خبر/ رادیو کوچه
روز دوشنبه، 8 اوت، آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با گروهی از مسوولان، تنزل اعتبار بینالمللی ایران و از دست رفتن اعتماد مردم نسبت به حکومت را رد کرده و کسانی را که چنین دیدگاههایی را ابراز میدارند هدف انتقاد قرار داده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آیتاله خامنهای، وی نظر کسانی را که کاهش اعتماد مردم به حکومت و تنزل اعتبار جهانی ایران را مطرح میکنند، مردود دانسته و بر عکس، از اعتماد بینظیر مردم ایران به حکومت و تحکیم موقعیت این کشور در جهان سخن گفته است.
رهبر جمهوری اسلامی از «نگاه منفی مطلق» در میان برخی از مسوولان و نخبگان سیاسی گله کرده و آن را باعث بروز نومیدی دانست و گفت: «متاسفانه برخی مطبوعات نیز به دلیل برخی اغراض، فقط تیتر منفی میزنند که این روش، کار غلطی است.»
آیتاله خامنهای با اظهار این نظر که باید نقاط قوت و ضعف همراه با هم مطرح شود، گفت که نقاط قوت، نشانه ظرفیتهای کشور و نقاط ضعف، نشان دهنده اولویتهاست و «توانایی غلبه بر تهدیدها» مهمترین نقطه قوت حکومت جمهوری اسلامی است که ناشی از حمایت مردم از حکومت است.
وی گفت که یکی از نقاط قوت جمهوری اسلامی، اعتماد متقابل حکومت و مردم است و اظهار داشت: «اعتمادی که اکنون مردم ایران به نظام اسلامی دارند، در کمتر نظامی در دنیا وجود دارد» و حضور مردم در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و راهپیمایی سالانه روز قدس و ۲۲ بهمن را نشانههای چنین اعتمادی دانست و پیشبینی کرد که «امسال نیز با وجود هوای گرم، دنیا عظمت مردم ایران را در ماه رمضان و در روز قدس خواهد دید.»
رهبر جمهوری اسلامی در ادامه سخنان خود، از «برخی سخنان و مطالب به ظاهر مصلحتجویانه که مدعی از دست رفتن اعتماد مردم به نظام هستند» ابراز تاسف کردو تاکید ورزید که «مردم، نظام اسلامی را دوست دارند و از آن دفاع میکنند.»
رهبر جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، از «ارتقای جایگاه و اعتبار بینالمللی» ایران به عنوان نقطه قوت دیگر حکومت نام برد و اظهار داشت: «نظام جمهوری اسلامی ایران امروز کشوری محترم، اثرگذار و متنفذ و دارای عزت بینالمللی است و عزت و اعتبار جمهوری اسلامی ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری است.»
وی در مقابل، آمریکا را «بیاعتبارترین و منفورترین کشور در منطقه و دنیای اسلام» توصیف کرد و گفت که اگر مردم اروپا هم بدانند که آمریکا و اسراییل عوامل واقعی مشکلات آنان هستند، محبوبیت آمریکا در میان اروپاییان هم کاهش مییابد و پیشبینی کرد که: «این اتفاق در آینده نه چندان دور، خواهد افتاد.»
آیتاله خامنهای در ادامه سخنان خود این نظر را مطرح کرد که جمهوری اسلامی برای حفظ موقعیت بینالمللی خود باید بر اصول خود پافشاری کند و از «تلاش برخی افراد برای خدشهدار نشان دادن اعتبار بینالمللی جمهوری اسلامی» انتقاد کرد اما از شخص خاصی در این مورد نام نبرد.
وی در توضیح نظر خود گفت «در دورهای، مسوولان کشور حتا مناقب مسوولان آمریکایی را ذکر کردند، اما رییس جمهوری سبکسر آمریکا بلافاصله جمهوری اسلامی ایران را محور شرارت نامید و در دورهای دیگر، رابطه با یک دولت اروپایی به ظاهر خوب بود و آن دولت از ایران تجلیل میکرد اما در جریان داستان رستوران میکونوس، دادگاه تشکیل داد و کشورهای اروپایی سفرای خود را از تهران فرا خواندند و به خیال خود خواستند سیلی سختی بزنند» و با یادآوری واکنش خود در آن زمان گفت: «اما از همین حسینیه پاسخ خود را با سیلی سختتری دریافت کردند.»
در ژانویه سال ۲۰۰۲ که محمد خاتمی ریاست جمهوری ایران را برعهده داشت، جورج بوش، رییس جمهوری وقت آمریکا، دولتهای ایران، کره شمالی و عراق را حامی تروریسم و تشکیلدهنده محور شرارت نامید.
در سال ۱۹۹۲ و زمان ریاست جمهوری آیتاله هاشمی رفسنجانی، شماری از مخالفان جمهوری اسلامی در رستوران میکونوس در آلمان که در آن زمان از بزرگترین شرکای تجاری ایران بود، به قتل رسیدند و بعد از آن، یک ایرانی و چند تبعه لبنانی به اتهام دست داشتن در این ماجرا محاکمه شدند و دادستانی آلمان، آیتاله خامنهای، آیتاله هاشمی رفسنجانی و همچنین علیاکبر ولایتی و علی فلاحیان (وزرای وقت خارجه و اطلاعات) را به داشتن ارتباط با واقعه میکونوس متهم کرد.
آیتاله خامنهای در سخنان خود بار دیگر اعتراضات نسبت به نتیجه بحث برانگیز انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را به توطئه خارجی نسبت داد و گفت: «آنها فتنه سال ۸۸ را برای زمین زدن نظام جمهوری اسلامی، تقویت و یا تدارک کردند اما شرایط به گونهای رقم خورد که اکنون نظامها و دولتهای وابسته به آمریکا در منطقه، یک به یک در حال زمین خوردن یا متزلزل شدن هستند.»
قبل از سخنان آیتاله خامنهای، محمود احمدینژاد در سخنانی اقدامات دولت خود طی شش سال را تشریح کرد و از آن به عنوان زمینهساز تبدیل ایران «به قدرت اول منطقه و دستیابی به جایگاه شایسته بینالمللی» یاد کرد.
لازم به اشاره است همزمان آیتاله هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی به مناسب روز خبرنگار در ایران، از گسترش پدیده «خبرسازی به جای خبرنگاری» در ایران ابراز نگرانی کرده و گفته است: «آنانکه برای جبران اعتماد مردم به دروغ و خبرسازی روی آوردهاند، باید بدانند علت رویگردانی مردم، همین روحیه دروغ و شایعه بوده است.»
بیشتر بخوانید:
«رویگردانی مردم به دلیل خبرسازی است»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 8 اوت، یک هیت ایرانی به ریاست علاالدین بروجردی رییس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی وارد قاهره شده است.
به گزارش ایسنا، این سفر با هدف بهبود روابط میان دو کشور صورت میگیرد که از سه دهه پیش و در پی انقلاب ۵۷، فاقد روابط کامل دیپلماتیک هستند.
انتظار میرود که علاالدین بروجردی، با برخی مقامات از جمله نبیل العربی، رییس اتحادیه عرب در این سفر دیدار کند.
بیشتر بخوانید:
«دولت انگلیس ناچار است در رفتارش تجدیدنظر کند» (اخبار مرتبط با مصر)
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 8 اوت، کویت و بحرین، دو کشور حاشیه خلیج پارس، در اعتراض به سرکوب معترضان در سوریه، سفرای خود را از دمشق فراخواندهاند.
شیخ محمد سالم الصباح وزیر خارجه کویت با بیان اینکه «حمام خون سوریه» قابل پذیرش نیست، افزود که سفیر این کشور در سوریه را برای رایزنی فراخوانده است.
شیخ خالد بن احمد آل خلیفه وزیر خارجه بحرین نیز با موضعگیری مشابه، خبر از احضار سفیر کشورش از سوریه داد.
روز گذشته عربستان سعودی نیز سفیر خود را از دمشق فراخوانده بود.
به گفته فعالان حقوق بشر در سوریه، از آغاز اعتراضات در این کشور، بیش از دو هزار نفر از معترضان توسط نیروهای سوری کشته شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«بیش از پنجاه کشته در حمله ارتش سوریه به مخالفان»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
حکومت روحانیت شیعه در ایران با آنکه مدعی اسلاممداریست، اما در بسیاری از قوانینی که در این دین لحاظ شده بنا بر مصالحی توجه نکرده و حتا گاهی آنرا منکر میشود، این ترفندی برای بسیاری از امور است، یکی از این موارد «فقر» است.
زیرکی حکومت پابرهنگان و ایجاد فرهنگ هیجانی برتری کوخنشینان بر کاخنشینان اگرچه در جو انقلابی سالهای ابتدایی موجب شد تا توقعات منطقی از حکومت با افت چشمگیری مواجه شود اما پس از آن سالها به خصوص در دوران سازندگی و ثروتهای بادآورده این تبلیغ عوام به سادهزیستی در هنگام مشاهده اختلاف طبقاتی چشمگیر مسوولین و منتسبانشان با مردم موجب شد تا تحمل فقری ویروسی برای مردم عادی ناممکنی همراه با پرخاشگریهای نامتعارف شود، زیرا فقر بر خلاف ثروت هرگز عادت نمیشود.
در روایات بسیارى، فقر مالى زمینهساز بىدینى، کفر و فسادهاى اخلاقى دانسته شده است. محمد پیامبر از فقر و کفر، در کنار هم، به خدا پناه برده: «به خدا پناه مىبرم از کفر و بدهى.»
به او گفته شد: «اى رسول خدا! آیا قرض را با کفر برابر مىدانى؟» گفت: «آرى فرزندم. من بر تو از فقر هراسانم، پس، از فقر، به خدا پناه ببر، زیرا فقر دین را مىزداید، عقل را سرگردان مىکند و دشمنى ایجاد مىکند..»
در اسلام فقر، «مرگ اکبر» خوانده شده است . على میگوید: «فقر، انسان باهوش و زیرک را از بیان حجت، گنگ مىکند.»
از سویی داریوش قنبری، سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس ایران معتقد است: «هیچ زمان، حتا در دوران هشت سال جنگ ایران و عراق نیز، وضعیت معشیتی مردم تا این اندازه بد نبوده و مردم در چنین تنگنای اقتصادی قرار نگرفته بودند.»
علیرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر اعلام کرد سالانه یک میلیون و 200 هزار نفر به جمعیت بیکاران ایران افزوده میشود.
آمارها نشانگر آنست که جمهوری اسلامی موجب فاجعه جبرانناپذیر اقتصادی در ایران است، اتفاقی که سالهاست به صورت مستمر در جریان بوده و این گسترش در تمامی لایههای کشور آنچنان نفوذ کرده که اکنون کمتر کسی حتا اوضاع اقتصادی سال پیشاش را به خاطر دارد.
علیرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر اعلام کرد سالانه یک میلیون و 200 هزار نفر به جمعیت بیکاران ایران افزوده میشود
ما میدانیم که حکومت روحانیت برای اداره کشوری با منابع و ذخایر ایران نه تنها بسیار ناشی و بیتجربه بود بلکه به علت عادت به تفسیر اقتصاد در چارچوب خمس و زکات و وجوهات شرعی، اقتصاد کلان موجبات سردرگمی و سپس انکار وجوباش شد. از سویی تفکر به عناصر حوزه اقتصاد علمی و ذهنیات بسته اقتصاد بازار موجب تضاد میان اقتصاددانان و حاکمان شد و به علت قدرت روحانیت، اقتصاد ایران در 32 ساله گذشته در سایه عدم مدیریت کارشناسانه به ویرانهایی تبدیل شد که به علت عدم چرخش اقتصادی سالم، بیشتر قربانیان اقتصاد ورشکسته را اقشار پایین جامعه تشکیل دادند که پس از گذشت این زمان آمار فقرا در جامعه ایران را به حد فاصل 14 تا 20 میلیون نفر رساند.
فریبرز رییس دانا در مورد آمار فقر در ایران میگوید: «در حدود 60 درصد از کارگران شاغل در ایران در مناطق شهری متوسط، بزرگ و بسیار بزرگ و ابرشهرها به کار اشتغال دارند که 50درصد از آنان در همین مناطق و 10 درصد بقیه در روستاها و شهرهای کوچک سکونت دارند. بخش اعظم کارگران، در شهرهای بزرگ، در محلههای کمدرآمد و فقیرنشین و بخش اندکی درمحلههای متوسط زندگی میکنند. بنابراین در نظر گرفتن هزینههای خانوار شهری میتواند برای برآورد سطح حداقل دستمزد و سطح دستمزد مورد نیاز برای قرار گرفتن در بالای خط فقر نسبی و مطلق مناسب باشد.»
او میافزاید: «به هر حال اگر بهطور متوسط نگاه کنیم در حدود 77درصد از خانوارهای شهری هزینهی مصرفی کمتر از هزینهی متوسط دارند و این به معنای آن است که 77درصد از خانوارهای شهری زیر خط فقر نسبیاند. برآورد برای خط فقر مطلق از 17درصد «آمارهای معاونت مدیریت وبرنامهریزی» و 32درصد جمعیت شهری» برآوردهای انجام شده در منابع و حتا 45درصد جمعیت شهری «در برخی برآوردهای کارشناسی متعارف در کشور» تفاوت دارد.
ما در این محاسبات از روش حداقل نزدیک به خط فقر مطلق استفاده میکنیم. درجهی نزدیکی معیار ما با خط فقر مطلق چنان است که 10 تا 20 درصد کاهش در درآمد خانوار، خانوار کارگری که خانه دارد را به زیر خط فقر مطلق پایین میکشد.»
بر اساس محاسبات این کارشناس ارشد مسایل اقتصادی و توجه به قیمت تنها 11 کالای ضروری و نیازهای حداقلی «گوشت قرمز، گوشت سفید، نان، میوه، پنیر، چای معمولی و مخارج پیشبینی نشدهای مانند آمدن مهمان» بر حسب قیمت روز و کالاهایی با مرغوبیت کمتر از متوسط و مصرف حداقل برای خانوار 4 نفری که بهطور متوسط سن پدر 45 سن مادر 40 و سن فرزندان 19 و 10باشد، هزینهی خوراک حداقلی که فقط 70 تا 80 درصد از خوراک را نیز پوشش میدهد به قرار ماهانه معادل263 هزار تومان خواهد بود که برای هر فرد از قرار 66 هزار تومان خواهد شد. با توجه به سهم هزینههای خوراک در کل هزینه برای دهکهای یک تا هفت که بهطور متوسط سی درصد است باید هزینهی متوسط خانوار 877 هزار تومان باشد و اگر خانوار پساندازی نداشته باشد باید این خانوار همین مقدار درآمد ماهیانه داشته باشد. به این ترتیب بیش از 80 درصد از خانوارهای شهری با محرومیت غذایی روبهرویند.
گران شدن سال به سال مواد غذایی که در کنار مسکن بیشترین افزایش قیمت در نرخ تورم را تجربه کرده است موجب گسترش فقر و محرومیت شده است.
بدینسان نتیجه میگیریم که بر اساس حقوق انسانی و حداقل ضرورتهای زیستی و معیشتی و حتا کمتر از حداقل برای خدماتی مانند پوشاک، مسافرت، تفریح و فعالیتهای فرهنگی و آموزشی به طور متوسط هیچ کارگری با متوسط خانوار 4 نفره نباید کمتر از 781 هزار تومان ضربدر 1.25 «برای 25درصد تورمی سال آینده» دریافتی داشته باشد که این رقم به 986 هزار تومان در ماه برای خانوار 4 نفره میرسد. برای کارگران جوان و کمسابقه و با خانوار کوچک این رقم باید دست کم 740هزار تومان باشد.
و ما میدانیم با این دادهها حداقل دستمزد بسیار پایینتر از متوسط است، دستمزد و برخورداری انسان از حداقل نیازهای غذایی، سکونتی، فرهنگی و حقوق انسانی مربوط به آنها در سیاستهای جمهوری اسلامی اصولن جایی ندارد و هرگونه مخالفتی با این استراتژی نامفهوم حرکتی از سوی بیگانگان تعبیر میشود…
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
مهم نیست که آنها در نیویورک زندگی میکنند یا در شاخ آفریقا، ایرانی هستند یا عرب، دین دارند یا بیخدا، چپ یا راست، هیچکدام مهم نیست بلکه این یک حکایت تکراری از سرنوشت تمامی هنرمندان پیشرو در هر نقطه از جهان است. ماجرا یکسان است، اثری متفاوت و تاثیرگذار خلق میشود اما به جز از سوی شماری از منتقدان پیشرو بهوسیله دیگران جدی گرفته نمیشود و حتا مورد سرزنش و تمسخر قرار میگیرد. چاپ، نشر و پخش این آثار با مشکل مواجه میشوند و بهطور معمول گرفتار ممیزی. پس از گذشت سالها تازه این آثار کشف شده و بر صدر مینشینند، زمانی که حداقل برای خود شخص هنرمند خیلی دیر است. او یا در قید حیات نیست و یا اینکه روزهای آخر عمرش را سپری میکند.
«جک کرواک» نویسنده نامدار و از بنیانگذارن «نسل بیت» در ماساچوست آمریکا و در خانوادهای با تبار فرانسوی–کانادایی به دنیا آمد. او تا ششسالگی توان صحبتکردن به زبان انگلیسی را نداشت. تواناییهای بالای بدنی او سبب شد که بتواند کمکهزینهی تحصیلی را برای تحصیل در دانشگاه کلمبیا دریافت کند، چیزی که زیاد طولانی نشد و با کنارهگیری او از ورزش حرفهای و از دست دادن آمادگی بدنیاش به قطع آن انجامید و او را وادار کرد که برای زندگی مشترک با دوست دخترش «ادیپارکر» (Edie Parker) به نیویورک مهاجرت کند. در آنجا بود که او با «الن گینزبرگ» (Allen Ginsberg)، «نیلکسدی» (Neal Cassady) و «ویلیام بوروز» (William S. Burroughs) آشنا شد، کسانی که بعدها همسفران او در مسیری شدند که به نوشتن مشهورترین اثر او یعنی رمان «در جاده» منجر شد. این افراد از مهمترین چهرههای «نسل بیت» آمریکا هستند، نسلی که پس از جنگهای جهانی و در سالیان ۱۹۵۰ در آمریکا شکل گرفت و مشخصهی اصلی آن هنجارشکنی اجتماعی، اعتقادی و جنسی، مخالفت با ارزشهای معمول و عرف جامعه و گرایش به شعر، موسیقی جز و تجربهی مواد مخدر و خلاصه ضدجریان بودن است.
«در جاده» رمانیست از پارهای از زندگی خود «جک کرواک» در سالهای بین ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰، سالیانی که «کرواک» با وجود بیپولی و نداری ساعتهای زیادی را به عیاشی با دوستانش میپردازد و در این بین تصمیم میگیرد با آنها طول و عرض طویل ایالات متحدهی آمریکا را زیر پا بگذارد. برخلاف اولین رمانش «شهر و ولایت» (The Town and the City) که عامه فهمتر بود، رمان «در جاده» با سبک فیالبداههنویسی نوشته شده، اثری که «کرواک» بعدها آن را به رقصی فیالبداهه تشبیه کرد. «کرواک» «در جاده» را در مدت سه هفته و بر روی تنها یک رول کاغذ طولانی نوشت، اما نه سال طول کشید تا رمان را منتشر کند. آشنایی «کرواک» با «نیلکسدی» یکی از مهمترین اتفاقات زندگی این نویسندهی محبوب آمریکاییست. واقعیت این است که بیش از «کرواک» باید دربارهی «کسدی» صحبت کرد، فردی که هرچند خودش نویسندهی پرآوازهای نشد اما بر روی چندی از مهمترین نویسندگان آمریکا بسیار تاثیر گذاشت و دوستیاش با «کرواک» دستمایهی نوشتن «در جاده» شد. خود «کرواک» در نخستین صفحهی «در جاده» دربارهی «نیل کسدی» که آن را در رمانش «دینموریارتی» نام داده و عکسش همراه نویسنده بر روی جلد رمان نیز هست، مینویسد: «با آمدن «دینموریارتی»، قسمتی در زندگیام شروع شد که میشود اسمش را گذاشت زندگی در جاده.»
«نیل»، جوان با انرژی و شر و شوری بود که چهرههای زیادی از «نسل بیت» را شیفتهی خود کرد. «الن گینزبرگ» شاعر عاشقش شد و کارشان به رابطهی جنسی هم کشید. «نیل» که هنگام آشنایی با «کرواک» بیست و یک سالش بود، مادرش را در سن ده سالگی از دست داده بود و وظیفهی بزرگ کردنش بر دوش پدر الکلیاش افتاده بود. «نیل» در جوانی پسر شروری بود و چندین بار بهخاطر جنگ و دعوا و حتا دزدی کارش به کانون اصلاح و تربیت کشیده بود. در چهاردهسالگی بهخاطر ماشیندزدی گرفتار شد، در پانزدهسالگی مغازهدزدی میکرد و در شانزدهسالگی برای خودش کلاهبردار ماهری بود. در هجدهسالگی زندان افتاد و یازده ماه آب خنک خورد. وقتی از زندان آزاد شد ازدواج کرد و به نیویورک رفت و آنجا بود که با «النگینزبرگ» و رفقایش آشنا شد.
انتشار «در جاده» در آمریکا سر و صداهای زیادی به همراه داشت. تصویر غیرمتعارف زندگی «نسل بیتی» که «کرواک» در رمان «در جاده» ارایه داده بود، ضد دنیای محافظهکار آمریکای سالهای ۱۹۵۰ بود و خیلیها را برآشفت. اما ضدجریان بودن «کرواک» جوانها و خصوصن هیپیهای آمریکا را شیفتهی خود کرد. سبک منحصربهفرد «کرواک» در نگارش کتاب هم اظهارنظرهای متفاوتی را در بین اهالی ادبیات برانگیخت. «ترومن کاپوتی» در یکی از معروفترین این اظهارنظرها میگوید: «کاری که «کرواک» میکند، نوشتن نیست، تایپکردن است.» اما با گذشت زمان «در جاده» یکی از محبوبترین رمانهای قرن بیست آمریکا شد، رمانی که این روزها هم محبوب جوانهای آمریکاییست و سالانه هزاران هزار نسخهی آن فروش میکند. با این همه، «در جاده» بیشتر از هر کشوری، آمریکاییان را شیفتهی خود کرده و از این جهت، شهرتش در مقایسه با دیگر کلاسیکهای قرن بیست آمریکا، بیشتر در ایالات متحده مشهود است.
در سال 1954 «کرواک» در کتابخانهای، کتابی درباره «بودیسم» یافت که به شدت زندگیاش را تحتتاثر قرار داده و او را بر آن داشت تا تحقیقات و مطالعات عمیقی را دربارهی این آیین داشته باشد. نتیجهی کارهایش کتابی شد به نام «بیدارشو» (Wake Up) که زندگینامهی شاهزاده سیذارتا یا همان «بودا» است. «کرواک» سرانجام در سال 1969 و در اثر عوارض یک عمر افراط در نوشیدن مشروبات الکلی و مصرف موادمخدر در سن 47 سالگی درگذشت.
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
«سیمای مستقل تاجیکستان» تنها تلویزیون مستقل سیاسی در پایتخت این کشور دو سال باز نمیتواند برنامههای خود را نمایش بدهد. حالا روی بسامد ۲۹ که مربوط به این تلویزیون است، برنامههای «شبکه اول روسیه» معروف به «آرت» پخش میشوند. مقامات کمیته دولتی رادیو و تلویزیون تاجیکستان میگویند رشته حل این مشکل در دست آنها نیست، بلکه این مسئله به همکاریهای بین دولتی تاجیکستان و روسیه برمیخورد.
بسامد ۲۹ پس از سال1991 میلادی بر اساس شرطنامه به فرقه نظامی 201 روسیه مستقر در تاجیکستان تعلق داشت، اما مهلت این قرارداد کیهاست، که به انجام رسیده. طبق قانونهای تاجیکستان و تایید اسناد لازم حالا این بسامد رسمن به شبکه تلیوزیونی «سیمای مستقل تاجیکستان» داده شده است. «سیمای مستقل تاجیکستان» هنوز در بهار سال ۲۰۰۷ میلادی به پخش برنامههای خود شروع کرد و پس از قطع برنامههای تلویزیون «سامانیان» و به شرکت دولتی تبدیل یافتن تلویزیون «پایتخت» تنها شبکه مستقل سیاسی است. اما شروع از ماه اکتبر سال ۲۰۰۹ میلادی در پخش برنامههای این شبکه تلویزیونی مشکل فنی ایجاد گردیده تاکنون حل مثبت خود را پیدا نکرده است. مشکلی که به بسامد ۲۹ ربط میگیرد و بسامدی که اکنون برای آن، هم «شبکه اول روسیه» و هم سیمای مستقل تاجیکستان «جنگ» میکنند.
این در حالی است، که طول دو سال اخیر برای فعالیت هیچ تلویزیون مستقلی مجوز داده نشده است. «اسداله رحماناف» رییس کمیته دولتی رادیو و تلویزیون تاجیکستان میگوید: «اکثر درخواستها برای دریافت مجوز برای اشتباهات زیاد فنی رد شدهاند.» وی افزود: «بنا بر ناکامل بودن اسنادشان ما آنها را رد کردیم. در این باره هر بار بهطور خطی به هر یک داوطلب میفهمانیم. کمیسیون مجوزدهی تنها عبارت از کارمندان کمیته دولتی رادیو و تلویزیون نیست. بلکه نمایندگان از پنج وزارت و اداره دولتی با آن شاملند. اکثریت شرکتهایی که میخواهند تاسیس داداه شوند، سرچشمه مالی و سند مطابقت تجهیزات به معیارهای جهانی را ندارند. از این رو عریضه این داوطلبان رد شده است. در صورت اصلاح شدن این اسناد ما میتوانیم به آنها اجازه فعالیت بدهیم.»
شرکت رادیو و تلویزیونی «آسیا پلیوس» تی تقریبن پنج سال آخر است، که برای تشکل یک تلویزیون مستقل تلاش میکند، ولی هنوز به آن دست نیافته است. هرچند شرکت رادیوی آن فعال است و پیوسته خبر و برنامههای تفریحی پخش میکند. در همین حال نمایندگان احزاب مخالف حکومت تاجیکستان میگویند دولت به دلیل اینکه تلویزیونهای مستقل به منبر معرفی و صحبتهای مخالفان حکومت تبدیل مییابند هراس دارد و این تنها دلیلی است که دولت به شرکتهای تلویزیونی مستقل مجوز فعالیت نمیدهد.
مخالفان حکومت «امام علی رحمان» میگویند تلویزیون دولتی تاجیکستان درهای خود را به روی آنها بستهاند و حتا آنها را برای اشتراک در برنامههای مختلف تلویزیونی دعوت نمیکنند. تنها در دوران انتخابات پارلمانی که قانونهای تاجیکستان تبلیغ برابر همه نمایندگان احزاب سیاسی را اجازه داده است، چهرههای مخالفان هم روی پرده تلویزیونهای تاجیکستان پیدا میشوند.
حالا در تاجیکستان چهار شبکه تلویزیون سرتاسری «شبکه اول»، «سفینه»، «بهارستان» و «جهان نما» فعالند، که دولتی بوده تحت اطاعت کمیته رادیو و تلویزیون تاجیکستان قرار دارند. در این تلویزیونها بیشتر فعالیت رییس جمهوری تاجیکستان و حزب تحت رهبری او تبلیغ میشوند. همچنین این تلویزیونها بیشتر برنامههای تفریحی پخش کرده از مباحثات و تشکل صحبتها با کارشناسان امور سیاسی، نمایندگان جامعه شهروندی و هم مخالفان پرهیز میکنند.
این است که ساکنان مناطق مختلف تاجسکستان میگویند از برنامههای یکرنگ تلویزیونهای کشور خسته شدهاند و بیشتر برنامههای شبکههای مختلف جهانی، از جمله شبکههای روسی را تماشا میکنند. حالا در بام منزلهای بلندآشیانه شهر و نواحی تاجیکستان آنتنهای بیشمار بشقابی را دیدن ممکن است، که ظاهرن تاجیکستان را به یک کشور ماهوارهای تبدیل داده است.
امیر و کاملیا/ رادیو کوچه
نماینده داریوش شاه در مصر میگوید: «….به کتابخانهها کتاب دادم و جوانان را بدانها داخل کردم.»
ابومعشر (بلخی) منجم نیز چنین میگوید: «پادشاهان ایران بیاندازه به حفظ و نگاهداری دانشهای بشری توجه و علاقه مبذول میداشتند و به همین منظور برای نگاهداری آنها از گزند حوادث و آفات سماوی و ارضی اوراقی برگزیدند که در برابر گذشت زمان ایستادگی میکرد و از عفونت و پوسیدگی مصون میماند. این اوراق پوست درخت خدنگ بود که آن را توز مینامیدند.»
مردم کشورهای هندوستان و چین و همچنین دیگر کشورهای مجاور ایران زمین از ایشان در این کار پیرویکردند و توز را برای نوشتن برگزیدند، پوست خدنگ بسیار نرم و انعطافپذیر بوده ضمنن محکم و بادوام است و میتواند سالیان دراز پایدار بماند و از همین رهگذر است که آن را در وتر کمان هم بهکار میبرند.
پادشاهان ایران پس از اینکه دانشهای گوناگون را بر روی پوست توز نوشتند، پی جوی، آن شدند که در روی زمین شهری و مکانی بیابند که خاک آن به زودی فاسد نشود و زلزلهخیز نباشد و از خسوف برکنار بماند، این بود که، پس از جستوجوی فراوان سرانجام در زیر آسمان شهری که واجد این خصوصیات بود یافتند و آن شهر «اصفهان» بود، و در اصفهان نیز، بخشی بهتر و پسندیدهتر از بخش جی برای تامین این منظور به نظر نیامد.
از نوشتههای ابومعشر بلخی و ابن ندیم و حمزه اصفهانی میتوانیم نتیجهگیری کنیم که: «در دوران هخامنشیان و حتا قبل از ایشان در ایران کتابخانههایی به منظور حفظ افکار و اندیشه دانشمندان وجود داشته و این کتابخانهها در اختیار بخردان و دانایان و دانشپژوهان قرار میگرفته است.»
با بهدست آمدن لوحهای گلی در کاخآپادانا که نشانهایست از کتابخانه شاهنشاهی هخامنشی و توجه به مطالبی که مورخان درباره ترجمه آثار ایرانی وسیله اسکندر مقدونی و نقل آنها به کتابخانههای اسکندریه نوشتهاند همه موید اینست که در زمان هخامنشیان در ایران کتابخانههای بزرگ وجود داشته است.
بنابر اسنادی که بهدست آمده است در زمان پادشاهی داریوش بزرگ در شوش دانشگاهی بزرگ برپا بوده که بعدها این دانشگاه ویران شده و سپس در زمان پادشاهی انوشیروان بار دیگر احیا شده است، مستند ما در این مورد توجه به نوشتهایست که در زیر پایه تندیس (مجسمه) اوزاهاریس نیتی۲ وجود دارد.
اوزاهاریس نیتی در زمان کمبوجیه از مصر به ایران آمده لیکن داریوش بزرگ بار دیگر او را به مصر میفرستد و به او ماموریت میدهد که معبد نیت را بسازد و در مصر به کتابخانهها کتاب بدهد، اینک ترجمه مطالبی را که در زیر مجسمه مذکور نوشته شده است:
«شاهنشاه، پادشاه مصر بالا و پایین، داریوش شاه، به من فرمان داد که به مصر بازگردم، او که در این هنگام پادشاه بزرگ مصر و کشورهای دیگر است، در عیلام بهسر میبرد، ماموریت من این بود که، ساختمان پر آنخا «قسمتی از معبد نیت» را که ویران شده بود بسازم، آسیاییان، مرا از کشوری به کشور دیگر بردند تا آنچنانکه فرمان شاهنشاه بود به مصر رسانیدند، به اراده شاهنشاه رفتار کردم به کتابخانهها کتاب دادم و جوانان را بدانها داخل کردم و آنها را به مردان آزموده سپردم و برای هر یک چیزی سودمند و ابزار کارهای لازم برابر آنچه در کتابهایشان آمده بود ساختم و فراهم آوردم، این چنین بود فرمان شاهنشاه زیرا، او سود و بهره دانش پزشکی را میدانست و میخواست جان بیماران را از مرگ و بیماری رهایی بخشد.»
اوزاهاریس نیتی متذکر است که: «به اراده شاهنشاه رفتار کردم، به کتابخانهها کتاب دادم و جوانان را در آنها داخل کردم و آنها را به مردان آزموده سپردم» این گفته او میتواند از روش کار کتابخانههای دوران هخامنشی برای ما نمونهای گویا و روشن بهدست داده و نشان دهد که در ایران دوران هخامنشی به خصوص هنگام پادشاهی داریوش بزرگ جوانان را به کتابخانهها میسپردند تا در آنجا با سرپرستی مردان کارآزموده و دانشپژوه به تحقیق و مطالعه آثار برگزیدگان و فراگرفتن دانشهای گوناگون بپردازند و کتابخانهها نیز برای استفاده عامه مردم بوده است.
اطلاعات ناچیز و مختصری که از فرهنگ و ادب دوران هخامنشی بهدست ما رسیده است میتواند مبین این حقیقت باشد که در دوران درخشان تمدن هخامنشی کشور پهناور ایران (ایرانشهر) مرکز دانش و فرهنگ و هنر جهان آن روز بوده است و این تمدن درخشان تا هجوم اسکندر در سراسر آسیای میانه و شمال آفریقا پرتو افشانی میکرده است و در این دوران، در شهرهای بزرگ ایران شهر کتابخانهها و دانشگاهها وجود داشته و جوانان را به فرا گرفتن دانشهای سودمند راهبری و راهنمایی میکردهاند.
اسکندر مقدونی پس از دست یافتن به گنجینههای هخامنشی با خشم و نفرتی فراوان شروع به نابودی آثار گرانقدر هنری و ادبی ایران پرداخت و این وقایع شرمآور و ننگین آنچنان در جهان آن روز منعکس شد که مورخان یونانی نیز نتوانستند آن را به فراموشی بسپارند و ندیده انگارند و منکر شوند.
انگیزه اسکندر در نقل آثار ادبی و علمی ایران به اسکندریه و نابود ساختن و سوزاندن کتابخانههای ایران از آنجا سرچشمه میگرفت که به اعتراف مورخان یونانی، تمدن خیرهکننده هخامنشی او را گیج و مبهوت کرده بود و نمیتوانست آن همه جلال و شکوه و ادب و فرهنگ و هنر پیشرفته را ببیند، اسکندر و همراهانش خود را غالب میپنداشتند، بنابراین آنگاه که با تمدن و فرهنگ و هنر ایران تلاقی کردند خود را مغلوب دیدند و بنابودی و پراکندگی آن آثار دست یازیدند.
منبع:
فرهنگ و مردم (رکن الدین همایونفرخ )
پیرنیا، حسن (مشیرالدوله)، تاریخ ایران باستان
خبر / رادیو کوچه
آرش ازرحیمی، از عکاسان هنری استان مازندران و شهرستان بابلسر که در پی اعتراضات مردمی ششم دی ماه سال ۸۸ توسط ماموران نیروی انتظامی شهرستان بابل بازداشت شده بود، به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش گویا نیوز، آرش ازرحیمی بر اساس حکمی که پس از حدود یک سال دریافت کرد، از سوی دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان بابل و بر اساس ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد.
قاضی مصداق اتهام عنوان شده علیه وی را نیز، عکاسی از «تجمعات غیر قانونی» برشمرده است.
گفتنی است که نامبرده عضو انجمن عکاسی مامطیر، با سابقه حضور در چند نمایشگاه عکس خارجی و دهها نمایشگاه داخل است.
خبر / رادیو کوچه
آیتاله هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی به مناسب روز خبرنگار در ایران، از گسترش پدیده «خبرسازی به جای خبرنگاری» در ایران ابراز نگرانی کرده و گفته است: «آنانکه برای جبران اعتماد مردم به دروغ و خبرسازی روی آوردهاند، باید بدانند علت رویگردانی مردم، همین روحیه دروغ و شایعه بوده است.»
به گزارش سایت شخصی آیتاله هاشمی رفسنجانی، در این یادداشت، «بوقهای استعماری و استبدادی» را به خبرسازی متهم کرده و گفته است: «در دنیای فراصنعتی امروز، که همه ابزار اطلاعرسانی با پیشرفتهترین تکنولوژی ساخته شدهاند، نمیتوان خبری را کتمان و یا سانسور کرد.»
وی هشدار داده است که «هر چه دایره خبرسازی و کتمان حقایق گستردهتر باشد، به همان اندازه محدوده اعتماد مردم به مسوولان و رسانههای داخلی کم و توجه آنان به رسانههای خارجی زیاد میشود و نباید بگذاریم خبرهای مربوط به کشور ایران را دیگران به اطلاع مردم ما برسانند.»
لازم به اشاره است وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نیز به مناسبت این روز اعلام کرده بود «خبرنگاران باید هوای مسوولان نظام را داشته باشند.»
بیشتر بخوانید:
«خبرنگار باید هوای مسوولان را داشته باشد»
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
شوشولت را میبویند
مبادا شسته باشیاش
روزگار غریبیست فرنود
این آخرین نوشتهای است که من از روی صفحه فیس بوکم پاک کردم و امکان گذاردن پیام بر روی صفحهام را بستم. در ظرف دو روز مجبور شدم چندبار این کار را بکنم. حذف نوشتهای در مورد کودک خردسالی به نام فرنود.
نه فرنود و نه کس دیگری فکر نمیکرد جامعه ما آن قدر مستعد برای جوسازی باشد که با گفتن چند کلمه کودکانه توام با صداقتی که بیشک فقط میتواند از باطن آیینهگونه یک کودک بر آید، موجی به راه بیافتد.
حتا به قول «فرورتیش رضوانیه» روزنامهنگاری که صفحه «فرنود راستگو» را در فیس بوک راه انداخته بود، باور کردنی نبود که در این صفحه تعداد اظهار علاقهها یا همان «لایک»هایش به بیش از سیهزار برسد، آن هم در کمتر از دو روز. اظهار نظرها مانند همیشه آغاز شد. گروهی به فشارهای نظام موضوع را مربوط کردند. گروهی این حرکت را نشانه بیصداقتی «خاله نرگس» مجری برنامه که نشانه و سمبل دروغگویی حاکمیت بوده است، دانستند.
از سویی دیگر نیز رسانههای طرفدار حاکمیت نیز این حرکت را شکست جنبش سبز قلمداد کردند. طرفداران صفحه فیس بوک فرنود راستگو از سی هزار گذشت و از کامنتهای مستهجن تا سیاسی و احساسی و شعرهای تغییر یافته تا عکسهایی که به طنز بخشی از بدن فرنود هفت ساله بود را منتشر کردند که به قول راهانداز این صفحه کارش بشود شبانهروز پاک کردن این نوشتهها. بالاترین موضوع داغ بخش مشخصی از بدن فرنود خردسال شد در حالی که:
فرنود پسرک خردسالی بود که وقتی مجری از او در یک برنامه تلوزیونی پرسیده بود آیا او کارهایش را خودش انجام میدهد با صداقت گفته بود که وقتی دستشویی میرود خودش، خودش را میشوید.
صفحه فرنود در فیس بوک گل کرد، خواستم برم دنبال کسی که صفحه را ساخته بود. اما صبر کردم. آیا فرنود احساس خوبی به آدمهایی داشت که در این صفحه برایش چیزی مینوشتند؟ چند جوان بر روی یوتیوب صحنه را بازسازی کردهاند و گروهی نیز نظرسنجی گذاشتهاند. راستی فرنود یک خطاکار است؟
آیا کسانی که میخواهند به موضوع و یا خواسته دیگری برسند این پسر خردسال را نشانه نگرفتهاند؟
مهدی میگوید: «به نظرم ما بیرحم شدهایم» او کاربری است که در ابتدا به صفحه فرنود راستگو لایک داده و به قول خودش بعد از کامنتها «دیس لایک» کرده است. ادامه میدهد: «اول برایم جالب بود که فرنود و راستگوییاش حرف جالبی است برای اینکه بگوییم چرا آدمها خودشان را سانسور میکنند. اما راستش چند ساعت بعد که رفتم باور نمیکردم آدمها به این راحتی بتوانند همه چیز یک کودک را به بازی بگیرند.»
فرورتیش رضوانیه روزنامهنگار و طنزپرداز است. به قول خودش «متاسف» است که این صفحه را راه انداخته. فرورتیش بعد از اینکه تعداد لایکها به سی هزار نفر میرسد امکان نوشتن روی این صفحه را میبندد. «دیگر کنترلش از دستم در رفته بود. همه بیرحمانه هر چه میخواستند مینوشتند. من دلم به فرنود سوخت. اول قصدم این نبود، اما دیگر کسی به قصد اصلیام توجه نداشت. حتا گروهی مرا با ایمیل تهدید میکردند که نمیگذارند این کار را بکنم.»
از او پرسیدم: «آیا خودش فکر میکرد این صفحه سیهزار مخاطب بگیرد آن هم در چند ساعت؟ فرورتیش رضوانیه دنبال چه بود که این صفحه را راه انداخت؟»
جایی که همهچیز سیاسی میشود
«فرنود هر روز جهت شستن شوشول دشمن شکن خود تحت شدیدترین تدابیر امنیتی به دستشویی میرود.»
«در پی اظهارت خاله نرگس، قیمت ماشین لباسشویی در بازار 200 درصد افزایش یافت.»
«آخرین خبر = فرنود در حصر خانگی»
«نگذاریم شوشول فرنود به دست بیگانگان بیفتد…»
این بخشی از نوشتههای این روزها است که بر روی جامعههای مجازی دست به دست میشود. بازی که انگار حتا لبهاش به جریانات بعد انتخابات هم گیر میکند. مواردی که پیشتر به عنوان یک فصل خطاب مطرح میشد، امروز موضوع خنده میشود.
گروهی میگویند این ناشی از نگاه اجتماع به شرایط فعلی است. گروهی دیگر میگویند مردم خستهاند و این بهانهای است برای ابراز این بهم ریختهگی روحی اما به واقع اگر مردم خسته شوند به همین راحتی میتوانند از همهچیز بگذرند؟
در بالاترین کسی مینویسد که درگیر فلان فرنودیم اما… و در واقع اعتراضاش را اظهار میکند. کامنتی زیر این نوشته کسی گذارده است که میگوید: «مردم ایران متاسفانه سیاستزده شدن و سرگرمیطلب.» به راستی مردم ایران سیاستزده و سرگرمیطلب شدهاند؟
در همین روزها است که از گوشه و کنار خبر برگزاری برنامههای آببازی و هندوانه خوری و «خز و خیل» بازی این ور و آن ور شنیده میشود.
«علی افشاری» فعال و تحلیلگر سیاسی میگوید: «فضای بسته سیاسی یکی از دلیلهایی است که به این موارد عادی بعدی دیگر میبخشد.»
آقای افشاری به این سوالم که چرا درست در شرایطی که مردم نگران بسیاری از کسانی هستند که در زندانها به سر میبرند و از فرصت جامعههای مجازی برای مطرح کردن مشکلات آنها استفاده میکنند و در نهایت با اقبالی محدود روبهرو میشود چطور یک رخداد ساده میتواند تا این حد مورد اقبال واقع شود، پاسخ داد.
علی افشاری
اینجا است که طرفداران و سایتهای حامی حاکمیت نیز این شرایط را ناشی از شکاف سیاسی معترضها به انتخابات سال هشتاد و هشت میدانند. انگار هرکسی باید به نتیجه خودش برسد از کودکی به نام فرنود.
این فعال سیاسی همچنین در بخشی دیگر از اظهاراتش در پاسخ به این سوال که اگر فرض کنیم بخش عمدهای از فیس بوکیها را افرادی تشکیل میدهند که از سطح سواد بالاتری برخوردارند و همچنین در همین محیط پیشتر اعتراضهایشان را مطرح میکردند، امروز به نوعی رویکرد دیگر در این فضا برخورد میکنیم، به نظر شما چه چیزی رخ داده است؟ نظرش را گفت.
این نشانه یک اجتماع بیمار است
رفتارهای بیترحم و به دور از گذشت و شفقت نشانههای یک اجتماع بیمار است. «آیدا منفرد» کارشناش روانشناسی به کوچه می گوید: «به نظر من ماجرای فرنود یک نوع دگر آزاری است که به ابعاد و اشکال مختلف هر روز در جامعه ما رخ میدهد.»
وقتی آزار دیگران جنبه فکاهی به خود بگیرد
در روی کردهای آسیبشناسانه در داستان فرنود کوچک و صادق گزارش ما، به این موضوع باید توجه شود که آیا رفتار دیگران با نوشتن به طریقهای غیراخلاقی، ورود به حریم خصوصی، بیان غیرمنصفانه و بیرحمانه نسبت به یک کودک و یا حتا مجری که باید علت رفتارش را جستوجو کرد، میتوان رگههایی از کودکآزاری یافت؟ یا میتوان آزار دیگر افراد را به دید شوخی و طنز نگریست؟
زهره خیام
«زهره خیام» متخصص مددکاری اجتماعی است که برای «فایر فاکس کانتی» در ایالات متحده به صورت تخصصی کار میکند. این مددکار اجتماعی اشاره میکند که موضوع را میتوان از چند بعد ارزیابی کرد. او رویکردش این است که باید پاسخ این سوال را یافت که چرا آزار دیگران میتواند جنبه شوخی و طنز به خود بگیرد.
خانم خیام مهمتر از همه را در این مورد بیاعتنایی جامعه به حوزه خصوصی افراد میداند.
آیا ما بیرحم شدهایم؟
گزارش تمام میشود اما سوالها ادامه دارد. آیاها و چراها. به راستی مردم ما بیرحم و سنگدل شدهاند؟
چه چیزی باعث شده است که ما حتا برای لبخند دیگر هیچ نگرانی نداشته باشیم که ممکن است یک خنده ما بهای سنگینی برای دیگری داشته باشد. در همین روزها «احمد زیدآبادی» با نزدیک به دوسال زندان برای ساعتهایی توانست خانوادهاش را ببیند و رخدادهای دیگری که در سایه «شوشول» فرنود به فراموشی سپرده شد. کسی میگفت نباید اینها را با هم مقایسه کرد.
آری درست است نباید مقایسه کرد. مردم حقشان خندیدن است، اما نه به هم خندیدن، بلکه با هم خندیدن.
کسی روی فیس بوک نوشته بود:
«فرنود خوشنودی خود را از اینکه شوشولش افتاده تو دهن همه اعلام کرد.» و یا دیگری که «فردا 20:30 اعترافات فرنود» را به تمسخر گرفته بود. این رخداد شاید جای بیش از این صحبت دارد. از بعدهای مختلف باید اشاره کرد و نقد کرد. جامعهای که سادهترین موضوعهای جنسی درش تابو است. جامعهای که خودش خودش را سانسور میکند. کشوری که حاکمیتاش بیشتر به بقا میاندیشد تا به رفاه. تورمی که دیگر خنده را سخت میکند و روزهایی که دیگر چیزی کسی را شاد نمیکند. در این شرایط خورد شدن یک کودک خردسال یا مجری که از ترس آیندهاش خود را به نشانه هدفگیری تبدیل میکند، اهمیتی دارد؟
راه درازی پیش روی مردمی است که بسیاری از رفتارهای هنجار را شاید به فراموشی سپردهاند و همواره دیگری را متهم کردهاند. ما برای امنیت اجتماعی بیش از شعار باید تلاش کنیم. فرنود فرزند ماست. «خاله نرگس» مجری کسی از خانواده ماست و ما مردمی هستیم که بیرحمانه به خودمان میتازیم و گناهاش را هم پیشاپیش به گردن حاکمیت میاندازیم.
منتظر باشید باز به زودی چیزی تازه رخ خواهد داد تا باز به خودمان بخندیم و سر فرو بریم در هیچ.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
آیساف میگوید هیچ شواهدی وجود ندارد که طالبان به سلاحهای جدید دست یافته باشند.
کرستین جاکوبسون (Carsten Jacobson) سخنگوی آیساف امروز در یک نشست خبری در کابل گفت، طالبان از سلاحهای قدیمی و بیشتر از ماینهای دست ساخت خود استفاده میکنند که بیشتر قربانی آن غیرنظامیان میباشد.
وی این گفته برخی تحلیلگران افغان را که احتمال میدهند طالبان به سلاحهای جدید دست یافته باشند و با آن چرخبالهای قوای بینالمللی را هدف قرار میدهند را نمیپذیرد.
در هفته روان طالبان یک چرخ بال قوای بینالمللی را در یک صد کیلومتری غرب کابل هدف قرار داد که در نتیجه آن 30 سرباز قوای خاص امریکایی، هفت کماندوی افغانی و یک ترجمان افغان آنان کشته شدند.
آیساف میگوید محل رویداد در محاصره قرار دارد و تحقیقات جریان دارد.
بیشتر بخوانید:
«کشتهشدن بیش از سی سرباز آمریکایی و افغان»
مجید بهشتی/ رادیو کوچه
majid.b@koochehmail.com
ناصر مسعودی: «هیچ استادی نمیگوید مثل من بخوان چراکه مثل او کپی است و کپی هم باید برابر با اصل باشد، که نیست.»
«ناصر مسعودی» معتقد است تقلید از صدای دیگران، تنها کیفیت کار خواننده را پایین خواهد آورد و هیچ سودی برای او نخواهد داشت. این خواننده آواز سنتی، با تاکید بر اینکه جوانان باید فعال و خلاق باشند، تصریح کرد: «متاسفانه برخی تصور میکنند اگر شبیه کسانی که مردم دوستشان دارند و به شهرت رسیدهاند بخوانند، موفق خواهند شد. حتا اگر کسی در تقلید بتواند حق مطلب را ادا کند، کارش نهایتن یک کپی خوب خواهد بود و اصل نیست. اگر مورد پسند نباشد، که دیگر هیچ.»
«مسعودی» تاکید کرد: «هنرجویان میتوانند در کنار چیزهایی که از استاد خود در هر رشته موسیقی یاد میگیرند، به گونهای عمل کنند که هنرشان اختصاص به خودشان داشته باشد. هیچ استادی نمیگوید مثل من بخوان چراکه مثل او کپی است و کپی هم باید برابر با اصل باشد، که نیست.» وی ادامه داد: «گاهی هنرمندان آنقدر تقلید میکنند که دیگر نمیتوانند خودشان باشند. البته این مسئله از نظر فنی حل شدنی است که به خود شخص بستگی دارد.»
حسین علیزاده: «اگر آقای «لطفی» از من بخواهند که یک قطعه از ایشان را اجرا کنم با کمال میل این کار را انجام میدهم.
«حسین علیزاده» در گفتوگویی با ایلنا گفت: «شرایط جامعه ما از خشونتی برخوردار است که با واژه عشق و دوستی غریبه شده است و هرکسی در هر کار و رشتهای چه هنری و چه غیرهنری؛ نباید منتقد جامعه باشد و بگوید که جامعه اینگونه شده است. اما ما نباید یادمان برود که جزیی از این جامعه هستیم. هرکسی هم میتواند در جامعه نظرات خود را ارایه دهد. اگر فرد درستکار باشد؛ جامعه میتواند اصلاح شود. فقط نباید دولت برنامهای به پا کند که ما بههم علاقه پیدا کنیم، بلکه خودمان باید دست به کار شویم. همچنین کسانی که در رشته موسیقی شاخص بودند؛ باید راه خودشان را بروند. آنها نباید دست و پای هم را ببندند. ما همیشه سعی داریم به همدیگر نزدیک شویم. بیشتر از هر چیزی انگیزه ما مهم است و زمانی که دیدم دوستم آقای «مشکاتیان» خیلی زود از میان ما رفت؛ فهمیدم که سالها زود میگذرد و باید قدر دوستان و روزهایم را بدانیم و به خاطر همین دست به کار شدیم.
ما ایرانیها نمیتوانیم و یاد نگرفتهایم بههم ابراز علاقه کنیم. به نظر من اگر بتوانیم به هم عشق بورزیم ناخودآگاه نیرویی در درون ما رشد میکند که جنبه مقدسی دارد. کار ما این است که این نیرو را به جامعه هم منتقل کنیم به شرطی که جامعه ما را سرزنش نکند. امروزه هیچکس همدیگر را قبول ندارد. وقتی پیش دو پزشک مینشینیم؛ میبینیم که اصلن همدیگر را قبول ندارند. همچنین دو موزیسین باهم نظرات متفاوتی دارند. مثلن من میگویم ردیف خوب نیست اما ردیفدان هستم. از طرف دیگر یک موسیقیدان دیگر فقط روی ردیف تاکید میکند. در کشوری که فرهنگ آزاداندیشی سلایق مختلف وجود دارد و باید وجود داشته باشد و قبول کردن این روند نوعی دموکراسی در فکر کردن بهوجود میآورد؛ که ما میتوانیم سلیقه افراد دیگر را هم قبول کنیم. اما متاسفانه درحال حاضر از نظر فکری سانسورچی افراد دیگری هستیم. که به نظر من تمامی این مشکلات با دوستی حل میشود. مثلن اگر «آقای لطفی» از من بخواهند که یک قطعه از ایشان را اجرا کنم با کمال میل انجام میدهم.»
«ارسلان کامکار» بیش از 20 سال مایستر ارکستر سمفونیک تهران بوده است
وی در تحلیل رهبران ارکستر سمفونیک تهران و اینکه در چه زمانی ارکستر سمفونیک تهران در اوج بوده است، گفت: «زمانی که من کارم را با ارکستر سمفونیک تهران آغاز کردم آقای «بیژن قادری» با انتخاب اعضای ارکستر بهعنوان رهبر انتخاب شده بود که بعد از آن «حشمت سنجری» بهعنوان رهبر به ارکستر آمد. در آن زمان صدای ارکستر خیلی فرق کرد اما بعد از یک مدت ارکستر دچار روزمرگی شد و به اصطلاح خون جدید، کثیف شد و دوباره اوضاع ارکستر بههم ریخت.»
وی ادامه داد: «متاسفانه در زمان «فریدون ناصری» که تا 10 سال بهعنوان رهبر ارکستر فعالیت میکرد، خیلی خسته شده بودیم چراکه کار کردن طولانی مدت با یک رهبر برای اعضای ارکستر خستهکننده میشود. همچنین در زمان حضور «علی رهبری» که یکی از درخشانترین و طلاییترین دوران ارکستر سمفونیک بود، آثاری اجرا شد که الان اگر ارکستر سمفونیک بخواهد آنها را اجرا کند، باید حداقل سه ماه تمرین کند.»
عیادت هنرمندان از استاد «جلیل شهناز»
به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل خانه هنرمندان ایران، در این دیدار، هنرمندان با حضور در منزل «استاد شهناز» از آخرین وضعیت جسمانی و روند بهبودی این پیشکسوت حوزه موسیقی با خبر شدند.
«مجید سرسنگی» مدیر عامل خانه هنرمندان ایران، در مورد این دیدار گفت: «توجه به هنرمندان و پیگیری امور اولیه این عزیزان از وظایف مسوولان فرهنگی است و باید این روند برای تمام عزیزان هنرمند در حوزههای مختلف پیشبینی و به بخشی از وظایف آنان تبدیل شود.» وی افزود: «این اشتباه است که در زمان نیاز خود و برای انجام برنامهها به سراغ هنرمندان برویم بلکه باید سعی شود همواره و در همه شرایط در کنار هنرمندان بزرگ و تاثیرگذار کشور باشیم.»
نهم مرداد ماه، اولین سالروز درگذشت استاد «محمد نوری»
«محمد نوری» چهرهی ماندگار عرصهی موسیقی ایران است. درباره این استاد فقید البته فراوان مطلب نوشته شده اما بد نیست اشارهای هم ما داشته باشیم. استاد محمد نوری در سال 1308 خورشیدی در تهران متولد شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او علاوه بر فعالیت در عرصهی موسیقی، چند کتاب را هم ترجمه کرد که از جمله رمان «درخت شیطان» نوشته «ایرزی کازنیسکی» است. نوری ابتدا در هنرستان تاتر نزد استاد «اسماعیل خان مهرتاش» مدت سه سال آواز ایرانی را بهطور سینه به سینه آموخت. سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت و زیر نظر استادان «مصطفی کمال پورتراب» و «مهندس سیروس» شهردار سلفژ و نت و پیانو را فراگرفت و پس از آن به کلاس زنده یاد «باغچهبان» دیگر استاد هنرستان عالی موسیقی رفت.
«محمد نوری» آثاری را همچون «ای ایران»، «سفرهای دور»، «آواز سرزمین خورشید»، «جان مریم»، «عروسی»، «چشمان آبی و دریا»، «انتظار»، «لانه متروک»، «بارانها»، «ترانههای چوپان»، «سرزمین گیلان»، «شالیزار»، «ای به خفته دل»، «توبیو»، «نشونشو»، «لالایی شیرازی» و «آواز سرزمین خورشید» از خود به جا گذاشته است. محمد نوری را از جمله هنرمندانی میتوان نام برد که عشق به وطن در آثارش پیداست و همواره برای مردم خواند و از مادیات و پول و توجه به درآمد به دور ماند و جاودانه شد. سرانجام استاد محمد نوری نهم مردادماه سال گذشته (1389) در سن 81 سالگی در بیمارستان جم تهران دار فانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت. یادش همواره گرامی باد.
ساخت موسیقی توسط «حسین علیزاده» برای فیلم مستند زندگی «حسن کسایی»
به گفته «مهرداد دفتری» کارگردان این مستند، موسیقی متن فیلم شامل دو بخش است که بخشی از موسیقی این فیلم را حسین علیزاده نوشته و بخش دیگر از آثار قدیم و جدید حسن کسایی استفاده شده و حسین علیزاده آنها را تنظیم کرده است. این مستند که نزدیک به یک ساعت است، شامل بخشهای مختلفی است و کودکی تا زمان حال این استاد نی ایران را به تصویر کشیده است. فعالیتهای «حسن کسایی» شامل فعالیتهای رادیو، رفتن وی به تهران، زندگی فردی و مصاحبهها با هنرمندانی چون «محمدرضا لطفی»، «حسین علیزاده»، «ضیاء موحد»، «فخری ملکپور»، «جلیل شهناز» و… ازجمله بخشهای مختلف این مستند است. تهیهکننده این اثر خود «استاد کسایی» بوده و برای ساخت این مستند تاکنون نزدیک به 60 میلیون تومان هزینه شده است.
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 7 اوت، فرانچسکو کویین، بازیگر سریالهای پربینندهی «24»، «CSI» و «NCIS» در سن 48 سالگی درگذشته است.
فرانچسکو کویین پسر آنتونی کویین، بازیگر برنده جایزهی اسکار، روز گذشته در سن 48 سالگی درگذشت.
کویین که با بازی در فیلم «جوخه» ساختهی «الیور استون» کار حرفهای خود را آغاز کرد، با پسرش در حال دویدن بود که درگذشت. وی که در رم به دنیا آمد، فرزند همسر دوم آنتونی کویین، ستاره «زوربای یونانی»، است.
وی در سال 1988 به همراه پدرش در فیلم «استرادیواری» به نقشآفرینی پرداخت.
به نوشتهی روزنامهی ایندیپندنت، کویین علاوه بر بازیگری در حرفهی صداپیشگی نیز فعالیت داشت.
دوشنبه 17 مرداد 90/ 8 اوت 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویمتاریخ
گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران
مجلهی جاماندگان- «فقر هرگز عادی نمیشود»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
پارسنامه- «ارزش نهادن به کتاب و کتابخانه در زمان هخامنشیان»- امیر و کاملیا
مجله خبری کابل- آرین
اقتصاد کوچه- «اختیارات تام دولت در ساخت آزادراه تهران – شمال»- مهرآفرین بهرامی
وقتی جامعه نسبت به خود بیترحم میشود- «فرنود کوچک هزینه تمسخر ما را خواهد پرداخت»- اردوان روزبه
بخش دوم خبرها
پس کوچه تماشا- «کار کردن طولانی با یک «رهبر» خسته کننده است»- مجید بهشتی
گزارش روز تاجیکستان- «کشوری که تلویزیون مستقل سیاسی ندارد»- کیومرث
پسنشینی تند- «نوشتن در جاده»- اکبر ترشیزاد
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 8 اوت، حکومت بحرین دو نماینده معترض مجلس ملی این کشور را آزاد کرده است.
جواد فیروز و مطر مطر، دو نماینده شیعه مجلس ملی بحرین، در ماه مه در پی سرکوب معترضان بحرینی به وسیله نیروهای امنیتی از سمت خود استعفا داده بودند.
آنها پس از استعفا بازداشت شدند.
به گزارش بیبیسی، آقای مطر اظهار داشت که در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
او گفت که در دادگاه نظامی به اتهام بیحیثیت کردن کشور و شرکت در تظاهرات غیرقانونی محاکمه شده است.
همزمان، محمد التاجر، یک وکیل مدافع حقوق بشر نیز که از آوریل در بازداشت بود، آزاد شده است.
بیشتر بخوانید:
«آغاز مذاکره دولت بحرین با مخالفان این کشور»
«دولت انگلیس ناچار است در رفتارش تجدیدنظر کند» (اخبار مرتبط با بحرین)
مهرآفرین بهرامی/ رادیو کوچه
«علی نیکزاد»، وزیر مسکن و شهرسازی نماینده ویژه رییس جمهوری و هیت وزیران برای رفع موانع موجود بر سر ساخت آزادراه تهران – شمال با کلیه اختیارات این هیت شد تا بخشی از عقبماندگیهای 17 ساله ساخت این آزادراه را جبران کند.
علی نیکزاد در حالی به این سمت منصوب شده است که پیش از این کارگروه متشکل از وزیران راه و ترابری، مسکن و شهرسازی، جهاد کشاورزی، دادگستری، رییس سازمان حفاظت از محیط زیست و مدیر عامل شرکت آزادراه تهران – شمال این مسوولیت را بر عهده داشتند و نتوانسته بودند بازدهی لازم را داشته باشند و اکنون وزیر مسکن و شهرسازی با اختیارات کامل باید یک تنه به حل مشکلات 17 ساله ساخت این آزادراه بپردازد، مشکلاتی که همواره از سوی مدیران و مسوولان اجرایی این پروژه انکار میشود و در عمل تنها پیشرفت 13 درصدی پس از 17 سال گذشت از زمان آغاز ساخت آن به ارمغان آورده است.
«حمید بهبهانی»، وزیر سابق راه و ترابری گفته بود که ساخت آزادراه تهران – شمال جزو اولویتهای کاری وی در دوران وزارتش نیست و در وزارت راه و ترابری پروژههای جدیتر از این آزادراه وجود دارد اما این که چطور با تغییر وزیر راه و ترابری، ساخت این آزادراه به اولویت وزارت مسکن و شهرسازی درآمده و وزیر این وزارتخانه با اختیارات تام بالاترین مقامات مسوول کشور، مامور به حل مشکلات این پروژه شده است خود جای تامل و بررسی دارد.
اطلاع رسانی محدود و قطره چکانی درباره میزان پیشرفت و نحوه عملکرد طرف چینی و ایرانی این آزادراه نیز خود جزو ابهامات نحوه اجرای این پروژه بوده است اما مهمترین علتهایی که گاهی درباره علل تاخیر در اجرای این پروژه بیان شده است؛ تحریم، مشکلات مالی خارجی، خروج طرف چینی از اجرای پروژه، ورود سپاه پاسداران به طرح، مشکلات تصرف اراضی منابع طبیعی عنوان شده است.
سهمخواهی مهمترین علت عدم اجرای این پروژه است
یک کارشناس حوزه راه و ترابری در این باره به رادیو کوچه گفت: «سهمخواهی هریک از طرفهای مرتبط با موضوع ساخت آزادراه تهران – شمال مهمترین علت طولانی شدن زمان اجرای این پروژه تا 17 سال بوده است و از مجریان این طرح تا روستاییانی که مالک زمینهای مجاور این آزادراه هستند، در روند ساخت و بهرهبرداری این پروژه سهمخواهی میکنند و هرکس میخواهد از این سفره، بزرگترین لقمه را برای خود بردارد، به همین دلیل تاکنون تنها 13درصد پیشرفت فیزیکی در این طرح به وجود آمده که آن هم بیشتر مربوط به قطعه اول این آزادراه است و قطعات دو و سه هنوز دست نخورده و در حد طرح باقی مانده است.»
این کارشناس افزود: «درگیری با طرفهای خارجی این پروژه که در نهایت منجر به ورود چینیها به این طرح شد و از طرف دیگر با جدیتر شدن تحریمها مسئله تامین فاینانس (بودجه) 200 میلیارد دلاری به حالت تعلیق درآمد که در نهایت مجری ساخت و توسعه آزادراههای کشور از جاری شدن 200 میلیارد دلار فاینانس در این پروژه و اجرای عملیات ساخت در قطعه اول خبر داده است و این در حالی است که برخی دیگر از مرتبطین این پروژه، این اظهار نظر را واقعی نمیدانند و اعتقاد دارند که این اخبار تنها برای پاسخگویی به عملکرد ناکرده چینیها در این پروژه عنوان شده است.»
وی خاطر نشان کرد: «از مجموع چهار قطعه این آزادراه به طول 121 کیلومتر که بزرگراه همت تهران را به کمربندی چالوس- تنکابن وصل میکند، ممکن است قطعه چهار آن یعنی از نوشهر تا مرزنآباد تا پایان سال جاری به بهرهبرداری برسد و قطعه یک به طول 32 کیلومتر از تهران تا شهرستانک نیز احتمالن در سال 91 افتتاح میشود و قطعه سه و چهار نیز که قطعات دشوارتر این پروژه از لحاظ ساخت محسوب میشود نیز، همچنان بلاتکلیف باقی میماند.»
پروژه آزادراه تهران – شمال یک پروژه سیاسی شده است
یکی از مجریان پروژه شرکت ساخت و توسعه آزادراههای کشور نیز در این باره به رادیو کوچه گفت: «انتصاب وزیر مسکن و شهرسازی برای پیگیری مشکلات این پروژه به معنی شکست کلیه برنامههای قبلی در خصوص اجرای این طرح است و چنانچه نیکزاد نیز نتواند گرههای کور این طرح را باز کند به معنی شکست تمام عیار دولت و مجموعه هیت وزیران در اجرای یک پروژه آزادراه 121 کیلومتری است.»
وی ادامه داد: «عموم پروژههای راهسازی در ایران مشکلات کمبود اعتبار، مشکلات خرید سیمان، قیر، پرداخت حقوق کارگران و غیره را که منجر به عقب افتادن زمان بهرهبرداری آنها میشود، دارند، اما پروژه ساخت آزادراه تهران – شمال علاوه بر مشکلات عمومی کل پروژهها، به یک پروژه سیاسی تبدیل شده است و هر تغییری در روند اجرای آن معنایی سیاسی میدهد و به همین دلیل نیز تاکنون پیشرفت مناسبی نداشته است.»
خبر / رادیو کوچه
بامداد روز دوشنبه، ۸ اوت، به دلیل پارگی یکی از مخازن آمونیاک در مجتمع پتروشیمی پردیس، در منطقه عسلویه در بوشهر، سازمانهای امدادی این منطقه به حالت آماده باش در آمده و کارکنان برخی از واحدهای فعال در آن، تخلیه شدهاند.
به گزارش مهر، بالا بودن دمای آمونیاک تزریق شده به این مخازن باعث پاره شدن آنها شده و به گفته منابع محلی، در صورت انفجار این مخازن، خطر بروز انجماد تا شعاع سه کیلومتری وجود دارد اما مسوولان محلی ابراز اطمینان کردهاند که با تلاش سازمانهای امدادرسانی، به زودی بر اوضاع مسلط خواهند شد.
لازم به اشاره است در ۱۳ مرداد سال گذشته، آتشسوزی و انفجار در مجمتع پتروشیمی پردیس باعث شد که دستکم شش تن از کارکنان جان خود را از دست بدهند یا دچار سوختگی شدید شوند.
رادیو کوچه
1973 میلادی- «ویلهلم موبرگ» (Vilhelm Moberg) نویسنده سوئدی در چنین روزی درگذشت.
او در 20 آگوست 1898 متولد شد و در همان نوجوانی با انتشار اولین قصه کوتاهش در سن سیزده سالگی به دنیای ادبیات راه یافت. اولین رمان موبرگ در سال 1927 با نام «خانواده راسکن» منتشر شد.
موبرگ در میانه جنگ جهانی اول سفر کوتاهی به آمریکا کرد که خاطرات ناگوار مهاجرت به آمریکا، سالها بعد در رمانی چهار قسمتی با نام «مهاجر» به چاپ رسید که قصه زندگی خانواده پدری او در این کشور است.
آغاز چاپ «مهاجر» به سال 1951 و پایان آخرین جلد آن در سال 1961 زندگی موبرگ را تغییر داد و او را به دنیای نویسندگان سوئد رساند. او در دهه هفتاد رمان خودنگارهای را با نام «سربازی با تفنگ شکسته» چاپ کرد که به نوعی تاریخ جنگ جهانی دوم نیز محسوب میشود.
موبرگ به دلیل افسردگی سرانجام با خودکشی در دریاچه نزدیک خانهاش، به زندگی خاتمه داد.
1974 میلادی- «ریچارد نیکسون» برای این که محاکمه و مجازات نشود روزی چون امروز در پی رسوایی «واترگیت» از ریاست جمهوری آمریکا کنارهگیری کرد و «جرالد فورد» معاون او جایش را گرفت و ضمن صدور حکمی مانع ادامه تعقیب قضایی و مجازات نیکسون در رابطه با ماجرای واترگیت (دستبرد به ستاد انتخاباتی حزب دمکرات و نصب غیرقانونی دستگاه شنود در آن) شد.
کنارهگیری نیکسون از ظهر نهم اوت عملی شد. وی تنها رییس جمهوری در تاریخ 229 ساله آمریکاست که از این سمت کنارهگیری کرده است. وی دو روز پیش از این گفته بود که از محاکمه پارلمانی شدن باکی ندارد و کنارهگیری نمیکند، ولی در این دو روز مشاورانش او را به کنارهگیری قانع کرده بودند تا برکنار نشود و به زندان نیفتد. مجلس نمایندگان آمریکا پس از رسیدگی به قضیه واترگیت برای نیکسون کیفر خواست صادر کرده بود تا در سنا محاکمه شود. نیکسون در قبال قضیه واترگیت متهم به اختفای مدارک جرم و دروغگویی به بازپرس هم شده بود.
قضیه واترگیت با سرقت طرحهای مبارزات انتخاباتی حزب دمکرات (حزب رقیب) پیش از انتخابات از محل دفتر این حزب در ساختمان واترگیت در شهر واشنگتن به وجود آمده بود.
1815 میلادی- در این روز دولتهای اروپایی متحد، ناپلئون (نخستین امپراتور فرانسه) را به جزیره «سنت هلن» در اقیانوس اطلس روانه کردند که در آنجا تا پایان عمر به حالت تبعید باقی بماند. کشورهای تحت تسلط ناپلئون که همه از سوی بریتانیا حمایت میشدند متحد شده وی را شکست دادند و بهجای او «لویی هجدهم» را به حکومت انتخاب کردند. ناپلئون پس از خلع از قدرت در سال ۱۸۱۴ از سوی متفقین به جزیرهی «الب» (Elba) تبعید شد. اما از آنجا گریخت و از مارس ۱۸۱۵ تا ژوئن در یک دورهی کوتاه که به «حکومت صدروزه» معروف است، بار دیگر رهبری فرانسه را بر عهده گرفت. پس از شکست در نبرد «واترلو» در ۱۸ ژوئن سال ۱۸۱۵، وی از امپراتوری استعفا داد و خود را به بریتانیا تسلیم کرد و برای همیشه به جزیرهی «سنت هلن» تبعید شد.
1896 میلادی- «مارجوری راولینگز» (Marjorie Kinnan Rawlings) نویسنده آمریکایی قصههای کودکان در واشنگتن زاده شد. شهرت وی در استفاده از فضاهای روستایی و خلق قصههای ساده و تاثیرگذار است.
راولینگز از کودکی و در پی مهاجرت والدینش به روستایی در فلوریدای غربی تحت تاثیر محیط آرام روستاهای کالیفرنیا نوشتن را آغاز کرد. از 6 سالگی تا سن 16سالگی نگارش و چاپ قصههای کودکانه خود را در روزنامههای محلی به صورت یک عادت ساده دنبال کرد.
سفر کوتاه او به نیویورک هم از وابستگی ذهنی راولینگز به فضاهای روستایی کم نکرد و او بلافاصله پس از اتمام تحصیلات و ازدواج به زادگاه خود بازگشت.
مزرعه راولینگز در فلوریدا، به خاطر بنیاد خیریهای که در آن تاسیس کرد و نیز به خاطر توصیفات دقیق در آثارش، به سرعت به معروفترین مکان در آن جغرافیای خاص بدل شد و توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
راولینگز تا سال 1949 33داستان کوتاه و بلند نوشت که معروفترین اثرش با نام «یک ساله» شهرت یافت و جایزه «پولیتزر ادبی» سال 1939 را به خاطر یک اثر داستانی به خود اختصاص داد.
او با بزرگانی چون «ارنست همینگوی»، «اسکات فیتزجرالد»، «مارگارت میچل» و «مکسول پرکینز» نیز رابطه صمیمی داشت.
1298 خورشیدی- قرارداد 1919 بین ایران و انگلیس امضا شد. به موجب این قرارداد، انگلیس، زمام امور مالی، اقتصادی و ارتش ایران را در دست میگرفت. در این هنگام دولتی به ریاست «میرزاحسنخان وثوقالدوله» در تهران بر سر کار آمده بود. سرانجام در روز هجدهم مرداد 1298 یک روز پس از امضای قرارداد 1919 در حالی که شاه قاجار عازم اروپا بود، ناگهان اعلامیه وثوق الدوله به ضمیمه متن قرارداد در ایران منتشر و اعلام شد که این قرارداد مورد تصویب هیت وزیران قرار گرفته است. پس از آن این قرارداد در خارج از کشور، مورد مخالفت آمریکا و فرانسه نیز قرار گرفت و سرانجام این معاهده، بهعلت فشار شدید افکار عمومی، به انجام نرسید و پس از برکناری وثوقالدوله، لغو شد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1377 خورشیدی- پس از درگیرهای فراوانی که بین دولت افغانستان و گروه طالبان در مناطق گوناگون این کشور روی داد، سرانجام کابل پایتخت این کشور به تصرف طالبان درآمد. از اینرو دفتر سفارت جمهوری اسلامی در کابل به مزارشریف منتقل شد و امور مربوط به سفارت در آن شهر ادامه یافت. با حمله نیروهای طالبان به سمت شمال افغانستان، شهر مزارشریف نیز به تصرف این گروه درآمد و آنان بدون توجه به مصونیت سیاسی و قوانین بینالمللی، نه دیپلمات ایرانی و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی را کشتند. به مناسبت کشتهشدن «محمد صارمی» خبرنگار اعزامی خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزار شریف افغانستان توسط گروه طالبان، روز هفدهم مرداد در ایران بهعنوان روز خبرنگار نامگذاری شده است.
1988 میلادی- نیروهای دولت مسکو پس از 9 سال استقرار در افغانستان، به تصمیم گورباچف از این روز تخلیه آن کشور را آغاز کردند. 13 سال پس از خروج آنان، نخست نظامیان آمریکا و سپس اعضای پیمان ناتو جایشان را گرفتند.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
خبرگزاری مهر
Iranian history
خبر / رادیو کوچه
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی روز یکشنبه، 7 اوت، و در آستانه روز خبرنگار در ایران، در نشستی خبری اظهار داشت: «خبرنگار کسی است که بتواند اخبار جامعه را به نحو احسن و از سر دلسوزی به مسوولان و از مسوولان به مردم منتقل کند و هوای مسوولان را هم داشته باشد.»
به گزارش مهر، حیدر مصلحی در حاشیه جلسه هیت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که خبرنگار باید چه نقدی انجام دهد، اظهار داشت: «نقد باید از روی انصاف، دلسوزی و در جهت رشد و پیشرفت دستگاههای مختلف باشد.»
وی همچنین با اشاره به اهمیت حرفهای خبرنگاری گفت: خبرنگار کسی است در عین انتقال اخبار و هوای مسوولان را هم داشته باشد.»
این در حالی است که ایران در چند سال اخیر از سوی سازمانهای آماری بینالمللی پایینترین سطح آزادی مطبوعات را داشته و از کشورهای دارای بیشترین خبرنگار زندانی است.
بازداشت و محبوس کردن خبرنگاران و روزنامهنگاران در ایران به خصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 که به انتخاب شدن محمود احمدینژاد انجامید، روند افزایشی داشته است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، سد گتوند که پاییندستترین سد مخزنی رودخانه کارون بهشمار میآید و 10 روز پیش توسط محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی افتتاح شد، از روز یکشنبه، 7 اوت دچار نشست شده است.
به گزارش آفتاب، این در حالی بود که از دو سال پیش اعتراضهای رسانهای و کارشناسی مبنی بر وجود معادن نمک در مخزن سد، موجب ایجاد تردید در بهرهبرداری از آن شده بود.
وجود معدن نمک موجب میشد آب شیرین کارون پس از تجمع در پشت سد، به صورت آب شور از سد خارج شود.
بر اساس این گزارشها، سه روز بعد از افتتاح، آب از پتوی رسی رد شد و نمکهای ناحیه زیرین دیوار حائل، در آب حل شد و دیوار حائل، نشست کرد.
خبر / رادیو کوچه
صبح دوشنبه، ۸ اوت، پلیس لندن اعلام کرد که طی ساعات شب گذشته هم نا آرامیهای پراکنده همراه با حمله به ماموران و به آتش کشیدن خودروهای پلیس و غارت تعدادی فروشگاه در چند نقطه لندن روی داده اما ابعاد نا آرامیها محدودتر از دو شب پیش بوده است.
به گزارش بیبیسی، ناآرامی در لندن شامگاه شنبه و با انتشار خبری در مورد تیراندازی پلیس در جریان بازداشت یک فرد مظنون و کشته شدن او در اثر تیراندازی در منطقه تاتنهام آغاز شد.
گروهی از ساکنان محلی در اعتراض به این اقدام پلیس و تعلل مقامات محلی در ارایه سریع توضیحی در این مورد، دست به اعتراض زدند که حمله به قرارگاههای پلیس، به آتش کشیدن خودروهای عمومی و شورش خیابانی را به همراه آورد.
بر اساس آخرین آمار ارایه شده از سوی پلیس، تا شامگاه یکشنبه، ۵۵ نفر بازداشت شدهاند.
پلیس لندن همچنین از تحقیق درباره علت بروز ناآرامی در تاتنهام خبر داده است.
به گفته فرماندهان، ماموران پلیس با مصاحبه با شاهدان عینی و مشاهده تصاویر دوربینهای مدار بسته تلاش خواهند کرد عوامل ناآرامی را شناسایی و بازداشت کنند.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) صدها معترض انگلیسی «تاتنهام» را به آتش کشیدند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=5&day=17&id=981228
کشته شدن یک جوان توسط پلیس انگلیس، مردم خشمگین تاتنهام در شمال لندن را به خیابانها کشاند. ساکنان معترض تاتنهام با به آتش کشیدن اتوبوسها، خودروهای پلیس و ساختمانها اعتراض خود را علیه این اقدام پلیس نشان دادند. اندی مور خبرنگار شبکه بی بی سی آشوب شب گذشته در لندن را بسیار جدی توصیف کرده و آن را در یک دهه گذشته بیسابقه دانسته است.
2) فرزین: وزارت کشور مسوول شناسایی ایرانیان مقیم خارج برای حذف از فهرست یارانه بگیران شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=5&day=17&id=981286
دبیر ستاد هدفمندی یارانهها گفت: «وزارت کشور مسوول شناسایی و جمعآوری اطلاعات ایرانیان خارج از کشور برای حذف از شمول پرداخت یارانه نقدی شد.»
محمدرضا فرزین در گفتوگو با فارس درباره برنامه حذف ایرانیان خارج از کشور از پرداخت یارانه نقدی گفت: «اطلاعات ایرانیان خارج از کشور در پایگاههای آماری و اطلاعاتی دستگاههای مختلف پراکنده است و بر این اساس قرار است وزارت کشور این اطلاعات را گردآوری و به یکدیگر متصل کند.»
کیهان
1) 70 درصد ساکنان پادگان اشرف زندانی سران گروهک منافقین هستند
http://www.kayhannews.ir/900517/2.htm#other209
یک روزنامه بینالمللی فاش کرد گروهک تروریستی منافقین بالابی و پرداخت پول درصدد خارج کردن خود از فهرست گروههای تروریستی آمریکاست.
فایننشال تایمز نوشت: «ژنرال هیوج شلتون رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا در زمان کلینتون – که متهم به دریافت رشوه از منافقین است- در کنفرانسی که اخیرن در واشنگتن برگزار شد، به دفاع جانانه از سازمان مجاهدین – منافقین- پرداخت و از این سازمان با عنوان یک نیروی منسجم در برابر جمهوری اسلامی یاد کرد» فایننشال تایمز مینویسد؛ اما تحلیلگران میگویند سازمان دنبال لابی مالی است.
2) آیتاله خامنهای به خوبی مسئلهسازیهای آمریکا را مدیریت میکند
http://www.kayhannews.ir/900517/2.htm#other208
رهبر عالی ایران مسایل حاشیهای بسیاری را که آمریکا به راه میاندازد، به خوبی مدیریت میکند.
روزنامه وال استریت ژورنال در تبیین این تحلیل خود نوشت: «رهبر عالی ایران آیتاله سیدعلی خامنهای مسایل جانبی بسیاری را که ما پدید میآوریم به خوبی مدیریت میکند و به سرعت در جهت برنامه هستهای خود با شتاب پیش میروند در حالیکه ما در این اوهام هستیم که تحریمها سلاح برنده است و میتواند جلوی آنها را بگیرد.»
جام جم
1) واکنش وزارت علوم به حذف 13 رشته دانشگاهی
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100850861657
در حالی که حذف 13 رشته علوم انسانی در دانشگاهها و 23 رشته در دانشگاه علامه طباطبایی، داوطلبانی را که برای انتخاب رشته مجاز شدهاند، با سردرگمی روبهرو کرده، وزارت علوم از حذف این رشتهها ابراز بیاطلاعی میکند و دانشگاه علامه این حذف را سیاست خود میداند.
سعید قدیمی، مدیرکل دفتر پشتیبانی و حمایت آموزش عالی وزارت علوم، از حذف 13 رشته علوم انسانی ابراز بیاطلاعی میکند و به ایسنا میگوید: «به دنبال این هستیم که توسعه علوم انسانی را هدفمند کنیم، به این معنا که توسعه رشتهها متناسب با نیازها باشد.» وی درباره حذف این تعداد رشته علوم انسانی از مجموع رشتههای دانشگاه علامه طباطبایی میافزاید: «اینکه چرا دانشگاه علامه در این رشتهها پذیرش نکرده است طبیعتن خودش باید پاسخگوی نیازهایش باشد.»
2) اولین انتخابات علنی اخوانالمسلمین مصر
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100850850545
گروه اخوانالمسلمین مصر برای نخستین بار انتخابات درونحزبی خود را به طور علنی برگزار کرد. شورای رهبری این گروه عصر شنبه در این انتخابات، محمد احمد ابراهیم، دکتر حسام ابوبکر و عبدالعظیم ابوسیف الشرقاوی را به عنوان اعضای جدید دفتر تبلیغات این گروه انتخاب کردند. محمد بدیع، دبیرکل گروه اخوانالمسلمین مصر اظهار کرد: «این انتخابات علنی و شفاف به جهان نشان داد که این گروه به طور علنی در جهت اصلاحات در مصر تلاش میکند.»
آفرینش
1) پرونده سقوط C130 حامل خبرنگاران پس از 6 سال مجددن رسیدگی میشود
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15275#86842
محمد صالحی وکیل اولیای دم شهید افشارخبرنگار شبکه خبر در این زمینه میگوید: «پس از صدور رای از سوی شعبه اول دادگاه نظامی یک مبنی بر برائت هشت متهم حاضر در کیفرخواست، رسیدگی به این پرونده با ابلاغ ویژه به دو نفر از قضات دادگاه نظامی تهران به عنوان مستشار دادگاه تجدیدنظر استان محول شد که آنان نیز در نهایت، رای بدوی را تایید کردند و این رای قطعی شد.»
وی اضافه میکند: «آیتاله آملی لاریجانی نیز با نظریه مشاوران قضایی مستقر در معاونت قضایی موافقت کرد و به جهت خلاف بین شرع بودن رای شعبه 34 دادگاه تجدید نظر استان تهران با پذیرش اعاده دادرسی، رسیدگی مجدد را به شعبه دیگری از دادگاه نظامی یک تهران سپرد.»
2) امکان صادرات برق وجود دارد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=86854
نادر قاضیپور در گفتوگو بارسانههای عمومی اظهار داشت: «در استانهای مرزی از جمله آذربایجان غربی، شرایط برای صادرات این منبع انرژی وجود دارد، بهطوری که مسوولان ارشد نظام باید برای صادر کردن آن، برنامهریزی کنند.»
رسالت
1) تولید مخفیانه 150 موجود دورگه انسان-حیوان در آزمایشگاههای انگلیس
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=71195
انگلیس طی سه سال آزمایشهای مخفیانه اقدام به تولید جنینهایی مرکب از سلول انسانها و حیوانات کرده است. به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی و جنگ نرم خبرگزاری فارس، روزنامه دیلی میل در گزارشی به قلم دانیل مارتین و سایمون کالدول، مینویسد: «جنینهای دورگه انسان-حیوان به منظور استفاده برای علاج بیماریهای درمانناپذیر تولید شدهاند.» این امر مخالفتهایی را برانگیخته است و در پارلمان انگلستان نیز خاطرنشان کردند که این موضوع از نظر اخلاقی صحیح نیست و به اعتبار کشور لطمه میزند. دانشمندان بیش از 150 جنین دورگه انسان-حیوان در آزمایشگاههای بریتانیا تولید کردهاند.
2) مظفری جانشین قاسمی در قرارگاه خاتمالانبیا شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=71218
به گزارش مهر، با حکم سردار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ابوالقاسم مظفری شمس که جز مسوولان سابق مجموعه قرب سپاه و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا بود به عنوان جانشین رستم قاسمی سکان هدایت قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا را در دست گرفت.
دنیای اقتصاد
1) علی مطهری پیشنهاد کرد، برگزاری انتخابات توسط قوای سهگانه
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=264767
علی مطهری، عضو فراکسیون اصولگرایان تدوین قانون جامع انتخابات را برای کشور لازم دانست و اعلام کرد: «برگزارکننده انتخابات نباید صرفن دولت باشد، در واقع کل نظام و قوای سهگانه باید برگزارکننده انتخابات باشند.»
2) سکه 3000 تومان گران شد
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=264697
دیروز قیمت هر سکه بهار آزادی با 3000 تومان افزایش به 444 هزار تومان رسید. سکه طرح قدیم بدون تغییر 460 هزارتومان باقی ماند در حالی که نیمسکه با 2000 تومان و ربع سکه با 1000 تومان افزایش به 223 هزارتومان و 125 هزارتومان رسیدند.
خبر / رادیو کوچه
شامگاه یکشنبه، 7 اوت، تیم فوتبال پرسپولیس در آغاز هفته دوم لیگ برتر فوتبال ایران، نخستین شکست خود را در لیگ یازدهم متحمل شد. دیدار دو تیم پرسپولیس و شاهین بوشهر با نتیجه 2 بر یک به سود تیم بوشهری به پایان رسید.
در دیگر دیدارهای شامگاه یکشنبه ذوب آهن اصفهان با یک گل از تراکتورسازی تبریز شکست خورد.
ملوان بندر انزلی برابر راه آهن ری بدون گل متوقف شد.
فولاد خوزستان با یک گل مس سرچشمه را از پیش رو برداشت.
شهرداری تبریز و سایپا البرز یک بر یک به تساوی رسیدند.
ادامه بازیهای هفته دوم لیگ برتر فوتبال ایران، شامگاه دوشنبه 8 اوت برگزار خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
«نبرد ذوب آهن و تراکتورسازی در هفته دوم لیگ فوتبال»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر