اطلاعات فنی، نامهای کاربری و کلمههای عبور و … نموده و به راحتی به تمامی سطوح وبسایتها دسترسی پیدا کردند. شش سایت مجموعه فعالان حقوق بشر، سایت اصلی مجموعه، هرانا ، خبرگزاری حقوق بشر، هرانا انگلیسی، رادیو هرانا، کمیته وکلا، کمیته اجرای رکن چهارم و کمپین نجات جان فرزاد کمانگر با اتصال به ۲۹ دومین از دسترس خارج شد. اما به دلیل اینکه از مدیران وبسایتهای گروههای دیگر حقوق بشری کسی دستگیر نشده بوده، این وبسایتها از گزند سارقان در امان ماند. برسی کارشناسان فنی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نشان داد که دلیل از دسترس خارج شدن وبسایتها ، دسترسی سارقان به بخش مدیریت دومینهای خریداری شده بوده است. آنها با انتقال (Forward) دومینها به سیات اصلی خود ( www.gerdab.ir) اقدام به سرقت کرده بودند .
تحت فشار قراردادن فیزیکی و کسب اطلاعات و وارد شدن به محیط یک سایت، اساسن در هیچ کجای دنیا حمله مجازی و یا جنگ سایبری محسوب نمیشود. اما نهادهای امنتیی برای ایجاد رعب و وحشت در میان افکار عمومی، و ایجاد این توهم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بر تمام امور و تحرکات مجازی و فیزیکی سیطره داشته و آن را کنترل میکند، در تبلیغات وسیعی اقدام به روایت غیر واقع داستان نموده است. این تبلیغات با استفاده از ابزار رسانهای متعدد نظیر تلویزیون (ساعت و برنامههای پر بیننده)، رادیو ، روزنامه ، وبسایت و … تمام تلاش خود را به کار گرفت تا دو موضوع را به فهم و درک افکار عمومی تزریق کند .
قدرت و سیطره نظام سلامی به توسط نهادهای امنتی به تمام تحرکات، چه در فضای مجازی، و چه در فضای فیزیکی ارتباط فعالین مدنی و گروههای فعال در این حوزه با کشورهای غربی، گروههای تروریستی و …برای دست یابی به این دو هدف نیز از هیچ اقدامی کوتاهی نشد. نهاد امنیتی با انتشار عکسها و فیلمهای کوتاه از برخی فعالین وابسته به این گروهها، ضمن تجاوز به حریم خصوصی افراد، اقدام به روایت نادرست و غیر واقعی از مسایل خصوصی آنها نمود و تلاش کرد تا در ذهن بیننده اینطور جا بیافتد که عکسها و فیلمهای منتشر شده از افراد، به توسط نهادهای امنیتی تهیه شده است، و این نیروها تا اندازهای قوی وقدرتمند هستند که میتوانند حتی تا خصوصیترین بخشهای زندگی افراد هم نفوذ کرده و کنکاش کنند .
بسیاری از این عکسها و فیلمها مدتها پیش در وبلاگ و یا فیسبوک افراد به توسط خودشان منتشر شده بود و هنوز هم با یک جستجوی بسیار ساده در اینترنت، میتوان به بسیاری از این عکسها را یافت.
اما موضوع تاسفانگیز اینجاست که برخی دیگر از این عکسها و فیلمها، که جنبه خصوصیتر پیدا میکند، ازمنزل و کامپیوتر شخصی اعضای خانواده این افراد استخراج شده است. به عنوان مثال در یکی از برنامههای تلویزیونی، چند عکس به همراه ویدئو کوتاهی از یک منزل مسکونی در ایالات متحده آمریکا، به عنوان محل سکونت کیوان رفیعی، دبیر کل سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شد. سازندگان این برنامه تلویزونی با استفاده از عناصر فیلم، نظیر افکت، موسیقی و همچنین جلوههای ویژه تصویری، تلاش کردند تا در ذهن بیننده این تصور را ایجاد کنند که تمام این ویدئوها و تصاویر از داخل و خارج منزل مذکور، در عملیات شناسایی نهاد های امنیتی و اطلاعاتی، تهیه و به ایران ارسال شده است و پس از پخش این صحنهها و ایجاد حس تعجب و پرسشگری در مخاطب، با توسل به تکنیک و شیوههای روانشناسی تبلیغات، اقدام به نشر مطالب در مورد عملکرد تیم سایبری سپاه پاسداران و نحوه دسترسی به این اطلاعات خصوصی نمودند. تا به این ترتیب مردم گمان کنند که نیروهای امنتی ایران نه تنها در ایالات متحده قدرت نفوذ به داخل منازل مسکونی مردم را دارند، بلکه حتی در دنیای مجازی نیز میتوانند خصوصیترین جنبههای زندگی افراد را بیرون بکشند .
اما واقعیت این نبود. تصاویر و ویدئوها تمامن به توسط شخص کیوان رفیعی تهیه شده و برای خانواده ارسال شده بود. نهاد امنیتی چند هفته قبل از انتشار این تصاویر، خواهر کیوان رفیعی را دستگیر و تمام وسایل شخصی ایشان را توقیف کرده و با خود برده بودند. تصاویر منتشره در واقع عکسها و فیلمهای خصوصی بود که در چهار چوب روابط خانوادگی بین آقای رفیعی و خانوادهاش رد و بدل شده بود. و نهاد امنیتی آنها را از رسانه ملی پخش کرد .
ویدئوی نهاد های امنیتی که به تکرار از بخشهای مختلف تلویزیون ایران پخش شد
درواقع تیم سایری سپاه (مرکز بررسی جرایم سازمان یافته فرماندهی پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) ماهیتن سازمانی امنیتی است که در پوشش سایبر فعالیت میکند. شناسایی، دستگیری و تحت فشار قراردادن قربانیان و سر انجام ایجاد رعب و وحشت ماهیت این مرکز را تشکیل میدهد . به نمونه زیر توجه کنید :
1120 میلادی – آغاز پادشاهی «منوچهر دوم» بر منطقه شروان را دهم نوروز نوشتهاند. پدر او فریدونشاه در جنگ با گرجیان کشته شده بود. شروان منطقه ساحلی دریای مازندران در قفقاز بود. ساسانیان همواره یکی از ژنرالهای ایران را به حکومت این منطقه میگماردند تا از منطقه «دربند» در قفقاز در برابر مهاجرت اقوام غیر آریایی و نیز مهاجمان پاسداری کند. شروانشاهیان تا پایان کارشان در سال ۱۵۰۰ میلادی پیرو آیین زرتشت بودند و به قوانین و آداب عهد ساسانیان وفادار مانده بودند.
۱۹۰۲ میلادی – میان ایران و انگلستان در مورد تکمیل خط تلگراف «اروپا – هندوستان» توافق حاصل شد. این خط از خاک ایران میگذشت. قبلن امتیاز کشیدن خط تلگراف به «ژولیوس رویتر» موسس یهودی خبرگزاری انگلیسی رویترز، واگذار شده بود که ناصرالدین شاه در سال ۱۸۸۸ میلادی به دلیل تعلل رویتر در رعایت شرایط و کشف تقلب در انشا قرارداد، آن را لغو کرد و در عوض امتیاز چاپ اسکناس ملی ایران و تاسیس بانک را به او داد.
۱۹۱۲ میلادی – نیروهای روسیه به فرماندهی سرهنگ «روکوف» در شهر مشهد مرقد امام رضا را به توپ بستند. از مندرجات روزشمار تاریخ معاصر ایران تالیف باقرعاقلی چنین برمیآید که در این تیراندازی به ساختمان مرقد آسیب وارد آمد و دست کم دویست تن کشته شدند. در این میان به خزانه مرقد نیز دستبرد زده شد.
۱۳۱۳ خورشیدی – در تهران پنج تن از سران ایلهای بختیاری، بویراحمدی، ممسنی و قشقایی که در دادگاه نظامی محاکمه شده بودند اعدام شدند. یک اعلامیه رسمی نشان میداد که گروهی دیگر از بزرگان این ایلها هم به زندان محکوم شده بودند. این عده قبلن به اتهام نافرمانی، عملیات مسلحانه بر ضد دولت و برهم زدن نظم عمومی دستگیر و در بازداشت بودند.
۱۳۲۶ خورشیدی – «قاضیمحمد» که با استفاده از فرصت ادامه استقرار نیروهای شوروی در ایران و باحمایت این دولت در مهاباد حکومت خودمختار اعلام کرده بود در همانجا اعدام شد. با او، دوتن از همدستانش، سیف قاضی و صدر قاضی نیز اعدام شدند. این سه تن و گروهی دیگر در دیماه ۱۳۲۵ در دادگاه نظامی به اتهام تجزیهطلبی و اقدام مسلحانه بر ضد ایران محاکمه و محکوم شده بودند.
۱۹۱۲ میلادی – «کارل می» Karl May داستاننویس آلمانی در ۷۰ سالگی پس از انتشار ۷۰ داستان درگذشت. دامنه و نیروی خیال این نویسنده زبانزد است. برای مثال، او بدون اینکه قبلن از صحرای اعراب و یا مساکن سرخپوستان آمریکا دیدن کند در داستانهای خود چنان اوضاع را تشریح کرده است که خواننده پس از بازدید از محل، در درستی آنچه را که خوانده تردید نمیکند.
۱۹۲۵ میلادی – «رودولف اشتاینر» فیلسوف اتریشی در سویس درگذشت. وی در ۱۸۶۱ در ناحیهای از کرواسی امروز که در آن زمان گوشهای از اتریش بود به دنیا آمده بود و به این لحاظ بیوگرافینویسان او را فیلسوف اتریشی نوشتهاند. بررسی و پژوهشهای او در زمینه آنتروپوزوفی و ارتباط روح با دید و تجربه انسان است. وی معرف روش واحدی برای بررسی این سه عنصر است.
۱۹۰۳ میلادی – به علت خشکسالی، ریزش آب از آبشار «نیاگارا» قطع شد.
۱۳۸۷ خورشیدی – «فریدون آدمیت» دیپلمات بازنشسته و تاریخنگار معاصر در ۸۷ سالگی درگذشت. وی تالیفات متعددی دارد و عمدتن در زمینه جنبشهایی که به مشروطیت ایران انجامید و دورانی که وی آنرا عصر روشنفکری خوانده است. آدمیت کتابی هم درباره «امیرکبیر» و ایران عصر او نوشته است.
۱۸۶۷ میلادی – ایالات متحده، «آلاسکا» را به مبلغ ۷ میلیون دلار از روسیه خریداری کرد.
۱۸۵۳ میلادی – «ونسان ویلم ونگوگ» یا «فینسنت فانخوخ» نقاش نامدار هلندی به دنیا آمد. او در زمان حیاتش در گمنامی کامل به سر میبرد. از آثار برجسته وی «سیبزمینی خورها، پرترهی دکتر گاشه و گلهای آفتابگردان» را میتوان نام برد.
کنسرت هفتم فروردینماه شادمهر عقیلی و امید در کوالالامپور که به علت برخی بیبرنامهگیها اعتراضات شدید مردم را در پیداشت موجب اعتراض بسیاری از شرکتکنندگان در این کنسرت شده است.
اظهارات شرکتکنندگان در کنسرت شادمهر عقیلی و امید در سالن همایشهای «PWTC» کوالالامپور نشان میدهد این کنسرت با حاشیههایی همراه بوده است. کنسرت بنابر اعلام برگزارکننده باید در ساعت هشت آغاز میشد، اما تاخیر سه ساعته اعتراض مردم را به همراه داشت. این کنسرت در ساعت یازده شب آغاز به کار کرد.
نکته دیگر به جز مساله تاخیر این بود که مسوولان سالن در این مدت از ورود تماشاگران به داخل سالن نیز جلوگیری کردند و ازدحام چند هزار نفری جمعیت در پشت دربهای سالن اجرا بر شدت اعتراض افزود تا علاقمندان شرکتکننده شعارهایی علیه برگزارکنندگان آن سر دهند.
بنابر اظهار برخی از شرکتکنندگان با به درازا کشیدن انتظار تعدادی نیز تقاضای باز پرداخت بهای بلیتشان را داشتند. این در حالی است که یکی از مسوولان سالن دلیل تاخیر را تست صدا و ابزارآلات موسیقی از سوی «امید» یکی از خوانندگان برنامه اعلام کرد.
به هر روی مردم که پس از دو ساعت معطلی به داخل سالن اجرا وارد شدند وقتی متوجه تاخیر مجدد در آغاز برنامه شدند، مجری برنامه را نیز مورد بیمهری قرار دادند. به طوری که خانم مجری در قسمت بعدی اجرای بین دو برنامه امید و شادمهر بر روی صحنه نیامد، هر چند جایگزین وی هم از این طعنهها بیبهره نبود.
یکی از حاضران در این کنسرت اشاره میکند: «پس از سه ساعت انتظار امیدوار بودیم با برنامه مفرحی همراه بشویم اما وقتی شادمهر به روی صحنه رفت و پس از بکار بردن چند متلک کوتاه برخی از تماشاگران تاب این بذلهگوییهای نابجا وی را نیاوردند و سالن را ترک کردند.»
مجری این کنسرت یکی از برگزارکنندگان کنسرتهای ایرانی در مالزی است که در عید امسال کنسرت «ابی» را هم برگزار کرد که بنابر گفته یکی از شرکتکنندگان آن کنسرت به دلیل فروش بیش از حجم سالن در آن برنامه نیز شعارهایی مردم علیه برگزارکننده دادند و حتا برخی میگویند نیروهای محافظ و انتظامات این کنسرت در برابر مردم از شوک الکتریکی استفاده کردهاند.
محمد یکی از خریداران بلیت می گوید: «سالن برگزاری کنسرت ابی با گنجایش سه هزار و پانصد نفر شاهد بیش از شش تا هفت هزار شرکت کننده بوده است. استقبال مردم از ایران، جبران هزینه کنسرتهای استقبال نشده و کاهش هزینه با رزور سالن ارزان که در نهایت به دلیل استقبال مردم در نظر نگرفتن حقوق مردم را به همراه دارد.»
کوالالامپور همه ساله شاهد کنسرتهای بسیاری از خوانندگان مشهور نظیر «لاینا ریچی»، «خولیو» و یا گروههایی نظیر «متالیکا» و «تیاستو» است و هیچگاه علیرغم تعداد چندین برابری شرکتکنندگان چنین صحنههایی رخ نداده است.
هفته پیش ژنرال جیمز جونز، مشاور امنیتی کاخ سفید، نماینده روزنامههای لوموند، فیگارو، لیبراسیون وهرالد تریبون را برای یک گفتوگو در دفترکارش در کاخ سفید پذیرفت.
قرار است نیکلا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، در پی دعوت باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا، برای یک سفر رسمی دو روزه به آن کشور برود. این سفر در تاریخ دوشنبه ۲۹ مارس، آغاز شد.
اوباما، در تاریخ دهم دسامبر ۲۰۰۹، تلفنی با نیکلا سارکوزی، که در آن هنگام در بروکسل بسر میبرد گفتوگو کرد و او را رسمن به کاخ سفید دعوت نمود.
روزنامه فرانسوی اکسپرس نوشت؛ آقای سارکوزی در شرایط کنونی مایل به این دعوت نبود، او به اوباما گفت «این مرا در تنگنا قرار میدهد، و همچنین تورا در تنگنا خواهد گذاشت، این کار را نکنیم». سپس نتوانست مقاومت کند و در پایان پذیرفت.
گفته میشود که نیکلا سارکوزی، نخستین رییس دولتی است که در دوران اوباما، برای شام خصوصی در کاخ سفید پذیرایی خواهد شد.
باراک اوباما و همسرش میشل، چند بار بگونه شایستهای از سوی نیکلا سارکوزی و همسرش کارلا، در فرانسه مورد پذیرایی قرار گرفتهاند.
ژنرال جونز، کوشید تا نشان دهد که شایعاتی که درباره سردی روابط آقای اوباما و سارکوزی در مطبوعات فرانسه دامن زده میشود بیپایه و اساس است، و این دو رییس کشور دوست و متحد، دارای روابط خوبی میباشند.
روزنامه اسراییلی هاآرتص، در ۲۸ اکتبر ۲۰۰۸ نوشت؛ در هنگامه مبارزات انتخاباتی آقای اوباما برای ریاست جمهوری امریکا، نیکلا سارکوزی چند بار در خلوت او را «شدیدن نارس« نامید، و برنامههای او در رابطه با جمهوری اسلامی را «خالی از معنی» توصیف کرد.
آقای سارکوزی و وزیر امور خارجه اش برنارد کوشنر، از مذاکره شتابزده اوباما با جمهوری اسلامی خشنود نبودند، و این کار را به هدردادن کوششهای شش ساله کشورهای اروپایی در گفتوگوهایشان با حکومت اسلامی میدانستند.
پس از روی کار آمدن اوباما، سارکوزی گمان میبرد که میتواند روابط ویژهای با او برقرار کند و با یکدیگر در زمینههای گوناگون همکاری داشته باشند، وهرگاه که مایل بود به اوباما تلفن بزند.
کوششهای نیکلا سارکوزی برا ی دیدار خصوصی با باراک اوباما ناکام ماند. اوباما در کاخ سفید، گوردون براون نخست وزیر انگلیس، نخست وزیران استرالیا و ژاپن و حتی وزیر امور خارجه چین را پذیرفت، ولی برای دیدار خصوصی با نیکلا سارکوزی اشتیاقی از خود نشان نداد. سارکوزی به ناچار با آقای جو بایدن، معاون اوباما ملاقات کرد.
نیکلا سارکوزی به مناسبت سفری به کویت در فوریه ۲۰۰۹، گفت «من بسیار مایلم که باراک اوباما مذاکرات با ایران را آغاز کند ولی عاقلانه این است که تا ماه ژوئن و انتخابات ریاست جمهوری ایران صبر کند». این سخنان به مزاج کاخ سفید خوش نیامد و یک ماه بعد در بیستم مارس ۲۰۰۹، دو نماینده از واشینگتن به پاریس فرستاده شدند. دنیس روس، مشاور خانم هیلاری کلینتون، و ویلیام برنز، نفر شماره سوم دولت آمریکا. سارکوزی لحن خود را تغییر داد و در بروکسل گفت «فکر نمیکنم که مشکل انتخابات در ایران آن گونه که گفته میشود خیلی مهم باشد».
یکی از شیرینکاریهای کاخ سفید این بود که نامهای از سوی باراک اوباما، رییس جمهور تازه انتخاب شده آمریکا، به ژاک شیراک رییس جمهور پیشین فرانسه رسید، که در آن آقای اوباما به ژاک شیراک نوشته بود «من مطمئن هستم که ما میتوانیم در چهار سال آینده، با همکاری یکدیگر در یک فضای صلح و دوستی جهانی امن بسازیم». گفته شد که این نامه باعث خشم کاخ الیزه و شخص نیکلا سارکوزی شد.
بسیاری گمان کردند که اوباما، هنوز فکر میکند که ژاک شیراک رییس جمهور فرانسه میباشد! چند روز بعد گفته شد که نامه باراک اوباما، در پاسخ تبریک ژاک شیراک، به مناسبت انتخاب او به ریاست جمهوری آمریکا بوده است. البته این نامه حقیقتی را بیان میکرد، چون ژاک شیراک هم مانند آقای اوباما مخالف جنگ در عراق بود.
آقای اوباما، پنج ماه پس ازانتخاب شدن به ریاست جمهوری آمریکا، در پایان ماه مارس ۲۰۰۹، برای شرکت در گردهمایی سران کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» به شهر استراسبورگ در فرانسه آمد. او بار دیگر در ششم ژوئن ۲۰۰۹، برای شرکت در شصت و پنجمین سالگرد پیاده شدن نیروهای متفقین در نرماندی به فرانسه سفر کرد، در هردو این گرد هماییها دیدار دو رییس کشور بسیار کوتاه بود.
هنگامی که فهرست میهمانان شرکت کننده درمراسم یادبود شصت و پنجمین سالگرد پیاده شدن نیروهای متفقین در ساحل نرماندی تهیه میشد، نام الیزابت ملکه انگلیس از قلم افتاد. پیامی از کاخ سفید به الیزه رسید که در آن گفته شد که آقای اوباما رییس جمهور آمریکا، مایل است که ملکه انگلیس در این مراسم حضور داشته باشد. ملکه الیزابت به جای خود پرنس چارلز، ولیعهد را برای شرکت در مراسم فرستاد.
هنگام استقبال آقای سارکوزی و همسرش کارلا، از آقای اوباما و همسرش میشل، در نرماندی، حادثه کوچکی رخداد که از نظر خبرنگاران پوشیده نماند، همین رخداد نیز به شایعاتی در باره سردی روابط میان سران دو کشور دامن زد. ساعتی بعد در کنفرانس مطبوعاتی، سران دو کشور نشان دادند که با یکدیگر اختلافی ندارند.
در هنگام استقبال از آقای اوباما و همسرش میشل، خانم کارلا برونی، همسر آقای سارکوزی، پروتکل رسمی را زیر پا گذاشت و بدون توجه به آقای اوباما، نخست به دیدار میشل همسر آقای اوباما شتافت.
حزب نیکلا سارکوزی در انتخابات استانی هفته گذشته در فرانسه، متحمل شکست سنگینی شد و اکثریت آرا را از دست داد، با این ترتیب آقای سرکوزی در دو سال آینده، تا انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۲۰۱۲ ، با دشواری هایی روبرو خواهد بود.
در تاریخ ۲۷ مارس، کارلا برونی،همسر نیکلا سارکوزی، در یک گفتوگوی اختصاصی با مجله مادام فیگارو، گفت که مایل نیست شوهرش، خود را برای انتخابات آینده ریاست جمهوری فرانسه نامزد نماید.
در ۲۳ مارس، کتاب خاطرات پال سارکوزی، نقاش ، هفتاد و نه ساله، پدر نیکلا سارکوزی، منتشر شد، او به خبرنگار روزنامه اکسپرس گفته است که میل دارد پسرش یک زندگی آرام داشته باشد، او نیز علاقمند نیست که نیکلا سارکوزی، نامزد ریاست جمهوری فرانسه در انتخابات آینده باشد.
نظر سنجی ها نشان میدهد که رقبای جدی آقای سارکوزی در انتخابات آینده میتوانند «دومینیک استراوس کان» مدیر کنونی بانک جهانی از حزب سوسیالیست فرانسه و «دومینیک دو ویل پن» نخست وزیر پیشین فرانسه از حزب دست راستی باشند.
آقای «ویل پن» در تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۱۰، اعلام کرد که بزودی حزبی بنا خواهد کرد، او خود را پیرو ارزشهای ژنرال دوگل نشان میداند.
«دومینیک دو ویل پن» هنگامی که وزیر امور خارجه فرانسه بود، به خاطر سخنرانی خود در سال ۲۰۰۳، در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جنگ عراق و سیاست آمریکا، بیشتر شناخته شده است.
«نیکلا سارکوزی» و «دومینیک دو ویل پن» با یکدیگر درگیری دارند و هر دو علیه یکدیگر به دادگستری فرانسه شکایت نمودهاند و پرونده این شکایتها در حال رسیدگی میباشد.
آقای «ویل پن» در نوامبر ۲۰۰۹، در سفری به ایران در کنار احمدینژاد و باقر قالیباف شهردار تهران ظاهر شد، او به همراه برخی از فرانسویان مقیم ایران در رستوران یاس تهران شام صرف کرد.
سفر آقای ویل پن به دعوت شهردار تهران و در چارچوب گرد همایی شهرداران پایتخت های جهان بود. شهردار تهران بجای دعوت از آقای ” برتراند دو لا نوئه ” شهردار پاریس از آقای ” ویل پن ” دعوت نمود.
آقای «دومینیک دو ویل پن» در دوران زندگی خود تاکنون نه در پاریس، و نه در هیچ جای دیگر فرانسه، در هیچ انتخاباتی کاندیدا و انتخاب نشده است.
نیکلا سارکوزی، از هنگام بقدرت رسیدن کوشید تا سیاست خارجی فرانسه را به آمریکا نزدیک کند، او پیش از انتخاب شدنش به ریاست جمهوری فرانسه در سفری به آمریکا با پرزیدنت جرج دبلیو بوش ملاقات کرد، عکسی از این ملاقات باعث سرو صدای زیادی در روزنامههای فرانسه شد. گفته شد که او با کفشی که بیست سانتیمتر او را بلندتر جلوه میداد با جرج بوش روبرو شده است. نگاه نیشدار شخص دیگری در تصویر به پاهای آقای سارکوزی، به این شایعه بیشتر قوت بخشید.
در عکس دیگری که در گردهمایی سران پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» در شهر استراسبورگ فرانسه برداشته شده است، دیده میشود که آقای سارکوزی برای جبران کوتاهی قد خود در برابر کارلا، همسرش و آقای اوباما و همسرش میشل ، روی پاهای خود بلند شده است.
نیکلا سارکوزی میل دارد که در حل بحرانهای جهانی نقش برجستهای را در کنار دیگر بزرگان جهان بویژه رییس جمهور آمریکا ایفا نماید.
سارکوزی کسی بود که به هنگام ورود به کاخ الیزه با معمر قذافی رهبر لیبی تماس گرفت، و آزادی چند پرستار بلغاری را که در لیبی به مرگ و زندان محکوم شده بودند فراهم کرد.
نیکلا سارکوزی در بحران روسیه و گرجستان، به دیدار رهبران هر دو کشور رفت، و تنش بوجود آمده میان دو کشور را آرام نمود.
پشتیبانی بیقید و شرط نیکلا سارکوزی، در بازگشت فرانسه به پیمان نظامی ناتو، باعث شد که مخالفینی در میان احزاب چپ و حتی احزاب دست راستی فرانسه که از هم پیمانان خودش میباشند علیه او برانگیخته شوند، او متهم به کنار گذاشتن ارزشهای ژنرال دوگل شد. این اتهام حتی از سوی سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه علیه او مطرح شد!
سارکوزی هم اکنون با مشکلات اقتصادی روز افزون در فرانسه روبرو است، او نتوانسته است به وعدههای انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند.
نیکلا سارکوزی، طرفدار برخورد جدی با جاهطلبیهای خطرناک جمهوری اسلامی در جهان میباشد. اگر سارکوزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری فرانسه پیروز نشود، آمریکا و شخص پرزیدنت اوباما همپیمان با ارزشی را از دست خواهند داد، سیاست رهبران آینده فرانسه چه از حزب سوسیالیست و چه از احزاب دست راستی باشند، هرگز مانند دوران آقای سارکوزی نخواهد بود.
آیا باراک اوباما، با دعوت و پذیرایی از نیکلا سارکوزی و همسرش کارلا، قصد دارد جبران کوتاهی و سردی روابط سال گذشته را بنماید؟ نیکلا سارکوزی و همسرش کارلا، تاکنون در میهماننوازی از باراک و میشل اوباما، کوتاهی نکردهاند.
در ماه ژوئن ۲۰۰۹، هنگامی که خانم اوباما و دخترانش روز یکشنبه قصد بازدید و خرید از فروشگاههای پاریس را داشتند، با بستهبودن فروشگاهها در روز تعطیل روبرو شدند، این نیکلا سارکوزی بود که یک بار دیگر در میهماننوازی پیشدستی کرد.
روزنامه اکسپانسیون در سیام ژوئن نوشت، سارکوزی گفت «آیا این عادی است که روز یکشنبه هنگامی که خانم اوباما و دخترانش میل دارند فروشگاهها را بازدید کنند، من باید تلفن بزنم که فروشگاهها را باز نمایند»، او قول داد که تا پیش ا زتابستان این مشکل را حل نماید.
پس از این رخداد، روزنامههای فرانسه تصویر آقای اوباما را هنگام مبارزات انتخاباتی و با شعار معروف او، «بله ما می توانیم» (YES WE CAN)، در کنار تصویر آقای سارکوزی با زیر نویس طنزی چاپ کردند، که نوشته شده بود، «نه روز های تعطیل» (NO WEEK END).
سارکوزی به دلیل حل مشکل بیکاری در فرانسه، مایل بود ترتیبی بدهد تا فروشگاهها، روزهای تعطیل نیز باز باشند، که با مقاومت سندیکاهای فرانسوی روبرو شد.
سران دو کشور در این دیدار رسمی میبایستی مسایل بسیاری را بررسی نمایند؛ سیاست جهانی، مسایل اقتصادی و سیاسی میان دو کشور، بررسی روابط اسراییل و اعراب از یکسو، و تنش بوجود آمده میان آمریکا و اسراییل از سوی دیگر، مساله توافق خلع سلاح اتمی میان آمریکا و روسیه، مسایلی در رابطه با پاکستان، افغانستان و عراق، و مشکلات حل نشده با ایران، بیشک در دستور کار آنان خواهد بود.
اروپاییان از موضعگیری آمریکا در قرارداد خرید هواپیماهای غولپیکر سوخترسان برای ارتش آمریکا، و واگذاری این قرارداد سیوپنج میلیارد دلاری به شرکت آمریکایی بویینگ، و کنار گذاشتن کنسرسیوم اروپایی «ایر باس» خشنود نیستند، و این کار را یک نوع انحصارطلبی در دفاع از صنایع داخلی آمریکا و خلاف قوانین تجارت جهانی میدانند.
رهبران کشور های فرانسه، آلمان و انگلیس در نامه به باراک اوباما به این مساله اعتراض کردند. آمریکاییها میگویند که همه شرایط آگهی و فروش را بگونه قانونی انجام دادهاند.
فرانسه نگران مذاکرات دو جانبه، خلع سلاح هستهای میان آمریکا و روسیه میباشد، متن این توافقنامه تاکنون منتشر نشده است. فرانسویها میخواهند بدانند که آمریکاییها به خاطر حل مشکل اتمی ایران، چه اندازه در برابر روسها کوتاه آمدهاند.
ایوو دالدر(Ivo Daalder)، سفیر آمریکا در پیمان ناتو، از طرفداران (Global Zero) جنبش خلع سلاح اتمی در جهان میباشد. هدف این جنبش خلع سلاح اتمی جهان تا سال ۲۰۳۰ میباشد.
سومین گرد همایی این جنبش سال گذشته در پاریس انجام شد. فرانسه به نتیجه این برنامه امیدوار و مطمئن نیست و آن را بیشتر احساسی میداند.
فرانسه، پیش از آمریکا به سوریه نزدیک شد، در فوریه گذشته، فرانسوا فیون، نخست وزیر فرانسه به سوریه رفت، سال گذشته نیز بشار اسد و همسرش، میهمان رییس جمهور فرانسه در پاریس بودند، آنها در مراسم تاریخی بزرگداشت انقلاب کبیر فرانسه در میدان کنکورد پاریس به همراه چند رییس دولت خارجی دیگر و همسرانشان شرکت کردند.
سوریه برای رهایی کلوتید رایس، دختر جوان فرانسوی که از خرداد ماه گذشته تاکنون در ایران، و در بازداشت بسر میبرد میان ایران و فرانسه، پا در میانی کرده است. ایران، کلوتید رایس را در برابر آزادی مجید کاکاوند، به گروگان گرفته است.
کاکاوند مهندس جوان ایرانی بیش از یک سال است که در فرانسه بازداشت میباشد. دادگاهی در کالیفرنیا، کاکاوند را به دلیل خرید و ارسال ابزار الکترونیکی به ایران تحت تعقیب قرار داده و از فرانسه در خواست استرداد او را به آمریکا نموده است. آمریکاییها میگویند که این ابزار کار برد دو گانه در صنایع نظامی و صنعتی دارد.
قرار است که دادگاه تجدید نظر پاریس در تاریخ سی و یکم مارس ۲۰۱۰، در باره این پرونده تشکیل جلسه بدهد، در همین روز سفر رسمی آقای سارکوزی به آمریکا پایان مییابد. بیشک یکی از مسایل گفتوگو میان سران آمریکا و فرانسه، مساله گروگانهای دو طرف در ایران میباشد.
به جز کلوتید رایس گروگان فرانسوی در ایران، نزدیک به هشت ماه است که سه گردشگر آمریکایی به جرم جاسوسی در زندانهای ایران بسر میبرند، این سه تن در مرزهای ایران و کردستان عراق دستگیر شدهاند.
چند روز پس از دستگیری و انتقال عبدالمالک ریگی به ایران، خانوادههای این سه زندانی اجازه یافتند که برای نخستین بار با فرزندان خود در زندان ایران تماس تلفنی برقرار نمایند.
گفته میشود که در دستگیری ریگی افغانستان و پاکستان کمک قابل توجهی به ایران نمودهاند، این کمک بدون موافقت آمریکا دشوار به نظر میرسید.
غنیسازی اورانیوم، و دست یابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی، و تحریمهای سیاسی و اقتصادی پیشبینی شده در باره ایران، نیز از مسایل مهم گفتوگوهای میان اوباما و سارکوزی میباشد.
رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا در ماه فوریه گذشته گفت «ناتو در بحران بسر میبرد. اروپاییان سالها است که در زمینه دفاعی سرمایهگذاری نکردهاند». کمبود هلیکوپتر و هواپیماهای باری بچشم دیده میشود، واین کمبود درعملیات نظامی علیه طالبان در افغانستان تاثیر گذاشته است.
آندرس فوگ راسموسن، دبیر کل ناتو، روز شنبه۲۷ مارس، در یک کنفرانس امنیتی در بروکسل اظهار داشت «کشورهای اتحادیه اروپا باید هزینههای دفاعی را افزایش دهند یا خطر تبدیل شدن به یک ببر کاغذی را بپذیرند.» او افزود: «چنین اقدامی به اروپا کمک خواهد کرد به آمریکاییها نشان دهد که اتحاد آن ارزشمند است«.
راسموسن ،سهم موثر اعضای ناتو در جنگ در افغانستان را یادآور شد، اما گفت: «آنها نباید اتحاد با آمریکا را مسلم بدانند». او همچنین پیشنهاد کرد کشورهای ناتو و روسیه برای مقابله با تهدیدهای بالقوه از کشورهایی مانند ایران، در استقرار یک سیستم دفاع موشکی سراسری در اروپا همکاری کنند.
روزنامه اینترنتی روسی «وزگلیاد» خبر داد؛ در اجلاس وزرای امور خارجه گروه هشت (G8) که هفته آینده در کانادا برگزار میشود، موضوعات منع گسترش سلاح هستهای، اوضاع افغانستان و مساله هستهای جمهوری اسلامی بررسی خواهند شد.
آمریکا از فرانسه درخواست کرده است که نیروهای نظامی بیشتری به افغانستان اعزام کند، ولی پاریس توان اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان را ندارد، فرانسه قول داده است که شماری از مربیان پلیس و ژاندارمری خود را برای آموزش نیروهای پلیس افغان به آنجا بفرستد.
فرانسه در افغانستان و در پایگاه پشتیبانی ( لجیستیکی) خود در تاجیکستان نزدیک به چهار هزار نیروی نظامی دارد. فرانسه در تابستان گذشته دومین پایگاه نظامی بیرون از خاک خود «الظفارا» را در ابوظبی بر پا کرده است.
آقای اوباما دریافته است که آقای نیکلا سارکوزی، میتواند همپیمان بسیار خوبی در کنار آمریکا باشد. آقای اوباما میخواهد بیتفاوتی خود را نسبت به آقای سارکوزی کنار بگذارد. او امیدوار است که نیکلا سارکوزی در سال ۲۰۱۲ دوباره برای پنج سال دیگر به ریاست جمهوری فرانسه انتخاب شود. اوباما شانس بیشتری برای انتخاب دوباره خود به ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۳ دارد.
هر دو رییس جمهور در صورت انتخاب دوباره، تا سال ۲۰۱۷، در قدرت خواهند بود، و در هفت سالی که در پیش رو دارند، میتوانند با همکاری یکدیگر به نتایج خوبی دست یابند.
طی گزارشی تحت عنوان «باراک اوباما رییس جمهور آمریکا برای اولین بار از افغانستان دیدار نمود«، مینویسد باراک اوباما بمنظور مشاهده وضعیت موجود در افغانستان از نزدیک که آنرا در اولویت سیاست خارجی خود قرارداده است دیروز دیدار غیر مترقبهای از این کشور بعمل آورد.
این روزنامه میافزاید اوباما در کابل پایتخت افغانستان با حامد کرزای رییس دولت این کشور دیدار و مذاکره نموده و در پایگاه نظامی بگرام با سربازان آمریکایی مامور خدمت در این پایگاه ملاقات کرده است. روزنامه مذکور نوشته است اوباما ضمن دعوت از کرزای برای دیدار از ایالات متحد آمریکا درماه می در زمینه ادامه شراکت کشور متبوعش با افغانستان تعهد داده است.
روزنامه جمهوریت
طی خبری تحت عنوان «سرباز آذربایجانی کشته شد» مینویسد در نتیجهی نقض مقررات آتشبس از سوی ارامنه در خط جبهه مابین آذربایجان و ارمنستان در مناطق تحت اشغال یک سرباز آذربایجانی کشته شده است.
این روزنامه طی گزارشی به نقل ازANS کانال تلویزیون محلی آذربایجان مینویسد در نتیجه نقض مقررات آتش بس در منطقه تحت کنترل ارتش آذربایجان در روستای تاغی بیلی منطقه آغدام از سوی نیروهای ارمنی یک سرباز آذربایجانی جان باخته است.
روزنامه خبر ترک
طی گزارشی تحت عنوان «آزمون برلوسکونی در صندوقهای رای» ضمن اشاره برگزاری انتخابات محلی نسبی در ایتالیا که گفته میشود در ماهیت آزمونی برای برلوسکونی نخست وزیر ایتالیاست مینویسد انتظار میرود که نتایج نسبی این انتخابات عصر امروز مشخص شود.
این روزنامه میافزاید برلوسکونی که ادعا میشود به علت بیکاری فزاینده، جنجال سواستفاده مالی و اعمال فشار به تلویزیون دولتی RAİ حمایت مردمی خود را درسطح قابل توجهی از دست داده است به منظور ممانعت از شکست احتمالی در انتخابات از طرفداران خود خواستار حضور بر سر صندوقهای رای شده است.
روزنامه حریت
در صفحات ورزشی خود نوشته است در مسابقه دیروز مابین تیمهای فوتبال فنرباغچه و گالاتاسرای ترکیه تیم فنر باغچه با مغلوب سازی تیم فوتبال گالاتاسرای با نتیجه یک بر صفر امتیاز خود در سوپرلیگ را به ۵۵ افزایش داده است.
آتشگاه اصفهان از بناهای تاریخی شهر اصفهان و از یادگارهای ایران باستان است. این مجموعه دارای پیشینه تاریخی کهنی است و در زمانهای گوناگونی از آن بهره بردهاند.
آتشگاه اصفهان در ۸ کیلومتری غرب شهر اصفهان و تقریبن در میانهی راه اصفهان به نجف آباد و در شهرستان خمینیشهر قرار دارد. این بنا در نزدیکی رودخانه زاینده رود، بر روی تپهای قرار دارد. از بلندای این تپه، تا کیلومترها از هر چهار سوی اصلی را میتوان به خوبی مشاهده کرد.
تیمهای فوتبال بایرنمونیخ و منچستریونایتد سهشنبه شب بار دیگر به مصاف هم خواهند رفت.
در ادامه مرحله یک چهارم نهایی رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا سهشنبه شب یک دیدار حساس میان دو تیم پرآوازهی بایرنمونیخ و منچستر یونایتد برگزار خواهد شد.
این مسابقه در حالی قرار است برگزار شود که این بازی تداعیکننده دیدار دو تیم در فینال سال ۱۹۹۹ است.
به گزارش خبرنگار مهر، در دیدار نهایی رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا در سال ۱۹۹۹، تیم فوتبال بایرن در حالی که تا واپسین لحظات بازی موفق به شکست نماینده انگلستان شده بود، دو گل دریافت کرد تا منچستریونایتد برنده دیداری حماسی شود. این دو تیم به غیر از این دیدار در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا ۶ بار دیگر با یکدیگر رو به رو شدهاند.
منچستریونایتد برای حضور در این مرحله موفق شده دو بار میلان را شکست دهد. این تیم با نتیجه ۳ بر ۲ در سنسیرو میلان را شکست داد و در دیدار برگشت که در اولدترافورد برگزار شد با ۴ گل مقابل این تیم به برتری رسید. بایرن نیز در دیدار رفت در آلیانس آرنا با نتیجه ۲ بر یک مقابل فیورنتینا پیروز شد و در دیدار برگشت در فلورانس با حساب ۳ بر ۲ شکست خورد اما با احتساب گل زده در خانه حریف به دور بعد صعود کرد.
دیدار برگشت این دو تیم چهارشنبه هفته آینده برگزار خواهد شد.
سازمان فضایی آمریکا (ناسا) اعلام کرد که قصد دارد فضاپیمای خود را پنجم آوریل (۱۶ فروردین) به پرواز در آورد و دیسکاوری را عازم ایستگاه فضایی بینالمللی کند.
خبرگزاری آلمان از واشنگتن گزارش داد، آغاز پرواز این شاتل ۶:۲۱ صبح به وقت محلی از مرکز فضایی کندی در فلوریدا خواهد بود.
پس از این ماموریت ۱۳ روزه در مدار ISS، فقط سه پرواز دیگر با این فضاپیمای سالخورده صورت میگیرد و پس از آن بازنشسته میشود.
گفته میشود تاریخ این پرواز پس از آن تعیین شد که مهندسان ناسا تشخیص دادند مشکل مخزن هلیوم برای این ماموریت که قرار است خدمه دیسکاوری آزمایشهای علمی را به ایستگاه فضایی تحویل داده و سه راهپیمایی فضایی را انجام دهند، خطرساز نیست.
سقوط یک بالگرد در جنوب افغانستان ۱۳ زخمی برجای گذاشت.
مقامهای محلی در جنوب افغانستان اعلام کردند که در سقوط یک فروند بالگرد نیروهای خارجی در ولایت زابل ۹ سرباز خارجی و چهار سرباز ارتش این کشور زخمی شدند.
به گزارش ایرنا، این مسوولان روز دوشنبه علت این سانحه را که یکشنبه شب رخ داد، نقص فنی گزارش کردند.
هرچند مقامهای افغانی از ملیت سربازان خارجی اظهار بیاطلاعی کردند، اما اغلب نیروهای خارجی در ولایت زابل نظامیان آمریکایی هستند.
هم اکنون ۷۰ هزار نفر از ۱۲۰هزار سرباز خارجی در افغانستان آمریکایی هستند که بنا به گفتهی باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده قرار است تا پایان سال ۲۰۱۱ این افراد از افغانستان خارج شوند.
در پی تایید حکم محکومیت مرتضا سپندار یکی از دراویش سلسله نعمتالهی گنابادی از سوی شعبه ۸۰ دادگاههای تجدیدنظر استان تهران مبنی بر محکومیت وی به پرداخت دیه و جزای نقدی روز دوشنبه آقای سپندار در نامهای سرگشاده خطاب به مقامهای ایران نسبت با بیاساس خواندن اتهامهای عنوان شده نسبت به این حکم محکومیت اعتراض کرد.
مرتضا سپندار که روز یازدهم مهرماه سال ۸۷ به همراه سه تن دیگر از دراویش گنابادی و به دنبال شکایت چهار تن از اعضای موسسه فرهنگی نور معرفت و حوزه علمیه امام جعفر صادق و پایگاه بسیج شهر کرج به اتهام توهین و ضرب و شتم از سوی نیروهای انتظامی دستگیر شده بود به یکسال حبس محکوم شد.
وی که جانباز ۵۹% نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی نیز هست در نامه خود خطاب به مقامهای جمهوری اسلامی با بیان اینکه رفتارهای دادستانی و اداره اطلاعات کرج «مغرضانه» بوده است خواستار «برخورد جدی با خاطیان» شده است.
در بخشی از این نامه آمده است: «بنیانگذار فقید نظام جمهوری اسلامی، بارها در سخنرانی خود اعلام نمود که ما هر چه داریم از برکت وجود جانبازان و ایثارگران است اما برخوردهای ناشایست و عدم پایبندی مامورین اطلاعات و قاضی رسیدگی کننده به پرونده اتهامی، ثابت نمود که یا باید گفت جانبازی چون فقیر، نه تنها مایه برکت این نظام نیست بلکه اسباب ناراحتی است و باید مورد ضرب و شتم نیز قرار گیرد و یا اینکه باید این به اصطلاح پرسنل امنیتی را نفوذی و مامور برای تاراج فرهنگ و تمدن اصیل ایران دانست. من به کدام دلیل و برهان ، مستحق قرار بازداشت موقت مقام قضایی و سلول انفرادی اداره اطلاعات کرج بودم؟ به کدامین گناه مرا با پابند و دست بند و چشم بند مورد بازجویی قرار دادند؟ به کدامین جرم و گناه باید دیه به افرادی پرداخت کنم که نه آنها را میشناسم و نه به آنها جراحتی وارد کردهام».
آقای سپندار همچنین در پایان این نامه با بیان اینکه نامهی نوشته شده از باب استمداد نیست ابراز امیدواری کرد که مسوولان با اقدامات خود مانع از «تجاوز و تعدی» عدهای بر علیه دراویش شوند.
فرمانده کل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، از تشکیل قریبالوقوع «کمیسیون رعایت حقوق شهروندی» خبر داد.
به گزارش مهر اسماعیل احمدیمقدم، ضمن اعلام این خبر با بیان اینکه «موضوع حقوق شهروندی از اولویتهای برنامههای پلیس در سال جاری بهشمار میرود». تصریح کرد: «حرمت مردم باید با همه ابعادش حفظ شود. در نیروی انتظامی معتقدیم رعایت قانون باید فصل الخطاب رفتار با شهروندان باشد.»
وی همچنین افزود: «حتا با مجرمان باید رفتار مناسب داشته باشیم و جرم مجرم باید مورد هدف باشد نه شخصیت او و تشکیل کمیسیون رعایت حقوق شهروندی در همین راستا است».
اظهارات آقای احمدیمقدم در حالی بیان میشود که در چند ماه گذشته و پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران برخوردهای خشونت آمیزی از سوی نیروهای انتظامی با معترضان صورت گرفته است.
«مریم ضیا» فعال کودکان روز دوشنبه پس از سیزده روز اعتصاب غذا از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، پس از اظهار نظر پزشکان مبنی بر به صلاحنبودن ادامه بازداشت ضیا به دلیل وخامت وضعیت جسمانی، قاضی پرونده با تبدیل قرار بازداشت او موافقت کرد و مریم ضیا آزاد شد.
گفتنی است پیش از آغاز سال جدید، خانواده این فعال اجتماعی وثیقه ۳۰ میلیون تومانی تعیین شده برای وی را تودیع کردند اما قاضی پرونده از آزادی وی ممانعت به عمل آورد.
مریم ضیا مدیر جعیت تلاش برای جهانی شایسته کودک، صبح روز ۱۰ دی ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی پیش از این نیز در ۲۲ خردادماه سال ۱۳۸۵ در تجمعی که به قصد اعتراض به «قوانین نابرابر» از سوی فعالان زن در میدان هفت تیر برگزار شد، بازداشت شده بود.
به گزارش کلمه، صبح امروز کاربران اینترنت در مواجه با سایتهای فیلتر شده ، دیگر با آن صفحه سفید رنگ همیشگی که اعلام می کرد: «مشترک گرامی! دسترسی به این سایت امکانپذیر نمیباشد» روبرو نشدند بلکه صفحهای در برابر آنها ظاهر شد که طبق نوشتههای این صفحه سایتهای مفید در اختیار آنها قرار میگیرد.
این صفحه بخشهای مختلفی دارد که یکی از آن بخشها، مربوط به سایتهای مفید خبری است. نکته قابل توجه قرار گرفتن برخی سایتهای دولتی که به دروغگویی و نشر اکاذیب معروف هستند در این بخش است. همچنین خبرگزاری ایلنا که مشی اصلاحطلبانه و انتقادی به دولت دارد در این صفحه حذف شده است.
اما سایت تابناک که یکی از سایتهای مفید معرفی شده در این صفحه است در مطلبی در این باره نوشته است: «با بکارگیری نرم افزار جدید فیلترینگ سایتهای ضداخلاقی و متخلف کشور، صفحه فیلترینگ این سایتها نیز تغییر کرده است.»
این سایت اشاره کرده: «این نرم افزار جدید فیلترینگ در راستای جنگ نرم و مقابله با توطئههای دشمنان کشور به خصوص در حوزه سایبر صورت گرفته است و در نرمافزار جدید که بسیار هوشمند است تمام ترفندهای مختلف سایتهای ضد انقلاب و ضد اخلاقی در نظر گرفته شده است.»
سیام مارس ۱۸۵۳ برابر با زادروز «ونسانویلِم ونگوگ» نقاش نامدار هلند بود. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی کامل به سر میبرد اما اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان پسادریافتگر (پستامپرسیونیست) شناخته میشود. او در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی رنج میبرد و همین موضوع به خودکشی او منجر شد.
«ونسان ویلم ونگوگ» در زاندرت، در ایالت برابانت هلند نزدیک مرز بلژیک به دنیا آمد. پدر و پدربزرگش کشیش بودند و سه تا از عموهایش دلال آثار نقاشی بودند.
برادر محبوب و حامیاش تئودورس، ملقب به تئو، چهار سال بعد از او در ۱ مه ۱۸۵۷ به دنیا آمد. سپس خانواده ون گوگ دارای چهار فرزند دیگر شد، یک پسر به نام کور و سه دختر به نامهای آنا، الیزابت و ویل. ونسان کودکی ساکت و آرام بود.
در سال ۱۸۶۰ وارد دبستان روستای زادگاهش شد. جایی که یک کشیش کاتولیک به ۲۳۰۰ دانشآموز درس میداد.
از سال ۱۸۶۱ همراه خواهرش ویل در خانه تحت تعلیم یک معلم خصوصی بود تا اینکه در سال ۱۸۶۴ به یک مدرسه شبانهروزی در زونبرگ رفت. دوری از خانواده او را افسرده میکرد و این مساله را در بزرگسالی نیز عنوان کرد. در سال ۱۸۶۶ به یک دبیرستان در تلبوری رفت و در آنجا تحت نظر کنستانتین هایزمن، که در پاریس به موفقیتهایی رسیده بود، اصول اولیه طراحی را آموخت.
در سال ۱۸۶۸ ونسان ناگهان به خانه بازگشت، تعریف وی از دوران نوجوانی و جوانیاش این چنین بود: «دوران جوانی من، تاریک، سرد و بیحاصل بود».
ون گوگ جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری، معلم و واعظ مذهبی گذراند. او اعتقاد دینی عمیقی داشت و مدتی در انگلستان و نیز در میان کارگران معادن زغال سنگ بلژیک به عنوان مبلغ غیر روحانی مسیحی فعالیت کرد. پس از مواجهه با آثار «ژانفرانسوا میله» عمیقن تحت تاثیر نقاشیهای او و پیام اجتماعی آنها قرار گرفت. در همین زمان بود که طراحی را بهصورت جدی و حرفهای شروع کرد. برادر جوانترش تئو که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت بعدها باعث آشنایی او با نقاشان دریافتگر (امپرسیونیست) شد.
او فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی شروع کرد. وی از آنجاکه در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر کوتاه خویش آفرید که شامل ۹۰۰ نقاشی و ۱۱۰۰ طراحی میباشد. برخی از مشهورترین آنها در ۲ سال پایانی عمرش کشیده شدهاند. او تنها در ۲ ماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی برجای گذاشت.
ون گوگ در ابتدا از رنگهای تیره و محزون استفاده میکرد تا اینکه در پاریس با دریافتگری (امپرسیونیسم) و نودریافتگری (نئو امپرسیونیسم) آشنا شد و این آشنایی پیشرفت هنری او را سرعت بخشید.
ون گوگ شیفته نقاشی از کافههای شبانه، مردم طبقهی کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گلهای آفتابگردان بود. مجموعهی گلهای آفتابگردان او که تعدادی از آنها از معروفترین نقاشیهایش نیز محسوب میشوند شامل ۱۱ اثر میباشد خودنگارهها و شبهای پرستارهی وی از دیگر نقاشیهای برجستهی او محسوب میشوند.
او دوست داشت تابلوهایش تاثیر مستقیم و قوی چاپ نقشهای رنگی ژاپنی را داشته باشند که بسیار تحسینشان میکرد. آرزو داشت هنر صاف و سادهای بیافریند که نه تنها هنرشناسان متمول را خوش بیاید، که مایهی شعف و تسلای خاطر همه انسانها باشد.
در سال ۱۸۹۰ به دکتر «گاشه» روانشناسی که از او پرترهای نیز کشیده است، مراجعه کرد. اولین برداشت ون گوگ از گاشه این بود که دکتر خودش از او بیمارتر است. روز به روز فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیقتر میشد.
و این افسردگی باعث شد در ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی درمیان کشتزارها گلولهای در سینه خود خالی کرد. و روز بعد در مهمانسرای محل اقامتش درگذشت. ونسان آخرین احساسش را به برادر خود تئو، که قبل از مرگش بر بالین وی آمده بود، اینگونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». شش ماه بعد تئو نیز درگذشت.
پس از مرگ ون گوگ، تابوتش را پر از گلهای آفتابگردان کردند.
بعد از مرگ ون گوگ فیلمهای داستانی و مستند زیادی درباره او و آثارش ساخته شده است.
«محمدصادق جوادیحصار» عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، مسوول این حزب در خراسان و همچنین مدیر مسوول روزنامه توقیف شده «توس» قریب به نود روز است که توسط اداره اطلاعات خراسان رضوی دستگیر شده است و علیرغم این زمان طولانی هنوز امکان داشتن وکیل ندارد.
قاضی حیدری مسوول پرونده معتقد است که روند تحقیقات به حدی نرسیده است که نیاز به وکیل باشد. به این ترتیب علیرغم تلاش خانواده این روزنامهنگار و فعال سیاسی تاکنون وکیل پیشنهادی نتوانسته است از موکلش امضای وکالت بگیرد.
جوادیحصار یکی از حامیان مهدی کروبی کاندیدای معترض ریاست جمهوری در مشهد بود. او پس از بازجوییهای مداوم بنابر اظهارات خانوادهاش از انفرادی به بند عمومی منتقل شده است.
به گفته خانواده وی چندی پیش این فعال در تماسی کوتاه خبر داد که از سلول انفرادی خارج شده و به بند عمومی منتقل شده است. خانواده و نزدیکان آقای جوادی حصار اطلاعی از دلیل دستگیری، اتهامهای وارده و مدت ادامه این شرایط ندارند. قاضی پرونده در پاسخ پیگیریهای آنان فقط اشاره کرده است که پرونده در روالی طبیعی قرار دارد.
وی در حدود سه ماه قبل با احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات خراسان رضوی جهت پارهای توضیحات فراخوانده شد و بعد از آن تا عصر در این ستاد بازجویی و به همراه ماموران آن اداره به خانه آمده که این ماموران با تفتیش خانه وی برخی لوازم شخصی او را به همراه خود وی بردهاند و تاکنون خبری جز این از وی در دسترس نیست.
در خصوص شرایط این زندانی و اظهار نگرانی خانواده وی با «فاطمه رجبیگلستانی» همسر محمدصادق جوادی حصار گفتوگویی داشتهام که در پی میآید.
خانم گلستانی نزدیک به نود روز از دستگیری آقای جوادی حصار میگذرد. او علاوه بر اینکه روزنامهنگار مطرح خراسانی است، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در خراسان هم بودهاست. نحوهی دستگیری او به چه ترتیبی بوده است؟
او را خواستند. ساعت ۹ به آنجا رفت تا ساعت ۴. ساعت ۴ به همراه خود او به خانه آمدند و خانه را هم گشتند و دوباره او را بردند.
احضار او توسط ادارهی کل اطلاعات بوده یا دستگاه قضایی کشور؟
توسط ادارهی کل اطلاعات بوده است.
پیش از این هم او چندین بار دستگیر شده بود. اتهام اینبار او برای دستگیری چه بوده است؟
هنوز اتهام او مشخص نیست.
او هنوز در اختیار دستگاه امنیتی است یا در اختیار قوهی قضاییه است؟
فکر می کنم هنوز همان جایی باشند که رفتند.
اقدامی برای گرفتن وکیل یا تماس با وکیلی تا به حال انجام شده است؟
گفتند پروندهی او هنوز تکمیل نشده است و نیازی به وکیل نیست.
او بعد از انتخابات فعالیت خاصی داشته است؟
فکر نمیکنم چون هنوز پروندهاش مشخص نیست.
آیا در ارتباط با رایزنی برای روشن شدن مشکل او دیگر اعضای حزب اعتماد ملی در تهران فعالیتی انجام دادند؟ آیا حزب اعتماد ملی در ارتباط با عضو شورای مرکزی خود اقدامی کرده است؟
فعلن نه. چون خودمان هم میخواستیم وکیل بگیریم گفتند نیازی نیست.
آقای جوادی حصار تنها کسی بودند که از حزب اعتماد ملی در استان خراسان دستگیر شدند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر