هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


تعطیلی و توقیف شش غرفه از ناشرین داخلی در نمایشگاه کتاب تهران

Posted: 11 May 2012 09:20 AM PDT

جـــرس: مدیر کمیته ناشران داخلی نمایشگاه کتاب از پلمپ شدن شش غرفه‌ از ناشران داخلی نمایشگاه به علت تخلفات متعدد خبر داد که عرضه پوستر و آثار نشر «چشمه»، از جمله دلایل تعطیلی دو غرفه عنوان شده است.


به گزارش خبرآنلاین، در حالی که نمایشگاه کتاب تنها یک روز دیگر دایر است، چند غرفه از ناشران داخلی پلمپ و کتاب هایشان به بیرون نمایشگاه انتقال یافت.


کمالی‌نژاد، مدیر کمیته ناشران داخلی بیست ‌و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران درباره تعطیلی شش غرفه در بخش ناشران داخلی می گوید: "طی روزهای ابتدایی نمایشگاه با مشکلی در بخش داخلی مواجه نبودیم اما به یکباره طی روزها اخیر برای کسب منفعت بیشتر تعدادی از ناشران دست به کارهایی زدند که دور از انتظار بود، بنابراین هیات رسیدگی به تخلفات ناشران که در نمایشگاه کتاب مستقر است گزارش های مختلفی را از نهادهای نظارتی دریافت می کند، در هیات بحث و بررسی صورت می گیرد و متناسب با نوع تخلف، رای صادر می شود."


این مقام دولتی با بیان اینکه "شش غرفه در راستای تخلفات بسته شدند"، افزود: "ارائه هر پوستری در نمایشگاه کتاب جزء کالاهای غیرکتاب محسوب می‌شود، بر اساس ضوابط نمایشگاه فروش کالاهای غیرکتاب ممنوع است؛ بحث ما بحث پوستر کوروش نیست، کلیت ماجرا مهم است، اثر غیر کتاب که تولید ناشر نباشد و یا به نوعی هیچ سنخیتی با موضوع کاری ناشر نداشته باشد تخلف محسوب می شود."


بر اساس گزارش مذکور، ناشر و غرفه‌ای که به عرضه آثار ناشر موسوم به تعلیقی «چشمه» می پرداخت جزء یکی از همین ناشرانی است که غرفه‌اش در راستای عرضه آثار نشر چشمه بسته شده است.


نشر چشمه، توسط وزارت ارشاد از حضور در نمایشگاه محروم شده است.


وی همچنین گفت: «دفتر شعر جوان»، انتشارات «حافظ ابرو» و نشر «پیکان» ناشرانی هستند که غرفه آنها به دلیل تخلفات تعطیل شده است.


بر اساس گزارش ها، داستان تعطیلی غرفه «دفتر شعر جوان» یکی از شلوغ ترین غرفه های ارائه آثار شعر در نمایشگاه کمی دنباله دار شده و آنطور که خبرگزاری مهر گزارش داده واکنش مدیر عامل این مجموعه را در پی داشته است.


به گزارش مهر، در پی پلمپ غرفه دفتر شعر جوان در بیست و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، محمدرضا عبدالملکیان، مدیر عامل این دفتر توضیحاتی در این‌باره ارائه کرد و گفت: "عرضه چند عنوان کتاب قیصر امین‌پور و عبدالملکیان و یا پوستر چهره‌های برجسته شعر معاصر امثال نیما، اخوان، سلمان هراتی، صفارزاده و ... و یا سی دی شعرهای سپهری و منزوی که به ظاهر غرفه دفتر شعر جوان را به خاطر آن تعطیل کرده‌اند (همه این آثار در دوره‌های گذشته نیز در غرفه این دفتر ارائه شده و هیچ‌گونه منع و مشکلی نداشته است) صرفا بهانه‌ای است برای پنهان کردن مخالفت جناب آقای دری با فعالیت‌های دفتر شعر جوان؛ چرا که ایشان در طی چند سالی که مسئولیت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد را عهده‌دار بوده‌اند، نه تنها میزان حمایت و همراهی معاونت فرهنگی از مجموعه طرح‌ها و برنامه‌های دفتر شعر جوان را روز به روز کمتر و کمتر کرده‌اند، آن را به نقطه صفر رسانده‌اند، بلکه در هرجا که ممکن بوده است از فعالیت‌های دفتر شعر جوان نیز ممانعت به عمل آورده‌اند از جمله:

1ـ عدم پرداخت اقساط باقیمانده سه عنوان قرارداد دفتر شعر جوان با خانه کتاب در سال نود، 2 ـ ممانعت از خرید هفت عنوان کتاب شاعران جوان که جزو آثار برگزیده پنجمین دوره کتاب سال (جایزه شعر قیصر امین‌پور) انتخاب شده و قرار بوده است که از هر عنوان تعداد پانصد جلد خریداری شود، 3 ـ ممانعت از ادامه حضور دفتر شعر جوان در نمایشگاه‌های کتاب استانی در پاییز و زمستان سال نود، 4 ـ ممانعت از عقد قرارداد برای حمایت اجرای طرح‌هایی همانند دوره‌های آموزشی کوتاه مدت سفرهای فرهنگی، کتاب دوشنبه‌ها و ... که همه این اتفاقات در دوره مسئولیت جناب آقای دری برای دفتر شعر جوان رقم خورده است.

به هر حال به عنوان شاعری که حدود چهل سال در عرصه شعر امروز فعالیت داشته‌ام و قریب سیسال نیز در همین زمینه مسئولیت‌های گوناگون مدیریتی و اجرایی عهده‌دار بوده‌ام، به طور خلاصه می‌گویم که دوره مسئولیت جناب آقای دری (که از پیشینه فرهنگی ایشان اطلاع چندانی ندارم) در عرصه فرهنگ به ویژه شعر و ادبیات که زمینه‌ساز ناخرسندی و گله‌مندی بخش عمده‌ای از شاعران و نویسندگان کشور بوده است، می‌تواند از ضعیف‌ترین دوره‌های مدیریت فرهنگی کشور در سه دهه اخیر قلمداد شود که امیدوارم وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی این مشکل را به طور جدی مورد بررسی قرار دهند و برای حل آن تصمیم مناسبی اتخاذ کنند."


این ناشر مستقل در نهایت گفت: "برای آنکه تنها به قاضی نرفته باشم، از همین‌جا اعلام می‌کنم و حاضرم در جلسه‌ای با وزیر ارشاد با حضور خبرنگاران رسانه‌های فرهنگی و ادبی همین موضوع و ناگفته‌های دیگری را مورد بحث و بررسی قرار دهم."

بن بست نیست؛ همان حکومت ولائی است این

Posted: 11 May 2012 08:53 AM PDT

متین



آقای سلیمی نمین یکی از فعالین اصولگرا با اعتراف به اینکه "در اصلاح فساد مالی به بن‌بست رسیده‌ایم"، گفت: "در حال حاضر و با شرایط موجود چشم‌انداز موضوع فساد مالی با سیاسی‌کاری‌ها کار بسیار مشکل شده و به بن‌بست رسیده است و بن‌بست در حد ناممکنی است که پیگیری را به حداقل رسانده. وقتی یک قاضی عادی و رسانه‌ها نمی‌توانند موضوعی را پیگیری کنند و موضوع به سران قوا می‌رسد و آنجا هم تلقی سیاسی می‌شود و جوسازی صورت می‌گیرد، پیگیری کار و اصلاح را به غیرممکن تغییر می‌دهد"

آنچه را که آقای سلیمی نمین بر زبان آورده ، ناشی از این است که بعد از پیروزی انقلاب ، نظام بازمانده از سابق ویران شد اما نظام تازه ای هم شکل نگرفت . این مشکل تا کنون هم باقی است . نظام اداری سابق ساخته و پرداخته شاه نبود ، بر خلاف صفت "طاغوتی" که به آن دادند . آن نظام حاصل تجربه و تلاش دولتمردانی بود ، کاردان و علاقمند به کشور و مردم خود .

عامل اصلی این مشکل، وجود یک مرجع تقلید به عنوان رهبر انقلاب بود و برخلاف آنچه که وعده داده شده بود هم ، این رهبری استمرار یافت . در نگاه یک مرجع تقلید معیار هر نیک و بد و هر باید و نباید، تنها استنباط های او ازشریعت است، آنهم شریعتی که مدعی است برای زندگی انسان از مهد الی لحد، دستور و قاعده و قانون دارد . طبیعی است که این نگاه و این جهان بینی مجریانی میخواهد که به این نوع نگاه وجهان بینی باور دارند یا به این باور تظاهر میکنند ، یعنی روحانیت .

لازمه این رهبری هم بسط ید بود و طبیعی ، که هیچ شریک یا رقیبی را هم تحمل نکند ، که تحمل هم نکرد .

رو حانیون به قدرت رسیده هر یک صاحب قدرتی شدند که میزان آن را نزدیکی به رهبر و امکان دسترسی به او تعیین میکرد و نه اختیارات قانونی تعریف شده برای هر شغل و سمتی درسیستم حقوقی رژیم پیشین، سمتهایی که در بعد از پیروزی انقلاب در اختیار روحانیت حاکم قرار گرفت . روحانیون به قدرت رسیده نه با این سیستم و یا هر سیستم اداری دیگری آشنا بودند و نه آن را قبول داشتند .

همین نگرش این اجازه را به امام خمینی داد که در سال سوم پس از پیروزی انقلاب به یکباره قوانین به وجود آمده در نظام قبلی را ملغی اعلام کند ، بدون این که کاملاً  بیاندیشد که تکلیف مردم با هرج و مرجی حقوقی ، که این اعلام ایجاد میکند چیست و تصمیم گیری صاحبان مناصبی که در نظام قبلی تاسیس شده و در شریعت شیعه هم جای پائی ندارد بر چه مبنایی استوار است .

یکی از قضات شاغل در اداره حقوقی قوه قضائیه نقل کرد که " فردای الغای قوانین از طرف امام یکی از مدیران بیمه نزد من آمد و گفت که از امروز تکلیف ما چیست و بر چه مبنایی عمل کنیم و من پاسخ دادم که بر اساس قوانین اسلام و او پرسید که ، قوانین اسلام در مورد بیمه چیست . من که پاسخی برای پرسش او نداشتم گفتم که ، ظاهرا شما هیچ بویی از اسلام نبرده اید . و آن بیچاره هم وحشت زده اطاق را ترک کرد و رفت ." پرسشی که تا امروز هم پاسخی در خور نیافته است .

روحانیون نزدیک به هسته قدرت که قدرت و نفوذ خود را از رهبری میگرفتند، میدانستند که از سویی رقبایی تشنه قدرت درکمین هستند و از سویی دیگر رهبر انقلاب در سنین آخر عمر خود به سر میبرد ، لذا هریک برای حفظ قدرت باد آورده ، با تجربه ای که از قبل داشتند ، دار و دسته ای برای خود فراهم آوردند ، با استفاده از منابع کشوری ثروتمند که به چنگ آنان افتاده بود ، بی حساب و بی کتاب .

پیچیدگی مناسبات اجتماعی و اقتضائات حفظ قدرت و ثروت این دار و دسته ها را به باندهایی مافیایی تبدیل کرده است که اکنون در غیاب رهبری قدرتمند به جان هم افتاده اند .

این باندهای قدرت ، از همان ابتدای دوران پس از انقلاب به کمک انجمنهای اسلامی بر تشکیلات اداری بازمانده از رژیم سابق مسلط شدند ، آنها حساب خود را از بدنه تشکیلاتی سازمانهای اداری جدا کردند و هر وزیر یا مسئول سازمان دولتی همراه با خود عده ای از افراد باند خود را به سازمانی که به آن مامور شده بود میبرد و به تدریج و ظرف چند سال افراد متخصص و کاربلد را بیرون راندند و جای آنان را به اعضای باند خود یا افراد مناسبی که از طریق هسته های گزینش انتخاب میشدند ، دادند . این پروسه ، پس از روی کارآمدن احمدی نژاد ، با انحلال سازمانهائی مانند سازمان برنامه و بودجه ، کامل شد .

در حال حاضر سیستمی سیاسی و اداری در کشور وجود ندارد . باندهای قدرت و ثروت هم وارد ستیزی علنی با یکدیگر شده اند و این هم طبیعی است و لازمه بقا . بر خلاف نهادهای برآمده از قانون و قانون گرا که هیچگاه با یکدیگر وارد جنگ نمیشوند و امکانش هم نیست .

و این یعنی بن بست . بن بستی که ، آقای سلیمی نمین به یک زاویه آن اشاره میکند ، و هر گونه کار و اصلاحی را غیر ممکن کرده است . پرونده ای که به پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی معروف شده است . در حقیقت اختلاس نیست ، چرا که اختلاس به زبان ساده یعنی بالا کشیدن پولی که در اختیار یک مامور است توسط او . معمولا عملی جمعی نیست و در مواردی ممکن است یک یا چند نفر معدود در آن دخالت داشته یا به مختلس کمک کرده باشند .اختلاس مخفیانه صورت میگیرد . برای آن جلسات متعدد برگذار نمیکنند ، مکاتبات رسمی صورت نمیگیرد و مهمتر از همه قوای سه گانه حکومت هم برای ارتکاب آن دور هم جمع نمیشوند و تشریک مساعی نمیکنند ، چنان که در این قضیه کرده اند . این پرونده نمایی است از آنچه که در کشور ، رویه ای جاری است . نمایی که نوری بر آن تابیده یا تابانده شده ، در اثر ستیز باندهای قدرت و ثروت با هم .



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

از مالاریای قصر قجر  تا مننژیت کهریزک و “تامین اجتماعی”به عنوان نازشست!

Posted: 11 May 2012 08:53 AM PDT

م.عسگری

 

 

آن روزهاکه دروغ گویان فاسق به صدهانفرازبهترین فرزندان این مرزوبوم دربیغوله کهریزک ظلم کردند،وآنزمان که باکشتن چندین نفرازایشان زیرشکنجه‌های قرون وسطایی،نام ننگین خودرادرکنار روسیاهان تاریخ به ثبت رساندند،وباگردن ستبروپوست کرگدنی وچهره گستاخ وچشمان دریده خود روبروی دوربین‌های رسانه هاقرارگرفتندوچشم ناپاک خودرا رودرروی چشمان حیرت زده وهستی باخته خانواده‌های این عزیزان وهفتاد ملیون ایرانی محزون وبحران زده دوختند وگفتند که مننژیت باعث مرگ آن جوانان شرافتمندِ آزادیخواه وحق طلب شده است،من یقین داشتم که دروغ می گویند. چون میدانم ومیشناسم جنس این جماعت جبون راکه درسیاه چال هاوهم آوردی با جسم بیدفاع بندیان اسیر،شیراوژنی می کنند.ولی درصحنه رویارویی بامردمی که حق طلبند وعدالت گراوخصم ظالمان وستم پیشگان،یارای بیان واقعیتهای پشت پرده،واعمال ننگین خودراندارند.ناگزیرباید دروغ ازپی دروغ ببافندوبلافند.ونهایتااگرعرصه بازخواست عمومی خیلی تنگ شد، آفتابه دزدی را قربانی کنند.با هزینه گزاف ازجیب ملّت.چه برای استمراردروغ پردازیهاوسّرنگهداری هاوچه برای جبران خدمات .همانطورکه امروزمی بینیم.

امانمی دانستم که این گونه دروغ گوییهای احمقانه وتلاشهای مزبوحانه برای فریب افکار عمومی ولاپوشانی لکه‌های ننگ سیاه کاریهای تشنگان قدرت وثروت،درهمین نزدیکیهای تاریخی، مشابه داشته وتشت رسواییش هم ازبام بلندزروزوروتزویرفرو افتاده است.تا اینکه با نوشته‌های شادروان حسین مکی درباره فرخی یزدی مواجه شدم .آنجا که عُمّال حکومت از جمله:رییس زندان وقت،یاورنیرومند،به وسیله نامه شماره۱۷۲۳۳مورخ۰۹/۰۸/۱۳۱۸به اداره آگاهی،تاریخ وعلت مرگ زنده یاد فرخی یزدی شاعرآزاده ومبارزآزادی خواه عصرمشروطیت وپهلوی اول را چنین گزارش کرده است:

محمد فرخی فرزند ابراهیم درتاریخ۲۵/۰۷/۱۳۱۸به مرض مالاریاونفریت فوت کرده است.شماره زندانی فرخی۶۸۷بوده است.

ولی به طوری که درادعانامه دادستان،درمحاکمه عوامل شهربانی بیست ساله(نیروی انتظامی فعلی) ، ذکرشده است،قضیه همان است که همه مستبدان تاریخ بافرزندان راستین وظلم ستیزملّتها می کنند: "پزشک مجازاحمدی به وسیله آمپول هواباکمک عده ای،وی رابه قتل رسانده است."علاوه براین نکته، درصفحه۷۱دیوان فرخی یزدی،به قلم مرحوم حسین مکی نوشته شده است:"راجع به مدفن و مزارفرخی باآنکه زیاده هم تحقیق شد،به طوردقیق معلوم نیست نامبرده رادرکدامیک ازمزارها مدفون ساخته اند.فقط به این نتیجه رسیدم که آن موقع جسداین قبیل افرادرابه قبرستان مسگرآبادمی فرستادند. از قرار معلوم درآن مزار دفن گردیده است.

درسال ۱۳۲۵که به معاونت شهرداری تهران منصوب شده بودم،یک روزپنجشنبه به عنوان بازدید از گورستان مسگرآباد*بدانجا رفتم.ودرصددتحقیق ازمحل دفن برآمدم.هرچه دردفاترتجسس شد،محل دفن یعنی قبر فرخی معلوم نگردید.بهرحال مدفن فرخی تااین تاریخ معلوم نشده واین شعررامی توان زبان حال فرخی دانست:

در روی خاک تربت ما جستجو مکن در سینه‌های مردم عارف مزار ماست.


*این گورستان درمحدوده فرهنگسرای خاوران فعلی میباشد وبه آن درب دوم قبرستان تهران هم میگفتند.ضمنا.بیماری مننژیت: یک التهاب نرم شامه (مننژ) و مایع مغزی- نخاعی است که غالبا منشا ویروسی یا باکتریائی دارد.و نفریت هم آماس كلیه را گویند كه بدو صورت حاد و مزمن دیده می شود .


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

 

هشدار امام جمعه قم به مسئولین: کاری نکنید که مردم مجبور باشند شما را تا پایان مأموریت تحمل کنند

Posted: 11 May 2012 08:47 AM PDT

جـــرس: امام جمعه قم در واکنش به سخنان برخی از مسئولان خطاب به آنها گفت: کاری نکنید که مردم مجبور باشند شما را تا پایان مأموریت تحمل کنند.


به گزارش فارس، سیدمحمد سعیدی در خطبه‌های نماز جمعه این هفته قم اظهار کرد: منافقان خطرات زیادی برای جامعه اسلامی دارد اما این سئوال مطرح است که چرا پیامبر آنها را نکشت تا مسلمانان از شرّ آنها در امان بمانند.


وی افزود: نبی مکرم اسلام بر دروغین بودن اسلام منافقان واقف بودند و از سوی دیگر، حضور مخرب این افراد در جامعه اسلامی را نیز پیش‌بینی می‌کردند.


امام جمعه قم با بیان اینکه نفاق، نوعی بیماری محسوب می‌شود گفت: منافقان افرادی مریض هستند که حق معالجه برای آنها وجود دارد و خداوند متعال نیز راه‌های گوناگونی برای بازگشت آنها قرار داده که یکی از آنها، توبه است.


سعیدی بیان داشت: هرچند حضرت رسول منافقان غیر محارب را به قتل نرساند اما واکنش‌هایی در مقابل آنها داشت تا این افراد به محارب تبدیل نشوند زیرا در آن صورت، کشتن آنها جایز بود.


تولیت آستانه حضرت معصومه با بیان اینکه کشتن این دسته از منافقان موجب باب شدن این مسئله می‌شد افزود: ممکن بود پس از رحلت پیامبر، کسانی که تحمل مخالفان خود را نداشتند، برچسب منافق بر آنها زده و زمینه قتلشان را فراهم کنند.


خطیب جمعه قم با اشاره به سخنان برخی از مسئولان که موجب رنجش مردم می‌شود عنوان داشت: گاهی ملاحظه می‌شود که برخی از مسئولان نظام سخنانی را مطرح می‌کنند که مایه رنجش مردم است درخواست ما و مردم از شما خدمتگزاران نظام این است که این مباحث را خودتان حل و فصل کنید.


وی بدون اشاره مستقیم به رئیس دولت، پیرامون اظهارات اخیر وی تصریح کرد: دشمن در کمین است و چنگ دندان نشان می‌دهد، بازتاب این سخنان در رسانه‌های خارجی دیده می‌شود، برادران عزیز عمر مسئولیت شما کوتاه است، شما که از شهید رجایی به عنوان یک مسئول متعهد، مطیع ولایت و با ایمان یاد می‌کنید، چرا از وی الگو نمی‌گیرید؟ شرح صدر داشته باشید کاری کنید بعد از شما نام نیک باقی بماند.


وی خطاب به این افراد گفت: کاری نکنید که مردم و نظام مجبور باشند شما را تا پایان مأموریت تحمل کنند.


هاشمی: خبرگان موظف است در هر زمان تداوم شرایط رهبر را زیر نظر داشته باشد

Posted: 11 May 2012 08:47 AM PDT

جـــرس: درحالیکه خبرگان رهبری، برخلاف وظیفه اصلی خود، همچنان به جای کنترل و نظارت بر رهبری، به تمجید و مدح وی می پردازند، هاشمی رفسنجانی خاطرنشان کرد: "قانون اساسی، خبرگان را موظف کرده که وضعیت رهبری را در هر زمان برای محرز بودن ادامه شرایط رهبری، زیرنظر داشته باشند."


رئیس سابق مجلس خبرگان همچنین با بیان اینکه "اگر همین احکام قانون اساسی عملی شود، امت همیشه از نعمت محوریت صالح برای اداره جامعه برخوردار است و دچار تنش‌های خلاء رهبری یا عدم صلاحیت رهبری نخواهد شد"، تاکید کرد: "در هر عصر و زمانی مانند امروز اگر افراد ذیصلاح برای رهبری کشور متعدد باشند، به حکم قانون، این وظیفه و حق مردم است که از میان افراد دارای صلاحیت، اصلح را انتخاب کنند."


اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره فقه سیاسی می گوید: هم‌اکنون در لابلای احکام و قواعد فقهی موجود، موارد فراوانی از مسایل فقه سیاسی وجود دارد اما بسیار کمتر از آن هست که باید باشد و فقه حکومتی شعبه ای از کلیت فقه سیاسی است. کم بودن اصول و فروع فقه سیاسی عمدتا به خاطر عدم نیاز و انزوای مکتب اهل بیت و نبودن حکومت رسمی اسلامی است.


ضرورت توسعه فقه سیاسی به ویژه شعبه فقه حکومتی کاملا محسوس است
وی افزود: اکنون که در سایه مجاهدات امام و روحانیت پیشتاز و مردم مخلص مسلمان، ایران دارای حکومت اسلامی است و براساس قانون اساسی هیچ یک از قوانین و مقررات نظام نباید مخالف احکام اسلام باشد، ضرورت توسعه فقه سیاسی، بخصوص شعبه فقه حکومتی آن کاملا محسوس است و حوزه‌های علمیه و علما نباید به این ضرورت بی‌توجه باشند.

 

یکی از راه‌کارهای مهم توسعه فقه سیاسی «قاعده سازی» است
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه یکی از راه‌کارهای مهم توسعه فقه سیاسی «قاعده سازی» است، همان کاری که علمای سلف در سایر ابواب مورد نیاز فقه انجام داده‌اند، می افزاید: قاعده‌سازی شهید اول در کتاب «القواعد و الفواید» و شهید ثانی در کتاب «تمهید القواعد الفقیه» و مرحوم علامه احمد نراقی در «عواید الایام» نمونه‌هایی از آنهاست که به صورت قواعد فقهیه، امروز منبع غنی و عظیمی برای تقریع فروع است از قبیل قاعده‌های لاضرر، نفی حرج، افوا بالعقود، نفی سبیل و ... که معمولا با اتکا به آیات قرآن و روایات و با کمک عقل شکل گرفته است. گرچه بعضی از فقها بخشی از 302 قاعده شهید اول را قاعده نمی‌دانند بلکه حکم کلی می‌شناسند.


او بیان می کند: اگر از جمله «لا ضرر و لا ضرار فی‌الاسلام» قاعده‌ای با اینهمه قلمرو فروع فراوان به وجود آمده و آنهمه حکم را به دنبال آورده، چرا ما نتوانیم با استناد به آیات «و امرهم شورا بینهم» و «شاورهم فی الامر»، «قاعده شورا» را در امور اجتماعی بسازیم و با استناد به آن بسیاری از امور مهم کشور را به کمک شوراهای متخصصان تعیین تکلیف کنیم یا به استناد دستورهای روشن عهدنامه امیرالمومنین به مالک‌اشتر قواعدی برای کیفیت تشکیل ساختار یا نحوه اداره کشور خلق کنیم؟ مثلا جمله «الله الله فی نظم امرکم» به کمک آیات و روایات دیگر می‌تواند قاعده‌ای برای ساختار و تشکیلات نظام به ما بدهد که در سایه آن فروع فراوانی در همه شئون تشکیلات اداری، قانونگذاری، قضاوت، روابط خارجی و... شکل بگیرد. یا با استناد به آیه شریفه «فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» و مدارک دیگر «قاعده اقتباس» ساخته شود و براساس مطالعه دستاوردهای دیگران، بهره‌گیری از آنها، جزو وظایف حکومت و جامعه شود.


او این پرسش ها را مطرح می کند که "مگر اکنون عملا نظام ما از دستاوردهای دیگران اقتباس نمی‌کند؟ مگر قانون اساسی و سیستم تحصیلات و برنامه‌ریزی و شکل قانونگذاری و سیستم دفاعی و امنیتی ما اقتباس از تجارب دیگران نیست؟" و افزود: می‌دانیم که روزانه دهها حکم قانونی در نظام اسلامی توسط مجلس و شوراها و دولت به صورت قانون، تصویب نامه، اساسنامه و آیین‌نامه تدوین و اجرا می‌شود و عمده آنها در منطقه فراغ از حکم صریح شرعی و نیازهای نو به نو است. فراموش نمی‌کنیم که امام صریحا فرمودند: اگر مجلس حکمی را تصویب کرد و شورای نگهبان با آن مخالفت نکرد، اطاعت از آن واجب و تخلّف از آن حرام است.


اگر حوزه‌ها به فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، حقانیت اسلام بیش از پیش واضح می‌شود
هاشمی رفسنجانی در ادامه نتیجه گیری می کند: اگر حوزه‌ها به منطقه فراغ و نیازهای نو و فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، در دهها ابواب فقه قاعده ها و احکام فراوان جدیدی در قلمرو فقه قرار می‌گیرد و امت اسلامی با عمق معارف اسلام آشنا می‌شود و حقانیت اسلام بیش از پیش واضح می‌شود و نوآوری‌های بی‌شماری روزانه در قلمرو فقه تحقق می‌یابد. این جریان به خاطر شرایط تجدید شونده زمانی و مکانی و تحولات اجتماعی بی‌پایان است و بی‌شک جهانی بودن و حاکمیت دین اسلام که تا قیامت باید جوابگوی نیازهای بشری باشد، با چنین اجتهادی معنادار است.


او بیان کرد: در اینجا نقش عقل بسیار برجسته می‌شود و اهمیت توجه به عقل در کنار رسالت انبیا نمایان‌تر می شود. مگر رشد قواعد و احکام و فروع فقهی در بخش‌های عبادی و غیرحکومتی که در همان شرایط انزوا تحقق یافته، نمونه خوبی برای این بحث نیست؟ مقایسه کتب فقهی علمایی مثل شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی یا کتبی مثل جواهر الکلام نشان می دهد که چگونه نیازها و تلاش‌های فقه را در طول زمان بارورتر کرده و اگر بخش‌های متروکه و مغفول عنه کتب فقهی را که عمدتا در فقه سیاسی و حکومتی و منطقه فراغ و تحولات جوامع تبلور پیدا می‌کند، پا به پای بخش‌های رشد کرده توسعه می‌دادند، وضع و حجم اجتهاد به گونه دیگری بود و امید که در آینده در سایه نظامی اسلامی شاهد آن تحول باشیم.


ولایت‌فقیه و احکام حکومتی از احکام اولیه است
تبیین واضح نیازهای حکومت از سوی حوزه ها انتظاری بجاست

هاشمی رفسنجانی در ادامه طرح بحث مهم دیگری را لازم می داند و شرح تفصیلی آن را به وقتی دیگر موکول می کند و امیدوار است تلاش علما این وظیفه را ازگردن او بردارد.


او می گوید: آن بحث، مربوط به اولی یا ثانوی بودن احکام فقه حکومتی و مصلحتی و احکام عقلی است که در این میدان بسیار زیاد خواهد بود. گرچه اظهارنظر صریح امام راحل خطاب به آیت‌الله صافی یکی از اعضای شورای نگهبان در تاریخ 23دی 1366 پایه و مایه خوبی برای این بحث است که فرمودند: «ولایت‌فقیه و احکام حکومتی از احکام اولیه است. (صحیفه، جلد 20، ص456) علما و حوزه‌ها بحق از حکومت، انتظار اسلامی کردن همه شئون زندگی را دارند ولی در مقابل، اقدام حوزه‌ها در تبیین عالمانه و دقیق و واضح نیازهای حکومت هم انتظاری بجاست. با فرض اینکه تمامی مسایل زندگی جامعه تابع یکی از احکام خمسه است، چه جایی جز حوزه مسوول جوابگویی به ابعاد شرعی مسایل جدید است؟


لازم است در کنار حوزه علمیه قم یک دانشگاه جامع تأسیس شود
رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت افزود: سال‌ها قبل در یک سخنرانی در اجتماع بزرگان حوزه علمیه قم که از سوی جامعه مدرسین برگزار شده بود، با دلیل پیشنهاد کردم که لازم است در کنار حوزه علمیه قم یک دانشگاه جامع تأسیس شود. دانشگاهی که همه رشته‌های علمی موجود در مراکز علمی جهان بخصوص علوم انسانی را داشته باشد و برای هر رشته از استادان معتبر زمان استفاده شود و دانشجویان آن از میان طلابی که حداقل در حد مجتهد متجزی باشند، انتخاب شوند.


هاشمی رفسنجانی بیان می کند: در نتیجه فارغ التحصیلان این رشته‌ها که دارای علوم حوزوی و دانشگاهی روز خواهند بود، با تشکیل شوراهای متخصصان همه مسایل مورد نیاز نظام اسلامی در سایه اجتهاد پویا به روز، بالنده و همراه با زمان قرار می‌گیرند. معلوم است که در آن صورت کارشناسی جامع الاطراف برای همه قوانین مورد نیاز حکومت و نیز فتاوای مراجع عالی‌مقام در اختیار انقلاب اسلامی قرار خواهد گرفت و در آن زمان از لحاظ نظری این پیشنهاد مورد استقبال قرار گرفت اما عملا اقدامی نشد. طبیعی است که چنین کار بزرگی از مقام رهبری و مراجع حوزه زیبنده و تأثیرگذارتر خواهد بود.


مساله حاکمیت زیربنایی‌ترین بخش اداره جامعه اسلامی است
او در ادامه به تبیین حکومت اسلامی می پردازد و می گوید: از امتیازات مکتب اهل بیت این است که مساله حاکمیت را به عنوان مهمترین و زیربنایی‌ترین بخش اداره جامعه اسلامی مورد تأکید قرار داد و تکلیف آن را از زمان پیغمبرتا قیامت مشخص کرده است.


1- در زمان حیات رسول محور حاکمیت با صراحت قرآن و عمل پیغمبر بوده است.

2- بعد از ایشان طبق اسناد معتبر، 12 شخص، معین و معصوم برای عهده‌داری مدیریت جامعه اسلامی مشخص شدند که این امر متأسفانه جز چند سال در حکومت ظاهری امیرالمومنین عملیاتی نشد. از محدود شدن ائمه منصوص به 12 نفر به دست می‌آید که این دوره برای استقرار و تکمیل دین اسلام در مرحله اجرا و تجربه در نظر گرفته شده بود.

3- پس از دوره حضور ائمه معصوم منصوص، محور حاکمیت به صورت کلی و با تعریف اوصاف و شرایط لازم به صورتی که در غیاب حاکم معصوم منصوص، حداقل ممکن از شرایط یک رهبر و حاکم صالح در امت اسلامی وجود داشته باشد، تبیین شده است. این اوصاف به گونه‌ای است که آرا و خواست مردم در کنار احکام و صلاحیت‌های حاکم به صورت رکن اساسی در نظر گرفته شده است.


ادله این بخش در روایات بسیار زیاد است و کتب فقهی هم تا حدودی به آن پرداخته‌اند و از لحاظ نظری، مشکلی در این خصوص نیست. اگر مشکلی هست در بُعد عملی و تجربی آن است که پس از غیبت امام عصر حکومتی از این نوع و با این ویژگی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری بی‌نظیر امام تحقق نیافته است. خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب، مجلس خبرگان قانون اساسی که اکثریت آن را علمای بزرگ و جامع الشرایط تشکیل می‌دادند، جوهر این حکم را در بخش ولایت فقیه و رهبری انقلاب آوردند که شرایط و وظایف رهبری روح آن است.


شرایط و صفات رهبری در اصل یکصد و نهم قانون اساسی
هاشمی رفسنجانی در ادامه با تبیین شرایط و صفات رهبری در اصل یکصد و نهم قانون اساسی بیان می کند:

1- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در امور مختلف فقه

2- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام

3- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی

4- تدبیر و شجاعت

5- مدیریت و قدرت کافی برای رهبری


وی افزود: ملاحظه می‌کنید چه شرایطی در نظر گرفته شده است! علم، عدالت، تقوی، شجاعت، تدبیر، مدیریت و قدرت اداره. تردیدی نیست که اگر همه این صفات و شرایط در حاکمی موجود و باقی باشد، صلاحیت نیابت از امام معصوم را خواهد داشت و اگر در شروع یا ادامه مسوولیت رهبری فاقد این شرایط باشد، حاکمیتش شرعی و قانونی نخواهد بود.

اگر افراد ذیصلاح متعدد باشند، حق مردم است که اصلح را انتخاب کنند
او به شفقنا می گوید: در هر عصر و زمانی مانند امروز اگر افراد ذیصلاح متعدد باشند، به حکم قانون اساسی که متکی به مبانی دینی است، این وظیفه و حق مردم است که از میان افراد دارای صلاحیت، اصلح را انتخاب کنند.


هاشمی رفسنجانی اظهار می کند: از آنجا که توده مردم به خاطر تخصصی بودن موضوع، قدرت تشخیص اصلح را ندارند، قانون اساسی باز هم بر اساس موازین نقلی و عقلی راه تشخیص را هموار کرده است و مجلس خبرگان موظف شده لیست کاملی از افرادی را که ذیصلاح برای رهبری هستند، با اطلاعات لازم در مورد وضع علمی و عملی آنان، حاضر داشته باشد.


قانون اساسی، خبرگان را موظف کرده که وضعیت رهبری را در هر زمان برای محرز بودن ادامه شرایط رهبری، زیرنظر داشته باشند
او با توجه به شرایط کشور می افزاید: مردم در یک انتخابات سالم و آزاد، نمایندگان صاحب‌نظر و صلاحیت‌دار را برمی‌گزیند و خبرگان که تخصص لازم را دارند، از میان افراد مطرح، اصلح را برمی‌گزینند. در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی‌تر باشد، مقدم است. این امر در زمان حضور امام و با هدایت ایشان در عمل تحقق یافت و امروز انقلاب از وجود رهبر شایسته و مجلس خبرگان رهبری برخوردار است. مجلس خبرگان بعد از رحلت امام با صبر و متانت توانست صالح‌ترین شخصیت را با توجه به شرایط موجود برگزیند.


هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه "مجلس خبرگان موظف شده لیست کاملی از افرادی را که ذیصلاح برای رهبری هستند، با اطلاعات لازم در مورد وضع علمی و عملی آنان، حاضر داشته باشد که در صورت نیاز خلاء رهبری پیش نیاید"، می گوید: علاوه بر این، قانون اساسی، خبرگان را موظف کرده که وضعیت رهبری را در هر زمان برای محرز بودن ادامه شرایط رهبری، زیرنظر داشته باشند. روشن است که اگر همین احکام قانون اساسی عملی شود، امت اسلامی همیشه از نعمت محوریت صالح برای اداره جامعه برخوردار است و دچار تنش‌های خلاء رهبری یا عدم صلاحیت رهبری نخواهد شد.


ادعا ندارم که از همه ظرفیت ها در مدت سی‌ سال گذشته به خوبی استفاده کرده‌ایم
او نتیجه می گیرد که در سایه راهنمایی‌های مکتب اهل بیت و مجاهدت علمی و عملی علمای اسلامی و به یُمن پایداری و مجاهدات مردم شریف ایران در طول دوران مبارزه و انقلاب، سرمایه تضمین سلامت جامعه اسلامی در اختیار ماست و اگر ما درست عمل نکنیم و از این رهگذر آسیبی به امت اسلامی وارد شود، مجازات سختی در پیشگاه عدل الهی خواهیم داشت؛ البته اینجانب ادعا ندارم که ما از این ظرفیت در این مدت سی‌سال به خوبی استفاده کرده‌ایم یا حتی مقررات و ساختارهایی که تنظیم شده، بی‌عیب است بلکه می‌خواهم بگویم چنین فرصت و سرمایه‌ای در سایه مکتب اهل‌بیت داریم. به امید اینکه روزی درست بهره‌گیری شود.


نوشت، نوشتم حقش نبود؟ (۱۰)

Posted: 11 May 2012 08:39 AM PDT

عبید سن خوزانی


نوشت:

شلاق برای کشیدن کاریکاتور نماینده اراک/ کوثری: مسخره کردن مجازات هم دارد. محمود شکرایه، کاریکاتوریست نشریه «نامه امیر» که در استان مرکزی منتشر می شود، به خاطر ترسیم کایکاتور احمد لطفی آشتیانی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم از اراک، کمیجان و خنداب، به تحمل ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است. ...


نوشتم:

ای احمد لطفی آشتیانی، آخه انصاف داشته باش. تو با این ریخت و هیکل و آن جای قلابی مهر روی پیشانی و آن پشتک وارویی که در این مجلس شوربای اسلامی میزنی، واقعا حقت نیست که دستت بیندازند؟ تازه این جوان خوش ذوق که مسخره ات نکرده، کاریکاتورت را کشیده و کلی معروف شده ای. بایست یک دستمزدی هم به او بدهی که نامت را مطرح کرده است. قبل از این اصلا کسی ترا می شناخت؟ مردم کاریکاتور رئیس جمهور و پاپ و بقیه بزرگان خود را می کشند که .... اما هیچیکس از اینکه کاریکاتور او را کشیده اند، عصبانی نمی شود و اگر از طرف به دادگاه شکایت کند، به ریش نداشته اش می خندند. تازه آنها نصف توهم قابل فیلم شدن نیستند. برای آنکه بسیاری از آنها آدم های درست و حسابی اند. جان مادرت پیش از این کاریکاتور که اینهمه سروصدا کرد، اصلا کسی ترا می شناخت؟ برو از این بابا معذرت بخواه و به دادگاه هم اعلام کن من نه تنها از اوشکایتی ندارم، بلکه خیلی هم ممنونم که مرا معروف کرد.آخه نابلد!  اگر "توفیق" و شوخی ها و کاریکاتورهایش نبود، حالا کسی "اوس عباس خیاط" یا "فسنجون" را به یاد داشت؟ یکی دو روزی، روزگار فرصتی به تو داده و حالا شانسی، اسمت در رفته به عنوان نماینده ملت؟؟؟ در مجلس شوربای اسلامی. کدام مجلس، کدام نماینده، کدام انتخابات؟ یکی دوسال دیگر، والله هیچکس اصلا ترا به خاطر نخواهد داشت، مگر به سبب همین کاریکاتور. برو دست این بابا را ببوس و به دادگاه هم بگو من شکایتی از او ندارم و بگذار به این کار خیرش ادامه بدهد و قدری ما را خوشحال کند.


و بازهم نوشتم:

علت انتخاب یا در حقیقت انتصاب اینها به عنوان نماینده ملت و درحقیقت نماینده دولت در مجلس شوربای اسلامی، از آنروست که آدمهای بسیار مطیع و سربزیری هستند وهرچه به آنها گفته شود، "اطاعت می شود" و "چشم چشم گویان" اوامر موکلین خود را که همان بالا سری ها باشند، انجام میدهند. اینها که عرضه و لیاقت مخالفت و انتقاد و ... ندارند، تا ما بتوانیم به راحتی علیه آنان مطلب بنویسیم و با کشیدن کاریکاتورهای  آنها، دلی از عزا درآوریم وگرنه اینها به ما بگویند اثر وجودی آنان در این مجلس شوربا و گرفتن آنهمه حقوق و مزایا چیست؟ کدام کار مثبت را انجام داده اید. قانون علیه شما تصویب شده که اگر حرف زیادی بزنید از نمایندگی خلع و به دادگاه احضار می شوید و شما خودتان آنرا با اکثریت آراء خودتان تصویب کرده اید. آخر شما هم جان من، نماینده هستید؟

اما یک کلمه هم راجع به این شیخ صادق چشم و گوش بسته بنویسم که حتی نجف هم رفت اما بالاخره نشد که نشد. آقا،عمو، شیخ صادق، امروزه اگر پی ببرند که کسی الاغ و اسب و گاو خود را هم شلاق زده، او را میبرند و به آستین او چوب فرو می کنند که دیگر از این هوس های قرون وسطایی به سرش نزند. آنوقت قوه قضاییه تو، یک کاریکاتوریست باسواد و باذوق را به سبب به کار انداختن ذوقش به بیست و پنج ضربه شلاق محکوم می کند؟ امیدوارم روزی یک آدم خوش ذوق پیدا شده و کاریکاتور تو ملانصرالدین را هم در نشریات چاپ کند که ما دلی از عزا درآوریم وکلی شادمانی کنیم. والله این کاریکاتوری که از تو کشیده شود، به هزار ضربه شلاق هم می ارزد. ما هزار نفر داوطلب می شویم به جای کاریکاتوریست باذوق که کاریکاتور"شما" را در قرن بیست و یکم کشیده، هریک، یک شلاق بخوریم. والله گور پدر مال دنیا. شاید شماها آدم شدید و بالاخره یاد گرفتید که انتقاد کردن و دست انداختن مجسمه های فرمانبرداری مثل شما، حق طبیعی مردم است.


نوشت
:

اجرای حکم مهسا امرآبادی در زندان اوین

مادر مهسا امرآبادی به مسئولان قضایی: نگاهتان را تغییر دهید، اینها فرزندان این کشورند


نوشتم:

خانم امر آبادی فرمایش شما کاملا درست است، اینها همه نه تنها فرزندان این آب و خاک هستند، بلکه ازفرزندان فداکار و بسیار علاقمند ایران اند. اما مسئولین قضایی و کسانی که فعلا کشور ما را اداره می کنند، ایرانی نبوده و اصلا خود را ایرانی نمیدانند. واقعا اینها عارشان می آید که خود را ایرانی بدانند وبخوانند. در حالیکه شما اگر به کشور های مسلمان دیگر، فرضا اندونزی یا مالزی یا مالدیو رفته و از آنان پرسش بفرمایید هویت شما چیست آنها هریک نام کشور خود را می برند.... کما اینکه بهایی، کلیمی یا مسیحی ایرانی، ایرانی است و بس. نه بهایی و آسوری و مسیحی....اینها بهایی ها و کلیمی ها را به اعتبار آنکه یکی زیارتگاهی در عکا دارد و آن دیگری هم دین اکثریت مردم کشور اسرائیل است، به بهانه های گوناگون مورد آزار و اذیت قرار داده و گاه آنها را به عنوان جاسوس آن کشورها، سالها زندانی می کنند. اما وقتی به ما میرسند و ما با افتخار می گوییم ما ایرانی هستیم، به رگ غیرت دینی آقایان برمیخورد که نه خیر شما اول مسلمان هستید. پس آیا ما را به جرم جاسوسی برای عربستان سعودی باید بگیرند و زندانی کنند؟ اینست که خانم عزیز من اصلا اینها را ایرانی نمیدانم. ایرانی با هر اعتقاد مذهبی ایرانی است. اول و دوم هم ندارد فقط ایرانی است و بس.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

ستاره قطبی  ؛ شکاف اصلی

Posted: 11 May 2012 08:30 AM PDT

مرتضی کاظمیان
ویژگی جنبش سبز، ترکیب متکثر و حضور تأمل برانگیز شهروندان با عقاید مذهبی و باورهای ایدئولوژیک گوناگون است.

 

 

جبهه معترضان به وضع موجود در ایران، طیف گسترده‌ و متنوعی از مخالفان حاکمیت سیاسی موجود را شامل می‌شود. این جبهه تنها شامل مخالفان سکولار نظم موجود و معترضانی که در حوزه گفتمانی روشنفکری دینی تعریف می‌شوند، نیست (جبهه‌ی متکثری که بی‌اعتنا به طعن‌های کیهان و کیهانیان، می‌توان «از گوگوش تا سروش» توصیف‌اش کرد). بخش قابل توجهی از ناراضیان در ایران شهروندان مستقر در طبقه متوسط سنتی هستند؛ اینان باورهایی مذهبی دارند که با قرائت نواندیشان از مفاهیم دینی، در فاصله است. منبع اصلی تغذیه خبر آنها نیز صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. جمعی از آنان ماه رمضان پای همین جعبه‌ی نشر معرفت دروغین هستند و اوقات خود را با برنامه‌های رسانه‌ی ضدملی پر می‌کنند. اغلب آنها مقلد مراجع سنتی مذهبی‌اند. بخشی از آنان در پیوند با نهادهای حکومتی (حتی سپاه پاسداران) هستند. و این همه، با وجود باورهای مذهبی سنتی خود، با حکومتی که به نام دین، استبداد آفریده و فقر و فساد و بی‌عدالتی را رواج داده، در چالش‌اند.

در جریان رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری سال 1388، چه بسیار از این شهروندان که در اعتراض به سوء‌استفاده‌ی صاحبان قدرت از دین و ارزش‌های مذهبی، و فساد و اختلاس و ناکارآمدی مدیران ارشد نظام و اوضاع ناگوار معیشتی، علیه احمدی‌نژاد بسیج شدند و به نفع دیگر نامزدها (به‌ویژه مهندس میرحسین موسوی) در انتخابات مشارکت کردند.

آن گروه از شهروندانی که در نماز جمعه معروف پس از کودتای انتخاباتی به امامت هاشمی رفسنجانی شرکت کردند (26 تیرماه 1388)، و آن‌هایی که از طریق رسانه‌ها آن رویداد را پی گرفتند نیک به‌یاد دارند که چه تنوع و تکثر معنادار و احترام‌برانگیز و شوق‌افکنی در حضور اعتراضی سبزها مشاهده می‌شد. سبزها با رعایت احترام نسبت به باورهای یکدیگر، هدف مشترک را دوشادوش تعقیب می‌کردند. کسی از مذهب دیگری نمی‌پرسید، و با تمسخر و حتی نقد، با باورهای دیگر همراهان مواجه نمی‌شد. مسیر مشترک بود؛ چنان که جان «ندا»ی سکولار و «هاله»ی مذهبی، برای آزادی و دموکراسی در ایران رفت.

ویژگی جنبش سبز، ترکیب متکثر و حضور تأمل برانگیز شهروندان با عقاید مذهبی و باورهای ایدئولوژیک گوناگون است. دغدغه و مرکز ثقل تلاش تمامی کنشگران معترض سبز، تغییر وضع موجود و گذار به دموکراسی از درون رژیمی اقتدارگرا و حاکمیتی سرکوبگر و خودکامه است. آنان جملگی انتخاباتی آزاد و سالم و منصفانه می‌جویند برای نیل به سرزمینی که در آن انسان حرمت داشته باشد و با آزادی و دموکراسی و توسعه، قدر بیند.

شکاف دموکراسی – اقتدارگرایی مهمترین و محوری‌ترین شکافی است که همراهان و همدلان جنبش سبز، در چهارچوب آن گرداگرد هم جمع شده، سمت و سوی مشترک و چشم‌اندازی مشترک می‌جویند. از این منظر، بی‌توجهی به تنوع و گوناگونی ترکیب همگامان جنبش سبز، و هر اقدامی که موجب ریزش یا تضاد درونی و رنجش بخشی از کوشندگان این جنبش اجتماعی شود، خطایی کوچک نیست.

غائله‌ای که با آهنگ اخیر شاهین نجفی به‌پا شده، بخواهیم نخواهیم گسترش یافته است. صرف‌نظر از محتوای آهنگ (که به‌دلیل رنجاندن بخشی از شهروندان، و توهین به باورهای آنان اقدامی «غیراخلاقی» است) و مستقل از ماهیت و کیفیت اعتراض مخالفان (که صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی مثل همیشه بهانه‌ای برای «بحران»آفرینی یافته‌اند و برپا کردن غائله و سوار شدن بر امواج پوپولیستی خودساخته، و گروهی مستظهر به حاکمیت، علم «ارتداد» و «ترور» برافراشته‌اند که نه اخلاقی است و نه دینی و نه حقوقی)، آنچه در ماجرای اخیر می‌تواند درس‌آموز شود همان تنظیم کنش سیاسی با «ستاره قطبی شکاف اصلی» در ایران امروز است.
زنده‌یاد دکتر علی شریعتی ازجمله برجسته‌ترین روشنفکرانی بود که بر «جغرافیای سخن» و درنظر گرفتن زمان و مکان تاکید ویژه داشت. او در جای جای آثارش، به بررسی ضرورت و اهمیت توجه به شرایط اجتماعی برای طرح بحث (به‌ویژه برای روشنفکران) اشاره داشت.

دکتر شریعتی در تبیین مفهوم روشنفکر، در «چه باید کرد» می‌نویسد: «کجای تاریخ قرار گرفته‌ای؟ اگر این را بفهمی روشنفکری. و می‌بینیم بسیار کم‌اند که این را دقیقا بتوانند ارزیابی کنند. و نیز در چه جایی‌؟ در چه جایی یعنی چه؟ یعنی در جامعه خودت در میان قطب‌های مختلف و جهت‌های مختلف، دشمن‌ها، دوست‌ها، بالاها، پایین‌ها، در تمام این خطوطی که به تو می‌پیوندد چه وضعی داری، چه جایگاهی داری؟ این را همه می‌فهمند؟... بسیار کم‌اند کسانی که بدانند کجا قرار دارند... روشنفکر در یک کلمه کسی است که نسبت به "وضع انسانی" خودش در زمان و مکان تاریخی و اجتماعی‌ای که در آن است خودآگاهی دارد و این "خودآگاهی" جبرا و ضرورتا به او احساس یک مسئولیت بخشیده است.»

این‌که کنشگران مدنی و فعالان سیاسی ما ندانند که «شکاف اصلی» ایران امروز چیست، این‌که با وجود آگاهی بدان، اسیر بازی‌ها و جنجال‌های دیگران شوند، این‌که مسیر اصلی و سمت‌وسوی اساسی حرکت خود را از یاد برند، و این‌که انرژی و توان خویش را صرف عرصه‌هایی کنند که ضرورتی بر آن مترتب نیست، کم ناگوار نیست.

تنظیم کنش سیاسی و تلاش اجتماعی با «ستاره قطبی» که بر فراز آسمان ایران امروز چشمک می‌زند (شکاف دموکراسی و اقتدارگرایی)، و آگاهی نسبت به «وضع انسانی» خود و زمان و مکان تاریخی و اجتماعی‌ای که در آن می‌زیید، می‌تواند انرژی‌های کمتری را تلف کند و تمرکز و همگامی بیشتری پیرامون جنبش اجتماعی ایران امروز (جنبش سبز) بیافریند.

در روزهایی که محمدرضا معتمدنیا، اسیر آزاده‌ی سبز، اعتصاب غذا را چونان راهی برای رساندن صدای اعتراض خود (و «جنبش سبز»ی که آن‌را ارج می‌نهد) در پیش گرفته؛ محمد توسلی تصریح کرده که اگر مسئولان بویژه مسئولان قضایی کشور به مسئولیت شرعی، قانونی و اخلاقی خود عمل نکنند، به زودی به «وظیفه شرعی» خود (محتمل روزه/اعتصاب غذا) عمل خواهدکرد؛ نرگس محمدی بیمار تحت فشار بازجوها و شرایط زندان، دچار فلج مجدد می‌شود؛ مهسا امرآبادی به همسر زندانی‌اش می‌پیوندد (هرچند یکی در اوین و دیگری در رجایی شهر)؛ و صاحبان قدرت، به تعبیر احمد شاملو، «سور عزای ما را به سفره نشسته‌اند»؛ فراموش کردن «شکاف اصلی» و حاکمیت سرکوبگر و متکی به شخصی که اقتدارگرایانه، جامعه مدنی را تهدید و تخریب می‌کند، سزاوار دموکراسی‌خواهان ایران‌دوست نیست.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

افزایش حکم حبس وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری

Posted: 11 May 2012 08:28 AM PDT

جـــرس: به گزارش منابع حقوق بشری، محمدرضا پورشجری، وبلاگ‌نویس ۵۱ ساله از سوی شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی به یک سال حبس تعزیزی محکوم شد.


به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، دادگاه محمدرضا پورشجری، وبلاگ‌نویس زندانی در تاریخ سی آذر ماه گذشته در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی برگزار و به اتهام سب‌النبی و توهین به مقدسات محاکمه شده بود.


این وبلاگ نویس با تبرئه از اتهام سب النبی به اتهام توهین به مقدسات بنابر ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی به یک سال حبس محکوم شد.


این در شرایطی است که پورشجری پیش‌تر از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به سه سال زندان محکوم شده بود.


این زندانی سیاسی همچون پرونده قبلی خود به حکم صادر شده به خاطر عدم وجود رعایت قانون در دادگاه‌های قوه قضاییه اعتراضی نکرده است.


محمدرضا پورشجری در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزلش در کرج بازداشت شد. او بعد از بازداشت به سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل و مدت هفت ماه در سلول انفرادی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشارها موجب آسیب های جسمی برای وی شده بود.


وی هم اکنون در زندان قزلحصار کرج دوران محکومیت خود را پشت سر می‌گذارد.


اعلام زمان برگزاری دومین نشست سفیران سبز امید

Posted: 11 May 2012 08:28 AM PDT

دومین نشست سفیران سبز امید در روزهای ۲۲ تا ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۱ در گوتنبرگ سوئد برگزار خواهد شد.    
به گزارش کلمه، دبیرخانه این نشست با اعلام خبر برگزاری نشست آتی سفیران سبز امید، در بیانیه ای ضمن اعلام آغاز به کار سایت رسمی خود، اهداف نشست تیرماه را “افزایش توانمندی‌های تشکیلاتی تشکل‌های حائز شرایط” و همچنین” آسیب شناسی‌جنبش سبز در حوزه‌های مختلف” ذکر کرده است.

نشست تیرماه که دومین نشست سفیران راه سبز امید است، به میزبانی تشکل رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ) در سوئد برگزار می شود. نشست قبلی این شبکه در مردادماه ۱۳۹۰ به میزبانی کانون دکتر شریعتی در پاریس پایتخت فرانسه برگزار شد.

سفیران سبز امید در حالی به پیشواز این نشست می روند که در طول سال گذشته به تقویت ساختار تشکیلاتی خود پرداخته اند و در تلاش اند تا بر پایه ی جمع بندی اولین نشست، اقدامات عملی را در چهارچوب منشور جنبش سبز، در خارج از کشور پیگیری کنند.

آغاز به کار وب سایت رسمی دبیرخانه نشست سفیران سبز امید، با امکان دسترسی به بخشی از نشست پیشین، و نیز امکان ارتباط مستقیم و دریافت اطلاعات به روز در مورد نشست گوتنبرگ برای علاقه مندان همراه شده است.

مشروح بیانیه دبیرخانه نشست سفیران سبز امید در ادامه می آید:
 
به نام خدا

“اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانه‌های خود را قبله قرار دهیم. » میر حسین موسوی – بیانیه شماره ۱۱

جنبش سبز ایران از اولین روزهایی که خیابان‌های ایران را مزین به حضور خود کرد و عطر تغییر را در فضای استبداد زده ایران پراکنید همواره اتکا خود را بر خیل مردمی نهاده که فارغ از محتوای فکری و محل زندگی‌‌شان، تغییر را در فضایی بدون خشونت، کینه و با محوریت قانون جستجو کرده اند تا از طریق پرداختن به ریشه ها، دست به پرورش درختی بزنند استوار و تناور تا هیچ طوفانی را یارای همآوردی آن نباشد. ملتی که اگرچه در فضای رو به انسداد ایران از داشتن کوچکترین امکانات فعالیت مدنی محروم شده اند و روز به روز در پیش چشمان‌شان بر خیل روزنامه‌های توقیف شده و احزاب ممنوع الفعالیت گشته افزوده اند، ولی‌باز هم با اتکا با توانایی‌‌های تاریخی‌‌شان در بقا در چنین فضا‌های اقدام به افرینش شبکه‌هایی‌نو و متفاوت در فضای داخل و خارج کرده اند.

در طی‌این سه سال شبکه حامیان جنبش سبز در خارج از کشور که متاثر از فضای داخل ایران ترکیبی‌نسبتا جوان دارند اقدام به آفرینش و رشد تشکل‌هایی‌در نقطه نقطه جهان کرده اند تا از طریق به هم پیوند دادن آنها و به نظم درآوردن توانایی‌‌های فردی‌شان ، مجموعه‌‌هایی‌بسازند قدرتمند و هدفدار تا بتواند به نقش تاریخی‌خود در کمک به مجموعه‌های فعال در داخل ایران در فرایند ایجاد تغییر بپردازند. مجموعه‌هایی‌که اگر چه در جغرافیایی متفاوت حیات دارند، ولی‌ریشه‌های خود را فضای داخل ایران قرار داده اند.

بر همین اساس و با توجه به تجربه گرانقدر اولین نشست سفیران سبز امید و عطف به تصمیم مجموعه تشکل‌های فعال در سرتاسر دنیا، دومین نشست سفیران سبز امید را از تاریخ ۲۲ تا ۲۵ تیرماه ۱۳۹۱ در شهر گوتنبرگ سوئد به میزبانی تشکل رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ) و حضور نمایندگان تشکل‌هایی‌که منشور سبز امید را محور فعالیت‌های خود کرده اند برگزار خواهدشد.

اهداف این نشست به اختصار شامل “افزایش توانمندی‌های تشکیلاتی تشکل‌های حائز شرایط” و همچنین” آسیب شناسی‌جنبش سبز در حوزه‌های مختلف” می‌باشد که از طریق برگزاری سلسله کارگاه‌ها و سخنرانی‌‌های آموزشی دنبال می شود. مجموعه این فعالیت‌ها به وسیله فعالین شناخته شده جنبش سبز اداره و سعی‌خواهد شد با ایجاد بستری مناسب و آرام به رشد و بالندگی شرکت کنندگان منتهی‌گردد.
بدیهی‌است که به دلیل ظرفیت محدود نشست و هم همچنین الویتی که برای حضور تشکل‌های شکل گرفته قائل شده ایم، میزبان نشست نمی‌تواند پذیرای تمامی‌فعالین باشد، فلذا از متقاضیان، خصوصاً تشکل‌های فعال در تمامی‌دنیا دعوت می‌کند ضمن مراجعه به وبسایت http://www.safiranesabz.com ، درخواست‌های خود را به آدرس info@safiranesabz.com ارسال نمایند تا در صورت امکان با حضور خود زینت بخش این نشست شوند.

ستاد برگزاری دومین نشست سفیران راه سبز امید
رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ)

شان و منزلت زن در قرآن

Posted: 11 May 2012 08:19 AM PDT

زهرا ربانی املشی
بررسي ابعاد وجودي زن در آيات قرآن، از ارزش‌گذاري واحدي در مورد زن و مرد حكايت مي‌كند، كه به بعضي از آن‌ها اشاره مي شود:

 

باسمه تعالي

زن در تاريخ بشر، هميشه به عنوان سمبل عواطف و احساسات مطرح گرديده است ولي متأسفانه از اين صفت پسنديده و وديعه الهي او در زمان‌هاي مختلف و به صورت‌های گوناگون، سوء استفاده گرديده است. عده اي توانايي‌هاي زن را صرفاً در بعد مادري و همسري ديده‌اند و سعادت زنان را فقط در خوب شوهرداري و بچه داري او خلاصه کرده و بقيه ويژگي‌هاي او ناديده گرفته مي شود، لذا در خانواده‌هايي با چنين طرز فكري همه خانواده به خصوص همسران به رشد فكري، علمي، سياسي، مادي و... بالايي رسيده‌اند و به عبارتي زنان، خود را فدا كرده‌اند تا ديگران رشد كنند.


در مقابل اين عده و شايد براي مبارزه با اين طرز فكر، عده‌‌اي نقش همسري و مادري را براي زن ناديده گرفته و يا كمرنگ كرده‌اند و در واقع وي‍ژگي عاطفي او را كمرنگ كرده‌اند، كه در اين حالت معمولاً زنان، هم خود و هم خانواده را فدا كرده و به آنچه مي‌خواسته‌اند دسترسي پيدا نكرده‌اند.


و اما بررسي ابعاد وجودي زن در آيات قرآن، از ارزش‌گذاري واحدي در مورد زن و مرد حكايت مي‌كند، كه به بعضي از آن‌ها اشاره مي شود:

الف: بعد شرافت و كرامت :


در آيه ۱۳ سوره حجرات مي‌خوانيم: " يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِل َ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ"

اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا شناسایی شوید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست، بی‌تردید خداوند دانای آگاه است.


در اين آيه:

۱- خداوند، عالم وجود را نشأت گرفته از وجود زن و مرد مي‌داند و نقش پررنگ و كم‌رنگ براي هيچ‌كدام قائل نيست.

۲- شرط كرامت را تقوي ذكر مي‌كند و مي‌فرمايد كه همه انسان‌ها اعم از زن و مرد به شرطي نزد خدا كريمند كه متقي باشند و نفس خود را از كارهاي خلاف باز دارند.

با اين توصيف قرآن، بسياري از تبعيض‌هايي كه در حق زنان اعمال مي‌شود باطل می‌گردد.

ب : استقلال در بعد مالي:

۱- همه زنان بر همه اموال خود اعم از مهريه، ارثيه، حقوق و مزايا مالكيت دارند و در خانه شوهر وظيفه‌ ندارد كه از مال خود خرج كند (البته اگر به دليلي و يا حس دوستانه و انساني خود بر خلاف اين عمل كند عملي بسيار پسنديده است) و همچنين زنان واجب النفقه مردان هستند. "لِّلرِّجَالِ نَصيِبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا ﴿سوره نساء آيه۷﴾ براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشته‏اند سهمى است و براى زنان [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشته‏اند سهمى [خواهد بود] خواه آن [مال] كم باشد يا زياد نصيب هر كس مفروض شده است".

۲- و حتي اگر مردي زنش را طلاق دهد تا مدتي كه در عده است مرد بايد مخارجش را تأمين كند. "أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَيْهِنَّ". "همانجا كه [خود] سكونت داريد به قدر استطاعت‏ خويش آنان را جاى دهيد و به آن‌ها آسيب [و زيان] مرسانيد تا عرصه را بر آنان تنگ كنيد و اگر باردارند خرجشان را بدهيد". (سوره طلاق آیه۶)

۳- زن مي تواند در مقابل كار منزل و حتي شير دادن بچه از مرد تقاضاي مزد كند. "فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنّ". "َو اگر براى شما [بچه] شیر مى‏دهند مزدشان را به ايشان بدهيد".

ه:جايگاه زن در خانواده:

"هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ" "آنان براى شما لباسی هستند و شما براى آنان لباسی هستيد". (سوره بقره آيه ۱۸۷(

توصيف قرآن از زن و مرد در خانه يكسان و هر دو را به عنوان لباسي براي يكديگر ذكر كرده است . وجود لباس از چند جهت مي‌تواند اهميت داشته باشد، اولاً : عيوب را مي‌پوشاند. و ثانياً: زيبايي را می‌افزاید. ثالثاً: لباس اگر مناسب باشد نشانه شخصيت انسان است. در آيه فوق زن و مرد را دو يار و رفيق و همراهي مي‌داند كه هميشه بايد سعي در برطرف کردن معايب و از طرفي بالا بردن ابعاد شخصيتي و انساني يكديگر داشته باشند.

د: بعد عفاف و پوشش:

در آيه ۳۰ سوره نور مي خوانيم: " قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است زيرا خدا به آنچه مى‏كنند آگاه است".

و سپس در آيه بعد مي‌فرمايد: "وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فروبندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينه خويش [فرو] اندازند". و البته از آنجايي كه لطافت و آسيب پذيري زن بيشتر است دستور پوشش بيشتري را می‌دهد و می‌فرماید که با جلابیب سینه‌ها را بپوشانند. (برای توضیح بیشتر به كتاب مسئله حجاب استاد مطهري مراجعه شود). بنابراين طبق آيه قرآن چنين نيست كه مرد بتواند هر رويه‌اي در جامعه داشته باشد اما زن محدود باشد.

ه- بعد اخلاقي:

مخاطبين قرآن معمولاً با عبارت‌هايي نظير: يا ايها الناس، يا ايها الذين آمنو، يا اهل الكتاب... مورد خطاب قرار مي‌گيرند. البته در بسياري موارد زنان و مردان را با عناويني چون: مؤمنين- مؤمنات – قانتين- قانتات- عابدين- عابدات و... جداگانه مورد خطاب قرار مي دهد امّا سفارشات اخلاقي نسبت به هر دو جنس مشابه است براي مثال در سوره حجرات كه بسياري از نكات اخلاقي را بيان مي‌كند، نگاه يكساني به زن و مرد دارد و همه مسلمانان را مورد خطاب قرار مي‌دهد كه: غيبت نكنيد، ناسزا نگوييد، القاب بد به كار نبريد، سوء ظن نداشته باشيد، مسخره و ريشخند نكنيد و....

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ ... وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ...(سوره حجرات آيه ۱۱)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ ... وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا ... (سوره حجرات آيه ۱۲)

و- بعد اجتماعي:

جايگاه هر كس اعم از زن و مرد در اجتماع، همان جايگاهي است كه خود براي دستيابي به آن زحمت كشيده كه در آيات متعددي از جمله آيات زير به آن اشاره شده است:

 

۱- تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ.. دستاورد آنان براى آنان و دستاورد شما برای شماست و از آنچه آنان مى‏كرده‏اند شما بازخواست نخواهيد شد. (سوره بقره آيه ۱۳۴)

۲- ..لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى ... من عمل هيچ صاحب عملی از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمى‏كنم.... (سوره آل عمران آيه ۱۹۵)

۳- " وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى" " اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست". (سوره نجم آيه ۳۹)


در همه اين موارد به اين مطلب اشاره دارد كه هر كسي كاشته‌هاي خود را درو مي‌كند و هيچ‌كس را نمي‌توان از دستيابي به حاصل كارش محروم كرد.


با توجه به آيات بالا و نيز مواردي ديگر، در مي‌يابيم كه در قرآن كه كتاب زندگي مسلمانان است، تفاوت ماهوي و حقوقي چنداني بين زن و مرد وجود ندارد. ولي متأسفانه در جامعه از كانال‌هاي مختلفي، شكاف‌هاي عميقي بين اين دو ركن ايجاد كرده‌اند و اين مسئله دغدغه‌هايي را به خصوص در زنان ايجاد نموده است و باعث شده كه پتانسيل بالايي از زنان به جاي تعامل با مردان در امر سازندگي، به دنبال دفاع از حقوق پايمال شده خود باشند.


با عرض تبريك زادروز تولد بزرگ بانوي تقوي و عفت و كرامت، و نيز روز زن و روز مادر، خدمت همه زنان و مردان عالم، مخصوصا همسران و مادرانی که به دلیل انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ظالمانه زندانی شده‌اند و با آرزوي توفيق همگان در الگو برداري از سيره و روش حضرت فاطمه(س).


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته