هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

Posts from Khodnevis for 03/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



معمایی دیگر در پرونده اتمی ایران

ستون نویس نیویورک تایمز دیوید سنگر در مقاله‌ای به این موضوع پرداخته است:

 

وقتی سپتامبر گذشته دولت ایران در مورد خبر ساخت سازه غنی سازی اتمی نزدیک به یک پایگاه نظامی در قم غافلگیر شد، رهبران ایران اصرار داشتند که آنچه چاره دیگری نداشته‌اند: با تهدید‌هایی که از چپ و راست متوجه سازه‌های غنی سازی اورانیوم ایران بود می‌بایست خیلی نادان می‌بودند اگر آن را علنی می‌کردند.

 

حالا تصور کنید شگفت زدگی بازرسان اتمی را وقتی که تقریبا دو هفته قبل خبر شدند که ایران تقریبا همه محموله اورانیوم غنی سازی شده با درصد پایین خود را به یک سازه روزمینی منتقل کرد. این کار مثل این بود که به قول یک مقام رسمی، بر رویش یک علامت سیبل نقاشی کرده‌اند.

 

چرا ایران باید چنین خطر بزرگی کند؟

 

این موضوع بحث پرشوری میان بسیاری از کسانی ست که سعی می‌کنند فعالیت‌های ایران را رمزگشایی کنند. تئوری‌ها از عجیب تا احمقانه متغیرند: بر طبق یکی‌شان، ایران در واقع اسرائیل را تحریک می‌کند که ابتدا او دست به حمله بزند. تئوری دیگر این است که ایران سعی در افزایش تنش با غرب دارد تا از این طریق بتواند در مذاکرات چانه زنی کند. ساده‌ترین تئوری  مورد قبول دولت اوباما این است که ایرانی‌ها ابزار نگهداری سوخت رادیو اکتیو را ندارند و برای همین مجبور شده‌اند همه چیز را جا به جا کنند.

 

این بحث ها بازتاب دهنده عمق تناقضاتی ست که در اهداف رهبری به شدت انشقاق یافته ایران دیده می‌شود.از اکتبر که ایران به شکل اصولی با صادرات بخش عمده اورانیوم‌اش به خارج از کشور برای غنی سازی و استفاده در مقاصد پزشکی ابراز موافقت کرد سلسله رفتارهای توجیه‌ناپذیری رخ داده است. احمدی‌نژاد از استقبال تا پا پس کشیدن از این طرح پیش رفت. ایران اعلام کرده است که به زودی ده واحد غنی سازی دیگر می‌سازد - کاری که توانایی انجامش را ندارد. ایران اعلام کرده است که تمام سوالات ماموران آژانس در مورد احتمال فعالیت‌های مربوط به تسلیحات را پاسخ گفته است، بازرسان آژانس می‌گویند که از میانه سال ۲۰۰۸، هیچ پاسخی از ایران دریافت نکرده‌اند.

 

پس در حالی که واشنگتن و متحدانش سخت مشغول ارزیابی توانایی فنی ایران هستند، هنوز در فهم مقاصد سیاسی ایران دچار مشکل هستند. باوجود شواهد فراوان که اسرائیل و ایالات متحده به برنامه اتمی ایران رسوخ کرده اند - دانشمندان اتمی را قاپ می زنند ، از داخل سازه های اتمی عکس می گیرند و به اطلاعات اتمی بروی کامپیوتر ها دست اندازی می‌کنند - آنها هنوز مطمئن نیستند که آیا ایران به دنبال بمب اتمی است، یا به دنبال توانایی تولیدش است یا تنها ظاهرسازی از این توانایی! همانطور که یکی از مشاوران ارشد اوباما سال گذشته گفت: ما سابقه سی ساله‌ای در فهم غلط این‌ها (دولت ایران) داریم.

 

چیزی که عامل این همه گمانه زنی بود یک جمله  در گزارش معمولا خشک و خالی آژانس بین المللی انرژی اتمی بود. گزارش می گوید در ۱۴ فوریه با حضور بازرسان آژانس، ایرانی‌ها همه ۴۳۰۰ پاوند اورانیوم غنی شده با درصد پایین‌شان را به سازه‌ای کوچک منتقل کردند که اعلام شده برای غنی سازی به بیست درصد خلوص با مقاصد پزشکی استفاده می‌شود. ( برای ساخت سلاح خلوص می بایست به ۸۰ تا ۹۰ درصد برسد که این نیازمند جهش کوچکی در بعد فنی ست )

 

در سطح قضیه، این حرکت هیچ معنایی نمی‌داد. ایران هرگز برای منظوری که اعلام کرده، خوراندن این همه ماده اولیه به راکتوری فرسوده در تهران برای ساخت ایزوتوپ های پزشکی، نیاز به این همه اورانیوم ندارد. به علاوه این ذخیره اورانیوم اکنون در فضای باز است، جایی که یک حمله هوایی، یا حتی یک سانحه یا آتش سوزی ساختگی هم می‌تواند به نابودیش بیانجامد.

 

مقام‌های آمریکایی و اروپایی چیز زیادی در موردش نمی‌گویند چون پاسخ به این گمانه زنی‌ها نیازمند پاسخ به سه موضوعی است که مهم‌ترین سرفصل‌های رابطه است: اینکه ایا اسرائیل به تاسیسات اتمی حمله می‌کند و آتش جنگ منطقه ای را فروزان می‌کند، اینکه آیا هنوز زمان کافی باقی مانده که از طریق تحریم و دیپلماسی مسیر اتمی ایران را منحرف کرد، و اینکه به واقع چه کسی ایران و پروژه اتمی‌اش را در کنترل دارد. یک مقام دولتی ارشد که مسایل ایران را مطالعه می‌کند بعد از گزارش هفتگی که این موضوع را منعکس کرده بود می‌گوید «هیچ توضیح فنی (برای این اقدام)‌ وجود ندارد پس می‌بایست یک انگیزه ای از انجامش باشد».

 

عجیب ترین گمانه زنی - که قوی ترین‌شان هم هست و مرتب هم تکرار می‌شود - این ست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با این کار اسرائیل را دعوت به حمله به این تاسیسات می‌کند تا با قرارگیری در موقعیت جنگی ایران را که هشت ماه پس از انتخابات با تظاهرات میلیونی معترضان به حکومت روبرو بوده دوباره متحد کند. همانطور که یک مقام ارشد اروپایی پنج شنبه گذشته گفت یک حمله اسرائیلی «بهترین چیزی» است که می‌شود به حاکمیت ایران هدیه داد چرا که همه ایرانیان را در مقابل یک دشمن ملی متحد می‌کند.

 

این می‌تواند به بهانه جویان ایرانی موضوعی به دست بدهد تا با استناد به آن بازرسان آژانس را اخراج کنند و پیمان منع سلاح هسته‌ای که امضا کرده‌اند را ملغی کنند. چنین عملی ایران را دقیقا در موقعیت کره شمالی قرار می‌دهد: آزاد برای ساخت سوخت یا بمب بدون مزاحمت بازرسان.

 

دیگران به خصوص بعضی مقامات واشنگتن می گویند که این تئوری را معتبر نمی دانند. آنها استدلال می کنند که ایران تلاش بی پایانی برای حفظ اورانیوم اش تا به امروز انجام داده است. «من قویا به این موضوع که ایرانی ها به هدف تحریک اسرائیل این کار را کرده اند مشکوک ام»این را کنت پولاک محققی که در موسسه بروکینگز فعالیت می‌کند می‌گوید که اخیرا در یک شبیه سازی نشان داد که در صورت حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران چه اتفاقاتی ممکن است بیافتد. « چنین واقعه‌ای برای ایران موجب تحقیر خواهد بود» ایران ناگزیر به تلافی جویی است و روند اوضاع به جهتی خواهد رفت که هیچ کس قادر به پیش بینی‌اش نخواهد بود.

 

آقای پولاک از دسته افرادی است که توضیحی دیگر برای رفتار ایران دارند: نمایش ستیزه جویی برای تسلیم نشدن. ایرانی‌ها اعلام کردند که از شرایطی که مذاکره کنندگان‌شان برای معاوضه ذخیره اورانیوم با محصول فرآوری شده برای مقاصد پزشکی به دست آورده بودند راضی نیستند. با منتقل کردن سوخت اورانیوم به سازه غنی سازی جدید، آنها تهدید می‌کنند که همه‌اش را به سوخت با درجه خلوص بالا و مناسب مقاصد تسلیحاتی تبدیل می‌کنند و بنابراین ایالات متحده را زیر فشار می‌گذارند که باب مذاکرات را دوباره بگشاید.

 

اما ساده ترین تئوری که طرفدارانی هم برای خود دارد این ست که ایرانیان چاره‌ای دیگر نداشتند. سوخت در یک محفظه بزرگ مخصوص ذخیره شده بود. وقتی کسی دستور داده که برای غنی سازی بیشتر این مواد به خورد سانتریفوژهای قوی تر داده شوند مهندسان آن را به تنها نقطه ممکن منتقل کرده‌اند: سازه روزمینی. همانطور که یک مامور اطلاعاتی امریکایی می‌گوید «نمی شود این احتمال را کنار گذاشت که این یک گندکاری بوده باشد»

 

دلیل هرچه باشد مقامات نظامی همه توافق دارند که این لحظه ای وسوسه برانگیز برای اسرائیل است. دولت اوباما تمام تلاشش را می‌کند که از عدم اقدام نظامی اسرائیل اطمینان حاصل کند. در هفته‌های گذشته، مشاور عالی امنیت ملی و رییس ستاد مشترک ارتش به اسرائیل گسیل شده‌اند تا مطمئن شوند که بلایی که بر سر راکتور در حال ساخت در ۲۰۰۷ در سوریه رخ داد تکرار نمی‌شود.در آن واقعه ، اسرائیل کمترین اطلاعات را در اختیار ایالات متحده قرار داده بود.

 

خوب بعد از این خبر، امروز ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل که با مقامات امریکایی ملاقات می‌کرد، گفت که در مورد همه مسایل نیازی نمی‌بیند که با ایالات متحده هماهنگی کند! فرماندهان سپاه هم مرتب از غیر ممکن بودن حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی می‌گویند و البته احمدی‌نژاد هم با حسن نصراله برای «یکسره» کردن مسئله اسرائیل هماهنگی می‌کند. آیا به واقع باید به خاورمیانه‌ای درگیر در یک جنگ تمام عیار فکر کنیم؟


 


اظهارت عجيب آقاي مشاور

مهدي كلهر، در گفت و گو با خبرگزاري مهر به عدم اعتقادش به برخورد فله‌ای با معترضان اشاره كرد و ادامه داد: «هرگز لفظ سران فتنه را در مورد میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو کاندید رقیب محمود احمدی‌نژاد استفاده نکردم و نخواهم کرد.»

کلهر معتقد است که لایه میانی موج سبز، متخصصان و اندیشمندان دوست داشتنی کشور هستند که قابل حذف نیستند و نباید آنها را حذف کرد. وی به سعید حجاریان، عضو ارشد حزب مشارکت اشاره کرد و گفت چون حجاریان یک متفکر اهل مطالعه و قابل احترام است، سخنان او را در اعترافات تلویزیونی واقعا باور کرده است.

 

او همچنین نسبت به آینده جنبش سبز ابراز نگرانی کرد و گفت: هشت میلیون نفر از جنبش سبز، افراد متخصص یا جوانان جویای علم و تخصص هستند که نمی‌توان آنها را حذف کرد. این جوانان که دارای سلایق مختلف و بسیار متفرق هستند توسط رانندگان دیگری به اتوبوسی به‌جز اتوبوس نظام سوار شده‌اند.

مهدي كلهر به كشته شدن ترانه موسوي و عاطفه امام اشاره كرده و افزوده است: چرا تنها با نام ندا آقا سلطان در کشورهای خارجی بورسیه تحصیلی راه‌اندازی می‌شود اما برای این اقدام از نام ترانه موسوی و یا عاطفه امام استفاده نمی‌شود.

او در ادامه گفت: ترجمه نام ندا آقاسلطان، فریاد آقای شاه است و به‌ همین دلیل بورسیه‌ای با این نام ایجاد شده تا نشان دهد این مملکت با سابقه ۳۰ سال جمهوری به جایی نرسید و باید آقای رضا پهلوی برگردد.

او درباره عاطفه امام گفت: می‌دانید چرا اعلام کردند که به عاطفه امام تجاوز شد و او را کشتند و سوزاندند، چون نام او ترکیبی از واژه عاطفه و امام بود که به‌عنوان ابزار جنگ نرم استفاده شد.

وی افزود: آنها به عاطفه امام گفته بودند که قرار است به تو تجاوز شود و سوزانده شوی پس فرار کن و این دختر چون شش بار از خانه فرار کرده بود، بار دیگر فرار کرد. اما ندا آقاسلطان دختر ساده‌ای بود و نمی‌دانست بعد از فیلمی که بازی می‌کند و در آن خودش را به مردن می‌زند، در آمبولانس به دست همین پزشک فراری به انگلیس، واقعا کشته می‌شود.

 پس از اینکه دختر مهدی کلهر، نرگس درباره شكنجه در ايران به نمايش درآورد، مشاور جنجالی رئیس دولت دهم باز هم مورد توجه بسیاری واقع شد. پس از آن كلهر به اظهارات ضد و نقيض درباره زندگي خصوصي‌اش پرداخت تا اين كه همسر سابقش با انتشار نامه سرگشاده حقايقي را آشكار كرد. چند روز بعد وب‌ سايت هاي مختلف خبر دادند كه او با مراجعه به منزل همسر سابقش او را مورد ضرب و شتم قرار داده است.

 

 


 


لطفا در نظر سنجی زیر شرکت کنید

 

آقای رسایی نماینده محترم  دولت تهران در مجلس شورای اسلامی که بعضی وقت ها (به غیر از همیشه) حرف هایی می زند که آدم دوست دارد جگرش را بخورد. امروز لطف کردند، مزین فرمودند، گلاب برویتان...!

 

آخرین کلمات دریافت شده توسط اینترنت پر سرعت ۱۲۸ کیلویی ۱۰۰۰ تومان ، از ایشان چنین است:

 

سایت الف (رسانه‌ی شخصی آقای توکلی مخصوص رو کردن  دکتراهای تقلبی مدیران دولت):

 

رسايي افزود: مصاحبه روز گذشته موسوي با سايت خودش و زير سوال بردن حضور چند ده ميليوني مردم در راهپيمايي باشكوه ۲۲ بهمن و نيز تحريك و ترغيب اراذل و اوباش به ادامه راه ريگي در چهارشنبه سوري حكايت از آن دارد، موسوي كه ما تاكنون تصور مي‌كرديم عقل سياسي ندارد از عقل طبيعي نيز برخوردار نيست.

 


 به نظر شما از نظر آقای رسایی چه کسی دارای عقل سیاسی و طیبعی است؟

 

الف(این الف جزء گزینه هاست، سایت احمد نیست) - سردار نقدی: اوباما از قدرت ناب اسلام می ترسد و ظرف ۴۸ ساعت اعتراف می‌کند

 

ب- دانشجو (شغلش نیست، فامیلی است) : دانشجویان (شغل مخاطب) مانع ابراز دیدگاه های مخالف نشوند

 

ج- کلهر : ترجمه انگلیسی " ندا آقا سلطان می شود " فریاد آقای شاه " یعنی این مملکت با سابقه سی سال جمهوری به جایی نرسید و باید رضا پهلوی برگردد.

 

د- باز هم کلهر : صبح قبل از رای گیری، تعداد رای احمدی نژاد ۲۵ میلیون نفر بود که چهار میلیون آن را در مناظره با موسوی از دست داده بود وگرنه حدود ۳۰ میلیون رای داشت.

 

گفتنی است موسوی در مصاحبه ی اخیر خود گفته بود:

 

افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم‌های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب

 

این هم سندشحماسه بستنی 22 بهمن

 

 


 


راه کار (چه نکنیم)

درسی از گذشته! چه نکنیم

دوستان می‌گویند درد را می‌دانیم، و بر این باوریم این ساختار را باید شکست اما چگونه!؟ راهکار پیشنهاد کنید، راهکار چنان هم پیچیده نیست، خودخواهی را کنار گذاشته و هر کس آنچه در توان دارد برای میهن و مردم خود انجام دهد، هماهنگی‌ لازم است ولی هرگز نمی‌توان به هماهنگی کامل رسید. هر کدام از ما توان خود را بیش و بهتر از دیگران می‌دانیم، پس نمیتوان نسخهٔ شفا بخش برای همگان تجویز نمود، اما می‌توان گفت چه کار نباید انجام بشود، یا دیگران را هشیار نمود.

 

آنها که در پی‌ رهبرند و می‌گویند جنبش باید رهبر داشته باشد، کسانی‌ هستند که به دیکتاتوری و تصمیم گیری فردی برای جمعی عادت کردند، شخصیت مردم در کاریکاتورهای نیک آهنگ نمونه خوبی‌ از این دست افراد است، اکثریت مردم تصمیم میگیرند که چه کسی‌ را به عنوان خدمتگزار مردم به سمتی با انتخابات بگمارند، خود را باور کنید. کشوری که حدود ۲۰ میلیون دانش آموخته دانشگاه دارد. نیازی به قیم یا ولی‌ ندارد.

 

هماهنگی‌ در عملکرد، می‌خواهند همه هماهنگ عمل کنند، و وجود رهبر را نیز به این دلیل می‌دانند، تا آنجا که با هم مشترکیم هماهنگ خواهیم بود اما من که ساختار کنونی را برنمی‌تابم، هرگز حاضر نخواهم شد که این ساختار باقی‌ بماند، اینجا مکان چانه زنی‌ نیست، اگر چنین کنم یعنی‌ خود را سانسور کرده‌ام ( فصل آخر کتاب خیانت به امید، با عنوان اشتباه‌ها را بخوانید) و این سانسور آفتی بسیار مضر برای هر حرکتی‌است که آن را دیر یا زود به گمراهی می‌کشد. تا آنجا که هدف مشترک داریم یعنی مخالفت با این دولت، درخواست بازپس‌گیری رأی مردم، مشترک می‌نویسیم، مشترک فریاد می‌زنیم، و مشترک عمل می‌کنیم، از آن پس تو که می‌خواهی نظام حفظ شود تلاش خود را می‌کنی و من که این نظام را منشأ تمام این نابسامانی‌ها می‌دانم تلاش خود را

 

اگر کار حزبی هم می‌کنید از کسانی‌ که نمی‌شناسید، و یا با افکارشان، شخصیت شان، و اهدافشان آشنا نیستید پیروی نکنید، در این سایت که سایتی عمومی‌ است نمی‌خواهم از شخصی‌ اسم ببرم، یا سوابق کسی‌ را بازگو کنم هر چند ایرادی در این نمی‌بینم تا دیگران از سابقهٔ فردی که خود را در جایگاهی حس می‌کند تا برای سایرین خط مشی‌ تعیین کند آگاه گردند تا مشخص گردد این فرد تا چه حد صلاحیت این کار را دارد. تصمیم گیرنده شمائید، با افرادی که همچون شما فکر می‌کنند متحد گردید، چشمانتن را بر حقایق نبندید

 

چنانچه راه مبارزه‌ای انتخاب می‌کنید تلاش کنید تنها نباشید، دوستان با تجربه تر می‌گفتند چنانچه می‌خواهید تنها به تظاهرات بروید، شاید این کار را نکنید، بهتر است، و همینطور در سایر اشکال مبارزه مانند تکثیر و توزیع سی‌دی‌ها پوسترها و ...،

 


هرگز مکان و زمان تجمع را دقیق مشخص نکنید، هیچ گاه ساعت اولیه روز غیر تعطیل و مکان‌های بسته را برای تجمع انتخاب نکنید (۱۶ آذر)، دقت شود یکی‌ از دلایل موفقیت بیشتر روز عاشورا این بود. چنانچه بدانند در کجا می‌خواهید تجمع کنید بر آان منطقه تمرکز می‌کنند و کار دشوار و بسیار پر هزینه می‌شود

 

این افرادی که مدام تکرار می‌کنند،  این ساختار شکستنی‌است. مراقبش باشید اگر به ذات خائن نباشند به این جنبش خیانت می‌کنند، این ساختار کمر مردم و مام میهن ما را شکسته، و هر روز آن را به سوی نابودی سوق می‌دهد، این ساختار که آدم می‌کشد، به زنجیر می‌کند، و به مرد و زن  تجاوز می‌کند، باید حفظ شود. چون بدون این ساختار برخی‌ افراد هیچ نیستند و هیچ ندارند! کلوخ انداز را پاداش سنگ است، دنیا هم قانون خود را دارد، پاسخ هر کنشی واکنشی‌است به همان اندازه و در خلاف جهت، جنبشی موفق است که دشمن مقابلش را بشناسد و بر این اساس شیوه مبارزه را انتخاب کند، گاندی، ماندلا، و لترکینگ هم چنین کردند، کسانی‌ که فقط حرف میزنید، چشمانتان را باز کنید، آنها با که طرف بودند ما با چه کسی‌. جدا از این بپرسید ! از پدربزرگ‌ها بپرسید، این قدر بی‌ توجه نباشید، از آموخته‌ها درس بگیرید.

 

... افراد شهر بانی‌ سابق چرا شروع به بازخرید کردن و استعفا کردند؟ شما گونه‌ای دیگر می‌اندیشید، خوب بیاندیشید. نسخه شفا بخش با حرف و بدون عمل صادر نفرمائید. شما در خانه بنشینید و در زمان تظاهرات برای ما گزارش را از تلویزیون این نظام بدهید، شما هم به قول خودتان دارید تلاش می‌کنید، به جای اینکه در خیابان باشید، گزارش می‌کنید، وب بازی می‌کنید. اشتباه گرفته اید آقا خاله بازی نیست این حرکتی که هزینه‌اش جان ندا و سهراب و دانشجویان عزیز این مملکت بوده.

 

باز تکرار می‌کنم هر کس که دست از خودخواهی بر دارد خود میداند چه کند فقط با تجربه خود و سایر دوستانم بازگو کردم چه نباید کرد.


 


۲۰۰۰ کیلو اورانیوم ۳/۵ درصد غنی شده در معرض دید

گزارش های شورای حکام انرژی اتمی، و گزارش نیویورک تایمز ،مبنی بر این است که ایران ۲۰۰۰ گیلو اورانیوم غنی شده به میزان ۳/۵ در صد را ،از انبار‌های زیر زمینی، به سطح آورده، انچنان که موجب شگفتی باز رسان انرژی اتمی قرار گرفت . 

 

معمولا این نوع اورانیوم را بخاطر حفظ امنیت و سالم نگاه داشتن آن در انبارهای زیر زمینی قرار می‌دهند. در روی سطح هم امکان حمله هوائی، هم اتفاقات ناخواسته می‌تواند نابخردانه باشد. 

 

دلیل آوردن این مقدار اورانیوم به سطح ،چیست؟ ایا دولت جای کافی برای انبار کردن آنرا ندارد؟ ایا مسئولین امر از شدت خطر اطلاع ندارند؟ 

 

و یا دولت عمدا برای تحریک اسرائیل به جنگ، این کار را کرده است؟ با وجود بحران داخلی و مشکلات اقتصادی، آیا دولت دارد بر طبل جنگ می‌کوید ،تا تمام این مصائب را بپوشاند، اتحاد را دوباره بر قرار کند، یا اصلاح طلبان فرصت سازش پیدا کنند؟ 

 

اگر اسرائیل به چنین جنگی مبادرت ورزد، هم دولت اسرائیل که بسیار تند رو است و از این نظر شبیه دولت ایران است، فرصت تازه‌ای برای سرکوب و حمله به فلسطینی‌ها می‌یابد، هم ایران تمام مشکلات را تحت پوشش جنگ فرو خواهد نشاند. 

 

اگر چنین جنگی در گیرد، ترورها و اعدام‌ها ابعاد گسترده‌ای خواهد یافت. از سوئی کسانی که خواهان اعدام گروهی مانند دهه ۶۰ هستند به مرادشان خواهند رسید، و جنبش سبز ضربه‌های جبران ناپذیر خواهد خورد . این مسئله بسیار جدی است و باید مانع آن شد . ۶۰


 


بنده آمده‌ام تا این روحیه را عوض کنم ...

شاید جالب باشد که یک‌بار بنشینیم و سابقه‌ی آقای موسوی را بررسی کنیم. نه سابقه‌ی ۲۱ سال پیش و قبل را. بل همین سابقه‌ی ۱۲ ماهه‌اش و بیانات و نظراتش در ماجرای انتخابات پرشور ۲۲ خرداد ۸۸ را.

 

آقای موسوی قبل از آغاز زمان رسمی برای تبلیغات انتخابات به تبلیغات پرداخت و این کار را با «سفرهای استانی» شروع کرد. در جریان این سفرهای تبلیغی و سخن‌رانی‌های انجام شده در آن اتهاماتی به شخص دکتر احمدی‌نژاد نسبت داد، در مورد رابطه‌اش با قانون اساسی و با ره‌بری انقلاب سخنانی گفت، در رابطه با پای‌بندی به قانون و پرهیز از قانون‌گریزی داد سخن در داد. اما چیزی نگذشت که در مقام عمل به شعارهایش نتوانست آن‌گونه که می‌نمود ظاهر شود.

 

وی همچنین در شب مناظره‌ی بزرگ با آقای احمدی‌نژاد سخنانی بر زبان راند که خیلی زود موهوم بودن آن‌ها را نشان داد؛ برای نمونه بخشی از صحبت‌های آقای موسوی در شب مناظره (به نقل از فارس) چنین بود:

 

«منتها در برخورد با حل مسائل كشور و اینكه ما ایران را به جایگاه واقعی خود برسانیم من احساس می‌كنم دو نوع می‌شود برخورد كرد، و دو نوع مدیریت می شود داشت.
موسوی افزود: یك مدیریتی هست كه بر اساس ماجراجویی و بی ثباتی ، رفتارهای نمایشی و قهرمان نمایی و شعاری، خیال بافی و خرافه گرایی، پنهان كاری، خودمحوری، قانونگریزی، سطحی نگری و روزمرگی و افراط و تفریط كه من بقیه بحث ها را در این چارچوب پیش خواهم برد.

وی افزود: یك موردی هم هست كه ما بیائیم بر اساس متانت رفتارهای منطقی و كارشناسی شده، خرافه ستیزی و شفافیت، صراحت، قانونگرایی و اتكا به خرد جمعی، دوراندیشی و اینده نگری، اعتدال و میانه روی كار كنیم .


موسوی افزود: ما اگر می خواهیم ایران نیرومند داشته باشیم من فكر می كنم كه ان رفتار دوم مناسبتر است یعنی ما بر اساس ان عمل كنیم.»

 

 

بنا به درخواست یکی از بازدیدکنندگان این پای‌گاه مبنی بر ارائه سندی دال بر دورویی، ریاکاری، قانون‌گریزی و افراط و تفریط جناب موسوی، چهار کلیپ تصویری از سخنانی که آقای موسوی در جریان تبلیغات انتخاباتی و پس از آن گفته است و از رسانه‌های رسمی هرگز شنیده نشدند را در اختیار دوستان قرار می‌دهم. امیدوارم به دور از هرگونه پیش‌داوری این کلیپ‌ها را مشاهده کنید.

 

کلیپ شماره یک

 

کلیپ شماره دو

 

کلیپ شماره سه

 

کلیپ شماره چهار

 

مشروح مناظره‌ی احمدی‌نژاد و موسوی

 

با تشکر از طنز و کلیپ سیاسی


 


کارگاه شهروند-روزنامه‌نگاری، هفتم مارس در دانشگاه تورنتو

یکشنبه ۷ مارس کارگاه شهروند روزنامه نگاری Citizen Journalism به گزارش سایت شما، از ساعت ۱۰ صبح تا ۵ بعدازظهر در دانشگاه تورنتو برگزار می‌شود. قرار است در این کارگاه آرش آبادپور درمورد وجه فنی وبلاگ نویسی سخنرانی کند. فرشته مولوی در مورد بهتر وبلاگ نوشتن حرف خواهد زد، نیک آهنگ کوثر روزنامه نگاری و روزنامه نگاری شهروندی را مقایسه می‌کند و پویا علاقه بند در مورد ساختن پادکست حرف خواهد زد. جزییات بیشتر را در این صفحه ی فیسبوک ببینید.

آرش آبادپور در وبلاگ خود در این‌باره می‌نویسد:
«قصد دارم اول درمورد ساختن وبلاگ در وردپرس Wordpress.com حرف بزنم و بعد درباره ی ساختن خوراک ِ برنری. درمورد شبکه های اجتماعی هم حرف خواهیم زد و سعی می کنم به راه انداختن وبلاگ روی دامنه ی شخصی هم بپردازیم. در مورد وبلاگ و فوتوبلاگ هم حرف خواهیم زد. اوایل هفته ی بعد اسلاید های برنامه را می سازم و با صلاحدید گردانندگان برنامه جایی که در دسترس باشد می گذارم.»


به گفته‌ی این وبلاگ‌نویس، مهلت ثبت نام ۳ مارس است و برنامه به فارسی برگزار می‌شود.


 


نظام با این شرایط فرو می‌پاشد

 

اما انتخابات برگزار شد و تقلبی عظیم شکل گرفت (تقلبی به مراتب گسترده تر از ۱۳۸۴) و عموم شرکت کنندگان این تقلب را کاملا احساس کردند و برای همین بود که در فردای اعلام نتایج انتخابات، کشور در شوک و سکوت غریبی قرار گرفت و این امر آنچنان محسوس بود که خیلی‌ها را به خیابان‌ها کشاند و حوادث تلخ بعد از انتخابات را پدید آورد.

 

الان تقریبا نزدیک به ۹ ماه  از شوک تقلب گسترده می‌گذرد و همچنان در سایت‌ها، تلویزیون، روزنامه‌ها و سطح زیرین جامعه این رویداد ادامه دارد (تهدید دادستان تهران نسبت به هرگونه تجمع در چهارشنبه سوری) و این خود دلیلی است برای اینکه اتفاقی در ایران افتاده است که نظام را دچار ترس شدیدی کرده است.

 

کسانی که از اوایل انقلاب با این نظام آشنا هستند می‌دانند که نظام جمهوری اسلامی قبل از انتخابات به ثبات کامل در ۳۰ سال حکومت خود رسیده بود و عملا هیچ گونه تهدیدی نسبت به براندازی را احساس نمی‌کرد، جمهوری اسلامی از نظر فروپاشی، شرایطی به مراتب بدتر از شرایط فعلی را تجربه کرده است اما آنچه این نظام را نگران کرده است عدم وجود بعضی از ساختارهاست.

 

۱ – مرز خودی و غیر خودی

 

در طول ۳۰ سال گذشته نظام کوچکترین اعتراض را با تببین مرزبندی خودی و غیر خودی سریعا دفع میکرد و عملا اندیشه‌های فرد معترض را به خارج از مرزها منتسب می‌کرد. اما در شرایط فعلی مسئله خیلی پیچیده شده است و برای همین است که مدام رهبر می‌گوید مرز خود را مشخص کنید و افراطی ها می‌خواهند رهبران جنبش را به خارج از مرزها هدایت کنند، اما وقتی موسوی در مراسم شهید باکری شرکت می‌کند و هاشمی بعد از بیانیه تند خبرگان و در کنار رهبر به این جنبش سبز می‌تازد و سپس خود در مراسم آیت الله توسلی کنار کروبی و خاتمی می‌نشیند در حقیقت  مرز جبهه‌ها را دگرگون می‌کند و خودی و غیرخودی محقق نمی‌شود، شاید این مسئله بیشتر از همه رهبر را آزار می‌دهد چون نمی‌تواند به راحتی به آنها اتهام بزند که از دایره نظام خارج شده‌اند.

 

۲ –رعب حکومت

 

آنجا که رهبر می‌گوید نظام ضربه خورد باید قبول کرد که نتیجه آن یک جراحت نیست بلکه نتیجه آن سم آلوده ای بود که با این ضربه وارد خون نظام شده است و در این ۸ ماه قسمت‌های مهم نظام را آلوده کرده و مهم ترین آلودگی را باید در رعب حکومت دید که بعد از ۸ ماه دیگر تاثیری ندارد و عملا رعب حکومت از کار افتاده است و این بدترین خبر برای یک نظام دیکتاتوری است.

 

۳ – رضایت عمومی

 

یکی دیگر از مهم‌ترین شرایط برای فروپاشی عدم وجود رضایت عمومی است، این نکته آنقدر مهم بود که نظام را وادار به تهیه برنامه‌هایی نظیر مناظره‌ها برای اقناع افکارعمومی کرد، اما باز بدلیل اشتباهات این مناظرات نتایجی معکوس داد.

 

۴ – شرایط معیشتی

 

دولت در طی ۴ سال گذشته سرمایه گذاری خوبی برای اقتصاد این کشور فراهم نکرده است و وضع زندگی بخشی از کارگران و قشر کم درآمد نیز بهبود نیافته است. طرح‌های اشتباه و تحقق نیافته‌ای مانند سهام عدات و غیره خود دلیلی بر این مدعاست. شاید بتوان گفت دولت برای خود از ۴ سال پیش بجای بهبود، بشکه‌های باروت تدارک دیده است تا با طرح حذف یارانه‌ها  آتش آن را روشن کند.

 

۵ – کنترل فضای رسانه

 

در طول سی سال پیش فضای رسانه‌ای کشور بسیار کنترل می‌شد و خبرها با دقت و ظرافت خاصی به دست مردم می‌رسید، دسترسی به ماهواره برای عموم امکان پذیر نبود. اما با وجود شرایط فعلی رسانه و گستردگی حوزه این علم، امکان مقابله با آن را از حکومت گرفته است و خبرها بسیار سریع در سطح جامعه انتشار پیدا می‌کند.

 

 حال می‌توان نتیجه گرفت با توجه به عمیق تر شدن این مشکلات در روزها و ماه‌ها و یا سال‌های آینده ، روند فروپاشی، آنی و سریع اتفاق بیافتد.

 

 


 


زبل خان و اصول‌گرایی و نادران و رحیمی و توکلی و دستمال کثیف و پاک کردن شیشه و باقی قضایا ...

ماجرا از این قرار است که یکی از کاربران صهیونیست بی دین بی اخلاق فتنه جو ی سایت بالاترین ، خبری را در سایت الف می بیند با این عنوان « متن کامل نامه ی نادران به معاون اول رئیس جمهور» .

این کاربر ساده لوح فریب خورده ی متوهم ، به شوق! پیدا کردن یک لینک داغ برای ارسال به بالاترین و پس از هماهنگی با سازمان جاسوسی سیا و ام آی سیکس و انجمن صهیونیست های ی نرم ، بر روی آن لینک ، کلیک کرده و در نهایت تعجب با صفحه ای رو برو می شود که در آن آمده است : متن خبر تا لحظاتی دیگر در الف اما قبل از انتشار 7 پیام یا توصیه برای این خبر رسیده اند و سه پیام هم منتشر شده‌اند و...

 

(توضیح : خط های قرمز را ببینید و متعجب نشوید)

 

 

تا اینجای کار ، یک مچ گیری رسانه ای است و جناب سردبیر سهواً قبل از ارسال متن خبر ، نظرات کاربران را درج کرده و به خاطر منتظر نماندن کاربران وحمایت از مصرف کنندگان ، نظر آنها را به نظر خود ترجیح داده است .

 

 

متن پیام این چنین است :

واقعا كه!
نمي دانم چرا يكهويي ياد جريان دستمال كثيف و پاك كردن شيشه افتادم
!
طرفداران افراطي دولت لطفا عصباني نشويد، احتمالا به دليل خانه تكاني شب عيد بوده
! وگرنه دليل نداره آدم ياد دستمال و شيشه پاك كردن بيفته!

 

و برای آنکه شما هم کاملا به عمق فاجعه و غم انگیزی ماجرا و حکایت دستمال کثیف و پاک کردن شیشه و ارتباط آن با زبل خان پی ببرید کافی است به محتوای خبر بعدا منتشر شده در این صفحه باخبر شوید :

محتوای خبر در سایت الف از این قرار است که محمد رضا رحیمی اسناد جعلی بودن پرونده ی جانبازی آقای الیاس نادران را رو کرده و متقابلا آقای نادران جعلی بودن مدرک رحیمی و دو مورد از دزدی ها و رشوه های او را بر ملا نموده است و در این میان هم آقای احمد توکلی با انتشار این موضوع و درج پیام های دروغ و جهت دار در متن سایت الف هوس افشاگری و البته نصیحت فرموده اند و استدلالیده اند که : دلیلی ندارد که آدم یاد دستمال کثیف و شیشه ی پاک بیافتد!

 

القصه ! حکایت اصول گرایی از نوع آقایان همین است که می شود دید: جعل و دزدی و رشوه و دروغ ! عاقبت به خیر باشید و به بقیه ی مدارک اصولگرایی هم نظری بیاندازید وآن کاربر ساده لوح بالاترین و زبل خان را هم فراموش کنید ..

 

 

 

 

 

 


 


بازیگران و بازی خوردگان!

با گذشت یک هفته از پخش فیلم حمله هشت ماه پیش پلیس و لباس شخصی ها به خوابگاه کوی دانشگاه در تلویزیون فارسی بی بی سی، کماکان چرائی و چگونگی خروج این فیلم از آرشیو نیروی انتظامی و رساندن آن به دست تلویزیون بی بی سی محل تامل است.

هر چند مسئولین بی بی سی طی این مدت کوشیدند با توضیحاتی ابهامات موجود در این خصوص را بزدایند اما در عمل توضیحات بی بی سی مطلب ويژه‌ای را نشان نداده جز آنکه قرائن حکایت از بازی خوردن بی بی سی در این «پروژه» دارد.



پروژه ای که از بد حادثه مقارن شد با خبر دستگیری عبدالمالک ریگی و دامنه اثرگذاری آن را تحت الشعاع قرار داد و به حاشیه بُرد.

فیلم مزبور از حیث خبری حائز اهمیت ويژه‌ای نبود. نه تنها حائز اهمیت خاصی نبود بلکه تا حدود زیادی برخوردار از بار مثبت بنفع عملکرد نیروی انتظامی بود.

تا قبل از پخش این فیلم تلقی افکارعمومی از وقایع آن شب ناظر بر حمله ائی کور و بغایت وحشیانه و آتیلاگونه از جانب نیروهای انتظامی به خوابگاه بود. تلقی که تا حدود زیادی می‌توانست و می‌تواند برخوردار از صحت باشد و مطابق قرائن و شواهد قطعاً در شب حمله به کوی دانشگاه حجم و وسعت و کیفیت تهاجم تا آن اندازه بالا بوده که گفته شد پنج دانشجو نیز در آن شب کشته شدند.

اما فیلمی که بی بی سی شتاب‌زده و هیجان‌زده اقدام به پخش آن کرد و مجری برنامه نیز قبل از پخش دلنگرانه خبر از شنیع بودن بخش‌هائی از آن را می‌داد در نهایت نشان دهنده امر و فعل چندان نامتعارف و تحیرآور و شنیعی نبود.

مجموعه تصاویر پخش شده عمدتاً تصویرگر رفتار و گفتار بعضاً خشن و نامتعارف قابل تصور و توقع در برخورد جمیع پلیس‌های ضد شورش در تمام دنیا با معترضین است.

صحنه‌هائی از قبیل باتوم زدن و یا دستگیری و بر روی زمین کشاندن بازداشت شدگان.

طبعاً چنین رفتاری نیز شایسته انجام توسط پلیس با جوانان دانشجو نیست. اما مسئله مهم آن است که این فیلم برخلاف انتظار تا حدود زیادی تصور عامه از میزان و نوع خشونت در شب حمله به کوی دانشگاه را تقلیل داد و می‌دهد.

اما پرسش اساسی اینجاست آنها که از درون بدنه نظام اقدام به خارج کردن و ارسال این فیلم به بی بی سی کرده‌اند تا جائی که مسئولین بی بی سی هم بنا به اعتراف خودشان قبل از هر گونه اقدام برای انتشار آن فیلم، دغدغه امنیت جان ایشان را داشته‌اند آیا در تحلیل نهائی و درکی ساده اندیشانه علی رغم ظاهر اولیه فیلم با فریب بی بی سی به دنبال تقلیل تصور عامه از حجم خشونت پلیس با دانشجویان بوده‌اند؟

قطعاً اگر بخش نخست این گزاره مبنی بر فریب خوردن بی بی سی درست باشد بخش دوم آن را نمی‌توان به این سادگی پذیرفت.

چینش پازل های مرتبط با تحولات یکی دو هفته اخیر قبل از انتشار این فیلم علائم دیگری می‌دهند که مبین رقابت‌های زیرپوستی در درون جناح اصولگراست.

اصلی‌ترین رد پا در پروژه بودن ارسال این فیلم به بی بی سی صداگذاری ناشیانه در آن بخش از فیلم است که فردی ناشناس بدون مقدمه یا زمینه‌ای قبلی در فیلم می‌گوید:

دستور حمله به کوی رسماً توسط سردار رجب زاده (فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ) صادر شده.

ظاهراً همه اهتمام طراحان پروژه مزبور در همین یک جمله خلاصه شده تا بدینوسیله بتوانند همه مسئولیت وقایع آن شب را متوجه رجب‌زاده و اعتبار اجتماعی و سیاسی آتی! وی کنند.

فیلم مزبور در حالی در مورخه دوشنبه سوم اسفند در بی بی سی پخش شد که بنا به اظهار بزرگمهر شرف‌الدین (تهیه کننده برنامه شصت دقیقه) روز یکشنبه دوم اسفند این فیلم به دست بی بی سی رسیده بود و این تاریخ دقیقاً مقارن است با مراسم تودیع سردار عزیزالله رجب‌زاده از سمت فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ.

دقیقاً در همین روز و در همین مراسم تودیع بود که سردار رجب‌زاده گفت:

به عملکرد خود در نیروی انتظامی بخصوص پس از انتخابات افتخار می‌کنم که در مدت مسئولیتم پلیس در کشته شدن حتی یک نفر هم نقش نداشته ضمن آنکه کشته هم نداده.

فهم سخنان بین سطور سردار رجب‌زاده در مسبب یابی کشته‌شدگان ناآرامی های تهران برای تحلیلگران سیاسی سخت نبود.

خصوصاً آنکه در اقدامی قابل فهم بلافاصله سرادر رجب‌زاده توسط محمد باقر قالیباف شهردار تهران به سمت رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران منصوب شد.

طبیعی است با توجه به رقابت تنگاتنگ قالیباف و متحدین سیاسی‌اش با تیم سیاسی دولت مستقر در پاستور، هر گونه یارگیری قالیباف می‌تواند بمنزله دورخیز وی و عقبه سیاسی وی برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری معنا شود. بر همین مبنا نیز طبیعی خواهد بود که طرف مقابل نیز ضمن «احساس خطر» از هر ابزاری برای رفع اتهام از خود و سوزاندن مهره‌های رقیب ولو با بازی دادن بی بی سی، بهره ببرد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته