
بازارهای مالی جهان در روز جمعه هم وضع پرتلاطمی را گذراندند و میزان ضرر شاخصهای عمده سهام در اروپا در طول یک هفته به بیشترین حد خود در طول سه سال گذشته رسید. این هفته همچنین بدترین هفته در دو سال گذشته برای بورس نیویورک بود. از سوی دیگر نخستوزیر ایتالیا از نشست اضطراری گروه هفت برای رایزنی درباره بحران مالی اخیر خبر داد.بازارهای مالی جهان در روز جمعه هم وضع پرتلاطمی را گذراندند و میزان ضرر شاخصهای عمده سهام در اروپا در طول یک هفته به بیشترین حد خود در طول سه سال گذشته رسید. اوضاع نامطمئن اقتصاد جهانی و همچنین موقعیت شکننده ایتالیا و اسپانیا از جمله دلایلی بود که از ارزش شاخصهای عمده سهام در بازارهای بورس اروپا کاست. روز جمعه شاخص «اف تی اس سی» بریتانیا ۲.۷۱ درصد، «کاک» فرانسه ۱.۲۶ درصد و «داکس» آلمان ۲.۷۸ درصد ارزش خود را از دست دادند. برپایه برآوردها تنها در یک هفته گذشته بازارهای سهام اروپا ۸۲۰ میلیارد دلار ضرر کردهاند. روز جمعه اما با انتشار آمار ماهانه ایجاد اشتغال در آمریکا اندکی امید به بازارها تزریق شد. برپایه آمار منتشر شده در ماه ژوییه ایجاد اشتغال بیشتر از آن بود که انتظار میرفت و شرکتهای خصوصی هم افراد بیشتری را جذب کرده بودند. برپایه این آمار در یک ماه گذشته ۱۱۷ هزار شغل در آمریکا ایجاد شده است. میزان ایجاد اشتغال که مَحکی برای سلامت اقتصاد این کشور به شمار میرود، اندکی از نگرانیهای مربوط به فرو رفتن اقتصاد ایالات متحده به ورطه رکورد کاست. گرچه آمار اشتغال در آمریکا کمی ارزش سهام را بالا برد، اما این میزان اشتغال به اندازهای نبود که نگرانی از اقتصاد این کشور را از بین ببرد و بار دیگر شاخصهای عمده سهام در اروپا روند نزولی را در پیش گرفتند. نشست خبری فوقالعاده کمیسر امور اقتصادی اتحادیه اروپا سقوط شدید بازارها در روز پنجشنبه باعث شد که اولی رین، کمیسر امور اقتصادی اتحادیه اروپا تعطیلات خود را نیمهکاره رها کند و برای آرام کردن اوضاع در بروکسل کنفرانس خبری با خبرنگاران بگذارد. کمیسر امور اقتصادی اتحادیه اروپا در این نشست خبری گفت طرح احتیاطی اتحادیه اروپا برای حمایت از یورو که در ماه گذشته میلادی بر سر آن توافق شده تا چند هفته دیگر آماده میشود. در ۱۷ ژوییه رهبران ۱۷ کشور حوزه یورو برای دومین کمک مالی به یونان توافق کردند و درضمن اعلام کردند که تدابیر تازهای برای تقویت صندوق احتیاطی این کشورها اتخاذ میشود؛ صندوقی که از محل آن یونان، ایرلند و پرتغال کمک مالی دریافت کردهاند تا بتوانند تعهدات خود را پرداخت کنند. گرچه کمیسر امور اقتصادی اتحادیه اروپا تاکید کرد که اسپانیا و ایتالیا نیازی به کمک مالی نخواهند داشت، اما هفتههاست که میزان توان اتحادیه اروپا برای نجات اقتصادیهای بزرگی چون اسپانیا و ایتالیا با تردید گروهی از کارشناسان مواجه شده است. به گفته اولی رین، کمیسر امور اقتصادی اتحادیه اروپا اگر مجالس کشورهای حوزه یورو این تدابیر تازه را به تصویب برسانند، انتظار میرود اتحادیه اروپا از اوایل ماه سپتامبر سازوکار جدیدی برای تحکیم واحد پولی خود در پیش گیرد. کمیسر امور اقتصادی اروپا تصریح کرد: «این بهای لازم و مشروعی است است که برای زندگی در دموکراسی باید پرداخته شود.» گفتوگوهای برلوسکونی و نشست گروه هفت روز جمعه سیلویو برلوسکونی، نخستوزیر ایتالیا، با همتای اسپانیایی خود خوزه لوییز رودریگوئز زاپاترو، و هرمان فان رامپوی رئیس اتحادیه اروپا به صورت تلفنی درباره بدهیهای این کشورها گفتوگو کرد. برلوسکونی همچنین خواستار آن شد که هر چه زودتر متممی به قانون اساسی این کشور اضافه شود تا تدابیر لازم برای کم شدن از بدهیهای دولت انجام پذیرد. برلوسکونی همچنین پس از گفتوگوی تلفنی از برگزاری نشست گروه هفت در چند روز آینده خبر داد. در همین حال بازار بورس در اسپانیا روز جمعه ۰.۱۸ درصد سقوط کرد و بدین ترتیب در طول یک هفته گذشته ۱۰ درصد از ارزش خود را از دست داد. ارزش سهام در بازار بورس ایتالیا نیز ۰.۷۰ درصد سقوط کرد که بدین ترتیب در یک هفته گذشته ۱۳.۱۲ درصد از ارزش خود را از دست داد. از جمله عللی که باعث شد روزجمعه بازار بورس اسپانیا و ایتالیا به شدت سقوط نکند، این بود که شایعه شده بانک مرکزی اروپا درصدد خرید اوراق قرضه دولتهای این دو کشور است. اما بازارهای سهام آسیا که پیش از اعلام آمار اشتغال آمریکا بسته شده بود، با افت چمشگیری روبرو بود. «نیکی» ژاپن ۳.۷۲ درصد،«هنگ سنگ» هنگ کنگ ۴ درصد و «شانگهای» چین ۲ درصد افت داشتند. آمار اشتغال در آمریکا و همچنین اعلام ضرورت اصلاحات زودهنگام در اقتصاد ایتالیا باعث شد که بر خلاف روز پنجشنبه بازار بورس نیویورک افت نداشته باشد. سقوط ارزش شاخصهای عمده در بازار بورس نیویورک در هفتهای که گذشت در دو سال اخیر سابقه نداشته، و همه سود این بورس از ماه ژانویه تاکنون به هیچ تبدیل شد.
يوليا تيموشنکو، نخست وزير سابق اوکراين روز جمعه به اتهام اهانت به دادگاهی که برايش برگزار شده بود، بازداشت شد. خانم تيموشنکو به سوء استفاده از قدرت متهم شده ولی متحدانش می گويند که اين دادگاه با اغراض سياسی برگزار شده است. وی تا روز جمعه آزاد بود، اما به گفته قاضی پرونده به دليل زيرپا گذاشتن قوانين دادگاه، حکم بازداشتش صادر شده است. وی با دستنبد و با اسکورت پليس به زندان منتقل شد.
انتشار گزارش وضعيت اشتغال در آمريکا موجب شد تا بازارهای بورس در آمريکا در روز جمعه با افزايش ارزش سهام رو به رو شوند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، آمار تازه ای که از وضعيت اشتغال در آمريکا منتشر شده، وضعيتی بهتر از آنچه انتظار می رفت را تصوير کرده است. همچنين انتشار برخی گزارشها درباره بهبود نسبی بحران بدهی های برخی دولتهای اروپايی نيز در بهبود وضعيت بازارهای بورس آمريکا تاثير گذاشته است.
به گفته مقامهای افغان روز جمعه در جريان تيراندازی شورشيان و نيروهای پليس در يک تظاهرات که عليه ناتو برپا شده بود، سه غيرنظامی و يک افسر پليس کشته شده اند. محمدنبی الهام رئيس پليس ,ولایت زابل در جنوب افغانستان گفت که نيروهای طالبان به يک تظاهرات در شهر «قلات» نفوذ کرده بودند. به گفته وی تيراندازی طالبان به سوی يک افسرپلس موجب شد تا نيروهای پليس نيز تيراندازی رو شروع کنند. بر اساس اين گزارش غيرنظاميان، در پی تيراندازی پليس کشته شده اند.
بر اساس گزارش رسانه های دولتی کره شمالی، ماه گذشته ۳۰ نفر در اين کشور در پی جاری شدن سيل جان خود را از دست داده اند. خبرگزاری مرکز خبر کره روز جمعه گزارش داد که در پی اين سيل، ۱۶ هزار نفر نيز بی خانمان شده اند. اين گزارش می افزايد که هزاران خانه و مزارع کشاورزی نيز در اين سيل ويران شده اند. خبرهای داخلی کره شمالی به دليل سانسور شديد رسانه ها در اين کشور و نبود خبرنگاران خارجی، به کندی در رسانه های جهان بازتاب می يابند.
يک گروه بين المللی امنيت رسانه ها، روز جمعه به جمع گروههايی پيوست که از سازمان ملل خواسته اند درباره بمباران ساختمان تلويزيون دولتی ليبی توسط نيروهای ناتو تحقيق کند. برخی گزارشها حاکی است که در اين بمباران، سه نفر کشته و ۱۵ نفر مجروح شده اند. موسسه بين المللی امنيت خبری – INSI – از دبيرکل سازمان ملل خواسته که درباره زيرپا گذاشته شدن قطعنامه سال ۲۰۰۶ شورای امنيت درباره خبرنگاران توسط نيروهای ناتو، تحقيق کند. بر اساس آن قطعنامه هرگونه حمله به روزنامه نگاران در زمان نبرد، ممنوع است.
وزير امور خارجه ترکيه روز جمعه خبرها درباره توقيف يک محموله سلاح ايران را که در راه سوريه بوده، تاييد کرد. احمد داوداغلو گفت که در پی توقيف اين محموله که يک کاميون پر از اسلحه بوده، تحقيقات دراين باره آغاز شده است. خبر توقيف اين محموله تسليحاتی روز پنج شنبه توسط يک روزنامه آلمانی منتشر شده بود. به نوشته رسانه های آلمانی اين تسليحات از سوی ايران برای حزب الله لبنان فرستاده شده اند.
به گفته منابع نزديک به مخالفان در سوريه، در اعتراضهای روز جمعه در اين کشور دستکم ۱۰ نفر کشته شده اند. به گزارش خبرگزاری فرانسه هزاران تن از مخالفان بشار اسد در نخستين جمعه ماه رمضان، در شهرهای مختلف اين کشور تظاهرات کردند. اين اعتراضها در حمايت از مردم شهر حما برپا شد که در هفته اخير با هجوم تانکهای ارتش سوريه رو به رو بوده اند. همزمان خبرگزاری دولتی سوريه – سانا – گزارش داد که در روز جمعه دو نفر از نيروهای امنيتی اين کشور کشته شده اند.
شرکت ملی نفت جنوب ايران روز جمعه اعلام کرد که استخراج نفت پس از انفجار و آتش سوزی يک خط لوله نفت، به شکل عادی ادامه دارد. خط لوله قلعه نار به اهواز، بامداد جمعه به دلايل نامشخص منفجر شد و مهار آتش سوزی ناشی از اين انفجار نزديک به ۱۰ ساعت به طول انجاميد. انتشار خبر انفجار موجب شد تا قيمت نفت برنت در بازارهای جهانی با يک دلار افزايش به ۱۰۸ دلار برای هر بشکه برسد. افزايش قيمت نفت در پی آن رخ داد که احتمال يک حمله تروريستی در يکی از کشورهای اصلی صادرکننده نفت يعنی ايران در رسانه های جهان مطرح شد. هنوز علت انفجار روز جمعه در جنوب ايران روشن نيست.
یک شرکت بزرگ توليدات کامپيوتری در تايوان به نام «فاکسکان» که سازنده اکثر محصولات «اپل» از جمله آیپد و آيفون است در نظر دارد طی سه سال آينده حدود يک ميليون ربات را به جای نيروی کار انسانی در مراکز توليدی خود به کار بگيرد.رسانههای اقتصادی چین اخیرا گزارش دادند که یک شرکت بزرگ تولیدات کامپیوتری در تایوان به نام «فاکسکان» (Foxconn) که سازنده اکثر محصولات «اپل» مثل آیپد و آیفون است در نظر دارد طی سه سال آینده حدود یک میلیون ربات را به جای نیروی کار انسانی در مراکز تولیدی خود به کار بگیرد. شرکت «فاکسکان» بزرگترین تولیدکننده وسایل الکترونیک در تایوان است و هماینک نیز حدود ۱۰ هزار ربات در خط تولید آیپد و آیفون در کارخانجات این شرکت مشغول به کار هستند. بهکارگیری یک میلیون ربات در خط تولید این شرکت ظرفیت نیروی کار آن را دو برابر خواهد کرد که در حال حاضر حدود ۹۲۰ هزار نفر است. البته وبسایت تجاری «فوربز» با نقل این خبر از قول رسانههای چینی یادآوری میکند که مقامات این شرکت هنوز در این مورد اظهار نظری نکردهاند. کارشناسان میگویند حدود ۵۰ درصد از روند ساخت و تولید وسایل الکترونیک در آینده میتواند توسط رباتها انجام شود. در عین حال کارشناسان کار و اشتغال معتقدند که ربودن موقعیتهای شغلی انسانها توسط ربات، در ابعاد بسیار محدودی روی خواهد داد. به باور کارشناسان، در درازمدت بهکارگیری ربات باعث افزایش کارایی خواهد شد و بنابراین ظرفیت و امکان اشتغال را نیز افزایش خواهد داد. گزارشهای جدید اقتصادی نشان میدهند که گوشیهای آیفون شرکت اپل، پرفروشترین تلفنهای همراه در سراسر جهان است. در چهارماهه دوم سال جاری میلادی، شمار گوشیهای فروخته شده شرکت اپل از ۸ میلیون به بیش از ۲۰ میلیون دستگاه رسید. در حالی که در همین دورهٔ زمانی، فروش تلفنهای همراه نوکیا از حدود ۲۴ میلیون گوشی به ۱۷ میلیون کاهش پیدا کردهاست. بر اساس این گزارش در حال حاضر میزان نقدینگی شرکت اپل ۷۶ میلیارد دلار برآورد شده، که این میزان از کل نقدینگی دولت ایالات متحده آمریکا بیشتر است . اپل یک شرکت چندملیتی آمریکایی است که در زمینه تولید لوازم الکترونیکی و نرمافزار فعال است و سختافزارهایی که اخیرا تولید کرده از جمله، آیپاد، آیمک، مکبوک و آیفون نیز با استقبال زیادی روبهرو شدهاست.
تیم ملی کشتی فرنگی نوجوانان ایران، با کسب سه مدال طلا، ۴ نقره و ۲ برنز، و یک امتیاز کمتر از قرقیزستان ، نایب قهرمان مسابقات نوجوانان آسیا شد. در پایان این مسابقات که روزهای پنجشنبه وجمعه در بانکوک، پایتخت تایلند برگزار شد تیم ایران با ۸۶ امتیاز در مقام دوم ایستاد، قرقیزستان با ۸۷ امتیاز قهرمان شد و هند با ۷۳ امتیاز در جایگاه سوم قرار گرفت. در این رقابت ها رضا خدری، پیام بویری و علی شریفی به مدال طلا دست یافتند، محمد پیامنی ، علی ارسلان، رامین طاهری و امیرحسین خان پور نقره، ومسعود مرادی و آرش عرب مدال برنز گرفتند. رقابت های کشتی آزاد نوجوانان آسیا روزهای شنبه و یکشنبه در بانکوک تایلند برگزار خواهد شد.
شاپور بختيار، سياستمداری که با پذيرش پست نخست وزيری در ۳۷ روز آخر حيات رژيم سلطنتی ايران اعتبار و شهرت خود را به قمار گذاشت در هفته های آخر حکومت سعی داشت تا از اوج گيری انقلاب جلوگيری کند و با استفاده از نيروی ارتش به اجرای طرح ها و برنامه های خود بپردازد. اما با اعلام بی طرفی ارتش در روز ۲۲ بهمن آخرين پايگاه حکومت يعنی ساختمان نخست وزيری به تصرف مخالفان در آمد. مقاله زیر نگاهی دارد به فعالیت های شاپور بختیار قبل و بعد از نخست وزیری اش.شاپور بختيار، سياستمداری که با پذيرش پست نخست وزيری در ۳۷ روز آخر حيات رژيم سلطنتی ايران اعتبار و شهرت خود را به قمار گذاشت در هفته های آخر حکومت سعی داشت تا از اوج گيری انقلاب جلوگيری کند و با استفاده از نيروی ارتش به اجرای طرح ها و برنامه های خود بپردازد. اما اعلام بی طرفی ارتش در روز ۲۲ بهمن به سقوط پی در پی سازمان ها و وزارتخانه های دولتی انجاميد و آخرين پايگاه حکومت يعنی ساختمان نخست وزيری به تصرف مخالفان در آمد. بدين گونه بود که زمان برای وی از دست رفت و انقلاب در بهمن ۵۷ به پيروزی رسيد. مقاله زیر نگاهی دارد به فعالیت های شاپور بختیار قبل و بعد از نخست وزیری اش. سال آغازین انقلاب با آغاز رياست جمهوری جيمی کارتر در ژانويه سال ۱۹۷۷ که شعار «فضای باز سياسی» در کشورهای مورد حمايت واشينگتن از مهمترين برنامه های اعلام شده وی بود، فشار بر مخالفان و خفقان شديد در فضای سياسی ايران رو به کاهش گذاشت، به گونه ای که در بهمن سال ۱۳۵۵ بيش از ۳۵۰ زندانی مورد عفو قرار گرفتند و رژيم شاه پذيرفت که نمايندگان صليب سرخ بين المللی از زندان های ايران بازديد کنند. در ارديبهشت و خرداد ۵۶ شاه با نمايندگان سازمان عفو بين الملل و کميسيون بين المللی حقوقدانان به طور جداگانه ديدار کرد و به آنها قول داد تا آيين های دادرسی دادگاه ها اصلاح شود. با کنار گذاشته شدن امير عباس هويدا از مقام نخست وزيری پس از ۱۳ سال، جمشيد آموزگار روی کار آمد و قوانين مربوط به دادگاه ها برای رعايت حقوق متهمان سياسی اصلاح شد. گشايش جديد در فضای سياسی ايران مخالفان را تشويق کرد تا با انتشار نامه های سرگشاده به طور صريح از رژيم شاه انتقاد کنند و از وی بخواهند تا زندانيان سياسی را آزاد کند و به حقوق بشر احترام بگذارد. يکی از اين نامه های سرگشاده در ارديبهشت ۵۶ از سوی ۵۳ حقوقدان طرفدار جبهه ملی منتشر شد که در آن «دولت را به مداخله در کار دادگاه ها متهم کردند و تشکيل يک کميته ويژه برای حفظ و حمايت از قوه قضاييه در برابر قوه مقننه را اعلام نمودند.» ( ايران بين دو انقلاب ؛ يرواند آبراهاميان، ص ۶۱۹.) يک ماه بعد، شاپور بختيار همراه با کريم سنجابی و داريوش فروهر که از اعضای شاخص جبهه ملی بودند، در نامه سرگشاده ديگری خطاب به شاه، از «گرفتاری های جاودانه يعنی: ساواک، فساد، فقدان آزادی های سياسی و عدم رعايت قانون اساسی» نوشتند. (شاپور بختيار؛ يکرنگی ، ص ۱۱۳) در اين نامه آمده بود: «تنها راه حفظ وحدت ملی و حقوق فردی، ترک استبداد، احترام به قانون اساسی، رعايت اعلاميه جهانی حقوق بشر، لغو نظام تک حزبی، دادن آزادی مطبوعات و اجتماع، آزادی زندانيان سياسی، دادن اجازه بازگشت به تبعيدی ها و برقراری حکومتی برخوردار از اعتماد عمومی و مراعات کننده قانون اساسی است.» بختيار در کتاب خاطرات خود می نويسد: «در همان روز بلافاصله پس از نوشتن نامه چمدانم را هم حاضر کردم، چمدان کوچک مخصوص زندانم را که در آن لوازم اوليه جا می گرفت، تا وقتی به سراغم آمدند آماده باشم. به اين قضايا عادت داشتيم.» ( يکرنگی ، ص ۱۱۳) در ماه های بعد با انتشار نامه های سرگشاده بيشتر خطاب به شاه و دولت، اعتراض به سانسور مطبوعات در ايران و تشکيل گروه ها و کميته های مدافع حقوق بشر، مخالفان فعاليت های خود را به شدت گسترش دادند. بیشتر فعالان آنها نيز اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی، روشنفکران، حقوقدانان، قضات و نويسندگان سکولار بودند. در اين زمان هيچ خبری از فعاليت سياسی نيروهای مذهبی پيرو آيت الله خمينی نبود. در پاييز، ۲۹ تن از رهبران مخالف که نام شاپور بختيار نيز در ميان آنها به چشم می خورد جمعيت ايرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر را تشکيل دادند و «در نخستين اقدام خود با فرستادن نامه ای سرگشاده به دبيرکل سازمان ملل چگونگی شکنجه های منظم و حساب شده، دادگاه های نظامی و بازداشتهای گسترده برای ارعاب مخالفان را تشريح کردند.» (آبراهيميان، ص ۶۲۱) در همين زمان بختيار، سنجابی و فروهر همراه با تعدادی ديگر از فعالان سياسی بار ديگر جبهه ملی را با عنوان «اتحاد نيروهای جبهه ملی» سازمان دهی کردند. مهمترين خواسته های اين جبهه که بعدها سرلوحه برنامه سياسی شاپور بختيار هنگام نخست وزيری وی قرار گرفت عبارت بودند از: «انحلال ساواک، محاکمه غير نظاميان در دادگاه های مدنی، آزادی زندانيان سياسی، بازگشت همه تبعيدی ها به کشور، پايان دادن به سانسور، اعطای آزادی به همه احزاب سياسی و لغو محدوديت های تحميل شده بر اصناف و اتحاديه ها.» در حالی که تا پيش از برگزاری شب های شعر کانون نويسندگان در آبان ماه ۵۶ فعاليت های مخالفان محدود به نامه نگاری و تشکيل گروه های مختلف سياسی بود، از اين پس اعتراض ها رنگ و بوی خشونت آميزی به خود گرفت. از ۱۹ دی ماه - با اعتراض گروهی از مردم قم به انتشار مقاله ای در روزنامه اطلاعات علیه آیت الله خمینی- فضای سیاسی ایران وارد فاز ديگری شد. فازی که در آن آيت الله خمينی به عنوان يک رهبر مذهبی - سياسی نقش اصلی را در هدايت انقلاب و اعتراض ها ايفا می کند. حوادث ماه های بعد تا زمان نخست وزيری شاپور بختيار را می توان اين گونه دسته بندی کرد: برگزاری مراسم چهلم کشته شدگان قم، تبريز و يزد در شهرهای مختلف ايران که بعضاً با درگيری و کشته شدن شمار ديگری از معترضان همراه بود؛ تهديد و ارعاب مخالفان و رهبران آنها از سوی حکومت؛ آرامش دو ماهه در فصل تابستان که موجب اين گمانه زنی شد که نا آرامی ها پايان يافته است؛ شدت گرفتن اعتصابات کارگری؛ حادثه مشکوک آتش گرفتن سينما رکس آبادان در روز ۲۸ مرداد که در جريان آن ۴۰۰ نفر زنده در آتش سوختند؛ راهپيمايی مسالمت آميز روز عيد فطر؛ آغاز دور تازه تظاهرات و خشونت ها در اواسط شهريورماه و برقراری حکومت نظامی؛ حادثه ۱۷ شهريور که به «جمعه سياه» معروف شد؛ عزيمت آيت الله خمينی از عراق به پاريس در ۱۳ مهرماه؛ روی کار آمدن دولت های جعفر شريف امامی و ارتشبد غلامرضا ازهاری؛ بازداشت رهبران جبهه ملی؛ شنيدن «پيام انقلاب» از سوی شاه؛ آزادی زندانيان سياسی؛ اعتصاب گسترده مطبوعات و کارگران صنعت نفت؛ مذاکره شاه با رهبران جبهه ملی برای تشکيل دولت و سرانجام پذيرش اين پيشنهاد از سوی شاپور بختيار در روز نهم دی ماه ۱۳۵۷. در جامه نخست وزيری در روزهايی که اميد بسيار کمی به سر و سامان دادن به اوضاع ايران در دی ماه ۵۷ وجود داشت و نگرانی ها از احتمال کودتای ارتش هر لحظه اوج می گرفت، شاپور بختيار ۶۲ ساله پس از چند دور مذاکره با شاه، سمت نخست وزيری را در نهم دی ماه پذيرفت. بختيار در کتاب خاطرات خود به شرح ديدارش با شاه می پردازد و می گويد که در ديدار دی ماه، وی «حقيقتاً» نگران بود و از من پرسيد: «وقت تنگ است. به من بگوييد آيا حاضريد دولتی تشکيل دهيد.» بختيار فرصتی ده روز برای فکر کردن می خواهد ولی شاه می گويد که «زياد است.» شاپور بختيار پذيرش پست نخست وزيری را مشروط به تحقق هفت شرط کرد که شاه به دليل وضعيت بحرانی ايران همه آنها را پذيرفت. اين شرايط عبارت بودند از: آزادی مطبوعات، انحلال ساواک، آزاد کردن زندانيان سياسی، انتقال بنياد پهلوی به دولت، حذف کميسيون شاهنشاهی، خروج شاه از ايران و عدم دخالت وی در انتخاب وزيران. سخنان شاپور بختيار در باره انحلال ساواک- دی ۱۳۵۷ خروج شاه امری نبود که مورد موافقت ارتشیان وفادار به وی قرار گيرد بنابراين ژنرال رابرت هايزر، معاون فرمانده نيروهای پيمان آتلانتيک شمالی (ناتو) در اوايل ژانويه ۱۹۷۹ به ايران فرستاده شد تا ارتش را ترغيب کند تا با عزيمت شاه از ايران همراهی کرده و از دولت بختيار حمايت کند. ( دولت و انقلاب در ايران ؛ حسين بشيريه، ص ۱۱۸.) پذيرش پست نخست وزيری از سوی بختيار واکنش همقطارانش در جبهه ملی را برانگيخت و بر اساس بيانيه روز نهم دی ماه اين تشکل سياسی، بختيار به علت «عدم رعايت انضباط سازمانی» در تشکيل دولت، از جبهه ملی اخراج شد. شورای مرکزی اين جبهه با «تقيبح شديد» اقدام بختيار اعلام کرد که «با وجود نظام سلطنتی غير قانونی...تشکيل دولت از طرف ايشان به هيچ روی با مصوبات آرمانی و سازمانی جبهه ملی ايران سازگاری ندارد.» (بيانيه جبهه ملی، روزنامه اطلاعات ، نهم دی ۵۷) با اين حال بختيار از موضع خود عقب نشينی نکرد و در روز ۱۶ دی ماه دولت خود را معرفی کرد. در اين دولت افرادی چون احمد ميرفندرسکی به عنوان وزير امور خارجه، جعفر شفقت به عنوان وزير جنگ و عباسقلی بختيار، پسر عموی بختيار به عنوان وزير صنايع و معادن حضور داشتند. «کابينه بختيار عموماً کابينه ای بود غير موثر که از تکنوکرات ها، وابستگان و شخصيت های دست دومی که سال ها دور از فعاليت های سياسی بودند تشکيل می شد...در کابينه او هيچ سياستمدار مخالفی وجود نداشت.» ( درون انقلاب ايران ، جان دی استمپل، ص ۲۲۳) شاپور بختيار روز ۲۱ دی ماه در مجلس شورای ملی حاضر شد و برنامه های خود را با تفصيل بيشتری اين گونه اعلام کرد: انحلال ساواک؛ محاکمه سريع غارتگران و متجاوزان به حقوق ملت؛ آزادی کليه زندانيان سياسی؛ اعاده حيثيت از کليه زندانيان سياسی بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲؛ آزادی کامل مطبوعات و اجتماعات؛ لغو تدريجی حکومت نظامی ضمن جلب همکاری مراجع تقليد؛ متوقف ساختن ارسال نفت به آفريقای جنوبی و اسرائيل؛ اعلام رسمی کشته شدگان سياسی اخير به عنوان شهيد؛ پايان دادن به اعتصابات با همکاری مراجع تقليد؛ تقويت و توسعه روابط سياسی- اقتصادی و فرهنگی با کشورهای اسلامی؛ اعاده حيثيت قوه قضاييه و تامين استقلال آن و برگزاری هرچه زودتر انتخابات آزاد. ارائه برنامه شاپور بختيار به مجلس شورای ملی – دی ۱۳۵۷ بختيار روز ۲۵ دی ماه با ۳۸ رای موافق در برابر يک مخالف از مجلس سنا و يک روز بعد- ۲۶ دی ماه و در حالی که شاه در پاويون فرودگاه مهرآباد آماده ترک ايران بود- با ۱۴۹ رای موافق، ۳۴ رای مخالف و ۱۳ رای ممتنع از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت. همزمان و بر اساس اصل ۴۲ قانون اساسی مشروطه، شورای سلطنتی هفت نفره کار خود را آغاز کرد. وی در کتاب خاطرات خود می گويد: «طبق ماده ۲ قانون اساسی من از پادشاه تقاضا کردم که چون قصد ترک مملکت را دارد شورای سلطنت را تشکيل دهد. اين شورا در مجموع هفت عضو داشت. نخست وزير و رييس مجلس شورای ملی، رييس مجلس سنا و فرمانده ستاد مشترک از جمله اعضای اين شورا بودند.» لحظاتی پس از رای اعتماد مجلس شورای ملی به شاپور بختيار، وی با هلی کوپتر عازم فرودگاه شد و در مراسم بدرقه شاه شرکت کرد. بختيار می گويد «وقتی طياره (شاه) از پيست خارج شد...خيالم کمی آسوده شده بود، حالا دستم برای اداره مملکت باز بود و احتمال داشت که عزيمت اعليحضرت تب سوزانی که سراسر ايران را فرا گرفته بود پايين آورد...ولی بسيار دير شده بود.» (يکرنگی، ص ۱۹۰.) خروج شاه از ايران با شادی ميليون ها نفر همراه شد و مردم بدون هيچ مانعی به خيابان ها ريختند و مجمسه های شاه را پايين کشيدند. آيت الله خمينی در پاريس از عزيمت شاه استقبال کرد و خواستار استعفای دولت بختيار، نمايندگان مجلس و شورای سلطنت شد. وی در سخنانی گفت که «خروج شاه از کشور پيروزی نهايی نيست، بلکه مقدمه پيروزی ماست.» درگيری های درون و برون حکومت نخست وزيری بختيار با مخالفت شديد آيت الله خمينی روبرو بود و آيت الله محمود طالقانی، از روحانيون برجسته، نيز روز ۱۶ دی ماه در گفت و گو با روزنامه اطلاعات اعلام کرد: «هر حکومتی که در ايران تشکيل بشود بايد در چارچوب مبارزه کنونی ملت ايران به رهبری امام خمينی باشد در غير اين صورت مورد قبول و تاييد ملت ايران نيست.» بختيار تصميم می گيرد که برای ديدار با آيت الله خمينی به پاريس برود تا با او «درباره مسائل بسيار حياتی آينده کشور و حتی دنيای اسلام دو به دو به گفت و گو» بنشيند. «مقصود از دو به دو اين بود که نه من به عنوان رييس دولت با او حرف خواهم زد و نه او به عنوان رهبر مذهبی با من طرف خواهد شد.» اما ظاهرا به رغم موافقت آيت الله خمينی برای انجام اين ديدار، برخی از نيروهای سياسی نزديک به وی نظر رهبر جمهوری اسلامی ايران را تغيير دادند و او انجام اين ديدار را مشروط به استعفای بختيار کرد. آخرين نخست وزير ايران تقصير اين مسئله را به گردن ابوالحسن بنی صدر انداخته و می گويد: «چه کسی ترتيب را بر هم زده بود؟ اين امتياز را بايد به بنی صدر داد که خود با صراحت اقرار کرد که در اين کار دست داشته است. بالاخره او هم در جايی بايد از امتيازی نصيب ببرد. او بود که خمينی را متقاعد ساخت که نظرش را عوض کند.» ( يکرنگی ، ص ۱۹۴) اظهارات شاپور بختيار درباره نامه ای که به آيت الله خمينی نوشت- دی ۱۳۵۷ با ممانعت کارمندان از ورود وزيران دولت بختيار به وزارتخانه ها، مسئله حادتر شد و گسترش تظاهرات که کارمندان دولتی يکی از پايه های اصلی آن بودند عملا امور کشور را فلج کرده بود. با وجود اين، تظاهرات بزرگی در تهران به حمايت از قانون اساسی مشروطه و بختيار برگزار شد و جمعيتی حدود يکصد هزار نفر که از سربازان و افراد طبقه بالا تشکيل می شدند و خود را «هواداران قانون اساسی و دمکراسی اجتماعی» می ناميدند در مقابل مجلس شورای ملی تجمع کردند تا حمايت خود را از دولت بختيار اعلام کنند. ( بشيريه ، ص ۱۱۹.) روزنامه کيهان در شماره روز پنجشنبه، پنجم بهمن ۱۳۵۷، در اين زمينه نوشت: به موجب گزارش خبرنگاران اين روزنامه، در تظاهراتی که به نفع قانون اساسی برپا شد بين ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار نفر شرکت داشتند. بختيار در حالی که با طوفان ناشی از تظاهرات و اعتراض ها دست و پنجه نرم می کرد پس از رفتن شاه نيز شاهد شکاف های عميقی در درون حکومت بود. اعضای شورای سلطنت که قرار بود در غياب شاه وظايف وی را بر عهده بگيرند يکی پس از ديگری استعفای خود را اعلام کردند. سيد جلال تهرانی، رييس اين شورا که برای ديدار با آیت الله خمينی به پاريس رفته بود ناچار شد قبل از ديدار، استعفای خود را از اين سمت اعلام کند. به دنبال استعفای وی، دو تن از اعضای شورای سلطنت به نام های عبدالحسين علی آبادی و محمدعلی وارسته نيز از سمت های خود کناره گيری کردند. همزمان يحيی صادق وزيری، وزير دادگستری دولت بختيار، از مقام خود استعفا داد. آيت الله خمينی و هواداران وی که باخروج شاه از ایران به پيروزی بزرگی دست يافته بودند اکنون تمام حملات خود را متوجه دولت بختيار کردند. شعارهای ضد بختيار حول محور وابسته بودن وی به قدرت های خارجی و تلاش او برای نجات سلطنت متمرکز شده بود که معروفترين آنها، «بختيار، بختيار، نوکر بی اختيار» بود. راهپيمايی ها در پايتخت و تمام شهرهای ايران اوج گرفت و آيت الله خمينی برای شدت بخشيدن به تحولات، خواستار برگزاری همه پرسی خيابانی در روز ۲۹ دی ماه – اربعين - برای تعيين تکليف سلطنت و دولت بختيار شد. به گزارش برخی خبرنگاران، در اين روز تنها در تهران بيش از يک ميليون نفر به خيابان ها ريختند. تظاهرکنندگان در قطعنامه پايانی اين تظاهرات خواستار الغاء رژيم سلطنتی، برقراری جمهوری اسلامی و پيوستن ارتش، دولت و مجلس به انقلاب شدند. يک روز بعد، آيت الله خمينی که اکنون رهبر بلامنازع تحولات ايران شده بود اعلام کرد که به زودی به کشور باز خواهد گشت و انقلاب را به پيش خواهد برد. در واکنش به اين تصميم، ارتش فرودگاه مهرآباد را بست و باندهای فرود را با تانکها و سربازان اشغال کرد تا از ورود وی به ايران جلوگيری کند. ( درون انقلاب ايران ، ص ۲۳۵.) اين اقدام ارتش که نوعی قدرت نمايی بود بر دامنه ناآرامی ها افزود. بختیار تلاش می کرد که رهبر انقلاب ديرتر وارد ايران شود و در اين زمينه گفته بود: «دير آمدنش ... آرزوی من بود. خيلی هم تلاش کردم که ايشان سه هفته، چهار هفته ديرتر بيايد و اگر که اين سه چهار هفته را هم می توانستم بگذرانم، که اگر خيانت امرای ارتش نبود خيلی آسان می گذراندم، ممکن نبود خمينی ديگر بيايد.» بختيار قصد داشت با استفاده از زمان و حمايت ارتش به اعتصابات که کشور را فلج کرده بود پايان دهد و به مرور دولت خود را تثبيت کند. اما به رغم تمام تلاش ها، او ناچار شد اعلام کند که «آيت الله خمينی هر وقت اراده نمايند می توانند به وطن بازگردند.» آيت الله خمينی سرانجام پس از ۱۳ سال تبعيد روز دوازدهم بهمن به کشور بازگشت. شمار استقبال کنندگان از او را تا سه ميليون نفر تخمین زده اند. «اکنون آيت الله خمينی، پيامبر و استراتژيست انقلاب به خانه بازگشته بود تا انقلاب خود را شخصا فرماندهی کند.» (آبراهيميان، ص ۶۴۹.) حاکميت دو گانه آيت الله خمينی روز دوازدهم بهمن يکراست از فرودگاه مهرآباد به بهشت زهرا رفت و در يک سخنرانی تاريخی گفت که «در ۱۰۰سال پيش، ۱۵۰ سال پيش از اين، يک ملتی بوده، سرنوشتی داشته و احتياجاتی هم داشته است. ولی اين ملت اختيار ما را نداشته که يک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض کنيم که اين سلطنت پهلوی که از اول به اختيار مردم و مجلس موسسان تاسيس شد، ... بر فرض اينکه اينها به اختيار مردم برگزيده شدند، با توجه به اينکه عده قليلی از مردم آن زمان را درک نکردند چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در اين زمان معين کند.» وی سپس به انتقاد شديد از شاپور بختيار پرداخت و گفت: «اين آقا خودش هم خودش را قبول ندارد و رفقايش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، فقط آمريکا از او پشتيبانی کرده، و به ارتش هم دستور داده که از او پشتيبانی کند...من دولت تعيين می کنم. من توی دهن اين دولت می زنم. من به پشتيبانی اين ملت دولت تعيين می کنم...» در فاصله روزهای ۱۲ تا شانزدهم بهمن ماه مذاکراتی ميان نزديکان آيت الله خمينی بويژه مهدی بازرگان با شاپور بختيار در جريان بود تا وی را متقاعد کنند از سمت خود استعفا دهد و ارتش نيز به جريان انقلاب بيپوندد. اما بختيار اعلام کرد که در صورت تشکيل دولتی از سوی آيت الله خمينی اعضای آن دستگير خواهند شد. مصاحبه مطبوعاتی دکتر بختيار هنگام نخست وزيری- ۱۳۵۷ دو روز پس از ورود آيت الله خمينی به ايران، اعضای شورای انقلاب معرفی شدند و روز ۱۶ بهمن ماه مهدی بازرگان، دبيرکل نهضت آزادی، از سوی رهبر انقلاب ایران به عنوان نخست وزير موقت معرفی و مامور تشکيل دولت شد. در حالی که دولت بختيار به عنوان دولتی برآمده از قانون اساسی مشروطه متکی به حمايت ارتش بود، شورای انقلاب که متشکل از نيروهای ملی و روحانيون نزديک به آيت الله خمينی بود، مستظهر به پشتيبانی ميليون ها نفر از توده های مردم و کميته های انقلابی برآمده از تظاهرات و حرکت های مسلحانه بود. بختيار اميدوار بود که ارتش همچنان از دولت وی حمايت کند و به نظر می رسد که تا روز بيستم بهمن ماه اين حمايت همچنان ادامه داشت. ولی با شورش سربازان عليه افسران خود در پادگان های نظامی و نيروهای گارد شاهنشاهی، تشديد درگيری های مسلحانه ميان مردم با قوای دولتی، و همزمان بروز اختلاف گسترده در ميان امرای ارتش در خصوص انجام کودتا عليه دولت بختيار و انقلاب يا اعلام بی طرفی، آخرين نخست وزير شاه عملاً روز ۲۲ بهمن به پايان راه رسيد. در اين روز شورای فرماندهی نيروهای مسلح از سربازان خواست که به پادگان های خود بازگردند و به طور رسمی اعلام بی طرفی کرد. به دنبال انتشار اين خبر از راديو، آخرين سنگرهای رژيم سلطنتی فرو ريخت و عصر روز ۲۲ بهمن، شاپور بختيار ناچار شد تا کاخ نخست وزيری را ترک کند و به دانشکده افسری برود تا با هلی کوپتر عازم مخفی گاه خود شود. به اين ترتيب طومار دولت ۳۷ روزه وی درهم پيچيده شد و دوران تازه ای در حيات سياسی اين سياستمدار ايرانی آغاز شد.
هر پژوهشگری زندگانی سياسی دکتر شاپور بختيار را بسته به اينکه چه رويدادی از رويدادهای مهم آن را میخواهد موضوع اصلی يا محور پژوهش خود قرار دهد و در پی فهم چه کنش مهم سياسی يا تصميم سرنوشتساز تاريخی اوست، دوره بندی می کند.هر پژوهشگری زندگانی سياسی دکتر شاپور بختيار را بسته به اينکه چه رويدادی از رويدادهای مهم آن را میخواهد موضوع اصلی يا محور پژوهش خود قرار دهد و در پی فهم چه کنش مهم سياسی يا تصميم سرنوشتساز تاريخی اوست، دوره بندی می کند. اگر بر اين اعتقاد باشيم که پذيرش نخستوزيری در گرماگرم انقلاب چرخشگاهی در زندگانی سياسی او بود، پس می توانيم زندگانی سياسی او را به دو دورۀ مشخص تقسيم کنيم: دوره پيش از نخست وزيری اش و دوره پس از آن. پذيرش نخست وزيری محمدرضاشاه (۱۶ دیماه ۱۳۵۷)، در زمانی که پايههای رژيم او يکی پس از ديگری فرو می ريخت وهمه برای برچيده شدن آن روزشماری میکردند، تصميم شگفت انگيزی بود که بسياری از ناظران سياسی آن زمان و حتی بسياری از ياران نزديک بختيار از فهم آن درمانده بودند. در زمانی که آن رژيم اعتماد به نفس خود را بهکل از دست داده بود و هيچ اميدی به آيندهاش نداشت، در زمانی که پشتيبانان جهانیاش زير پايش را خالی کرده بودند و کارگزارانش میگريختند يا به زندگی زيرزمينی روی میآوردند و بعضیهاشان حتی به انقلاب میپيوستند، چه انگيزه نيرومندی يا چه ايده استواری شاپور بختيار را به چنان تصميم سرنوشتساز واداشت؟ روشن است که شاپور بختيار نتوانست مسير رويدادها را در آن بزنگاه تاريخی، چنان که آرزو میکرد، عوض کند. اما کنش تاريخی او با گذشت زمان معنايی يافت و در ذهنيت تاريخی دانشآموختگان و طبقه متوسط شهری پرسشهايی برانگيخت که از ارادۀ خود بختيار يا هرکس ديگری بيرون بود. شايد درست اين باشد که بگوييم زمان، معنايی به آن کنش تاريخی داد که کسی در آن روزگار - حتی خود بختيار - نمیتوانست پيشبينی کند. اين معنا پيچيدهتر از آن است که بتوان آن را با جنبههايی از شخصيت سياسی بختيار يا تنها با انديشههای سياسی او توضيح داد. اگر پذيرش نخستوزيری را در گرماگرم انقلاب، کنشی تاريخی يا تصميمی سرنوشتساز میناميم، با توجه به همين معنای پيچيده است که زمان به آن کنش يا تصميم داده است. برای بازنمودن اين معنا، نه تنها بايد به بازسازی اوضاع و احوالی پرداخت که بختيار در آن به نخستوزيری رسيد، بلکه بايد پويندگی ذهنيت جامعه ايرانی را نيز در سی و چند سال پس از انقلاب پيگيری و بررسی کرد. بايد ديد جامعۀ شهری ايران، که پس از انقلاب گسترشی بیسابقه يافته، چه پرسشهای اساسی درباره اکنون و آينده اش مطرح میکند و بر اين پايه چگونه، خودآگاه و ناخودآگاه، به آن بزنگاه تاريخی مینگرد و آن کنش بختيار را، جدا از سرانجام تراژيک خود او، میسنجد. کسانی هنوز معتقدند که بختيار از روی جاه طلبی و ساده نگری سياسی به پذيرش نخست وزيری شاه در آن بزنگاه تاريخی تن داد. اينان نمیدانند بختيار در نخستين پيامی که به وسيله جمشيد آموزگار برای درآمدن کشور از بحران به شاه فرستاده بود، خواهان واگذاری دولت به جبهه ملی بود نه شخص خود. در آغاز، به گفته جمشيد آموزگار، پيشنهاد بختيار برای نخست وزيری اللهيار صالح بود. اين پيشنهاد بايد به تایید ديگر اعضای جبهه ملی نيز میرسيد. اما درست هنگامی که بختيار در پی فراهم آوردن مقدمات چنين تاییدی بود، دره ای گذرناپذير ميان او و ياران قديمش دهان گشوده بود. میگوييم جدا از سرانجام تراژيک خود او، زيرا آن سرانجام، در واقع، پايانی بود که انقلابيان اسلامی میخواستند به فعليت ارزشهای اخلاقی و سياسی آن کنش تاريخی بدهند. به عبارت بهتر، آن سرانجام تراژيک، واکنش انقلابيان اسلامی به آن معنايی بود که ذهنيت جامعه پس از ده - دوازده سال تجربه تلخ انقلاب رفته رفته به آن کنش تاريخی میداد و بختيار را به درستی تجسم آن معنا میپنداشت بیآنکه از چند و چون فعاليتهای او در خارج آگاهی درستی داشته باشد. چنين بود که رهبران جمهوری اسلامی کمر به قتل او بستند، زيرا در وجود او خطری بالقوه میديدند که هستی آنان را تهديد میکرد. ممکن است برخی از ياران شاپور بختيار اين دورهبندی زندگانی سياسی او را نپذيرند. زيرا آنان، کشتن بختيار را بيش از هر چيز نتيجه فعاليتهای او در خارج میدانند. بر کسی پوشيده نيست که بختيار تا لحظه کشته شدنش بر مبانی انديشههای سياسیاش پافشاری کرد. اما کوششهای او در خارج اثری سر راست در اوضاع و احوال داخل ايران نمیگذاشت. گويا تشکيلاتی هم که در خارج درست کرده بود، تشکيلاتی بی در وپيکر بود که آن را از نظر سياسی ناکارآمد میکرد. البته گروهی از مردان و زنان فرهيخته و بیآلايش نيز در خارج به او پيوسته بودند و تا پايان زندگانیاش به او و راه او وفادار ماندند. تاکنون در نوشتههايی از همراهان بختيار گوشههايی از فضای حاکم بر آن تشکيلات آمده است. اکنون که آن تشکيلات برچيده شده، چه خوب میبود اگر يکی از همراهان بختيار همت میکرد و گزارشی سودمند نه از اشخاص معين، بلکه از گردش امور در آن تشکيلات مینوشت و در دسترس ايرانيان قرار میداد و با اين کار راه بررسی اين دوره از زندگانی سياسی شاپور بختيار را برای پژوهشگران هموارمیکرد. درباره دوره اول زندگانی سياسی او حميد شوکت، نويسنده کتاب «در تيررس حادثه: زندگی سياسی قوام السلطنه»، پژوهش دامنهداری را با پشتيبانی يکی از دوستداران وفادار بختيار آغاز کرده است که اميدواريم هرچه زودتر به انجام برسد تا بختيار در جايگاه سزاوارش در تاريخ معاصر ايران بنشيند و به معنای واقعی کلمه به شخصيت (پرسوناژ) تاريخی تبديل شود. تا زمانی که اين کار انجام نگرفته است، نظرپردازیهای ضد و نقيض در بارۀ کارنامه سياسی او ادامه خواهد داشت و او را از تبديل شدن به شخصيت تاريخی بازخواهد داشت. زيرا شخصيت تاريخی، در اصل، مجموعهای است از کنشها و رويدادها و ايدههای برچيده و گروهبندی شده و سنجيده و سازمان يافته به دست مورخ. گفتيم بختيار تا پايان زندگانی اش بر مبانی انديشههای سياسیاش پافشاری میکرد. تا چه اندازه در عمل توانسته بود در سراسر زندگانیاش به آن مبانی وفادار بماند؟ بايد گفت که پاسخ به اين پرسش را تا زمانی که پژوهشی جدی با روش علمی درباره جزئيات زندگانی سياسی او انجام نگرفته است، نمیتوان داد. اين را هم بايد افزود که پس از تجربه انقلاب، بختيار در آن مبانی اصلاحاتی کرد. پژوهشگر زندگانی سياسی او بايد داوریهای دوست و دشمن بختيار را در بارۀ کارنامه سياسی وی از صافی سنجش انتقادی بگذارند تا آيندگان بتوانند جايگاه واقعی او را در تاريخ معاصر کشور بشناسند. در مرکز اين داوریها بهطبع پذيرش نخستوزيری يعنی همان کنش تاريخی يا تصميم سرنوشتساز او قرار دارد. کسانی هنوز معتقدند که بختيار از روی جاه طلبی و ساده نگری سياسی به پذيرش نخست وزيری شاه در آن بزنگاه تاريخی تن داد. اينان نمیدانند بختيار در نخستين پيامی که به وسيله جمشيد آموزگار برای درآمدن کشور از بحران به شاه فرستاده بود، خواهان واگذاری دولت به جبهه ملی بود نه شخص خود. در آغاز، به گفته جمشيد آموزگار، پيشنهاد بختيار برای نخست وزيری اللهيار صالح بود. اين پيشنهاد بايد به تایید ديگر اعضای جبهه ملی نيز میرسيد. اما درست هنگامی که بختيار در پی فراهم آوردن مقدمات چنين تاییدی بود، دره ای گذرناپذير ميان او و ياران قديمش دهان گشوده بود. بختيار در زندگينامه کوتاهی که پس از انقلاب نوشته است، میگويد: شاه هنگامی به پذيرش خواستههای ما گراييد که ديگر بسی دير شده بود. اما بر کسی پوشيده نيست که او در تمام دوره نخست وزيری اش، که سی و هفت روز طول کشيد، بر اين گمان بود که میتواند آتش انقلاب را با گفتارهای اميدبخش و اصلاحات بنيادی فرونشاند و از افتادن کشور به دست روحانيان قدرت طلب سياست پيشه و نيروهای انقلابی مذهبی جلوگيری کند. بختيار در همان نوشته کوتاه شاه را متهم می کند که به رغم برخورداری از آرامش بينالمللی و امکانات فراوان مالی، فرصت گرانبهای تاريخی را از دست داد و با بیپروايی به قانون اساسی، کشور را به سقوط کشانيد و به سرنوشتی شوم دچار کرد. در همان جا شروط پذيرش نخست وزيری را نيز برمیشمارد که اساسی ترينشان اينها بودند: آزادی همه زندانيان سياسی، برچيدن ساواک، واگذاری بنياد پهلوی به دولت، انحلال کميسيون شاهنشاهی و واگذاری تکاليف آن به دادگستری و از همه مهمتر، رفتن شاه از ايران. اين شرط ها، به گفته او، خواستههای همه ملت ايران بود که در مدت يک ماه نخست وزيریاش واقعيت يافت اما آيتالله خمينی با همۀ کوششهای او (يعنی شاپور بختيار) برای تدوين برنامهای معقول و سالم با وی کنار نيامد وبا برنامهای تخريبی - باز به گفته بختيار- با همکاری چند تن از بازماندگان خشکانديش دکتر محمد مصدق قدم در ميدان نهاد. کسی تاکنون نتوانسته است اين سخنان را با دلايل استوار تاريخی رد کند. بختيار مخالف سرسخت خودکامگی شاه و بی اعتنايی او به قانون اساسی بود. در زمان شاه بارها به زندانمحکوم شده بود که برخی از آنها زندانهای چندينساله بودند. پدرش را رضاشاه در سال ۱۳۱۳ همراه با چند تن از سران بختياری اعدام کرده بود. بنابراين، بختيار ارادتی به خاندان پهلوی نداشت. آنچه او را به آن تصميم تاريخی واداشته بود، دلبستگیاش به کشور و مردم بود. ميهندوستیاش ربطی به ناسيوناليسم عظمتطلبانهای که کشور را به پرتگاه سقوط کشاند نداشت. در زمانی که شاپور بختيار در فرانسه به صف مبارزان ضدفاشيست پيوست، بسياری از روشنفکران ايرانی زير تاثیر ايدههای فاشيستی بودند و سبيل هيتلری میگذاشتند. او در زندگينامه کوتاه خود مینويسد که پس از جنگ داخلی اسپانيا با گروهی از همباورانش در تظاهرات و زدوخوردهايی که به سود جمهوریخواهان اسپانيا انجام میگرفت، شرکت میکرد. بد نيست اين جهتگيری سياسی او را با گرايشهای گروهی ازدانشجويان ايرانی مقايسه کنيم که دههای پيش از آن، در برلن به سود نازیها در زدوخوردهای خيابانی شرکت میکردند. برخی از آنان در دوره رضاشاه به مقامهای بالای دولتی رسيدند. بختيار درگير شدن جنگ جهانی دوم را تولد سياسی خود میداند و مینويسد که از آن پس بستر حرکت انديشه سياسیاش روشن و استوار باقی ماند. گوهر انديشه سياسیاش نيز آزادی بود. آزادی انسان! زيرا انسان را به ذات خواهان و دوستدار آزادی میدانست و نيکبختیاش را همچون ديگر نيازهای طبيعیاش وابسته به آزادی میشمرد. ---------------------------------------------------------- این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
گزارشها از ایران حاکی است که آتشسوزی در پلدختر استان لرستان پس از بیش از ۵۰ ساعت، ظهر جمعه مهار شد. فرماندار شهرستان پلدختر با تایید این که مهار آتش در جنگلهای شمال و جنوب این شهر، ظهر جمعه به پایان رسید افزود:نیروهای امداد هنوز در این منطقه در آمادهباش هستند در این آتشسوزی که مسئولان آن را «بی سابقه ترین» توصیف کرده بودند، بیش از ۵۰۰ هکتار از جنگل های بلوط منطقه طعمۀ آتش شد.
در رقابتهای کشتی آزاد و فرنگی نوجوانان آسیا به میزبانی تایلند رضا خدری در وزن ۴۶ کیلوگرم، پیام بویری در ۶۳ کیلو و علی شریفی در ۶۹ کیلو صاحب مدال طلا شدند. در پایان مسابقات کشتی فرنگی، ایران موفق به کسب ۳ مدال طلا، ۴ نقره و ۲ برنز شد.در رقابتهای کشتی آزاد و فرنگی نوجوانان آسیا به میزبانی تایلند رضا خدری در وزن ۴۶ کیلوگرم، پیام بویری در ۶۳ کیلو و علی شریفی در ۶۹ کیلو صاحب مدال طلا شدند. در پایان مسابقات کشتی فرنگی، ایران موفق به کسب ۳ مدال طلا، ۴ نقره و ۲ برنز شد. اما در ردهبندی تیمی، قرقیزستان ۸۷ امتیاز گرفت و ایران در فاصله یک امتیازی این تیم، با ۸۶ امتیاز نایب قهرمان شد. هندوستان نیز در رده سوم قرار گرفت. نزول تیمهایی مثل ژاپن، کره جنوبی و ازبکستان از نکات جالب این دوره از رقابتها بود. در حاشیه این رقابتها، پژمان پشتام در ۵۸ کیلو که رقابت او با حریف اهل کره جنوبی با جنجال داوری همراه بود، از این فرنگیکار شکست خورد. اعتراض ایران بینتیجه ماند تا او تنها نماینده ایران باشد که نتوانست صاحب مدال شود. اشکهای محمد پیامنی و رامین طاهری بعد از آن چه «ناداوری در این رقابتها» عنوان کردند، حتی تا روی سکو و هنگام کسب مدال نیز ادامه داشت و تماشاگران حاضر در سالن را تحت تاثیر قرار داده بود. خلیل رشید محمدزاده، سرمربی تیم ایران، درباره مسائل داوری این رقابتها گفت: «واضح است که کنفدراسیون کشتی آسیا دوست ندارد ایران در تمامی اوزان به فینال برسد و مدال طلای تمامی اوزان را از آن خود کند. پس این طبیعی است که ما در چند دیدار با ناداوری و اعمال نفوذ کرهایها روبهرو شویم.» محمدزاده در عین حال گفت که تیمی که در این رقابتها به میدان رفت نیمی از توان واقعی ما بود. مطمئنا در رقابتهای جهانی به میزبانی مجارستان با تمام توان به روی تشک خواهیم رفت. فینال ۵۳ ثانیهای رضا خدری در دیدار نهایی رو در روی حریفی از قرقیزستان قرار گرفت. خدری ۵-۰ به برتری دست یافت تا نخستین مدال طلای کشتی فرنگی ایران را به دست آورد. نماینده طلایی ایران پیش از غلبه بر کادیر کولوف، در مرحله مقدماتی بر فرنگیکارانی از از کره جنوبی و هندوستان غلبه کرده بود. پیام بویری اما از برترین فرنگیکاران حاضر در رقابتها بود. او کشتیگیرانی از کره جنوبی و قزقیزستان را مغلوب کرد تا راهی فینال شود. بویری در دیدار پایانی، یوگیش از هندوستان را در ۵۳ ثانیه ضربهفنی کرد و طلا گرفت. علی شریفی با پیروزی مقابل رقبای اهل تایلند، قزاقستان و هندوستان به فینال راه یافت و روبهروی حریف ترکمنستانی قرار گرفت. شریفی در تایم اول یک بر صفر پیروز شد، اما در تایم دوم با حساب یک بر یک نتیجه را به حریف واگذار کرد. نماینده ایران در تایم سوم و در یک کشتی حساس، ۱-۰ آمانلی آتایف را شکست داد و صاحب گردنآویز طلا شد. نتایج سایر فرنگیکارها محمد پیامنی در فینال ۴۲ کیلوگرم مقابل کازابایف از ازبکستان شکست خورد و به مدال نقره رسید. علی ارسلان در فینال ۵۰ کیلو به میرامباک آیناگولوف از قزقیزستان باخت و نقره گرفت. رامین طاهری در ۵۴ کیلو که کشتیگیرانی از تایوان، قزاقستان و ژاپن را شکست داده بود، در فینال با حریف قرقیزستانی رو در رو شد. وبسایت فدراسیون کشتی ایران برتری نماینده قرقیزستان در این مسابقه را حاصل ناداوری دانسته است. مسعود مرادی در ۷۶ کیلو موفق شد حریف اهل سوریه را از پیش رو بردارد. در مقابل نماینده ازبکستان شکست خورد و با فینالیست شدن حریف، به گروه بازندهها رفت. در دیدار ردهبندی حریف قزاقستانی را ضربهفنی کرد تا به مدال برنز برسد. در ۸۵ کیلو امیرحسین خانپور ابتدا مقابل رقیب تاجیکستانی به پیروزی رسید و راهی نیمهنهایی شد. در نیمهنهایی به مصاف کشتیگیر هند رفت و ۱۳-۱ برنده شد. اما در دیدار پایانی مقابل حریف قرقیزستانی شکست خورد و به مدال نقره دست یافت. در ۱۰۰ کیلو آرش عرب که حریف اهل کره جنوبی را شکست داده بود، در نیمهنهایی از نماینده هندوستان شکست خورد. او در دیدار ردهبندی حریف قزاقستانی را برد تا روی سکوی سوم این وزن قرار بگیرد.
در حالی که شورشیان لیبی روز جمعه گفتند که خمیس قذافی، جوانترین پسر رهبر لیبی، به همراه ۳۱ تن دیگر در جریان حمله ناتو به شهر زلیتن، واقع در غرب این کشور، کشته شده است دولت لیبی این امر را تکذیب میکند.در حالی که شورشیان لیبی روز جمعه گفتند که خَمیس قذافی، جوانترین پسر رهبر لیبی، به همراه ۳۱ تن دیگر در جریان حمله ناتو به شهر زلیتن، واقع در غرب این کشور، کشته شده، دولت لیبی این امر را تکذیب میکند. محمد زواوی، از سخنگویان نظامی شورشیان، به خبرگزاریها گفت که «عملیات جاسوسی که در میان صفوف قذافی انجام شده و پیامهای رادیویی شنود شده» نشان میدهد که خمیس قذافی در این حملات کشته شده است. اما روز جمعه موسی ابراهیم، سخنگوی دولت لیبی، با تکذیب این گزارش به خبرنگاران گفت: «خبر کشته شدن خمیس به دنبال حمله هوایی ناتو دروغی بسیار کثیف است تا قتل غیرنظامیان در این شهر آرام را تحتالشعاع قرار دهند.» در همین حال یک مقام سازمان ناتو در مقر فرماندهی این سازمان در ناپل ایتالیا شلیک هواپیماهای جنگی ناتو به دو هدف در زلیتن طی شب گذشته را تأیید کرد، اما در مورد گزارشهای مربوط به کشته شدن خمیس قذافی اظهار نظری نکرد. خمیس قذافی، ۲۸ساله، که در یک آکادمی نظامی روسی آموزش دیده است فرماندهی یکی از نیرومندترین یگانهای رزمی رژیم قذافی به نام «تیپ خمیس» را برعهده دارد. اعضای ارشد نیروهای شورشی میگویند که «کشته شدن» خمیس قذافی ضربه بزرگی برای جبهه قذافی و «یک پیروزی برای مخالفان دولت لیبی» به شمار میآید. حملههای هوایی ناتو به زلیتن چند ساعت پس از آن رخ داد که مأموران حکومتی قذافی روزنامهنگاران را برای بازدید به مرکز شهر زلیتن بردند تا بدین وسیله ادعاهای شورشیان مبنی بر این که این شهر مورد حمله قرار دارد را رد کنند. زلیتن از شهرهای استراتژیک در مسیر ساحلی منتهی به طرابلس، پایتخت لیبی، است و نیروهای مسلح مخالف قذافی که در مصراته، در ۶۰ کیلومتری شرق زلیتن، مستقر هستند این هفته اعلام کردند که توانستهاند کنترل سه محله زلیتن را بهدست بگیرند. دولت لیبی فوراً این گفته شورشیان را تکذیب کرد. در همین حال بامداد جمعه تلویزیون دولتی لیبی اعلام کرد که هواپیماهای جنگی ناتو در ساعات اولیه این روز اقدام به بمباران طرابلس، پایتخت این کشور، کردهاند. روز پنجشنبه وزیر خارجه فرانسه موضوع گرفتار شدن عملیات هوایی ناتو در لیبی در روندی بدون پیشرفت را رد، اما اذعان کرد که «سازمان ناتو درجه مقاومت معمر قذافی را دست کم گرفته بود». به گزارش خبرگزاری فرانسه، الن ژوپه در مصاحبهای تلویزیونی گفت: «کسی نگفته بود که این جنگی با پیروزی برقآسا خواهد بود؛ ما احتمال ایستادگی نیروهای قذافی را دست کم گرفتیم، ولی اینطور نیست که در لیبی گرفتار شده باشیم.» حملات هوایی کشورهای غربی به نیروهای وفادار به معمر قذافی از اواخر اسفندماه سال گذشته خورشیدی آغاز شده و همچنان ادامه دارد و از سوی دیگر مخالفان مسلح رهبر لیبی که کنترل بخش شرقی این کشور را در اختیار دارند، با استفاده از پشتیبانی هوایی ناتو همچنان به نبرد خود با نیروهای وفادار به معمر قذافی ادامه میدهند.
شهرهای مختلف سوریه، با وجود سرکوبی خونین روزهای گذشته، امروز نیز شاهد تظاهرات گستردۀ مخالفان حکومت بشار اسد بود. گزارش ها حاکی است که در تیراندازی نیروهای دولتی بسوی تظاهر کنندگان، چهار نفر در حومۀ دمشق کشته شده اند. فعالان سوری، از طریق اینترنت و سایت های اجتماعی، مردم را، برای این اولین جمعه ماه رمضان، به حضور گسترده در خیابان ها فراخوانده بودند. دمشق، پایتخت سوریه، تا استان درعا در جنوب و استان دیر الزور در شرق و شهر قَمیشلی در شمال و حمص در مرکز سوریه امروز صحنه تظاهرات گسترده بودند.
ترکیه از سازمان کنفرانس اسلامی خواست برای کمک به قحطی زدگان شاخ آفریقا اجلاسی اضطراری تشکیل دهد. احمد داود اغلو وزیر خارجه ترکیه گفت: سازمان کنفرانس اسلامی کمک رسانی به ۴۰ هزار نفر را در منطقه ای در نزدیکی موگادیشو، پایتخت سومالی، بزودی آغاز می کند. سازمان ملل متحد دو منطقه را در جنوب سومالی رسما « قحطی زده » اعلام کرده است. حدود ۱۲ میلیون نفر، در اثر خشکسالی که در ۶۰ سال گذشته در این مناطق بیسابقه بوده است، با گرسنگی دست به گریبانند و ده ها هزار نفر تابحال از گرسنگی جان باخته اند. بخش هایی از کنیا، اوگاندا، اتیوپی و جیبوتی نیز دچار خشکسالی کم سابقه ای هستند.
دولت معمر قذافی در لیبی، کشته شدن یکی از پسران او را تکذیب کرد. شورشیان لیبی گفته بودند که در بمباران دیشب شهر«زلیتن» توسط هواپیماهای ناتو، یکی از پسران معمر قذافی به نام خَمیس قذافی و بیش از سی نفر دیگر کشته شده اند. خمیس قذافی فرماندۀ یک واحد ده هزار نفری است که از نظر تحلیلگران، یکی از قوی ترین ترین و کارآمدترین بخش های دستگاه امنیتی لیبی بشمار می رود. یک سخنگوی ناتو گفت: این سازمان قادر به تایید یا تکذیب کشته شدن خمیس قذافی نیست زیرا در محل نیرو ندارد اما می کوشد در این مورد اطلاعاتی بدست آورد.
کارگران شرکت آهنگری تراکتورسازی تبريز، بزرگترين کارخانه فورچ خاورميانه در پی عدم توجه به خواسته های آنان از ۱۰ روز قبل دست به اعتصاب عمومی زده و از مسئولين خواستار رسيدگی به آن شده اند. کارگران شرکت آهنگری تراکتورسازی تبريز، بزرگترين کارخانه فورچ خاورميانه در پی عدم توجه به خواسته های آنان از ۱۰ روز قبل دست به اعتصاب عمومی زده و از مسئولين خواستار رسيدگی به آن شده اند. گزارشها حاکی است که پاسخ مسئولين به اعتصاب ۸۰۰ کارگر اين شرکت، تاکنون فقط دستگيری تعدادی از اعتصاب کنندگان و تهديد به اخراج آنها بوده است. اعتراضات کارگری از تيرماه بصورت نامنظم شروع شده و از اول مرداد ماه بعد از چندين بار وعده مسئولين و عدم رسيدگی به مطالبات کارگران به اعتصاب کل کارگران اين واحد توليدی منجر شد. اين، دومين اعتصاب بزرگ کارگری طی شش ماه گذشته در تبريز است. اعتصاب يازده روزه ۱۸۰۰ کارگر پيمانی مجتمع پتروشيمی تبريز در اسفندماه سال ۸۹ منجر به رسيدگی به مطالبات آنها برای حذف پيمانکار و قرارداد مستقيم کاری با اين واحد توليدی و نيز برخورداری از حقوق و مزايای کارگران رسمی شده بود. خبرگزاری ايلنا گزارش داده است که رضا رحمانی، نائب رئيس مجلس و نماينده تبريز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی ظهر روز پنج شنبه در جمع کارگران شرکت آهنگری تراکتورسازی تبريز حاضر شده و با قول پيگيری مطالبات آنها، خواسته است که به اعتصاب پايان دهند. رحمانی در سخنرانی برای کارگران اعتصاب کننده گفته است که تبريز يکی از «قطب های بزرگ صنعتی کشور» است و موفقيت و پيشرفت تبريز در اين عرصه به واسطه وجود نيروی انسانی تلاشگر و کارگران «وفادار» بوده است. وی توضيحی در مورد مصاديق و الزامات «وفاداری» نداده است، اما تاکيد کرده است که «واگذاری اين کارخانه در قالب سياست های اصل ۴۴ بوده، قانون به طور شفاف همه چيز را مشخص کرده و بايد تابع آن باشيم و همه مکلف به تبعيت از فرامين رهبری در حفظ اشتغال هستيم.» با توجه به واگذاری چند ساله اين شرکت به بخش خصوصی، کارگران کارخانه آهنگری خواستار زير پوشش قرار گرفتن آن زير نظر مجتمع تراکتورسازی ايران همچون گذشته هستند. دولت تاکنون سهام بلوک های شرکت آهنگری تراکتورسازی تبريز را در چندين نوبت بر اساس اصل ۴۴ (خصوصی سازی شرکتهای دولتی) در بورس واگذار کرده است. کارگران اين شرکت با ليست کردن مطالبات خود در ۱۱ بند، نظير پرداخت به موقع حق بيمه کارگران، محسوب کردن شرايط سخت و زيان آور هنگام بازنشستگی، اضافه کردن مدت قرارداد کارگران و کارکنان قراردادی شرکت، پرداخت بهره وریهای معوقه، پرداخت کامل حقوق در پايان هر ماه دست از مسئولين و مديران اين شرکت خواسته بودند که به خواسته های آنها رسيدگی شود. اعتصاب ها و نارضايتی های جسته و گريخته کارگران اين شرکت از ماه گذشته شروع شده بود. دبيرخانه کارگر تبريز و دبير کارگروه حمايت از کارگران کميسيون حقوق بشر اسلامی منطقه هفت کشور در ۱۹ تيرماه در پی اوج گرفتن نارضايتی کارگران در گفتگو با تارنمای اينترنتی خانه کارگز تبريز گفته بود که، «در پی وعده مسئولان به عملی شدن خواستههای کارگران، کارکنان شرکت آهنگری تراکتورسازی ايران سر کار حاضر شده اند.» به گزارش سايت خانه کارگر تبريز، کريم صادقزاده گفته بود که در پی مشکلات کارگران شرکت آهنگری به دليل برخی از مسائل حاکم بر اين واحد توليدی و بهدنبال پيگيریهای انجام شده، کارگران اين واحد توليدی با طرح خواستههای خود در ۱۱ بند و قول مساعد مسئولان برای تحقق آن بر سرکار خود بازگشته اند. خبرگزاری ايسنا نيز هفته گذشته از پايان اعتصاب کارگران اين شرکت خبر داد، اما اعتصاب کارگران ادامه يافت. کریم صادقزاده با اشاره به اينکه مسائل شرکت آهنگری «مسبوق به سابقه» بوده است، افزود: خوشبختانه با پيگيریهای انجام شده و حضور تنی چند از کارشناسان سازمان کار و امور اجتماعی آذربايجان شرقی و فرمانداری تبريز و آمادگی آنان برای تحقق و پيگيری خواستههای کارگران، سبب شد تا آرامش به اين واحد توليدی برگردد.
با وجود این که طبق قراری میان شرکتهای ملی نفت ایران و چین، قرار بود این کشور در ازای کمک به بازسازی و ساخت پالایشگاه در ایران، نفت از ایران خریداری کند، گزارشها حاکی است چین بدون انجام تعهد مذکور، هماینک روزانه ۹۰ هزار بشکه نفت بسیار سبک از ایران وارد میکند.با وجود این که طبق قراری میان شرکتهای ملی نفت ایران و چین، شرکت چینی «ساینوپــِک» قرار بوده است در ازای کمک به بازسازی و ساخت پالایشگاه در ایران، نفت از ایران خریداری کند، گزارشها حاکی است این شرکت بدون انجام تعهد مذکور، هماینک روزانه ۹۰ هزار بشکه نفت بسیار سبک از ایران وارد میکند. خبرگزاری رویترز روز جمعه در گزارشی به نقل از «منابع صنعتی که ارتباط مستقیمی با قرارداد دارند» نوشت که با این حساب حجم سالانه واردات نفت بسیار سبک ساینوپک از ایران نسبت به گزارشهای قبل ۴۰ درصد افزایش را نشان میدهد. به گفته این منابع، برپایه قراردادی هفتساله شرکت چینی ساینوپک قرار بود درآمدهای حاصل از میعاناتی که از میدان گازی پارس جنوبی وارد میکند را صرف بهبود وضعیت پالایشگاههای اراک، اصفهان و آبادان و ساخت یک یا دو پالایشگاه جدید کند. اما بنا بر این گزارش، شرکتهای ملی نفت ایران و چین شش ماه پس از آغاز ارسال میعانات به پالایشگاههای چین، هنوز بخش پالایشگاهی قرارداد را نهایی نکردهاند. منبعی که رویترز از آن نقل میکند به این خبرگزاری گفته است که «نمیدانیم مشکل قسمت مربوط به پالایشگاههای ایران در این قرارداد کجاست، اما هر دو بخش قرارداد قرار بود همزمان اجرا شوند.» رویترز گزارش میدهد که مقامهای شرکت ساینوپک از اظهار نظر در مورد این خبر خودداری میکنند. نفت بسیار سبک که این شرکت چینی هماینک از ایران وارد میکند و ارزش آن به سه میلیارد دلار در سال میرسد، از بهترین مواد اولیه برای تولید مواد پتروشیمی است. میعانات هیدروکربوری پارس جنوبی که ایران به چین صادر کرده ۱۶ درصد از مجموع واردات نفت خام چین از ایران را تشکیل میدهد و این باعث شده تا واردات نفتی چین از ایران بین ماههای ژانویه و ژوئن به ۵۴۰ هزار بشکه در روز افزایش یابد. ایران که پنجمین صادرکننده نفت خام در جهان است همچنان برای بیش از یکسوم از مصرف داخلی خود نیازمند وارد کردن فرآوردههای پالایشگاهی است و مقامهای ایرانی بارها از تقویت بخش پالایشی کشور سخن گفتهاند. در همین حال در پی تحریم فروش بنزین از جانب آمریکا به ایران، دولت محمود احمدینژاد اعلام کرد که با تغییر کاربرد پالایشگاههای پتروشیمی برای تولید بنزین، به خودکفایی رسیده است. اما عسگر جلالیان، از اعضای کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، تولید بنزین در پالایشگاههای پتروشیمی ایران را غیر استاندارد خوانده و گفته است که این نحوه تولید بنزین، نه تنها هزینه بالاتری دارد، بلکه برای مصرفکنندگان در صورت تماس با آن خطرناک و سرطانزاست. چین که یکی از شرکای تجاری عمده ایران به شمار میآید و از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز هست پیشتر اعلام کرده بود از تحریمهای شورای امنیت علیه ایران به شرطی حمایت میکند که این تحریمها شامل بخش انرژی ایران نشود. با این وجود سال گذشته به دنبال توسعه روابط شرکتهای نفتی چین با شرکتهای آمریکایی و ورود آنها به بخش انرژی ایالات متحده، دولت چین به شرکتهای نفتی این کشور دستور داد که از میزان همکاریهای خود با جمهوری اسلامی ایران بکاهند.
فعالان سوری مردم را برای اولین جمعه ماه رمضان به تظاهرات گسترده علیه حکومت بشار اسد فراخوانده اند. این فراخوان ها عمدتا بر روی اینترنت و سایت های اجتماعی مانند فیس بوک منتشر شده است. نیروهای دولتی سوریه، در آستانه ماه رمضان، شدت سرکوب را بسیار افزایش دادند. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، دیروز پنجشنبه، در کنفرانس خبری مشترکی با نخست وزیر کانادا، رژیم بشار اسد را به کشتن بیش از دوهزار نفر ازمعترضین متهم کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، آتش سوزی در خط لولۀ نفت «قلعه نار» به اهواز، پس از ده ساعت مهار شد. خط لولۀ «قلعه نار» به اهواز، در ساعت یک و نیم بامداد جمعه امروز به دلایل نامشخص منفجر شد. این خط لوله، که یکی از بزرگترین خط لوله های انتقال نفت ایران است،نفت چاه های منطقۀ « قلعه نار» استان لرستان را به تاسیسات بهره برداری شرکت نفت و گاز کارون درمنطقه اهواز منتقل می کند. به گفته مقامات ایران، تحقیقات در مورد دلیل این انفجار جریان دارد. هفته گذشته نیز خط لولۀ صادرات گاز ایران به ترکیه منفجر شده بود. مقامات ایرانی آن انفجار را به گروهای تروریستی نسبت داده بودند.
«من اول انسانم، بعد ايرانيم و بعد مسلمانم». اين سخنانی بود که دکتر شاپور بختيار کمتر از يک سال پس از انقلابی که به حکومت سی و هفت روزه او پايان داد در تظاهراتی در هايد پارک لندن برای چند هزار ايرانی بر زبان آورد. اگر چه اين سخنان آن گونه که از متن نوار سخنرانی بر می آيد با غريو شادی و تاييد حاضرين مواجه شد، عنوان چنين سخنانی با فضای سياسی و اجتماعی آنروز ايران سازگاری نداشت.«من اول انسانم، بعد ايرانيم و بعد مسلمانم». اين سخنانی بود که دکتر شاپور بختيار کمتر از يک سال پس از انقلابی که به حکومت سی و هفت روزه او پايان داد در تظاهراتی در هايد پارک لندن برای چند هزار ايرانی بر زبان آورد. اگر چه اين سخنان آن گونه که از متن نوار سخنرانی بر می آيد با غريو شادی و تاييد حاضرين مواجه شد، عنوان چنين سخنانی با فضای سياسی و اجتماعی آنروز ايران سازگاری نداشت. در آن روزگار ايران تدريجا می رفت تا زير سيطره کامل جمهوری اسلامی و قانون ولايت مطلقه فقيه قرار گيرد، حکومتی که مزيت اول انسان را مسلمان بودن، آن هم از نوع شيعه دوازده امامی می دانست و با هر آنچه نشان از ايرانيت داشت ضديت می ورزيد. در مورد مفهوم انسان، جمهوری اسلامی نه تنها به حقوق بشر ارج نمی گذاشت، بلکه آن را با اعدام های شبانه سران نظامی و غير نظامی رژيم پيشين که برخی حتی ارتش را تسليم آنها کرده بودند، به زير پای لگد مال می کرد. عرصه اجتماعی ايران نيز به گونه ای بود که بخش بزرگی از جامعه و حتی بسياری از افراد غير مذهبی نيز دين گرا و يا متظاهر به آن شده بودند و مذهب و ملايان را چاره ی همه مشکلات اجتماعی می دانستند. در فضای آن روز، گفتن اين سخنان جرات می خواست و دکتر بختيار با قبول نخست وزيری در شرايط انقلابی نشان د اده بود که شهامت يکی از ويژگی های اوست. در اين نوشته، نگارنده نگرش خود را در باره جاذبه های رهبری سياسی دکتر بختيار در ارتباط با انسان، ايران و دين، با خوانندگان گرامی راديو فردا در ميان می گذارد. زیربنای فکری مبنای فکری دکتر بختيار همانگونه که خود گفته است، انسان و نيکبختی اوست. اين همان مبنای انديشه ی سياسی و اجتماعی «حزب ايران» است که بختيار هميشه عضو آن بود. مفهوم والای نيکبختی - يا شادی و شادکامی - انسان پيشينه ای بارز در تاريخ جنبش های آزاديخواهی و انساندوستی دارد. دکتر بختيار به روشنی مردم ايران را از «ديکتاتوری نعلين» بر حذر داشت و آن را به مراتب بدتر از ديکتاتوری فرسوده چکمه دانست. دکتر بختيار به ايرانيان هشدار داد که در صورت به قدرت رسيدن آيت الله خمينی و ملايان، آينده تاريکی در انتظار ايران است. آن دسته از مردم که از همان ابتدا از حکومت دينی برحذر بودند و شمار فزاينده ای از مردم که پس از استقرار حکومت دينی روبروز به ماهيت آن آشنا شدند، دورانديشی دکتر بختيار را به ياد دارند. اين توانايی دکتر بختيار در پيشگويی آينده مبدل به يکی از مهمترين جاذبه های او در نزد طرفدارانش گشت. نخستين بار اين مفهوم در ديباچه ی اعلاميه استقلال آمريکا (۱۷۷۶) بدين گونه آمده است: «ما اين حقيقت را بديهی می شماريم که همه انسانها مساوی آفريده شده اند و پروردگار در وجود هر انسانی حقوق مشخص و غير قابل سلب به وديعه گذارده است که سه موردش عبارتند از: زندگی، آزادی و پيگيری نيکبختی.» در ماده سوم اعلاميه جهانی حقوق بشر نيز نظير اين سه حق آمده است: «هر انسانی دارای حق زندگی، آزادی و امنيت شخصی است.» دکتر بختيار پايبندی به کرامت انسان را در برنامه ی دولت خود در دو بخش نمايان کرد. نخست کليه زندانيان سياسی را آزاد نمود و اعاده حيثيت و پرداخت غرامت به آنها را نيز جزو برنامه دولت آورده بود که مجالی برای اجرايشان باقی نماند. در بخش سياست خارجی، تعهد «بی قيد و شرط» از اعلاميه جهانی حقوق بشر را گنجانده بود: «سياست دولت ايران پشتيبانی بدون قيد و شرط از اصول منشور ملل متحد و اعلاميه جهانی حقوق بشر و ميثاق های مربوط ميباشد و در راه اجرای اين هدف در حفظ و حمايت از حقوق بشر و کمک به تحقق خواسته های مشروع مللی که در راه رهایی از قيد هرگونه استعمار يا آثار آن تلاش می کنند اهتمام خواهد نمود.» حايز اهميت است که آيت الله خمينی پيش و پس از به قدرت رسيدن هرگز اين چنين واضح و «بی قيد و شرط» نسبت به اعلاميه جهانی حقوق بشر تعهدی نشان نداد و در مقابل همواره در باره ی منافع اسلام سخن گفت. اهميت ديگر عبارت «من اول انسانم» در اين واقعيت است که انسان ايرانی دارای گوهر مشترک و همسان با همه انسانهای جهان است. با اين تاکيد، دکتر بختيار در کوران فاشيسم مذهبی و تنفر از بيگانگان که بوسيله آيت الله خمينی و يارانش بر ايران چنبره انداخته بود، پيوند مشترک انسان ايرانی با مردم جهان را گوشزد می کرد. اين جنبه به ويژه برای ايرانيانی که بر اثر انقلاب در شمار بی سابقه ميليونی ترک ميهن نموده و در گوشه کنار دنيا روزگار دشوار مهاجرت و يا تبعيد را سپری کرده اند، واقعيتی ملموس بوده است. اين مهاجران به ويژه در دهه تلخ اول انقلاب ژرفتر از هر کسی پی بردند که نيازمند مهمان نوازی انسان های کشورهايی هستند که حکومت آنها - مانند دولت بختيار– پشتيبان بی قيد و شرط اعلاميه جهانی حقوق بشر است. انسان مدرن جنبه ديگر اهميت «من اول انسانم» در ارتباط با مفهوم «انسان مدرن» در جامعه جهانی معاصر است. دکتر بختيار با تاکيد مطلق بر اهميت فرهنگ ملی، نسبت به سهم غرب در پيدايش مفهوم «انسان مدرن جهانی» آگاه و باورمند بود. او در سخنرانی هايد پارک در شهريور ۱۳۵۸ در اين باره چنين گفت: «آنچه را که ما از نظر فرهنگ ملی در اعصار و قرون داشته ايم، موجب مباهات ماست. و اگر ما اين هويت ملی را از دست بدهيم، همه چيز خود را از دست داده ايم. ما بايد تکنولوژی غرب را قبول بکنيم، پيروی بکنيم، ياد بگيريم، ولی فرهنگ ملی خود را هم با تمام قوا حفظ کنيم. آنچه که در مملکت ما می گذرد يک بازگشت به قرون وسطاست. اگر آنهايی که به تکنولوژی و فرهنگ غرب ايراد می گيرند، اگر اين افراد واقعا از اين فرهنگ و تکنولوژی بيزارند، بهتر اين بود که به جای گرفتن طياره و به ايران آمدن، سوار الاغ و اسب و استر می آمدند. در هر حال اگر که تمدن غرب، اگر آنچه را که در چهارصد سال گذشته، مخصوصا، بوقوع پيوسته ما نمی خواهيم، من در پشت اين حرف، در پشت اين فکر، يک توطئه استعماری کاملا روشن می بينم. ... مقصود اين است که ما به تکنولوژی غرب نزديک نشويم، مقصود اين است که ما بتوانيم با همان افکار چهارصد سال قبل در يک دنيايی منابع طبيعی خودمان را بدهيم و به هيچ صورت وقتی که اين منابع تمام شد جز مشتی فقير و بيچاره نمانيم. اين است که می گويند غرب بد است، غرب چنين است، نبايد به سبک غرب رفت.» اشاره دکتر بختيار به «چهارصد سال گذشته» که او با کلمه «مخصوصا» بر آن تاکيد می کند مربوط به دستاوردهای عصر رنسانس يا نوزايی در اروپا است. رنسانس به دوره ای از تحولات در جهان اطلاق می شود که طی آن غرب قوانين قرون وسطايی و عصر حاکميت کليسا را درهم نورديد و در پی آن عصر «جامعه و انسان مدرن» آغاز شد. دکتر بختيار خود نمونه ی يک انسان ايرانی مدرن بود. او نه تنها در زمره سرآمدان ادب و فرهنگ ايران، بلکه تحصيلکرده رشته حقوق در دانشگاه سوربن، آشنا با جامعه ی فرانسه و اروپا، سخنور ممتاز به زبان فرانسوی، آشنا با زبان های انگليسی، آلمانی و عربی و محشور با نويسندگان و کوشندگان سياسی برجسته جامعه ی فرانسه بود. بنابر اين ويژگی ها بود که برای هوادارانش بختيار يک رهبر مدرن و متعلق به قرن بيستم بود. اين ويژگی ها در متن حادثه ها و خبرهای ناگوار ده سال اول انقلاب برای ايرانيان مخالف نظام جمهوری اسلامی جلوه دار و تسلی بخش بود. در آن روزهای تيره گون، آبروريزی های بی پايان حکومت دينی با اجباری کردن حجاب و سرکوبی زنان، اجرای احکام دهشت آور سنگسار و قصاص، گروگانگيری، صدور فتوای قتل سلمان رشدی، و شعار بی پايان مرگ بر کشورهای ديگر، در کمال تاسف، لقب هايی نظير«تروريست» و «گروگانگير» را برای ملت ايران به بار آورد. در اين متن بود که دکتر بختيار مايه اميد و افتخار طرفداران و بخش قابل توجهی از ايرانيان گشت. دلبستگی دکتر بختيار به ايران به هيچ وجه کمتر از ارج گزاری وی به انسانيت نبود. او با توجه به درجه تحصيلات، تسلط بی همتا به زبان فرانسوی و بنابر شناخت و خدماتی که به جامعه فرانسه کرده بود و نيز داشتن همسر فرانسوی، می توانست زندگی آسوده ای را در فرانسه بسر آرد. اما خواست و سرنوشت وی بسته به عشق ميهن و رهبر سياسی برجسته آن دوران، دکتر محمد مصدق بود. او پس از خاتمه تحصيلات به ايران بازگشت و به زودی به عضويت حزب ايران در آمد و پيرو رهبر ملی و دموکرات ايران شد. خط مشی سياسی و استعدادش او را تا مقام معاونت وزارت کار در دولت دوم مصدق بالا برد. او همواره به دکتر مصدق به عنوان رهبر سياسی وفادار ماند و مصدق را جزو نادر سياستمداران برجسته ای می شناخت که وقتی لازم است، «نه» می گويند. واضح است که بيست و پنج سال بعد در هنگاميکه به جز چند استثنا مانند دکتر غلامحسين صديقی، همه ی رهبران سياسی در طيف مخالفان حکومت شاه به آيت الله خمينی «بله» گفتند، خود وی اين خصوصيت را با گفتن «نه» به نمايش عمومی گذارد. دکتر بختيار بر عقل و تعقل تاکيد داشت. و بدور از عقلانيت است که دکتر بختيار را مانند هر انسان و سياستمدار ديگری بدون ايراد و اشکال دانست. او شهامت آن را داشت که بنابر باورها و ارزش هايی که به آنها خو داشت برای ايران و احيای مشروطيت - و نه برای خاندان پهلوی - قبول مسووليت نمايد. در اين ميان دکتر بختيار نيز مانند ميليون ها ايرانی از صدمات شخصی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سياسی که بر اثر انفجار مهيب انقلابی که در ايران رخداد مبرا نبوده است. دکتر صديقی که همواره مورد احترام همه مليون و دانشگاهيان و حتی اکثر مخالفان سياسی بختيار بوده است، در آغاز نخست وزيری دکتر بختيار در باره ی ايران دوستی و شخصيت وی گفت (روزنامه اطلاعات، ۱۶ دی ماه): «دکتر بختيار آن طور که من می شناسم دارای دو ويژه گی عمده است که شخصيت او را از بسياری رهبران ملی ممتاز می کند. بختيار دارای آن چنان شجاعتی است که در اين شرايط در زمانی که همه به فکر قهرمان شدن و کسب وجاهتند پا به ميدان می گذارد. ويژه گی دوم او عشق و علاقه ای است که به ميهن دارد. علاقه او به استقلال ايران مسئله ای است که در طول ساليان دراز هرگز دچار تزلزل نشده است. و فکر می کنم در اين برهه از تاريخ اين پيروزی ملت است که آدمی مثل دکتر بختيار مامور تشکيل کابينه می شود و بار ديگر نام بی زوال دکتر مصدق رهبر نخستين انقلاب شرق عليه استعمار انگليس و عوامل و وابستگانش از دستگاه های ارتباطی که تا ديروز از اشاره به نام او وحشت داشتند عنوان می شود. بختيار اين شهامت را داشته که به ميدان بيايد و وظيفه ما و همه رهبران ملی کمک به اوست. بايد مملکت را نجات داد. صحبت سر شخص دکتر بختيار، جبهه ملی، يا بنده و شما و حتی اعليحضرت شاه نيست، بلکه بحث بر سر مملکتی است که وظيفه حفظ و صيانتش بر عهده ماست.» در همين زمينه، خانم شيرين سميعی، نويسنده و عروس سابق خانواده دکتر مصدق چنين در باره بختيار می نويسد (سبک نوشتن نويسنده خطاب به خودش است): «تو بختيار را يک بار از نزديک در خانه يکی از عموزادگانش ديده، و فقط با نامش آشنا بودی. پذيرفتن پست نخست وزيری از سوی او در زمانی که همه از زير بار مسئوليت شانه خالی می کردند، باعث تحسين تو شد. سخنانش منطقی بود و برای اولين بار، نخست وزيری دارای شخصيتی بود و نه مفتخر به بندگی و چاکری شاه. چنين به نظر می رسيد که کمر به نجات کشور و خدمت به ميهن بسته است بدون آنکه قلم بطلان بر اعمال گذشته اش کشد و پشت به معتقدات سياسی خود کند. تو شهامتش را می ستودی...» یورش به هویت ملی دکتر بختيار شش ماه پس از سقوط و پديدار شدن در پاريس، در نخستين پيامی که به ايران فرستاد، از مردم درخواست کرد که در مقابل يورش نظام اسلامی به هويت ايرانی، مليت خود را بيش از پيش گرامی بدارند. او در بخشی از پيامش گفت: «از شما می خواهم که هر بامداد چنانکه ما هر روز در زندان عمل می کرديم، آهنگ جانفزای «ای ايران ای مرز پرگهر» را دستجمعی با فرزندان خود بخوانيد تا فراموش نکنيد از کجائيد و اطمينان داشته باشيد که ايران با نيروی لايزال مردم اين آب و خاک و لطف الهی حيات جاودانه دارد.» در سال های بعد، دکتر بختيار و هواداران او شعار «ايران هرگز نخواهد مرد» را در مقابل اسلامگرايی جمهوری اسلامی رواج دادند. دکتر بختيار با گفتن «و بعد مسلمانم» احترام خود را به دين بيان کرد، اما به عنوان يک سياستمدار دموکرات و مدرن، باوری تزلزل ناپذير به جدايی دين از دولت - يا بنابر سنت و تاريخ فرانسه به لائيسيته - داشت. دکتر بختيار نسبت به مناسبات ميان اين دو نهاد ژرف انديشيده بود و به نيکی از پيامدهای خسران آور امتزاج اين دو نهاد آگاهی داشت. او رساله دکتری خود را به موضوع «جدايی نهاد دين از نهاد قدرت سياسی در جوامع بدوی» اختصاص داده بود. دو ديگر او خود را مصدقی می دانست و خلاف بيشتر سران جبهه ملی فراموش نکرده بود که چگونه آيت الله کاشانی و ملايانی مانند شمس قنات آبادی و نيز فداييان اسلام عليه دولت مصدق خرابکاری می کردند و سرانجام با کودتاچيان در بيست و هشت مرداد هم دست شدند. مصدق که خود را ايرانی مسلمان می دانست – و نه بر عکس – در زمامداری خويش با حفظ احترام ملايان و روحانيت هرگز به آنها اجازه ی دخالت در امر دولت را نداد. همچنين آشکار بود که دکتر مصدق هيچ گونه جانبداری از اهداف شورش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شخص خمينی نکرد. بختيار نيز بنابر تجربيات و انديشه خويش و به پيروی از روش دکتر مصدق، ضمن احترام کامل به اسلام و همه دين ها، دينداری را امری شخصی می دانست و حکومت دينی را غير قابل قبول و به مراتب بدتر از حکومت استبداد پادشاهی می شناخت. در آستانه ورود خمينی به ايران، خبرگزاری فرانسه از بختيار پرسيد که«آيا در صورت بازگشت آيتاله خمينی به کشور، قدرت را به وی تسليم خواهد کرد يا خير؟ وی گفت: امور سياسی را نمی توان در اختيار يک چهره مذهبی گذاشت. آيت الله خمينی يک شخصيت مذهبی هستند و قابل احترام مردم ايران، ولی يک چهره سياسی نيستند.» دکتر بختيار در روزهای آخر نخست وزيريش در مجلس سنا گفت: «در اين مملکت روحانيت همه کاره هستند جز [پرداختن به] معنويت و مذهب، با معنويات و مذهب کاری ندارند، ولی دائما در حال ميتينگ هستند و کار سياستمداران را می کنند. اينها افرادی ... پرمدعا هستند [البته] تا وقتی که جلوی آنها ايستادگی نمی شود.» شش ماه پس از سقوط دولتش، در نخستين گفت و گو با رسانه ها در پاريس اعلام کرد که ملايان بايستی به مساجد بازگردند. دکتر بختيار به روشنی مردم ايران را از «ديکتاتوری نعلين» بر حذر داشت و آن را به مراتب بدتر از ديکتاتوری فرسوده چکمه دانست. دکتر بختيار به ايرانيان هشدار داد که در صورت به قدرت رسيدن آيت الله خمينی و ملايان، آينده تاريکی در انتظار ايران است. آن دسته از مردم که از همان ابتدا از حکومت دينی برحذر بودند و شمار فزاينده ای از مردم که پس از استقرار حکومت دينی روبروز به ماهيت آن آشنا شدند، دورانديشی دکتر بختيار را به ياد دارند. اين توانايی دکتر بختيار در پيشگويی آينده مبدل به يکی از مهمترين جاذبه های او در نزد طرفدارانش گشت. می گويند که انسان ها بدون داشتن چشم انداز زندگی بهتر برای فردای خود دچار فروماندگی و پريشانی می شوند. از اين روست که مطالعات رشته رهبری سالهاست که رهبران جاذبه دار را کسانی می شناسد که قدرت ارائه چشم انداز زندگی بهتر برای پيروان خود را دارند. اين رهبران می بايستی که نه تنها توانايی ديدن بديهيات امروز را داشته باشند، بلکه بتوانند چشم انداز آينده ای بهتر را نيز برای مردم به تصوير بکشند. دليل جاذبه ی ماندگار دکتر بختيار برخورداری از چنين توانايی بود. آنچه او از آينده ناگوار ايران زير استيلای حکومت اسلامی پيش بينی کرد به وقوع پيوست. و امروز دموکراسی، داشتن حق رای، پايبندی به اعلاميه جهانی حقوق بشر و حکومت عقلانيت که دکتر بختيار باور داشت روزهای بهتر برای ايران به ارمغان می آورند، مبدل به خواست شمار چشم گير و فزاينده ای از زنان و مردان و جوانان ايران شده است. دکتر مصدق گفته است که «برای سياستمدار سه چيز لازم است، جرات می خواهد که بتواند کاری کند، از خود گذشتگی می خواهد که از همه چيز خود بگذرد، تصميم به موقع بايد بگيرد.» دکتر بختيار جرات آن را داشت که در شرايط بسيار بحرانی، نسبت به ماهيت تمامت خواه جمهوری اسلامی که آيت الله خمينی و يارانش وعده می دادند، اعلام خطر کند. او اين کار را در خلوت منزل خويش نکرد، بلکه با تصميم به قبول نخست وزيری قادر شد که سخنان و هشدارش را برای ملت ايران در آن هنگام و برای ثبت در تاريخ و آيندگان عنوان کند. کسانی که غارت منزل او را پس از انقلاب شاهد بوده اند و نيز کسانی که تصوير گلوی بريده اش را ديده اند، می دانند که او سرانجام از همه چيز خود در مبارزه عليه جمهوری اسلامی گذشت. دکتر بختيار بر عقل و تعقل تاکيد داشت. و بدور از عقلانيت است که دکتر بختيار را مانند هر انسان و سياستمدار ديگری بدون ايراد و اشکال دانست. او شهامت آن را داشت که بنابر باورها و ارزش هايی که به آنها خو داشت برای ايران و احيای مشروطيت - و نه برای خاندان پهلوی - قبول مسووليت نمايد. در اين ميان دکتر بختيار نيز مانند ميليون ها ايرانی از صدمات شخصی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سياسی که بر اثر انفجار مهيب انقلابی که در ايران رخداد مبرا نبوده است. روش های مديريت سياسی وی در خارج از ايران نيز دارای مدافعان و منتقدان است. مردم انديشمند ايران به اين واقعيت ها آگاهند و همچنان بخش قابل توجهی از آنها بر خدمات، جاذبه ها و از خودگذشتگی دکتر بختيار بيش از اشتباهات وی ارج می گذارند. بيست سال پس از قتل کين ورزانه و ضد انسانی دکتر بختيار، خدمات وی جاذبه ی بيشتری يافته اند و آينده بهتری که وی به نام دموکراسی برای ايران ارائه کرد، روشنتر و نزديکتر است. ------------------------------------------------------------------------ پانویس ها: ۱. گزارش اين تظاهرات در نشريه ايران تايمز (جمعه ۳۰ شهريور ماه ۱۳۸۵) درج شده است. ۲. نقل از نوار سخنرانی. نسخه ای از اين نوار در اختيار نگارنده است. ۳. شيرين سميعی، شاهنشاه، شرکت کتاب، لوس آنجلس، ۱۳۷۸، صص ۴۳۴-۴۳۵. ۴. به نقل از ايران تايمز، ۱۱ مرداد ماه ۱۳۵۸، صفحه ۱۳. ۵. به نقل از کتاب رنج های سياسی دکتر محمد مصدق، سرهنگ جليل بزرگمهر، به کوشش عبدالله برهان ---------------------------------------------------------- این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
خبرها از ایران حاکی است که عیسی سحرخیز، روزنامهنگار و فعال سیاسی، که هماکنون در زندان به سر میبرد به خاطر «فعالیتهای مطبوعاتی سابق خود» به دو سال حبس دیگر محکوم شده است. این حکم تازه در مرحله تجدیدنظر است.خبرها از ایران حاکی است که عیسی سحرخیز، روزنامهنگار و فعال سیاسی، که هماکنون در زندان به سر میبرد به خاطر «فعالیتهای مطبوعاتی سابق خود» به دو سال حبس دیگر محکوم شده است. آقای سحرخیز روز پنجشنبه حکم جدید برای دو سال حبس دیگر را در زندان دریافت کرده است. مهدی سحرخیز، فرزند این روزنامهنگار زندانی، که در خارج از کشور به سر میبرد در گفتوگو با رادیوفردا خبر افزایش محکومیت پدرش را تایید کرد. گفتوگوی مهتاب وحیدی راد با مهدی سحرخیز، پسر عیسی سحرخیز به گفته مهدی سحرخیز، اتهام عیسی سحرخیز در این حکم تازه دقیقا مشخص نشده و در حکم او فقط از «جرم مطبوعاتی» یاد شده است. او افزود که حکم جدید در مرحله تجدیدنظر است. عیسی سحرخیز که در وزارت ارشاد دولت محمد خاتمی مقام مدیریت داشت در حالی این حکم جدید را دریافت کرده است که از تابستان سال ۱۳۸۸ تاکنون در زندان به سر میبرد. آقای سحرخیز در سال ۱۳۸۸ به دنبال اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری به اتهام «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» به سه سال حبس قطعی محکوم شد. این روزنامهنگار و فعال سیاسی منتقد دولت محمود احمدینژاد که وضعیت جسمی خوبی ندارد و دچار چند بیماری و عارضه است در تیرماه در نامهای به گزارشگر ویژه سازمان ملل برای ایران وضع زندانهای ایران را «مصداق جنایت علیه بشریت» دانست. عیسی سحرخیز در این نامه به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ایران، نوشت که با وجود گذشت نیمی از دوران محکومیتش، اجازه یک روز مرخصی حتی برای درمان پزشکی را هم نداشته است. تقوایی: گزارشگر سازمان ملل با زندانیان دیدار کند در همین حال ناصر تقوایی، فیلمساز سرشناس ایرانی، در گفتوگویی با یک سازمان مدافع حقوق بشر که روز پنجشنبه منتشر شد با انتقاد از این که مرضیه وفامهر، همسرش، همچنان در زندان به سر میبرد خواستار آن شد که گزارشگر ویژه سازمان ملل خود را هر چه زودتر به ایران برساند. خانم وفامهر که به دلیل بازی در فیلم «تهران من، حراج» بازداشت شده است بیش از یک ماه است که در زندان قرچک ورامین به سر میبرد و هنوز از آزادی او خبری نیست. به گفته ناصر تقوایی، به رغم وعده سخنگوی قوه قضاییه مبنی بر آزادی سینماگران زن، همسرش همچنان در زندان به سر میبرد. غلامحسین محسنی اژهای حدود یک هفته گذشته اعلام کرد که سینماگران زن زندانی آزاد خواهند شد، اما به دنبال این وعده فقط پگاه آهنگرانی، بازیگر و مستندساز، و مهناز محمدی، مستندساز، آزاد شدند. آقای تقوایی در گفتوگوی تازه خود قاضی پرونده همسرش را به «برخورد سلیقهای» متهم کرده و از قول این قاضی گفته است که همسرش به دلیل مصاحبههای او با رسانههای خارجی آزاد نشده است. به گفته ناصر تقوایی، قاضی پرونده حتی با وجود پادرمیانی رخشان بنیاعتماد، امین تارخ و پرویز پرستویی نیز حاضر به آزاد کردن مرضیه وفامهر نشده است.
خبرها از ایران حاکی است که آتشسوزی جنگل ها و مراتع شهرستان «پلدختر» در استان لرستان پس از گذشت ۴۸ ساعت همچنان ادامه دارد. در این آتشسوزی که مسئولان آن را «بی سابقه ترین» توصیف کرده اند تاکنون بیش از ۵۰۰ هکتار از جنگل های بلوط منطقه سوخته است. گزارش خبرگزاری مهر حاکی است که هلیکوپتر امدادی تازه در روز پنجشنبه یعنی پس از گذشت ۲۴ ساعت از آغاز آتشسوزی برای « مهار آتش» به منطقه فرستاده شده است.
شورشیان لیبی می گویند در بمباران دیشب یک مرکز عملیاتی در شهر « زلیتن » توسط هواپیماهای ناتو، یکی از پسران معمر قذافی به نام خَمیس قذافی و بیش از سی نفر دیگر کشته شده اند. این خبر از سوی منابع دیگر هنوز تایید نشده است. زلیتن شهری استراتژیک واقع در ۱۶۰ کیلومتری شرق طرابلس، پایتخت لیبی، و در کنترل نیروهای معمر قذافی است. از سوی دیگر، تلویزیون دولتی لیبی اعلام کرد که هواپیماهای جنگی ناتو در نخستین ساعات بامداد جمعه طرابلس را بمباران کرده اند.
یکی از خطوط اصلی انتقال نفت به تأسیسات نفتی اهواز که گفته میشود بزرگترین خط لوله نفت ایران است بامداد جمعه دچار آتشسوزی و انفجار شد. به گفته خبرگزاری مهر، اکنون آتشسوزی حاصل از انفجار «به طور کامل مهار شده است».یکی از خطوط اصلی انتقال نفت به تأسیسات نفتی اهواز که گفته میشود بزرگترین خط لوله نفت ایران است بامداد جمعه دچار آتشسوزی و انفجار شد. به گزارش خبرگزاری مهر، این آتشسوزی در خط لوله قلعهنادر استان لرستان به تأسیسات شرکت نفت و گاز کارون که ظرفیت انتقال روزانه ۳ تا ۴ هزار بشکه نفت را دارد و در منطقه شوش دانیال، در کنار رودخانه شاهور روی داده است. هرمز قلاوند، مدیرعامل مناطق نفتخیز جنوب، از تلاش کارگران برای جلوگیری از ورود آلودگیهای نفتی به این رودخانه خبر داد و همچنین اعلام کرد: «هنوز دلایل تروریستی یا فنی بودن این حادثه نفتی مشخص نشده است.» مدیرعامل مناطق نفتخیز جنوب گستره این آتشسوزی را ۳۰۰ متر در اطراف خط لوله و ارتفاع فوران آتش را بیش از ۴۰ متر اعلام کرد. خبرگزاری مهر گزارش میدهد که این آتشسوزی ۱۰ ساعت پس از انفجار هماینک «به طور کامل» مهار شده است. بنابراین گزارش، دستگاههای نظارتی، بازرسی، امنیتی و حراست شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب برای بررسی دلایل این انفجار در منطقه حضور یافتهاند و «به زودی عمدی یا غیرعمدی بودن این حادثه به طور رسمی توسط شرکت ملی نفت ایران اعلام میشود». خطوط لوله انتقال نفت و گاز در ایران تاکنون چندین بار طعمه انفجار شده و در چند مورد برخی از مقامات جمهوری اسلامی به احتمال دست داشتن خرابکاران در این اتفاقات اشاره کردهاند. در همین زمینه هفته گذشته یک مقام وزارت نفت اعلام کرد که انفجار در خط لوله صادرات گاز در نزدیکی مرز بازرگان در نخستین ساعات روز جمعه، هفتم مردادماه، باعث «قطع موقتی» در صادرات گاز طبیعی ایران به ترکیه شده است. با این که سليمان جعفرزاده، نماينده ماكو و چالدران، روز شنبه در مجلس گفت که «انفجار در خط لوله صادرات گاز ایران به ترکیه، از سوی گروه پژاک انجام شدهاست»، اما خبرگزاری مهر در خبرهای خود سازمان مجاهدین خلق و «گروههای تروریستی» را عامل این انفجار معرفی میکند. در فروردینماه سال جاری یک نماینده مجلس شورای اسلامی در واکنش به انفجار در خط لوله میان شهرهای قم و سلفچگان با توصیف آن به عنوان اقدامی «خرابکارانه» از احتمال ارتباط آن با انفجاری در گذشته خبر داد. انفجار ۲۰ فروردینماه در سه رشته خط لوله انتقال گاز طبیعی رخ داد که بخشی از گاز ایران را از پالایشگاههای جنوب کشور چون مجتمع گازی «پارس جنوبی»، «پارسیان» و «فجر جم» به استانهای شمال و شمال غربی ایران انتقال میدهد. پیش از آن نیز در بهمنماه سال گذشته، ۱۳۸۹، در ۲۵ کیلومتری شمال منطقه سلفچگان در سه خط لوله هزار پوندی انتقال گاز انفجاری دیگر رخ داده بود.
گزارشها از ایران حاکی است که آتشسوزی در پلدختر استان لرستان پس از بیش از ۵۰ ساعت ظهر جمعه مهار شد. یک کارشناس محیط زیست به خبرگزاری مهر گفته است که گروه مهار آتش «با بطری و دبه آب» به جنگ آتش رفته است.گزارشها از ایران حاکی است که آتشسوزی در پلدختر استان لرستان پس از بیش از ۵۰ ساعت ظهر جمعه مهار شد. یک کارشناس محیط زیست به خبرگزاری مهر گفته است که گروه مهار آتش «با بطری و دبه آب» به جنگ آتش رفته است. فرماندار شهرستان پلدختر با اشاره به این که مهار آتش در جنگلهای شمال و جنوب این شهر ظهر جمعه به پایان رسیده اضافه کرده است که نیروهای امداد هنوز در این منطقه در آمادهباش هستند. در همین حال یک کارشناس محیط زیست در این باره به خبرگزاری مهر گفته است: «جای تعجب است که استان لرستان با داشتن عرصه عظیمی از جنگل و مرتع در مواقع اضطراری با دستان خالی و بطری و دبههای آب به جنگ آتش رفته باشد.» نیمروز جمعه پس از گذشت ۴۸ ساعت از آغاز آتشسوزی در جنگلها و مراتع شهرستان پلدختر در استان لرستان، خبرها از ایران حاکی بود که این آتشسوزی که مسئولان آن را «بیسابقهترین» توصیف کردهاند هنوز مهار نشده است. تاکنون بیش از ۵۰۰ هکتار از جنگلهای بلوط منطقه طعمه آتش شده است. انتشار این خبر در نیمروز جمعه در حالی بود که پیشتر یکی از مقامات استانداری لرستان وعده داده بود که آتش در مراتع پلدختر تا عصر روز پنجشنبه خاموش شود. به گزارش خبرگزاری نیمهرسمی مهر، آتشسوزی در جنگلها و مراتع شمال و جنوب شهرستان پلدختر در استان لرستان صبح روز چهارشنبه گذشته آغاز شد. سرپرست منابع طبیعی استان لرستان پنجشنبه عصر ضمن اشاره به این که عامل این آتشسوزی هنوز مشخص نیست اعلام کرد که «تاکنون [پنجشنبه] ۵۰۰ هکتار از مراتع و جنگلهای بلوط در پلدختر به دلیل این آتشسوزی از بین رفتهاند». گزارش خبرگزاری مهر حاکی است که هلیکوپتر امدادی تازه در روز پنجشنبه یعنی پس از گذشت ۲۴ ساعت از آغاز آتشسوزی برای «تسریع مهار آتش» به منطقه اعزام شده است. حسن شریعتنژاد، معاون سیاسی امنیتی استانداری لرستان، روز پنجشنبه ضمن دادن این وعده که آتشسوزی تا ساعاتی دیگر مهار خواهد شد اطمینان داد که این آتش بیسابقه «به چاههای نفت نخواهد رسید». احتمالا این واکنشی بوده است به نظر فرماندار شهرستان پلدختر که گفته بود در صورت ادامه آتشسوزی «امکان ایجاد خطر برای چاههای نفت سرکان مالکوه در منطقه شمال پلدختر در روستای خرسدر محتمل است». پس از آن با آن که وعده این مقام امنیتی استان لرستان محقق نشده است، آن طور که خبرگزاری مهر گزارش میدهد، گروه مهار آتش پنجشنبه شب به دلیل «تاریک شدن هوا و عدم توان نیروها» مجبور به تعطیل کردن کار تا صبح جمعه شدهاند. یک مقام استان لرستان دلیل احتمالی عدم مهار آتش را «صعبالعبور بودن منطقه و سختی عملیات اطفای حریق» اعلام کرده است. در آذرماه سال ۱۳۸۹ نیز آتشی در جنگلهای گلستان در شمال ایران آغاز شد که مهار آن بیش از دو هفته طول کشید و شعلههای آن تا شرق مازندران نیز رسید. استان لرستان دارای یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار جنگل و ۸۱۰ هزار هکتار مرتع است و از نظر وجود جنگلها و مراتع در زاگرس یکی از غنیترین استانها محسوب میشود.
براساس نتایج تحقیقات جدید احتمالاً در گذشته کره زمین یک قمر کوچک دیگر داشته که با قمر بزرگتر برخورد کرده و به بخشی از آن بدل شده است. وقوع یک چنین تصادمی میتواند دلیل تفاوتهای فاحش بین سطح دو بخش از کره ماه باشد.براساس نتایج تحقیقات جدید احتمالاً در گذشته کره زمین یک قمر کوچک دیگر داشته که با قمر بزرگتر برخورد کرده و به بخشی از آن بدل شده است. وقوع یک چنین تصادمی میتواند دلیل تفاوتهای فاحش بین سطح دو بخش از کره ماه باشد. براساس این تحقیقات احتمالاً قطر قمر کوچکتر حدود هزار و ۲۰۰ کیلومتر بوده و احتمالاً بر اثر اصابت کره زمین با یک جرم آسمانی با ابعاد کره مریخ به وجود آمده است. دانشوران معتقدند که کره ماه نیز احتمالاً بر اثر همین تصادم شکل گرفته است. کشمکش بین جاذبه کره زمین و ماه باعث میشود که سرعت گردش دورانی ماه کاهش یافته و بنابراین ما همواره یک سوی این قمر را میبینیم . تا سال ۱۹۵۹ که فضا پیمای روسی «لونا – ۳» توانست عکسهایی از آن بگیرد سوی دیگر کره ماه برای ساکنان زمین ناشناخته بود. به نوشته وب سایت «اسپیس» نیمه دورتر ماه با نیمه نزدیکتر آن تفاوتهای فراوانی دارد. به عنوان مثال در نیمه نزدیکتر ماه مساحت گستردهای از دشتهای پوشیده از سنگهای آتشفشانی وجود دارد در حالی که در نیمه دیگر آن چنین حالتی بسیار نادر است. سطح نیمه نزدیکتر ماه تقریباً مسطح و کم ارتفاع است در حالی که در نیمه دیگر معمولاً ارتفاع آن زیاد و کوهستانی است. طبق نتایج این تحقیقات جدید قمر دوم تقریباً همزمان با کره ماه شکل گرفته است. فضاشناسان معتقدند که کره ماه محصول تراکم تودههای عظیمی از ذرات فضایی است که بر اثر اصابت یک جرم بزرگ به کره زمین در اطراف این سیاره پخش شده بود. در آن دوران احتمال این وجود داشته که یک قمر کوچکتر نیز شکل بگیرد که ابعاد آن حدود یک سوم کره ماه فعلی بوده است. اینطور حدس زده میشود که قمر دوم کره زمین در نقطهای بین میدان جاذبه زمین و ماه قرار داشته و به دلیل تعادل و یا خنثی بودن نیروی جاذبه این دو جسم بزرگتر در این نقطه، قمر دوم میتوانسته موقعیت نسبتاً باثباتی داشته باشد. در اصطلاح فضاشناسی به یک چنین مناطقی نقطه تروخان میگویند. اما به دنبال گسترش مدار گردش ماه به دور کره زمین این موقعیت ثبات خود را از دست داده و در نتیجه قمر دوم به سمت کره ماه جذب شده و در نهایت با سرعتی بین هفت تا ۱۰ هزار کیلومتر در ساعت به سطح کره ماه اصابت کرده است. در نتیجه این تصادم آرام قمر دوم به جای ایجاد یک حفره یا شیار بزرگ در سطح کره ماه مثل یک لایه ضخیم سنگی به سطح آن افزوده میشود. وب سایت «اسپیس» آضافه میکند که باقیماندههای قمر دوم در حقیقت تشکیل دهنده مناطق مرتفع و کوهستانیای هستند که در نیمه دورتر کره ما میبینیم. در عین حال بر اثر این تصادم یک اقیانوس عظیم از مواد مذاب در هسته درونی کره ماه به سمت نیمه نزدیکتر آن حرکت کرده است. این حالت میتواند دلیلی باشد برای وجود حجم زیادی از فسفر و پتاسیمهای رادیواکتیو، اورانیوم و توریوم در این بخش از سطح کره ماه. در گذشته دلایل دیگری برای تفاوت سطح نیمه دورتر کره ماه ارائه شده است از جمله اینکه نیروی جاذبه زمین باعث انباشت توده بزرگتری از لایههای سنگی و شکلگیری کوهستانها در آن نیمه شدهاند. مسئولان این تحقیقات جدید که توسط بخش فضاشناسی دانشگاه کالیفرنیا انجام شده است میگویند هنوز کاملاً مشخص نیست که چه عاملی این تفاوت فاحش در سطح دو نیمه کره ماه را به وجود آورده است. با ادامه مأموریتهای فضایی و جمعآوری اطلاعات بیشتر از دو بخش کره ماه پاسخ به این سؤال اسرارآمیز نیز مشخصتر خواهد شد. نتایج این تحقیقات جدید در شماره اخیر مجله «نیچر» منتشر شده است.
اینگلوک شیناوات، روز جمعه با کسب اکثریت آراء پارلمان تایلند به عنوان اولین نخست وزیر زن آن کشور انتخاب شد. خانم اینگلوک خواهر تاکسین شیناوات، نخستوزیر سابق تایلند، است. دولت تاکسین شیناوات پنج سال پیش در پی یک کودتای نظامی سرنگون شد. پیش بینی می شود که در چند روز آینده با تائید پادشاه تایلند، خانم اینگلوک شیناوات،رسما به عنوان بیست و هشتمین نخست وزیر تایلند، کار خود را آغاز کند.
تلویزیون دولتی لیبی اعلام کرد که هواپیماهای جنگی ناتو در ساعات اولیه بامداد جمعه اقدام به بمباران طرابلس، پایتخت این کشور، کرده اند. به گفته تلویزیون دولتی لیبی، هواپیماهای ناتو اهداف نظامی و اماکن غیرنظامی واقع درحومه جنوب شرقی پایتخت لیبی را هدف حمله خود قرار دادند. خالد کئیم، معاون وزیر امور خارجه لیبی، نیز روز گذشته از اخلال نیروهای شورشی در کلیدیترین خط لوله نفت، واقع در جنوب شرقی طرابلس خبر داده بود.
دستگاه قضايی ایران روز پنجشنبه با صدور حکمی، عيسی سحرخيز، روزنامه نگارو فعال سياسی زندانی را به اتهام فعاليتهای مطبوعاتی به دو سال حبس دیگر محکوم کرد. مهدی سحرخیز، فرزند این روزنامه نگار زندانی، در گفتگو با رادیو فردا ضمن تایید این خبر گفت این اتهام که به طور دقیق مشخص نشده و صرفا از آن با عنوان«جرم مطبوعاتی» یاد شده، فعلا در مرحله تجدید نظر است. عیسی سحرخیز در حالی به دوسال حبس محکوم شده که از تابستان سال ۸۸ تاکنون در حال سپری کردن حکم سه سال زندان به اتهام «توهين به رهبری» و «تبليغ عليه نظام» است.
لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا، روز پنجشنبه نسبت به کاهش بودجه ارتش آن کشورهشدار داد. بر پایه تصمیم گیری های تازه ای که برای حل مشکل بدهی های آمریکا به عمل آمده، بودجه دفاعی این کشور با کاهش قابل ملاحظه ای مواجه خواهد شد. وزیر دفاع آمریکا، که در اولین کنفرانس خبری خود پس از انتصاب ماه گذشته اش سخن می گفت، این اقدام را موجب تضعیف آمریکا در برابر قدرت های رو به رشد جهان خواند. بیست درصد از بودجه دولت فدرال آمریکا به بودجه دفاعی اختصاص دارد. این بودجه در پی وقوع حملات یازدهم سپتامبردر دهه گذشته، افزایشی دوبرابری داشته است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، روز پنجشنبه خواستار دسترسی بدون محدودیت سازمان های امدادی بشردوستانه به مناطق قحطی زده تحت کنترل ستیزه جویان اسلام گرا در سومالی شد. خانم کلینتون ضمن اشاره به روابط نزدیک میان ستیزه جویان اسلام گرای الشباب با گروه القاعده، رفع هرگونه مانع برسر راه رسیدن کمک به نیازمندان را از جمله وظایف بشردوستانه گروه الشباب خواند. گروه الشباب که کنترل بخش گسترده ای ازجنوب سومالی را در اختیار دارد بروز قحطی در منطقه را رد کرده و دسترسی تمامی گروههای بشردوست به جزسازمان صلیب سرخ را به قحطی زدگان ممنوع کرده است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، روز پنجشنبه در سخنانی از تمامی کشورها از جمله کشورهای اروپایی و عرب خواست با اعمال فشار بر حکومت سوریه، موجبات توقف سرکوب مرگبار معترضان دموکراسی خواه در آن کشور را فراهم کنند. خانم کلینتون ضمن معرفی کردن رژیم بشار اسد به عنوان مسئول مرگ بیش از دو هزار تن از شهروندان سوری، بار دیگر بشار اسد را فاقد مشروعیت برای حکومت بر مردم سوریه خواند.
وزارت امور خارجه ونزوئلا روز چهارشنبه در بيانيه ای از امضای تفاهم نامه ای يک ميليارد دلاری با ايران برای ساخت حدود ده هزار واحد مسکونی در ونزوئلا خبر داد. بر پايه اين بيانيه، اين واحدهای مسکونی قادرند تا ۴۵ هزار نفر را در خود جای دهند. کمبود شدید مسکن از مشکلات حاضر در ونزوئلا است. پیش از این نیز یک شرکت ایرانی در طرح ساخت مجتمع های مسکونی عمومی در ونزوئلا شرکت کرده بود.
خوزه مانوئل باروسو، رئیس کمیسیون اروپا، روز پنجشنبه در نامهای به دولتهای اروپایی هشدار داد که بحران بدهیهای دولتهای حوزه یورو در حال گسترش است و دیگر به کشورهای به اصطلاح حاشیهای این حوزه محدود نیست. رئیس کمیسیون اروپا خواستار «پشتیبانی همهجانبه» دولتهای اروپایی از یورو شده است. این در حالیست که ارزش شاخصهای عمده در بازار بورس نیویورک نیز سقوطی بی سابقه را در دو سال گذشته تجربه کرده است. پیش از این ایرلند، یونان و پرتغال برای پرداخت بدهیهای خود از اتحادیه اروپا و صندوق بینالمللی پول درخواست کمک کرده بودند اما هماکنون این احتمال میرود که اقتصادهای بزرگی چون ایتالیا و اسپانیا نیز تقاضا کمک مالی کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر