
این اتقاق خوبی است. این تمایل به نقد کردن سایت های سبز از طرف سبزهای صاحب رسانه یعنی وبلاگ نویسان. اگر این باغ رنگارنگ سبز باغبانی نشود فردا هر خرزهره ای برای خودش ادعایی خواهد داشت. باید مراقب باشیم روشهای زرد کیهانی و سرخ روسی نهال سبز را از درون نخورد و از پا نیندازد. سبزها زبان خود را دارند و تکرار زبان کیهانی ها و پروپاگاندای دولتی ها نیستند. با هم از زبان این فمینیست سبز بخوانیم:
می خواستم دیگر درباره ی کاسپین ماکان و سفرش به اسرائیل ننویسم اما مگر بعضی ها می گذارند؟ وب سایت کلمه، وابسته به دوستان، در گزارشی که ساعاتی پیش منتشر کرده جملاتی نوشته است که بسیار زننده هستند. از جمله:
«حامیان جنبش سبز با راه اندازی کمپین در شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک و تویتر از فردی به نام کاسپین ماکان اعلام برائت کردند … کاسپین ماکان یک فرد عادی و معمولی … وی نماینده مردم ایران نیست …»
بگذارید موضع خودم را همین جا روشن کنم. من اگر جای کاسپین ماکان بودم اسرائیل نمی رفتم و به نظرم تصمیم آقای ماکان تصمیم درستی نبوده است اما
این وب سایت کلمه خجالت نمی کشد؟
اولاً بنده بسیاری از «حامیان جنبش سبز» را می شناسم که به آن کمپین مورد ادعای این وب سایت نپیوسته اند
دوماً عبارت «فردی به نام کاسپین ماکان» یعنی چه؟ در خودِ گزارش آمده است که وی نامزد ندا آقا سلطان است. این درست همان ادبیات حسین شریعتمداری است که وقتی می خواهد به کسی انگی بزند و او را از دایره ی انسانیت بیرون بیندازد او را این طور خطاب می کند: فردی به نام …!
سوماً «اعلام برائت» یعنی چه؟ نکند با این ادبیات می خواهیم حقوق بشر را پاس بداریم؟ چون کاسپین ماکان مانند ما فکر نمی کند باید او را این طور لجن مال کنیم؟ چون کاسپین ماکان به اسرائیل رفته است از حقوقی که یک انسان دارد محروم است؟ چون کاسپین ماکان با اصلاح طلبان نیست مشرک است و باید از او اعلام برائت کرد؟ خب این که شد بازتولید همان تفکر جناح حاکم! آن ها شما را حذف کرده اند و شما هم دارید کاسپین ماکان ها را حذف می کنید.
چهارماً چه طور شعار اصلی جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است و همه ی آدم ها می توانند حامل پیام های جنبش سبز باشند آن وقت کاسپین چون «یک فرد عادی و معمولی» است نمی تواند؟ خب مگر همه ی افتخار جنبش سبز به همین «آدم های عادی و معمولی» اش نیست؟ به خدا خجالت دارد
پنجماً چرا هیچ اشاره ای به مصاحبه ی کاسپین ماکان با بی بی سی نشده است؟ وی که در آن مصاحبه به صراحت می گوید که من نماینده جنبش سبز نیستم، نماینده ندا نیستم، نماینده خانواده ندا نیستم، نماینده مردم ایران نیستم، و فقط نماینده خودم هستم و نظر خودم را می گویم. حرف های کاسپین در این گزارش کجاست؟
انتشار این نوع گزارش ها در کلمه بسیار نگران کننده است. باید به بی رحمانه ترین شکل ممکن نقدش کنیم تا فردا – که جنبش سبز به پیروزی می رسد – شاهد حذف کاسپین ماکان ها نباشیم
برگرفته از: گاه نوشتهای یک فمینیست سبز
هيلاری کلينتون، امروز جمعه گفت: «در آينده نزديک شاهد افزایش فعاليتها در جهت قطعنامه تحريمی عليه ايران خواهيم بود.»
وی گفت که دولت آمريکا «گفت و گوهای سازندهای» در خصوص اين تحريمها با روسيه و ديگر کشورهای گروه ۱+۵ داشته است.
کلینتون افزود که اين کشورها هم اکنون در حال گفت وگو درباره محتوای اين قطعنامه هستند.
هیلاری کلینتون گفت: «باور دارم در حالی که سرگرم کار بر روی قطعنامهای که بتواند رای لازم را در شورای امنيت به دست بياورد، در آينده نزديک شاهد افزایش فعالیت خواهيد بود».
منبع: رادیو فردا
نیما نامداری:
نوشتهای که در زیر آمده تقریبا سه هفته پیش به درخواست سایت بیبیسی فارسی نوشته شد اما مدیریت این سایت پس از دریافت نوشته از انتشار آن سرباز زد. احتمالا لحن انتقادی مطلب خوشایندشان نبوده. من اگرچه ضربهای را که بیبیسی به دیکتاتوری رسانهای در ایران وارد کرده میبینم و برای آن ارزش قائلم اما ضعفهای حرفهای این رسانه را هم میبینم و گفتن آنها را ضرورت میدانم. اما نوشته مذکور:
ایمیل بلندبالایی از بیبیسی آمده که پروژهای دارند به نام «اینترنت، قدرت برتر» و در چارچوب این پروژه از چند وبلاگنویس (از جمله من) خواستهاند یک نوشته وبلاگی خود را برای انتشار به سایت بیبیسی بدهند. آقای کارمند بیبیسی به خودش زحمت نداده متن ایمیل را به فارسی بنویسد و نامه به زبان انگلیسی است. میتوانم حدس بزنم که این کارمند محترم حوصله نداشته متن ثابتی را که برای سرویسهای مختلف بیبیسی تهیه شده بوده به فارسی ترجمه و تایپ کند. پیشفرضش هم این بوده که مگر میشود کسی وبلاگ بنویسد و انگلیسی نداند. احتمالا حتی حوصله هم نداشته دنبال وبلاگهای متفاوتی بگردد و آدمهایی پیدا کند که کمی با این تصویر کلیشهای رسانهپسند از وبلاگستان ایرانی تفاوت داشته باشند. نتیجهاش این میشود که من و چند وبلاگنویس دیگر که خیلی فرقی با هم نداریم و مدام به هم لینک میدهیم و قربان صدقه هم میرویم برای بیبیسی فارسی میشویم نمادهای وبلاگستان! جالب نیست که اغلب وبلاگهای مهمان بیبیسی در این پروژه نویسندگانشان در ایران زندگی نمیکنند؟ طبیعی است که مثلا آقای قباد یاری دهیار روستای تاج آباد سفلی همدان که پدرش در میآید تا یک کتابخانه در روستایش راهبیاندازد در حلقه وبلاگهای مهمان بیبیسی جای نمیگیرد.
اگرچه عجالتا به ایمیل آقای کارمند بیبیسی پاسخ مثبت دادهام اما دستم به نوشتن نمیرود. چرا بنویسم وقتی اصلا چنین پروژهای در بیبیسی را جدی نمیگیرم؟ به نظرم اینها بیشتر نوعی مد رسانهای است که این روزها در غرب راه افتاده و موجودی به نام وبلاگستان ایرانی را بزرگ میکنند. این مد وقتی به بیبیسیفارسی میرسد به تصمیمی اداری بدل شده و نتیجهاش میشود چند نوشته تکراری از من و امثال من در سایت بیبیسی فارسی.
البته باید منصف باشیم، آقای کارمند بیبیسی خیلی هم اشتباه نکرده واقعیت آن است که سهم امثال آقای قباد یاری از وبلاگهای فارسی واقعا سهم قابل توجهی نیست. وقتی بر اساس آمارگیری مرکز آمار ایران تنها ۱/۱۱ درصد از ایرانیها در سال ۸۷ از اینترنت استفاده کردهاند (آن هم با این تعریف که در عرض یک سال گذشته حداقل یک بار به اینترنت وصل شده باشند) عجیب نیست که من و امثال من نمادهای مناسب تری برای وبلاگستان فارسی باشیم تا آقای قباد یاری. ضمن اینکه اگر قرار باشد آقای کارمند بیبیسی را بازخواست کنند قطعا برای تکرار کلیشهها نیست بلکه برای شکستن آنها است و چون آدم عاقل سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندد پس آقای کارمند هم خودش را درگیر شکستن این کلیشهها نمیکند.
مشکل اینجا است که همین آقای کارمند بیبیسی که اینطور لیلی به لالای ما نمادهای کلیشهای وبلاگستان میگذارد و برای ما پروژه تعریف میکند ته دلش خیلی هم ما را جدی نمی گیرد. این همه برنامههای تلویزیون بیبیسی را نقد کردیم و از پرسشها و مهمانهای تاریخ مصرف گذشته عنایت فانی شکایت کردیم نتیجهاش چه بود؟ آیا کسی تغییری در کیفیت و ماهیت بیبیسی دید؟
تنها کارکردی که وبلاگها برای بیبیسی و رسانههای مثل بیبیسی داشتهاند استفاده از آنها به عنوان شاقول «سیاست بیطرفی» است. بیبیسی چون میخواهد در مورد آنچه در ایران میگذرد بیطرف باشد و در عین حال راهی به درون ایران ندارد مدام وبلاگها را میپاید تا دریابد موضع بیطرفانه کجا است. قطعا این کار در قالب یک فرایند سازمانی اتفاق نمیافتد اما خبرنگارانی که در بیبیسی کار میکنند چون آموختهاند که رسانه خوب یعنی رسانه بیطرف، مدام نگران و مضطرب عدول از بیطرفی هستند. اما وقتی خبرنگار خودش در وسط موقعیت و روبرو با واقعیت نیست این تلاش انفعالی برای بیطرف ماندن او را محتاج هر سوراخ و منفذی میکند که از آن بشود واقعیت جامعه و زندگی روزانه در آن را دید تا نقطه بیطرفی را شناسایی کرد و روی آن پرید؛ و چه منفذی بهتر از وبلاگها؟ وبلاگهای فارسی برای رسانههای خارجی مانند اتاق ملاقات زندان عمل میکنند. آدمهای بیرون زندان نمیدانند در زندان چه میگذرد هر چه میدانند از جملاتی است که در دقایق کوتاه ملاقات از من زندانی شنیدهاند (نه همه زندانیها و نه همه لحظات و نه همه تصاویر و نه همه آنچه که من میتوانستم یا میخواستم بگویم).
به همین دلیل که من و امثال من میشویم نماد وبلاگستان نه قباد یاری دهدار دهدار روستای تاج آباد سفلی همدان، دقیقا به همین دلیل، وبلاگستان تنها نماد همان ۱۰ درصدی است که در یک سال اخیر حداقل یک بار به اینترنت وصل شدهاند نه بیشتر. اینجا است که آقای کارمند بیبیسی فریب ما نمادهای کلیشهای وبلاگستان را میخورد، او وقتی میفهمد این شاقول کج ایستاده و وبلاگها بازتاب واقعیت جامعه ایرانی نیستند، در تلاش مجدد برای پیدا کردن نقطه جدید بیطرفی، دوباره منفعلانه دنبال منفذ نگاه جدیدی میگردد و این انفعال ادامه پیدا میکند و آقای کارمند بیبیسی چشم باز می کند و میبیند هدف اصلی او شده بیطرفی و هدف فرعیاش هم خبررسانی و واقعنمایی.
مشکل دیگری هم هست. وبلاگ و رسانه از اساس آبشان توی یک جوی نمیرود. ما در فضای وبلاگها مدام با جزییات ور میرویم، مدام قضاوت میکنیم، خیلیها بیطرف بودن در وبلاگ را بیشرافتی میدانند، هر کس هم طرف خودش را دارد یکی طرف موسوی است یکی طرف احمدی نژاد، دیگری طرف ساسی مانکن، یکی هم طرف امیر قلعهنوعی. در وبلاگستان نقاشی دختر علی معظمی (این انسان نازنین) همان قدر اهمیت دارد که حکم آقا در باب چهارشنبه سوری. اما در رسانه چه؟ رسانه کارخانه تولید انبوه خبر است آن هم تولید بیطرفانه، پس جزییات، قضاوت، نفرت، شرم، میل و ... ضد همه آن چیزهایی است که در رسانه ارزش تلقی میشوند. رسانه در فرایند تولید انبوه خبر، جزئیات را قربانی میکند و رنگ و طعم و زبری واقعیت را میگیرد و آن را تخت و صاف و خنثی میکند، رسانه زندگی را به سوژه خبری تقلیل میدهد اما وبلاگ، روح زندگی را به خبر بازمیگرداند. بیخود نیست وبلاگهای خبرنگارها عموما بیمزه و نچسب است و اغلب وبلاگنویسانی که خبرنگار شدهاند هم ضعیف از آب درآمدهاند.
حالا با این اوصاف من وبلاگنویس چرا باید برای پروژه بیبیسی فارسی مطلب بنویسم؟
برگرفته از: سازمخالف
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با صدور بیانیهای اعلام کرد که «سپاه مسئول سناریوی امنیتی، برای مقابله با فعالان حقوق بشر» است.
در این بیانیه آمده است «سایر دستگاههای امنیتی در این پروژه با سپاه تعامل دارند و افراد بازداشتشده مرتبط با این پرونده، از سراسر کشور به بندهای ۲ الف سپاه و ۲۰۹ اطلاعات در زندان اوین منتقل شدهاند.»
این سازمان مدافع حقوق بشر میگوید که بیشتر بازداشتشدگان در سلولهای انفرادی، بدون حق تماس با خانواده و وکیل و در معرض «بدرفتاری و شکنجه روحی و جسمی» هستند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در بیانیه امروز خود اسامی ۳۵ نفر را که در شهرهای مختلف ایران در رابطه با «سناریوی دستگاه امنیتی برای فعالان حقوق بشر» دستگیر شدهاند، منتشر کردهاست.
منبع: زمانه
اتحادیه بینالمللی ارتباطات، با صدور بیانیهای از ایران خواست به پارازیتاندازی بر شبکههای تلویزیون ماهوارهای خاتمه دهد.
در این بیانیه آمده است که «هیات نظارت بر مقررات ارتباط رادیویی از حکومت ایران میخواهد تا به تلاشهای خود برای یافتن منبع اختلال مخابراتی و حذف آن به عنوان اولویتی مبرم ادامه دهد.»
این بیانیه، بدون معرفی مستقیم مسئولیت دولت ایران، به «پارازیتاندازی بر روی برنامههای تلویزیونهای ماهوارهای فارسیزبان به منظور جلوگیری از دسترسی بینندگان در ایران» اشاره میکند.
اتحادیه بینالمللی ارتباطات از نهادهای سازمان ملل است که در سال 1965 به منظور ایجاد هماهنگی در زمینه ارتباطات بینالمللی تشکیل یافت.
منبع: بیبیسی
کاظم صدیقی، امام جمعه امروز تهران گفت: «همت ما باید نجات آمریکاییها از یوغ دو حزب موجود در آن کشور باشد؛ ما میخواهیم غرب را نجات دهیم و اخلاق در جهان گسترش یابد و آنقدر باید همت کنیم که حضرت مهدی آن را ببیند و در نهایت رهبری جهان با وجود مبارک ایشان تشکیل شود.»
صدیقی در خطبه دوم اولین نماز جمعه تهران در سال 89، با اشاره به نامگذاری هر سال توسط آیتالله خامنهای گفت: «این اسامی کلیدهایی است که خداوند به دل ایشان القاء میکند و البته بدان معنا نیست که هر نام فقط در همان سال مورد توجه قرار میگیرد، بلکه بشر همیشه به آنها نیاز دارد.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: « کار مضاعف یعنی ساختن یک فرهنگ که کارگر، کارمند، استاد و همه اقشار نتوانند کم کاری از خود نشان دهند و در این صورت از گردونه جامعه حذف شوند.»
صدیقی در پایان، با اشاره به فرارسیدن روز جمهوری اسلامی گفت: «جمهوری اسلامی یک ترکیب نیست، بلکه یک نظام است و این مردم اخلاق و زندگی خودشان را با دینی که تامین کننده عدالت، پیشرفت و آخرت آنهاست میخواهند.»
منبع: ایلنا
رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده نسبت به برنامه هواپیماهای بیسرنشین ایران ابراز نگرانی کرد.
وی گفت: «این جای نگرانی دارد زیرا این یکی از عرصههایی است که اگر آنها بخواهند میتوانند با آن برای ما در عراق و افغانستان ایجاد دردسر کنند.»
گیتس افزود: «البته از آنجا که سرعت پرواز این نوع هواپیماها کم است و ما نیروی هوایی بسیار توانمندی داریم فکر میکنم که توانایی ما برای حفاظت از نیروهایمان در برابر این هواپیماها، بهویژه در صحنههای نبردی مانند این موارد، بسیار خوب است.»
رابرت گیتس در ادامه گفت که نگرانی اصلی آمریکا، اینست که هواپیماهای بدون سرنشین «بهدست تروریستها بیفتند.»
منبع: زمانه
مصطفی تاجزاده که خود در مرخصی از زندان اوین به سر میبرد، به دیدار و دلجویی از خانوادههای زندانیان سیاسی «جنبش سبز» پرداخت.
وی به همراه همسرش با حضور در منزل بدرالسادات مفیدی، محمد نوریزاد، داود سلیمانی و عمادالدین باقی، با خانواده آنان دیدار کرد.
تاجزاده در این دیدارها، ضمن آرزوی آزادی هرچه سریعتر این زندانیان، برای خانوادههایشان «صبر و مقاومت و سالی خوش» مسئلت نمود.
منبع: جرس
فاطمه ملکی همسر محمد نوریزاد گفت که دلیل تشکیل نشدن پروندهی همسرش «عدم همکاری با بازجوها» عنوان شده است.
وی گفت: «بر طبق اطلاعاتی که از قبل داشتیم، میدانم که (نوریزاد) در همه این مدت در انفرادی بوده است، اما تماس نوروزیاش به قدری کوتاه بود که ما نتوانستیم این سوالات را از ایشان بپرسیم.»
خانم ملکی با اشاره با تماس تلفنی محمد نوریزاد در روز دوم فروردین افزود: «در تمام این ۹۳ روز به ما گفته میشد که خود آقای نوریزاد تمایلی به تماس با خانواده ندارند و هیچ منعی برای تماس تلفنی وجود نداشته است.»
فاطمه ملکی در پایان با بیان اینکه تداوم بازداشت نوری زاد «توجیه قانونی» ندارد افزود: «بنده میخواهم از مسئولین مربوطه سئوال کنم اگر آقای نوریزاد، جرمی مرتکب شده است، خب باید خیلی زودتر از این حکم ایشان صادر میشد. اما اگر جرمی مرتکب نشدهاند، پس طبق چه قانونی و بر چه اساسی بیش از سه ماه است که ایشان را در بازداشت نگه داشته اند؟»
منبع: کلمه
سرگئی ریابکو معاون وزیر خارجه روسیه گفت که این کشور خواستار ادامه گفتگوهای اتمی جامعه جهانی با ایران است و در صورت تصویب تحریمهای جدید علیه ایران، این تحریمها باید «هدفدار» باشد و نباید مردم این کشور را تنبیه کرد.
ریابکو افزود: «وضع تحریمهای گسترده که مردم ایران را هدف قرار دهد، برای روسیه غیرقابل قبول خواهد بود.»
آقای ریابکو همچنین از ایران و اعضای گروه ۱+۵ خواست به صورت سازنده به گفتگوهای هستهای ادامه دهند.
وی ضمن تاکید بر «رویکرد دوگانه» در مذاکرات اتمی با ایران گفت: «گروه ۱+۵ قصد ندارد از ادامه گفتگوها با ایران شانه خالی کند و در حال حاضر تنها مشغول بررسی این نکته است که آیا اعمال تحریم های بیشتر علیه این کشور ضرورت دارد یا خیر.»
منبع: بیبیسی
رسول بداغی، عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران از ۲۶ اسفند ماه دست به اعتصاب غذا زده است.
دلیل اعتصاب غذای این فعال حقوق معلمان، «اعتراض به وضعیت نامعلومش پس از حدود هفت ماه بازداشت» عنوان شده است.
فرزاد کمانگر و هاشم خواستار نیز از دیگر فعالان حقوق معلمانند که در حال حاضر در زندانهای ایران هستند.
در آستانه سال هشتاد و نه، برخی دیگر از زندانیان سیاسی در زندان اوین نیز اعلام کرده بودند که «در اعتراض به نبودن حداقل امکانات، بلاتکلیفی وضعیت، نداشتن اجازه مرخصی استحقاقی و استعلاجی و موارد دیگر» دست به اعتصاب غذا میزنند.
منبع: رادیو فردا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر