جنبش راه سبز - خبرنامه |
- بودجه عملیاتی و شفافیت
- نواندیشی دینی و پروژه گذار به دموکراسی در ایران
- رشد ۲۹۶ درصدی هزینه بیمارستانهای خصوصی دراجرای فاز اول هدفمندی
- صعود ناگهانی قیمت ارز و طلا در بازار ایران، در پی انتشار اخبار مذاکرات اتمی
- وزارت اطلاعات از خبرگزاری فارس شکایت کرد
- ادامه تنش در دانشگاه مازندران به دنبال مرگ یک دانشجوی نخبه
- بازار مسکن ایران در انتظار افزایش قیمت ۶۰ درصدی
- دور دوم مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در بغداد بدون اعلام نتیجه پایان یافت
- هشدار فعالان کارگری؛ موج جدید اخراج كارگران در آستانه اجرای فاز دوم هدفمندی
- گزارش سالانه عفو بین الملل در خصوص نقض حقوق بشر در ایران و جهان منتشر شد
Posted: 24 May 2012 09:37 AM PDT علی مزروعی اینک شاهدیم دستگاههای نظارتی همچون دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور اعلام می دارند قادر به محاسبه دخل و خرج دولت نیستند و دسترسی کامل به درآمدهای نفتی به عنوان منبع اصلی درآمدی کشور و بیت المال ندارند
نظام اقتصادي ايران به دليل وابستگي به درآمد نفت و ساختار خاصي كه دارد و به ويژه نقش تعيينكنندهء دولت در اين زمينه، در قالب «نظام برنامهريزي شده يا متمركز» و با تسامح در قالب «اقتصاد مختلط» جاي ميگيرد. اگر هر يك از ايندو قالب را براي اقتصاد ايران بپذيريم به معناي آن است كه دولت (نظام تصميمگيري حكومت اعم از قوه مجريه، قوه مقننه و ديگر نهادهاي تاثيرگذار) نقش اصلي و تعيينكننده را در تخصيص منابع كمياب جامعه در اختيار دارد و هرگونه تصميمي در مورد هزينههاي دولت ميتواند سه عرصه ی توليد، توزيع و مصرف را در جامعه متاثر ساخته و جهتدهي منابع را به سوي گروهها و اقشار خاصي كم و زياد كند و در نهايت، در بهرهمندي شهروندان از خدمات عمومي تاثيرگذار باشد. بدون شك شكلبندي جامعه ی ايران به طبقات اجتماعي كمدرآمد، متوسط و ثروتمند و نابرابري مشهود اقتصادي اجتماعي، فقر و غنا و عدم توسعهيافتگي متناسب با شرايط ايران ريشه در چنين موضوعي دارد و در واقع نظام بودجهريزي كشور را بايد عامل اصلي اين وضعيت دانست.
نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
نواندیشی دینی و پروژه گذار به دموکراسی در ایران Posted: 24 May 2012 09:11 AM PDT حسن یوسفی اشکوری نواندیشی دینی و تحول فکری و فرهنگی گزینه گریز ناپذیر برای انبوه پیروان دینهای با نفوذ است.
اشاره: اخیرا دو مقاله از جناب آقای مجید نفیسی در نقد اثر جدید خانم شیریندخت دقیقیان با عنوان «راهنمای سرگشتگان» منتشر شد که همین نقدها نیز با نقدهایی دیگر مواجه شد و احتمالا خوانندگان با این گفتگوهای انتقادی آشنایی دارند.[۱] در این گفتار می خواهم به برخی دعاوی جناب نفیسی در نقد نوشتههایش به پردازم و آنها را به پرسش بگیرم. به ویژه که در جایی به مناسبتی نامی نیز از من به میان آورده اند و این من را به پاسخگویی تشویق می کند.
نخست ضروری است قلمرو بحث و موضوع گفتار را روشن کنم. آقای نفیسی در دو نوشتار خود با عناوین «ابن میمون: فیلسوف دینی یا مبارز اجتماعی» و «تأویل باید معتبر باشد»- هر دو منتشر شده در هفته نامه شهروند چاپ کانادا-) به موضوعات مختلف اشاره کرده و از منظرهای متنوع اثر دقیقان را به پرسش گرفته و مورد نقد و ایراد قرار داده اند. از محتوای اثر ابن میمون گرفته تا برخی افکار و شروح مترجم و شارح بر آموزههای وی و حتی گاه نیت مترجم و شارح را کاویده و مقدمه نویسان و ناشر و شکل و شمایل کتابرا به زیر تیغ نقد برده است. در مواردی به نقد روش تحقیق مترجم ایراد وارد شده و در مواردی به برخی تفاسیر و یا تأویل گراییهای شارح ایرادهایی طرح شده است. اما من در این گفتار نمی خواهم وارد این مقولات بشوم و در بارة نقدهای جناب نفیسی نفیا و اثباتا داوری کنم. به دو دلیل مشخص: یکی این که من متأسفانه تا کنون موفق به مطالعه تحقیق خانم دقیقیان نشدهام و از این رو صلاحیت ورود به دعاوی منتقد محترم را ندارم، و دیگر، خود شارح محترم حی و حاضرند و طبعا می توانند با دقت و اشراف بیشتری به نقدها و ایرادها پاسخ در خور بدهند. اما آنچه مرا به نگارش این یادداشت تشویق کرد، پرداختن به موضوع اصلی جناب نفیسی و در واقع دغدغههای پیدا و پنهان ایشان است که موضوعی بس فراتر و مهم تر از چند ایراد و اشکال درست و نادرست به کتاب مورد بحث است. از دو نوشته نفیسی آشکار است که برای ایشان مسئله اصلی این است که نواندیشی و نواندیشان دینی (مسلمان و یهودی و زرتشتی) با تفاسیر مدرن و ظاهرا مترقیانه و حتی دموکراتیک به بازسازی دین سیاسی کمک کنند و در نهایت، ولو ناخواسته، این نواندیشی زمینه ساز حکومت دینی و تئوکراتیک بشود و جمهوری اسلامی دیگری را به مردم تحمیل کنند. گرچه در ادامه گفتار به نوشتههای ایشان اشاره خواهم کرد اما نقدا به عنوان نمونه به یک فراز از گفته ایشان توجه کنید: «خمینی به نام این که دارد «یزید زمانه» را از قدرت پایین می کشد خود را در پیشگاه مردم چون خونخواه حسین نشان داد و مبارزهای را که در «شورش خارج محدوده» و «شبهای شعر گوته» و شعار «مسکن» و «آزادی» در تابستان و پائیز سال ۱۳۵۶ آغاز شده بود به کج راه کشاند و آرام آرام با اتکا به ملایان، مساجد، هیئتهای عزاداری زنجیره چهلمها و مانند آن، شعار «حکومت اسلامی» را بر جنبش چیره کرد. ما نباید اجازه دهیم که بار دیگر «تأویلهای جدید از متون مقدس کهن» هرچند مدعی صلح خواهی و دموکراسی باشند برخواستههای دموکراتیک غیر دینی (سکولار) جنبش مردم سایه انداخته و گفتمانهای راز آلود گوناگون دینی را بر گفتمان روشن و زلال «آزادیهای فردی» چیره کنند. آیا همین شوق به «تأویلهای جدید از متون مقدس کهن» نبود که در دهه پنجاه علی شریعتی را، علیرغم بی اعتمادیاش به روحانیت، واداشت تا با طرح گفتمانهایی چون «شیعه علوی» در برابر «شیعه صفوی» و «بازگشت به ریشههای صدر اسلام» زمینههای ذهنی جامعه را برای ظهور خمینی ناخواسته فراهم کند؟».
اصطلاح «امکان» یا «امتناع» دوگانهای فلسفی هستند که طبعا برای تبیین آنها و انطباقشان در مورد خاص نیاز به بحث و استدلال فنی و فلسفی است اما در این مقام از آن در می گذرم و صرفا از منظر عقل عملی و با متد تجربی و پسینی به امکان و یا امتناع نواندیشی در دین به طور عام می پردازم. در واقع مدعا این است که نوگرایی مستمر در عمل در هر دینی (مراد دینهایی اند که به هر دلیل ماندگار شده و می شوند) رخ می دهد و این امری گریز ناپذیر و در عمل قابل مشاهده و اثبات است. در واقع این مدعا ثبوتا و اثباتا مدلل است. می گویند «بهترین دلیل وجود شیء وقوع شیء» است. چنین روندی همواره در تاریخ ادیان ماندگار و دارای تاریخ رخ داده و تاهمیشه نیز رخ خواهد داد. با این توضیح کوتاه:
این ضرورت و فایده مندی از دو منظر قابل طرح است: از منظر نیاز درون دینی برای مؤمنان هر دین و از منظر بیرون دینی و برای جامعه. در هر دو مورد شرحی تقدیم می شود. ۱-ب: از منظر درون دینی از منظر درون دینی ضرورت عملی برای نواندیشی به لحاظ تاریخی و عینی به همان ناهمزمانیی بر می گردد که پیش از این بدان اشارت رفت. کسانی که در عصر نبی و صدر زندگی می کنند در موقعیت در زمانی قرار می گیرند و از این رو چندان نیازی به تفسیر و نواندیشی در آموزهها و سنن و شعائر دینی ندارند اما پس از غیبت نبی به تدریج دچار ناهمزمانی می شوند و ناگزیر به تفاسیر جدید روی می آورند تا بتوانند آموزهها و سنن مذهبی خود را با شرایط نو سازگار کنند. چرا که در عالم واقع مسائل و معضلات تازه راه حل تازه می طلبند. این روند پس از چند نسل به جایی می رسد که اصولا شماری از آموزهها و حتی اصطلاحات و تعابیر غیر قابل می شوند و مؤمنان صاحب اندیشه ناچار راهی برای بقا پیدا می کنند و به گواهی تاریخ این داستان در تمام دینهای تاریخی رخ داده و می دهد. در چنین بستری تنوع فرهنگی و پلورالیسم معرفتی پدید می آید و همین تنوع و تکثر موجب بقای دینداری در متن تحولات نو و به نو تمدنی و فرهنگی می شود. در اسلام این روند از همان لحظة درگذشت پیامبر آغاز شد و در طول سه قرن نخست به چنان تنوع فرهنگی رسید که دهها فرقه و نحلة فکری و فلسفی و کلامی و ادبی و عرفانی و اخلاقی زاده شده و نه تنها در تاریخ و تمدن اسلامی بلکه شماری از متفکران بزرگ در سطح جهانی نقش آفرین شدند. چنان که می دانیم نخستین اصلی که مورد توافق مسلمانان قرار گرفت «اصل اجتهاد» بود که گرچه در آغاز عمدتا در حوزة فقه و احکام شریعت کاربرد داشت اما به زودی به عنوان راهبردی مهم در عرصة نواندیشی و تجدید نظر در تمام قلمرو معارف اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. بدین ترتیب می بینیم که نواندیشی اختصاص به زمان ما و گروه خاص ندارد. «احیاء علوم دین» ابوحامد غزالی در سدة پنجم هجری یک نمونة آن است. ابن رشد و «فصل المقال» او نمونة دیگر این روند به شمار می آید.
۲- ب- از منظر عمومی و جامعه روشن است که در جهان مدرن و در نظامهای دموکراتیک و سیستم «ملتدولت» دیگر سخن گفتن از حکومت مذهبی (تئوکراتیک) مدعایی پارادوکسیکال خواهد بود و حتی در چنین شرایطی اصطلاح جامعه دینی (مثلا «جامعة اسلامی») نیز با ابهام مواجه خواهد بود. چرا که در نظامهای عرفی و مدنی کنونی مردمانی داریم که در درون مرزهای تعریف شدة مشخصی زندگی می کنند و از دولت واحد و قانون اساسی واحدی پیروی می کنند و نام این مردمان «ملت» (نه «امت») است و این ملت از شمار انبوه از آدمهایی ترکیب و تشکیل شده که از باورها و عقاید دینی و غیر دینی متنوع و گاه متضادی پیروی می کنند. «ملت مصر»، «ملت عراق»، ملت آلمان»، «ملت آمریکا» . . .و بر همین قیاس «ملت ایران». در قانون اساسی ایران کنونی نیز نام مردمان زیسته در آن ملت ایران است و روشن است که در چهارچوب چنین اندیشهای هیچ ایرانی از دیگری «ایرانیتر» نیست.
جناب نفسی فرموده اند: «برای رویارویی با جنبشها و حکومتهای بنیادگرای خشونت گرا آنچه ما نیاز داریم تأمل و پافشاری بر متن نوین منشور «حقوق بشر» است؛ آنچه ما نیاز داریم غیر قانونی اعلام کردن همة احکام فقهی است که با آزادیهای فردی در ستیز است؛ آنچه ما نیاز داریم جلوگیری از سایه انداختن ایدئولوژی دینی بر گفتمانهای اجتماعی است، آنچه ما نیاز داریم تفکیک دین از دولت است».
در پایان به دو نکتة ضروری نیز اشارت می رود: نکتة نخست این است که جناب نفیسی خوشبختانه تلویحا و گاه تصریحا تأویلگرایی را در متون دینی مفید دانسته اند گرچه آن را موقت می شمارند و آن را در نهایت به زیان دموکراسی می دانند اما در عین حال تذکر می دهند که این تأویلگرایی مقید و مشروط به شرایطی و قواعدی است. در این مورد عرض می کنم که کاملا حق با ایشان است. هر توجیه و تفسیری باید بر وفق قواعدی معقول باشد و گذشتگان ما نیز بر آن تأکید کرده اند. اما باید توجه داشته باشیم این قواعد به کمال برآمده از دانش و تجربه مفسران و دانشمندان است و از این رو هم غالبا اجماعی نیست وهم پیوسته تحت تأثیر دادههای معرفت شناسیهای جدید دچار تغییر و تحول می شود. چنان که امروز روش هرمونتیکی در میان نوادیشان مسلمان در حال غلبه و چیرگی است. در این مورد پیشنهاد می کنم به جای کلی گویی بهتر است آقای نفیسی در تحقیقی مبسوط نشان دهند که خانم دقیقان و یا نواندیشان مسلمان در کجا از قواعد تفسیر و تأویل عدول کرده اند. ضمنا باید افزود که مسئلة تأویل، گرچه پذیرفته شده است، اما در عمل آنچه رایج است تفسیر است و نه تأویل. نمی دانم چرا ایشان همواره از واژه و مفهوم تأویل استفاده کرده اند که واقع بینانه نمی نماید. نکتة دوم این است که جناب نفیسی از این بیم دارند که بار دیگر ذیل عنوان نواندیشی دینی یهودی و زرتشتی و اسلامی و با استفاده از تأویلگرایی در متون کهن، بار دیگر نظام تئوکراتیکی مشابه جمهوری اسلامی بر سر مردم آوار شود و راه دموکراسی و آزادی و تحقق حقوق بشر مسدود شود. این نگرانی به حقی است و از حمله نواندیشان دینی کنونی نیز از همین منظر منتقد حاکمیت کنونی هستند و سالیانی است که با استبداد دینی مبارزه می کنند. اما این نگرانی نباید موجب واکنشهای نامعقول بشود و سخنان نامعقول تر را بر ذهن و زبان مان چیره سازد.
پی نوشت: [۲] . درقرآن ۴۳ بار « النّبي» آمده كه غالباً در مورد پيامبر اسلام است ۹ بار« نّبياً» و ۲ بار «نبيهّم» و ۳ بار«النبّيون» و ۱۳ بار «النبّيین» و ۵ بار «الانبیاء» و ۵ بار هم «النّبوه» آمده است. به گفته ايزوتسو (خدا و انسان در قران، ترجمه احمد آرام، ص ۲۳۳)، «از لحاظ منشاء كلمه عربي نبي، دانشمندان باختري يك كلام بر آنند كه اين كلمه از عبري نابهي به عاريت گرفته شده است. ريشه نبأ در آن سوي زبان عربي به زبان سامي قديم، به معناي «خبردادن» اعلام كردن است». و اما نبی به معنای آورنده خبر است. نبأ خبر است و انباء خبر دادن است. در قرآن این لغت و مشتقات آن بارها به کار رفته است. از جمله: «عَمَّ يَتَسَاءلُونَ/عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» (نبأ ۱ و۲) درباره پیامبران، روشن است که خبر آوردن همان دریافت و ابلاغ پیام و خبر الهی است به مردم. [۳] . اقبال می گفت: «اکنون وقت آن رسیده است که در کل دستگاه مسلمانی مان تجدید نظر کنیم». [۴] . ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تحقیق سعیدی سیرجانی، بخش دوم، ص ۲۳۰ نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
رشد ۲۹۶ درصدی هزینه بیمارستانهای خصوصی دراجرای فاز اول هدفمندی Posted: 24 May 2012 05:53 AM PDT جـــرس: معاون نظارت و برنامهریزی سازمان نظام پزشکی ایران، از رشد ۲۹۶ درصدی هزینه بیمارستانهای کشور با اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانه در کشور خبر داد و گفت: افزایش حقوق و دستمزد پرسنلی بار مالی سنگینی بر دوش بیمارستانهای خصوصی قرار داد.
|
صعود ناگهانی قیمت ارز و طلا در بازار ایران، در پی انتشار اخبار مذاکرات اتمی Posted: 24 May 2012 05:53 AM PDT جـــرس: انتشار گزارش های ضد و نقیض پیرامون مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی و گروه ۱+۵ در بغداد، باعث افزایش قیمت ارز و طلا در بازار ایران شد.
|
وزارت اطلاعات از خبرگزاری فارس شکایت کرد Posted: 24 May 2012 04:59 AM PDT جـــرس: در پی انتشار نقل قولی از وزیر اطلاعات پیرامون موضع وی در قبال اظهارات اخیر رئیس دولت، روابط عمومی وزارت اطلاعات از شکایت این وزارتخانه از خبرگزاری فارس خبر داد.
|
ادامه تنش در دانشگاه مازندران به دنبال مرگ یک دانشجوی نخبه Posted: 24 May 2012 04:34 AM PDT ![]() بازداشت و تهدید و احضار فعالان دانشجویی توسط نهادهای امنیتی جـــرس: در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه مازندران به سوء مدیریت و بی توجهی مسئولین در خصوص درگذشت ناگهانی یک دانشجوی ممتاز آن دانشگاه و عضو بنیاد نخبگان ایران، دانشجویان دانشگاه مازندران دست به تحصن زده، و چند تن از فعالان آنها احضار و بازداشت و تهدید شده اند و کماکان فضای دانشگاه مازندران امنیتی- پادگانی گزارش شده است.
|
بازار مسکن ایران در انتظار افزایش قیمت ۶۰ درصدی Posted: 24 May 2012 03:50 AM PDT جـــرس: عضو هیئت مدیره کانون سراسری انبوه سازان گفت: با سرازیر شدن نقدینگی ها به سمت بازار مسکن شاهد افزایش ۶۰ درصدی اجاره بها خواهیم بود.
|
دور دوم مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در بغداد بدون اعلام نتیجه پایان یافت Posted: 24 May 2012 03:18 AM PDT ![]() جـــرس: درحالیکه تنها چند ساعت از آغاز روز دوم از مرحله جدید مذاكرات اتمی میان ایران و گروه ۱+۵ می گذشت، خبرگزاری ها اعلام کردند که این مذاکرات بدون اعلام هرگونه نتیجه ای از سوی طرفین به پایان رسید . یکی از اعضای هیات ایرانی که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه گفت که در حال حاضر "به حد کافی" زمینههای مشترکی برای برگزاری دور دیگری از مذاکرات وجود ندارد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، این بسته را «متوازن» خوانده و تأکید کرده است که ایران بر مبنای «مذاکرات استانبول» و به طور «گام به گام» به گروه ۵+۱ پیشنهادهایی ارائه کرده است.
|
هشدار فعالان کارگری؛ موج جدید اخراج كارگران در آستانه اجرای فاز دوم هدفمندی Posted: 24 May 2012 02:42 AM PDT جـــرس: یک فعال کارگری در قزوین نسبت به افزایش تعطیلی واحدهای تولیدی و به تبع موج جدید اخراج كارگران در آستانه فاز دوم هدفمندی یارانهها هشدار داد. همزمان، دبیر اجرایی خانه كارگر ایلام گفت: ۱۰۰۰ کارگر سد سیمره ایلام شش ماه حقوق معوقه طلب دارند. یك فعال كارگری در همان شهر گزارش داد که شهرداری قرارداد ۱۰۰ كارگر خدمات شهری را به قراردادهای سه تا شش ماهه تبدیل کرده است.
|
گزارش سالانه عفو بین الملل در خصوص نقض حقوق بشر در ایران و جهان منتشر شد Posted: 24 May 2012 02:01 AM PDT ![]() جـــرس: سازمان غیردولتی عفو بین الملل، گزارش سالانه خود در زمینه نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف را منتشر کرده و پیرامون ایران خاطرنشان ساخته است که طی سال 2011، "آزادی بیان، آزادی تشکل و گردهمایی به شدت محدود شد. مخالفان سیاسی، فعالان حقوق زنان و اقلیت ها و دیگر مدافعان حقوق بشر خودسرانه دستگیر شدند، در انزوای کامل بازداشت شدند، پس از محاکمه های ناعادلانه زندانی و خروجشان از کشور ممنوع شد. شکنجه و بدرفتاری های دیگر رایج بود و با معافیت از مجازات انجام می شد. زنان و اقلیت های دینی و قومی در عمل و قانون مورد تبعیض قرار داشتند. حداقل 360 نفر اعدام شدند؛ تعداد واقعی گویا بسیار بیشتر بود. حداقل سه مجرم نوجوان در میان این عده بودند. شلاق و قطع عضو با حکم قضایی اجرا شد." بنا به گزارش تارنمای این سازمان بین المللی، در این گزارش همچنین آمده است: "دولت کنترل شدیدی را بر رسانه ها حفظ و روزنامه ها را توقیف کرد، وبگاه ها را فیلتر نمود و روی کانال های تلویزیون ماهواره ای خارجی پارازیت فرستاد. ده ها نفر از روزنامه نگاران، فعالان سیاسی وخویشاوندان آنها، فیلم سازان، مدافعان حقوق بشر، دانشجویان و دانشگاهیان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، از سفر به خارج منع شدند، خودسرانه دستگیر و شکنجه شدند و به خاطر ابراز نظریات مخالف با دولت به زندان افتادند. بعضی از آنها که در سال های پیش دستگیر شده بودند، پس از محاکمه ناعادلانه اعدام شدند." ترجمه فارسی این گزارش توسط جرس به شرح زیر منتشر می شود: جمهوری اسلامی ایران رییس كشور: رهبر جمهوری اسلامی ایران: آیت الله سید علیخامنهای رییس دولت: رییس جمهور: محمود احمدینژاد مجازات اعدام: برقرار است جمعیت: 74.8 میلیون امید به زندگی: 73 سال میزان مرگ و میر زیر 5 سال: 30.9 در 1000 سواد بزرگسالان: 85 در صد -- آزادی بیان، آزادی تشکل و گردهمایی به شدت محدود شد. مخالفان سیاسی، فعالان حقوق زنان و اقلیت ها و دیگر مدافعان حقوق بشر خودسرانه دستگیر شدند، در انزوای کامل بازداشت شدند، پس از محاکمه های ناعادلانه زندانی و خروجشان از کشور ممنوع شد. شکنجه و بدرفتاری های دیگر رایج بود و با معافیت از مجازات انجام می شد. زنان و اقلیت های دینی و قومی در عمل و قانون مورد تبعیض قرار داشتند. حداقل 360 نفر اعدام شدند؛ تعداد واقعی گویا بسیار بیشتر بود. حداقل سه مجرم نوجوان در میان این عده بودند. شلاق و قطع عضو با حکم قضایی اجرا شد. پیشینه نیروهای امنیتی، از جمله نیروی شبه نظامی بسیج، به عملیات خود با معافیت تقریبا کامل از مجازات ادامه دادند و تقریبا هیچ گونه پاسخ گویی برای قتل های غیرقانونی و دیگر موارد نقض جدی حقوق که در زمان اعتراض های عظیم و اغلب مسالمت آمیز پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 و سال های پیش رخ داد در کار نبود. در ماه مارچ، شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارشگر ویژه ای برای تحقیق در باره حقوق بشر در ایران منصوب کرد. دولت از دادن اجازه به او برای دیدار از کشور سر باز زد. در اکتبر، کمیته حقوق بشر سازمان ملل کارنامه ایران در زمینه حقوق مدنی و سیاسی را مورد بررسی قرار داد. در ماه دسامبر، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای را در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران به تصویب رسانید. نیروهای ایران به پایگاه های پژاک (حزب حیات آزاد ایران) که گروهی مسلح و طرفدار خودمختاری برای کردهای ایران است، در کردستان عراق حمله کردند؛ حداقل دو غیرنظامی کشته شدند و صدها خانواده در کردستان عراق آواره شدند. مبارزان پژاک گویا شامل افرادی هستند که به عنوان کودک سربازگیری شده اند. زمانی که در ماه نوامبر سازمان بین المللی انرژی هسته ای گزارش داد که ایران ممکن است مخفیانه مشغول ساختن سلاح هسته ای باشد، تنش های بین المللی بر سر برنامه هسته ای ایران اوج گرفت. دولت، اسراییل و ایالات متحده امریکا را متهم کرد که در قتل چند دانشمند ایرانی احتمالا فعال در برنامه هسته ای ایران نقش دارند، از جمله در قتل داریوش رضایی نژاد متخصص فیزیک که در ماه جولای به وسیله فرد مسلح ناشناسی در تهران کشته شد. دولت تمام اتهام های دولتمردان ایالات متحده امریکا را درباره شرکت مسئولان ارشد سپاه پاسداران در طرح قتل سفیر عربستان سعودی در امریکا رد کرد. آزادی بیان، تشکل و گردهمایی دولتمردان محدودیت های شدید بر آزادی بیان، تشکل و گردهمایی را که پیش از اعتراض های گسترده 1388، در طی آنها و پس از آنها برقرار بود حفظ کردند و کوشیدند محدودیت های بیشتری اعمال کنند. مجلس لوایحی را مورد بحث قرار داد که آزادی بیان، تشکل و گردهمایی از جمله فعالیت های سازمان های غیردولتی و احزاب سیاسی را محدودتر می سازد. * محمد سیف زاده که در ماه آپریل (فروردین) برای گذراندن حکم زندان دستگیر شد و عبدالفتاح سلطانی که در ماه سپتامبر (شهریور) دستگیر شد، وکیل دادگستری و اعضای موسس کانون مدافعان حقوق بشر هستند که دفتر آن را دولت به زور در سال 2008 (1387) تعطیل کرد، و هر دو در پایان سال 2011 هنوز در زندان به سر می بردند. * در ماه دسامبر، ژیلا کرمزاده مکوندی، عضو گروه مادران پارک لاله که علیه قتل های غیرقانونی و دیگر موارد نقض جدی حقوق بشر مبارزه می کنند، گذراندن حکم دو سال زندان خود به اتهام «تشکیل یک سازمان غیرقانونی» و «اقدام علیه امنیت ملی» را شروع کرد. عضو دیگر این گروه، لیلا سیف اللهی با محکومیت مشابهی روبرو است. دولتمردان از صدور اجازه برای برگزاری تظاهراتی در 25 بهمن در همبستگی با قیام های تونس و مصر سر باز زدند و به انجام دستگیری های پیشگیرانه دست زدند. اما تظاهرات در تهران، اصفهان، کرمانشاه، شیراز و نقاط دیگر انجام شد و نیروهای امنیتی آنها را با خشونت پراکندند و ده ها نفر را دستگیر کردند و حداقل دو نفر را کشتند. هر تظاهرات بعدی را نیز با خشونت به هم زدند. * زندانی عقیدتی و فعال سیاسی هاله سحابی در تاریخ 11 خرداد در مرخصی از زندان برای شرکت در تشییع جنازه پدرش عزت الله سحابی، که یکی از مخالفان برجسته بود، در گذشت. بنا به گزارش ها نیروهای امنیتی پیش از افتادن او ضربه ای به او وارد کرده بودند. نیروهای امنیتی تظاهرات محلی را سرکوب کردند و بنا به گزارش ها از خشونت شدید استفاده و ده ها نفر و شاید صدها نفر از معترضان را دستگیر کردند. در خوزستان، ده ها نفر از اقلیت عرب اهوازی گویا پیش و پس از تظاهرات ماه آپریل (فروردین) در یادبود اعتراض های سال 2005 (1384) کشته شدند. ده ها نفر از معترضان محیط زیستی که از دولت خواهان جلوگیری از نابودی دریاچه ارومیه بودند در ماه های آپریل، آگوست و سپتامبر (فروردین، مرداد و شهریور) در استان آذربایجان شرقی دستگیر شدند. دولت کنترل شدیدی را بر رسانه ها حفظ و روزنامه ها را توقیف کرد، وبگاه ها را فیلتر نمود و روی کانال های تلویزیون ماهواره ای خارجی پارازیت فرستاد. ده ها نفر از روزنامه نگاران، فعالان سیاسی وخویشاوندان آنها، فیلم سازان، مدافعان حقوق بشر، دانشجویان و دانشگاهیان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، از سفر به خارج منع شدند، خودسرانه دستگیر و شکنجه شدند و به خاطر ابراز نظریات مخالف با دولت به زندان افتادند. بعضی از آنها که در سال های پیش دستگیر شده بودند، پس از محاکمه ناعادلانه اعدام شدند. * پنج کارگردان مستند ساز و یک تهیه/پخش کننده در سپتامبر (شهریور) پس از این که فیلمشان به بی بی سی فروخته شد دستگیر شدند. همه آنها تا اواسط دسامبر (اواخر آذر) آزاد شده بودند. * فعالان دانشجویی مجید توکلی، بهاره هدایت و مهدیه گلرو که محکومیت های زندان خود را به خاطر فعالیت های مسالمت آمیز دانشجویی و حقوق بشری می گذرانند به خاطر انتشار یک بیانیه مشترک از زندان به مناسبت روز دانشجو در سال 2010 (1389) به شش ماه زندان بیشتر محکوم شدند. * بنا به گزارش ها فعال حقوق زن و روزنامه نگار فرانک فرید پس از دستگیری در تاریخ 12 شهریور در تبریز در ارتباط با اعتراض های دریاچه ارومیه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او در اکتبر (مهر ماه) با وثیقه آزاد شد. دستگیری ها و بازداشت های خودسرانه مسئولان امنیتی به دستگیری و بازداشت خودسرانه مخالفان و منتقدان دولت ادامه دادند و اغلب آنها را بدون دسترسی به خانواده ها و وکلایشان یا مراقبت پزشکی به مدت طولانی در انزوای کامل نگه داشتند. بسیاری از آنها مورد شکنجه و بدرفتاری های دیگر قرار گرفتند. ده ها نفر پس از محاکمه ناعادلانه به حکم های طولانی زندان محکوم شدند و به صدها نفر زندانی محکوم پس از محاکمه ناعادلانه در سال های پیش پیوستند. * در ماه فوریه (بهمن) رهبران مخالف مهدی کروبی و میرحسین موسوی و همسرانشان پس از دعوت به تظاهرات 25 بهمن بدون حکم به حبس خانگی افتادند؛ در پایان سال، آنها به استثنای فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی، هنوز در حبس خانگی به سر می بردند. * محمد توسلی که در آبان ماه دستگیر شد، یکی از حداقل پنج عضو گروه غیرقانونی نهضت آزادی بود که در سال 2011 بازداشت شدند. او به خاطر نامه 143 فعالان سیاسی به رییس جمهور پیشین خاتمی در مهر ماه بازداشت شد. در این نامه هشدار داده شده بود که انتخابات آتی مجلس نه آزاد خواهد بود و نه عادلانه. پنج نفر دیگر نیز از خروج از ایران منع شدند. * شین بائر و جاش فاتال، دو امریکایی که گویا پس از گم کردن مسیر خود در حین کوه پیمایی در عراق و ورود به ایران بیش از دو سال در بازداشت و متهم به جاسوسی بودند، پس از پرداخت وثیقه سنگین در ماه سپتامبر (شهریور) آزاد شدند و اجازه یافتند ایران را ترک کنند. مدافعان حقوق بشر سرکوب مدافعان حقوق بشر از جمله وکلای دادگستری افزایش یافت. بسیاری از آنها دستگیر و زندانی شدند یا مورد آزار قرار گرفتند. عده ای دیگر پس از محاکمه ناعادلانه در سال های پیش در زندان ماندند؛ این عده شامل فعالان حقوق زن و حقوق اقلیت ها، فعالان سندیکایی، وکلای دادگستری و دانشجویان بودند. بسیاری از آنها زندانیان عقیدتی بودند. تشکیل اتحادیه های کارگری مستقل باز هم ممنوع بود و چندین عضو اتحادیه در زندان ماندند. * حکم 11 سال زندان که پس از محکومیت نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به خاطر فعالیت قانونی وکالت او در ماه آپریل (فروردین) صادر شده بود، در ماه سپتامبر (شهریور) در تجدید نظر به شش سال کاهش یافت. محرومیت 20 سال از اشتغال به وکالت و خروج از ایران نیز نصف شد. * رضا شهابی، صندوقدار سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بدون اتمام محاکمه باز هم در زندان اوین تهران ماند. او که در جون 2010 (خرداد 1389) دستگیر شده، یک زندانی عقیدتی است، همانند منصور اسانلو رهبر همان سندیکا که به صورت مشروط در ماه جون (خرداد) برای مداوای پزشکی آزاد شد. * فعال حقوق بشر کوهیار گودرزی پس از دستگیری در ماه جولای (تیر) چند هفته ناپدید شد تا این که معلوم شد در زندان اوین و در حبس انفرادی است و در پایان سال 2011 نیز در بازداشت بود. بهنام گنجی خیبری که به همراه او دستگیر و ظاهرا شکنجه شده بود، پس از آزادی خودکشی کرد. * فعال برجسته حقوق بشر عمادالدین باقی پس از گذراندن دو محکومیت زندان همزمان یک ساله به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در ارتباط با فعالیت های حقوق بشری و رسانه ای در ماه جون (خرداد) آزاد شد. او به مدت پنج سال از فعالیت های سیاسی یا رسانه ای محروم است.
محاکمه های ناعادلانه محاکمه ناعادلانه مظنونان سیاسی اغلب با اتهام های مبهمی که جرم کیفری مشخصی به شمار نمی رفت ادامه یافت. اغلب این افراد بعضا در غیاب وکیل مدافع و بر اساس «اقرار» یا اطلاعات دیگری که گویا زیر شکنجه در دوره بازداشت پیش از محاکمه کسب می شود، محکوم شدند. دادگاه ها این «اقرارها» را بدون تحقیق در باره چگونگی کسب آنها به عنوان مدرک می پذیرفتند. * امید کوکبی در بازگشت از تحصیل در ایالات متحده امریکا در ماه فوریه (بهمن) در فرودگاه تهران دستگیر شد. او که به «جاسوسی» و جرایم دیگر متهم شده بود در ماه اکتبر (مهر) محاکمه شد. او گفت که در بازداشت وادار به «اعتراف» شده است. وکیل او گفت که اجازه تماس با او نداشته است. * زهرا بهرامی، تبعه هلندی ـ ایرانی، بدون اخطار در 9 بهمن، تنها 27 روز پس از محکومیت به اعدام به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام شد. او در تظاهراتی در دسامبر 2009 (آذر 1388) دستگیر شده بود و ابتدا ظاهرا به خاطر تماس با یک گروه غیرقانونی مخالف به محاربه با خدا متهم شد، اما به این اتهام محاکمه نشد. وکیل او گفت حق اعتراض به این حکم اعدام وجود نداشت. شکنجه و بدرفتاری های دیگر شکنجه و بدرفتاری های دیگر در بازداشت پیش از محاکمه هنوز رایج بود و با معافیت از مجازات انجام می شد. ضربه های شلاق را به کف پا و بدن بازداشت شدگان، گاهی در حالی که وارونه آویزان بودند، می نوازند؛ آنها را با سیگار و اشیا داغ فلزی می سوزانند؛ اعدام ساختگی اجرا می کنند؛ به آنها از جمله با استفاده از زندانیان دیگر تجاوز می کنند؛ آنها را تهدید به تجاوز می کنند؛ در فضاهای پرازدحام بازداشت می کنند؛ و نور، غذا، آب و رسیدگی پزشکی کافی را از آنها دریغ می کنند. حداقل 12 نفر گویا در شرایط مشکوکی در زندان درگذشتند، از جمله در شرایطی که رسیدگی پزشکی عرضه نشده یا با تاخیر عرضه شده بود. مرگ آنها مستقلا مورد تحقیق قرار نگرفت. در ماه مارچ (اسفند) حداقل 10 زندانی دیگر در طی ناآرامی ها در زندان قزل حصار در کرج در نزدیکی تهران فوت کردند. هیچ اطلاعی از تحقیق دولتمردان در باره ادعاهای شکنجه و بدرفتاری های دیگر در دست نیست. کسانی که از شکنجه شکایت کردند با اقدام های تلافی جویانه روبرو شدند. شرایط سخت زندان در اثر ازدحام شدید بدتر شد. * حداقل چهار عرب اهوازی ـ رضا مقامسی، عبدالکریم فهد عبیات، احمد رئیسان سلامی و اجباره تمیمی ـ در بازداشت در استان خوزستان گویا در فاصله ماه های مارچ و می (فروردین و اردیبهشت) احتمالا در اثر شکنجه درگذشتند. * روزنامه نگار عیسی سحرخیز، زهرا جباری، مدافع حقوق اقلیت آذربایجانی سعید متین پور و روحانی مخالف حسین کاظمینی بروجردی از جمله زندانیان سیاسی زیادی بودند که از رسیدگی پزشکی کافی محروم ماندند. فعال سیاسی هدی صابر در ماه جون (خرداد) پس از اعتصاب غذا در اعتراض به مرگ هاله سحابی در زندان درگذشت. زندانیان دیگر گفتند که مسئولان زندان او را مورد ضرب و شتم قرار داده و از رسیدگی پزشکی کافی محروم کرده اند. مجازات های ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز حکم های شلاق و قطع عضو باز هم صادر و اجرا شد. حکم کور کردن نیز صادر شد. * سمیه توحیدلو، فعال سیاسی، و پیمان عارف، فعال دانشجویی، پس از محکومیت جداگانه به خاطر «توهین» به ریاست جمهوری احمدی نژاد در ماه سپتامبر (شهریور)، به ترتیب 50 و 74 ضربه شلاق خوردند. * چهار انگشت دست راست چهار مرد که به خاطر دزدی محکوم شده بودند گویا در تاریخ 16 مهر قطع شد. * مجید موحدی که در سال 2004 (1383) آمنه بهرامی را با اسید کور کرده و به کور شدن به وسیله اسید محکوم شده بود، در تاریخ 9 مرداد کمی پیش از اجرای مجازات در بیمارستان زمانی که قربانی دریافت دیه را پذیرفت نجات یافت. تبعیض علیه زنان زنان در عمل و قانون و از جمله بر اساس مقررات الزامی پوشش مورد تبعیض قرار می گیرند. فعالان حقوق زن، از جمله آنهایی که در کمپین یک میلیون امضا خواهان برابری قانونی برای زنان هستند، مورد آزار و تعقیب قرار گرفتند. پیش نویس لایحه حمایت از خانواده، که قانون تبعیض آمیز علیه زنان را تشدید می کند، در مجلس در انتظار تصویب نهایی است. بعضی از دانشگاه ها جدا سازی دانشجویان بر اساس جنسیت را آغاز کرده اند. * فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی، فعالان کمپین یک میلیون امضا، هر یک شش ماه در زندان گذراندند و اولین اعضای کمپین بودند که به خاطر گردآوری امضا به زندان رفتند. حقوق همجنس گرایان زن و مرد، دوجنسی ها و دگرجنس گونه ها کسانی که به فعالیت های همجنس گرایانه متهم می شدند با آزار و تعقیب و مجازات های قضایی شلاق و اعدام روبرو بودند. * در تاریخ 13 شهریور، سه نفر که تنها حروف اول اسمشان عنوان شد، پس از محکومیت به خاطر «لواط» در زندان کارون اهواز در استان خوزستان اعدام شدند. * سیامک قادری، روزنامه نگار پیشین خبرگزاری دولتی که از مرداد 1389 در زندان است پس از مجرمیت به خاطر «نشر اکاذیب»، ارتکاب «اعمال غیرشرعی» و اتهام های دیگر از جمله به خاطر انتشار مصاحبه با افرادی از میان همجنس گرایان زن و مرد، دوجنسی ها و دگرجنس گونه ها در وبلاگ خود در ژانویه به چهار سال زندان، شلاق و جریمه محکوم شد. تبعیض ـ اقلیت های قومی جوامع اقلیت قومی ایران شامل عرب های اهوازی، آذربایجانی ها، بلوچ ها، کُردها و ترکمن ها، با تبعیض ادامه دار در عمل و قانون روبرو بودند. استفاده از زبان های اقلیت در اداره های دولتی و برای تدریس در مدارس هنوز ممنوع بود. فعالانی که برای حقوق اقلیت ها فعالیت می کردند مورد تهدید قرار گرفتند، دستگیر شدند و به زندان افتادند. * زندانی عقیدتی محمد صدیق کبودوند هنوز محکومیت 10 سال و نیم زندان خود را به خاطر نقش خود در تشکیل سازمان حقوق بشر کردستان می گذراند و از رسیدگی پزشکی کافی محروم است. * محمد صابر ملک رییسی، جوان بلوچ 16 ساله اهل سرباز که از سپتامبر 2009 (شهریور 1388) احتمالا برای وادار کردن برادرش به تسلیم به دولتمردان در بازداشت بوده است، به پنج سال زندان در تبعید محکوم شد، به این معنا که حکم زندان را باید در زندانی به دور از خانواده اش بگذراند. آزادی دین در پی فراخوان های مکرر مقام رهبری و دولتمردان دیگر برای مبارزه با «دین های ساختگی» ـ که گویا اشاره به مسیحیت تبشیری، بهاییگری و صوفیگری است ـ اعضای اقلیت های دینی، شامل نوکیشان مسیحی، بهاییان، روحانیان منتقد شیعه، و اعضای جوامع اهل حق و دراویش گرفتار آزار و تعقیب ادامه دار بوده اند. مسلمانان اهل سنت نیز در بعضی شهرها با محدودیت بر نماز جماعت روبرو بوده اند و بعضی از روحانیان اهل سنت دستگیر شده اند. * حداقل هفت بهایی به زندان های بین چهار و پنج سال محکوم و بیش از 30 نفر دیگر در حمله به موسسه آموزش عالی بهایی دستگیر شدند. این موسسه دوره های آموزش عالی را به صورت آنلاین در اختیار دانشجویان بهایی قرار می داد که از ورود به دانشگاه ها محروم می شوند. این هفت نفر از جمله 100 بهایی هستند که به خاطر اعتقادشان در زندان به سر می برند از جمله هفت رهبر آنها که حکم های 20 سال زندان آنها با لغو حکم سال 2010 دادگاه تجدید نظر دوباره در مارچ (اسفند) تایید شد. * حداقل 100 درویش گنابادی (یکی از سلسله های مذهبی صوفی) ، سه تن از وکیلان مدافع آنها، و 12 تن از روزنامه نگاران مجذوبان نور که وبگاه خبری سلسله دراویش گنابادی است، در سپتامبر و اکتبر (شهریور و مهر) در کوار و تهران دستگیر شدند. در پایان سال 2011، حداقل 11 نفر، اغلب بدون دسترسی به وکیل یا خانواده، هنوز در بازداشت به سر می بردند. * محاکمه مجدد یوسف ندرخانی، کشیش مسیحی متهم به «ارتداد»، در سپتامبر (شهریور) شروع شد. او که در خانواده ای مسلمان به دنیا آمده است، در اکتبر 2009 (مهر 1388) دستگیر شد. او در سال 2010 به علت خودداری از انکار مسیحیت که به آن گرویده بود، به اعدام محکوم شد، اما دیوان عالی کشور این حکم را در جون (خرداد) لغو کرد. * سید محمد موحد فاضلی، امام جماعت اهل سنت شهر تایباد، در پی اعتراض به استعفای اجباری او از امامت جماعت، از ژانویه تا آگوست (دی تا مرداد) در بازداشت به سر برد.
صدها نفر به اعدام محکوم شدند. منابع رسمی حداقل 360 اعدام را گزارش کردند، هر چند اطلاعات معتبر دیگر حاکی از بیش از 274 اعدام دیگر و اعدام مخفیانه بسیاری از زندانیان بود. بیش از 80 درصد اعدام ها گویا به اتهام جرایم مواد مخدر انجام شد که اغلب مردم تهی دست و جوامع حاشیه ای، به ویژه افغان ها، را شامل می شود. اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر در ژانویه به اجرا در آمد؛ محکومان به اعدام بر اساس این قانون ظاهرا از حق اعتراض محروم هستند. تعداد اعدام های انجام شده در انظار عمومی چهار برابر شد؛ حداقل پنجاه مورد رسما اعلام شد و شش مورد دیگر را نیز منابع غیررسمی گزارش کردند. حداقل سه مجرم نوجوان ـ یعنی کسانی که به خاطر جرایم ارتکابی در سن کمتر از 18 سالگی محکوم می شوند ـ اعدام شدند؛ منابع معتبر خبر از اعدام چهار نوجوان دیگر دادند. اعدام به وسیله سنگسار گزارش نشد، اما حداقل 15 نفر محکوم به سنگسار، از جمله سکینه محمدی آشتیانی، در زیر حکم اعدام به سر می برند. هزاران نفر از زندانیان دیگر در زیر حکم اعدام هستند. * جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی در تاریخ 24 ژانویه (4 بهمن) اعدام شدند. آنها به اتهام محاربه به علت داشتن تماس با سازمان مجاهدین خلق ایران که یک گروه غیرقانونی است، و «تبلیغ علیه نظام» در ارتباط با ناآرامی ها سال 1388 محکوم شده بودند. * در تاریخ 21 سپتامبر (30 شهریور)، علیرضا ملا سلطانی، 17 ساله، که به خاطر قتل یک ورزشکار پرطرفدار محکوم شده بود، در کرج اعدام شد در حالی که قتل در جولای (تیر) انجام شده بود. او گفت پس از این که آن ورزشکار، روح الله داداشی، در تاریکی به او حمله کرده بود در دفاع از خود او را با چاقو زده است. * در ماه دسامبر (آذر)، زندانی سیاسی زینب جلالیان از تخفیف در حکم اعدام خود مطلع شد. دیدارها/گزارشهای عفو بینالملل بر اساس این گزارش، عفو بین الملل محرومیت از دیدار از ایران را با مسئولان دیپلماتیک ایرانی مورد بحث قرار داد اما هنوز از دیدار از ایران محروم بود. دولتمردان به ندرت به نامه های عفو بین الملل واکنشی نشان دادند.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر