پلیس تهران امروز چهارشنبه اقدام به پلمب ۶۰ مغازه در این شهر کرد.
به گزارش مهر، حسین ساجدی نیا با اشاره به اجرای مرحله جدید طرح امنیت اخلاقی گفت: در طرح مذکور تاکنون ۳۰۰۰ واحد صنفی مورد بازدید قرار گرفته که به تعدادی از آنها تذکر و حدود ۶۰ واحد صنفی متخلف نیز پلمب شده است.
ساجدینیا مغازههای بستهشده را "عرضهکنندگان پوشاک نامتعارف، قهوهخانهها و تالارها و آتلیههای غیرمجاز" خوانده و گفته است علاوه بر واحدهای پلمبشده، به تعدادی دیگر نیز تذکر داده شده است.
ساجدی نیا، اظهار داشت: مباحث و موضوعات مطروحه در این طرح، شامل آتلیه ها، قهوه خانه ها، تالارهای غیرمجاز و واحدهای صنفی عرضه کننده پوشاک نامتعارف است.
بنیاد الکساندر لانگر از پرستو فرهر در روزهای ۳ و ۴ ماه می ۲۰۱۲ دعوت کرده بود تا برای معرفی کتابش به نام “در سرزمینی که پدر و مادرم در آن به قتل رسیدند“، به ایتالیا و شهر های بولزانو و مرانو سفر کند. اما این دو روز، به دو روز پرستو فروهر، نرگس محمدی ، نسرین ستوده و زندانیان سیاسی تبدیل شد.
به گزارش سایت ملی،مذهبی در کنار کتابخوانی و معرفی کتاب پرستو فروهر در دو شهر بولزانو و مرانو، شرح حال نرگس محمدی و نسرین ستوده و جرم آنان که دفاع از حقوق بشر است نیز به گفت و گو گذاشته شد. همچنین در صبح روز ۴ ماه می کنفرانس مطبوعاتی در حمایت از نرگس محمدی و نسرین ستوده و همه زندانیان سیاسی برگزار شد.
بنیاد الکساندر لانگر، حقوق بشر بین الملل شهر بولزانو، امنستی اینترنشنال و مادران پارک لاله ایتالیا ضمن محکوم کردن حکم و اتهام نرگس محمدی و نسرین ستوده ، خواستار آزادی آنان و تمام زندانیان سیاسی شدند.
نرگس محمدی چند روز پیش از زندانی شدنش، پیامی را به در خواست بنیاد برای خوانده شدن در کنفرانس مطبوعاتی فرستاده بود. او در پیام خود در تاریخ ۱۴ آوریل یعنی یک هفته قبل از زندانی شدنش، نوشت:
“پیروزی انسان ها نزدیک است هر چند راه سختی پیش روست.
مطمئنا این راه دشوار را می توان پیمود، اگر پیوند میان ما انسان ها برای تبدیل شدن به قدرتی موثر و تعیین کننده بر اساس حقوق بشر باشد.
شاید بتوان گفت گل سر سبد اعلامیه جهانی حقوق بشر آزادی بیان است. اگر هر انسانی با هر گرایش فکری بتواند آزادانه آرا و نظرات خود را بازگوید و در باز گو کردن آن دچار ترس و شکنجه و محرومیت از حقوق انسانیش نشود و اگر همه انسانها تفکر و نظریات دیگران را محترم شمرده و بتوانند به آن گوش فرا دهند، راه جنگ و خشونت و خونریزی بسته خواهد شد. آکنون شاهد چنین دنیایی نیستیم. متاسفانه جنگ و خونریزی، تجاوز، زندان و شکنجه در سراسر جهان کم نیست اما می توان امیدوار بود چرا که اگر صدایی در جهان خاموش می شود یا زورمندان جلوی بر خاستن آنرا می گیرند، انسانهایی آزاده در سایر سرزمین ها پژواک آن صدا می شوند و به نشر و انعکاس آن یاری می رسانند .چه اتفاق مبارکی. در این صورت کسانی که دل به خاموش کردن صدا ها خوش نموده اند، نا امید خواهند شد و به بی حاصلی ایجاد خفقان با توسل به زور و خشونت پی خواهند برد.
این کنفرانس مطبوعاتی و اقدام انسانی بنیاد الکساندر لانگر، پژواک صدای محبوس ماست که اکنون از سرزمین آزاد اندیشان به گوش می رسد.”
رضا خندان، همسر نسرین ستوده نیز در پیامی به این کنفرانس مطبوعاتی درباره لزوم حمایت از کودکان زندانیان سخن گفت. او در این پیام نوشت:
“خانمها و آقایان
یکی از دلایل خوشبختی ما زیستن در زمانهای است که به لطف وجود رسانه های قدرتمند، فعالین حقوق بشر در هر گوشه از جهان میتوانند همدیگر را پیدا کنند، از مسائل و دشواریهای هم آگاه شوند و صدای همدیگر باشند.
علیرغم فشار طاقت فرسایی که اینک بسیاری از خانوادهها در کشور ما تحمل میکنند، به ویژه خانوادههایی که دارای فرزندان خردسال هستند، این همصدایی غنیمتی است برای آنها و قوت قلبی برای ادامه راه.
همانطور که میدانید حقوق کودکان اولین و بدیهی ترین حقوقی است که همواره توسط صاحبان قدرت خواسته یا ناخواسته نادیده گرفته میشود. بر همه فعالین حقوق بشر است که اهمیت بیشتری به این مهم بدهند.
بدون اغراق باید عرض کنم که حداقل در کشور ما هیچ نهاد و سازمانی، چه دولتی و یا مردم نهاد برای حمایت از کودکانی که حداقل یکی از والدینشان در بازداشت هستند، وجود ندارد. نهادهایی هم که در زمینهی حقوق کودکان فعال هستند نه تنها هیچ فعالیتی در این زمینه ندارند بلکه اساسا مشکلات این کودکان را هیچوقت ندیدهاند.
این موضوع حتی برای سازمان خوشنام و جهانی مانند صندوق حمایت از کودکان (یونیسف) با وجود سابقه درخشان در زمینهکودکان، به عنوان معضلی که باید برای آن برنامهریزی کرد حداقل در ایران مطرح نبوده است.
سازمان زندانها و مراجع قانونی و قضایی هیچ نوع شرایطی را جهت کاستن از عمق فشار روحی و جسمی کودکان زندانیان و ایجاد محیطی امن برای کودکان آنان فراهم و یا پیشبینی نکردهاند. کودک دو یا سه ساله همانند فردی ۵۰ یا ۶۰ ساله و در همان محیط خشن در حضور ماموران با لباس فرمهای مختلف از پشت شیشههای کابین و نردههای محل ملاقات باید با پدر یا مادرشان دیدار کنند. اینگونه است که دنیای شاد و زیبای آنان فرو میریزد و آنها ناخواسته وارد دنیایی دیگر با کابوسهای وحشتناک و تخیلات سهمگین میشوند. کودکان مرتکب هیچ گناهی نشدهاند که مستوجب چنین عقوبتی باشند.
این شرایط در مورد کودکان زندانیان سیاسی به مراتب بدتر و سختگیریها شدیدتر است. کودکانی که بسیاری از آنها در لحظه بازداشت والدینشان حاضر بودند و آن را به چشم دیدهاند. و اکنون نه تنها هیچ حمایتی نمیشوند بلکه از آنان به عنوان اهرم فشار برای به زانو درآوردن پدر یا مادرش زندانیشان سو استفاده میشود.
ایجاد شرایط مناسب برای کودکان به نفع همه است و تنها شامل کودکان زندانیان و منتقدین فعلی نیست. چرا که در کشوری مثل ایران روزی پای همه به آنجا میرسد. هیچ مقامی نمیتواند ادعا کند که به دلیل موقعیت فعلیاش گذر او به زندان نخواهد افتاد.
یادمان باشد که بسیاری از مسوولین دیروز هم اکنون در زندان هستند و عدهای از مسوولین امروزی هم در گذشتههای نه چندان دور در زندان بودهاند و تکرار زندان هم در ایران امری بدیهی است.
در یکی از ملاقاتها، سربازی از نیما، پسر ۴ ساله ما میخواهد پیش او برود (البته به قصد بازی و صحبت کردن) ولی نیما از رفتن به نزد او خودداری میکند. بعدا که علت نرفتناش به پیش آن سرباز را از او پرسیدم نیما جواب داد که “آخه ترسیدم منو دستگیر کنه“…
تفسیر ذهنی کودکان از وقایع “خوب” و “بد” با بزرگسالان فرق اساسی دارد. آنها زیباییها و زشتیهای اطراف خود را نسبت به بزرگسالان به مراتب زیباتر و یا زشتتر تفسیر میکنند. و از نشانههای “خوب” و “بد” در ذهن خود, “فرشته” و “دیو” میسازند.
بیایید برای جلوگیری از تخریب دنیای زیبای کودکان تلاش بیشتری کنیم.
با آرزوی دنیایی شاد و پر از امید برای کودکان زمین
رضا خندان
اردیبهشت ۱۳۹۱″
در ادامه این برنامه ها بنیاد الکساندر لانگر در یک اطلاعیه مطبوعاتی از برنده جایزه اش حمایت و خواستار آزادی نرگس محمدی و تمام زندانیانی شد که به دلیل ایده در ایران در زندان هستند.
انزو نیکولودی، پرزیدنت بنیاد الکساندر لانگر گفت: این زندانیان سیاسی زن و مرد یک خطر برای امنیت کشور نیستند بلکه ثروتی هستند که ایران نمی تواند و نباید برای پیشرفت سیاسی اش وبرای دموکراسی کشور نادیده بگیرد.
ادی پفیشر، سخنگوی حقوق بشر بین الملل شهر بولزانو نیز در سخنانش از افزایش نقض حقوق بشر در ایران سخن گفت و خواهان آزادی نسرین ستوده، نرگس محمدی و همه زندانیان سیاسی در ایران شد.
صبری نجفی به نمایندگی از طرف حامیان مادران پارک لاله ایتالیا ضمن درخواست آزادی نسرین ستوده و نرگس محمدی، از افزایش شماره اعدام ها سخن گفت. همچنین او از افزونی زندانیان سیاسی و زندانیانی که هم اکنون منتظرند تا حکم اعدامشان اجرا شود، سخن گفت. وی سه خواسته مادران پارک لاله را که آزادی زندانیان سیاسی، محاکمه عاملان و آمران همه جنایات سیاسی انجام شده در زمان جمهوری اسلامی تا کنون و لغو قانون اعدام و هر نوع شکنجه است را اعلام کرد.
بنابراین در این دو روز بنیاد الکساندر لانگر، امنستی بین الملل و حقوق بشر بین الملل و مادران پارک لاله در حمایت و برای آزادی نرگس محمدی، نسرین ستوده و همه زندانیان سیاسی فراخوانی برای جمع کردن امضا تهیه کردند که به روسای مجلس شورا و سنای ایتالیا و همچنین برای وزیر امور خارجه ایتالیا فرستاده خواهد شد.
در این فراخوان آمده است: “آزار و اذیت زندانیان عقیدتی و همکاران شیرین عبادی هرروز بیشتر و سخت تر می شود و ادامه دارد. بعد از نسرین ستوده وکیل ، اکنون نرگس محمدی برنده جایزه ۲۰۰۹ بنیاد الکساندر لانگر در زندان است.
در ۵ مارس ۲۰۱۲ نرگس محمدی در دادگاه نهایی تجدید نظر به دلیل دفاع از حقوق بشر به ۶ سال حبس محکوم شد. حتی اگر حکم قبلی اا سال به اتهام فعالیت بر ضد امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام کاهش می یابد، نرگس از ۲۱ آوریل ۲۰۱۲ در سلول انفرادی در زندان اوین بسر می برد.
نرگس محمدی در سال ۱۹۷۲ در زنجان به دنیا آمد از همان سال های دانشگاه به فعالیت در مورد حقوق زنان و دانشجویان پرداخت، در سال ۲۰۰۱ با تقی رحمانی ازدواج می کند که صاحب دو فرزند می شوند، درست بعد از ازدواج تقی به زندان می افتد و دو سال در زندان باقی می ماند و اکنون مجبور به زندگی در تبعید شده است.
تکرار زندانی شدن تقی رحمانی، باعث می شود که نرگس شرایط زندانیان سیاسی را محکوم کند و به دلیل همین متهم کردن ها دو بار به زندان می افتد، به خاطر تجربه زندان نرگس با شهامت بیشتر از زندانیان سیاسی و فامیلشان حمایت می کند.
در سال ۲۰۰۸ به ریاست کمیته اجرایی شورای صلح انتخاب می شود که در آن نویسندگان و هنرمندان، حقوقدانان، دانشجویان، مسئولان سندیکا ها، نمایندگان اقلیت های قومی و سیاسی، مخالف هر نوع ایده نظامی و تروریستی شرکت داشتند.
در ۲۰۰۹ برنده جایزه بنیاد الکساندر می شود. نرگس محمدی همکار نزدیک شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ است. در روزهای ۳ و ۴ ماه می فعال حقوق بشر پرستو فروهر در بولزانو خواهد بود . به این مناسبت بنیاد الکساندر لانگر، حقوق بشر بین الملل، امنستی اینترنشنال شهروندان، انجمن ها و نمایندگان نهاد های سیاسی را دعوت به امضای این فراخوان و پخش کردن آن برای اعاده حقوق بشر و آزادی نرگس محمدی و نسرین ستوده و دیگر زندانیان سیاسی که به جرم عقیده محکومیت دارند، می کند.
ما تک تک شهروندان، نماینگان نهاد ها و انجمن ها، رسانه ها را برای این فراخوان مخاطب قرار می دهیم تا با امضای این فراخوان شرکنت موثرتری برای در خواست آزادی نرگس محمدی و دیگر زندانیان عقیدتی در ایران داشته باشند.
امضا های جمع آوری شده بعد از ۵ ماه می به رئیس مجلس شورا و سنای ایتالیا و وزیر امور خارجه ایتالیا فرستاده خواهد شد.”
پیش از این نیز بنیاد الکساندر در اطلاعیه ای مطبوعاتی اعلام کرده بود:
“بنیاد الکساندر لانگر حکم سال ۶ زندان نرگس محمدی، روزنامه نگار و معاون و سخنگوی کانون مدافعان حقوقق بشر و پرزیدنت کمیته اجرایی شورای ملی صلح و برنده جایزه بنیاد الکساند لانگر ۲۰۰۹ را محکوم می کند.
نرگس محمدی مادر دو کودک خردسال در ماه مارس از طرف دادگاه به ۶ سال زندان به دلیل مبارزه برای دکوکراسی و حقوق بشر بر ایران محکوم شد و در تاریخ ۲۱ ماه آوریل به زندان افتاد.
پرستو فروهر، نقاش و فعال حقوق بشر ایرانی که مهمان ما در ۳ و ۴ ماه می در تیرول جنوبی است و برای صحبت در مورد کتابش “در سرزمینی که در آن پدر و مادرم به قتل رسیدند“، در این جلسه حاضر است ما را در خواستمان برای آزادی نرگس محمدی و همه زندانیان عقیدتی، حمایت می کند.
من یک جنایتکار نیستم، گناهی انجام نداده ام که برای آن تقاضای بخشش کنم
در ۵ مارس ۲۰۱۲ نرگس محمدی، برنده جایزه الکساندر لانگر ۲۰۰۹ برای فعالیت هایش در دفاع از حقوق بشر در ایران به ۶ سال زندان محکوم شد. نرگس محمدی، فعال حقوق بشر ایرانی نظر خودش را درمورد این حکم اینگونه بیان می کند: من یک جنایتکار نیستم و گناهی انجام نداده ام که برای آن تقاضای بخشش کنم. وی در سال ۲۰۱۱ به ۱۱ سال زندان به دلیل فعالیت علیه امنیت ملی، همکاری در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام محکوم شد و در در خواست تجدید نظر حکم به ۶ سال کاهش یافت و در تاریخ ۲۱ آوریل نرگس روانه زندان شد. نرگس محمدی دارای دو کودک خردسال است.
بنیاد الکساندر در حمایت از برنده جایزه اش، موضع گیری می کند و در خواست آزادی نرگس محمدی و تمام زندانیانی را که به دلیل ایده در ایران در زندان هستند را دارد.
انزو نیکولودی، پرزیدنت بنیاد الکساندر لانگر می گوید:این زندانیان زن و مرد یک خطر برای امنیت کشور نیستند بلکه ثروتی هستند که ایران نمی تواند و نباید برای پیشرفت سیاسی و دموکراتیک کشور نادیده بگیرد. برای حمایت از این در خواست جمع کردن امضا از طریق بنیاد الکساندر لانگر، امنستی بین الملل و حقوق بشر بین اللل انجام شد.
تمام زندگی در مبارزه برای احقاق حقوق بشر در ایران
نرگس محمدی در سال ۱۹۷۲ در زنجان به دنیا آمد. از همان سال های دانشگاه به فعالیت در مورد حقوق زنان و دانشجویان پرداخت، در سال ۲۰۰۱ با تقی رحمانی ازدواج می کند که صاحب دو فرزند می شوند، درست بعد از ازدواج تقی به زندان می افتد و دو سال در زندان باقی می ماند، تکرار زندانی شدن تقی رحمانی باعث می شود که نرگس شرایط زندانیان سیاسی را محکوم کند و به دلیل همین متهم کردن ها دو بار به زندان می افتد، به خاطر تجربه زندان نرگس با شهامت بیشتر از زندانیان سیاسی و فامیلشان حمایت می کند. در سال ۲۰۰۸ به ریاست کمیته اجرایی شورای صلح انتخاب می شود که مخالف هر نوع ایده نظامی و تروریستی است. شورای ملی صلح می خوهد یک ایران دیگر را بشناساند که متعهد به ایجاد صلح، امنیت و ثبات از طریق مدارا و دوستی است. در ۲۰۰۹ برنده جایزه بنیاد الکساندر می شود. نرگس محمدی همکار نزدیک شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ است.
تعداد بیشماری از فعلان حقوق بشر ایران در خارج از ایران زندگی می کنند. زنان زندانی سیاسی امروز ۵۲ نفر هستند. تیرول جنوبی از طرق مختلف با این دنیای فعالان در تبعید در تماس است و از آنها حمایت می کند. پرستو فروهر فعال حقوق بشر و هنرمند نقاش که سال ها در آلمان زندگی می کند در روزهای ۳ و ۴ ماه می ۲۰۱۲ مهمان بنیاد الکساندر لانگر در دو نشست است.
در این دو نشست از کتابش ” در سرزمینی که پدر و مادرم را کشتند” صحبتش را از قتل سیاسی پدر و مادرش شروع خواهد کرد که در اواخر سال های ۱۹۹۰ اتفاق افتاد و بعد اتفاقاتی را تعریف می کند که هر ساله در سفرهایش که برای سالگرد قتل پدر و مادرش در ایران رخ می دهند.
پرستو فروهر به همراه دیگر فعالان حقوق بشر مقیم تیرول جنوبی از نرگس محمدی، پشتیبانی و حمایت می کنند.
با این در خواست می خواهیم حمایت خود را از نرگس محمدی و همه مخالفان دگر اندیش در داخل و خارج از ایران که برای ایجاد حقوق و دموکراسی در کشورشان تلاش می کنند، اعلام داریم. ممکن نیست بتوانیم اسم همه را در این جا یاد آوری کنیم ولی شخصیت دیگری را که در تیرول جنوبی برنده جایزه حقوق بشر بین الملل شده را باید یاد آوری کرد و آن نسرین ستوده وکیل و مدافع حقوق بشر و فعال علیه اعدام، برنده جایزه حقوق بشر بین الملل ۲۰۰۸ است که از سپتامبر ۲۰۱۰ در زندان است.
یک زمین لرزه ۳.۶ ریشتری امروز بم در استان کرمان را لرزاند.
این زمین لرزه ساعت ۱۱ و ۵۳ دقیقه روی داد و بنا به اعلام مسئولان محلی هیچ خسارتی در بر نداشت.
به گزارش مهر کانون این زلزله در عمق هفت کیلومتری زمین قرار گرفته است و مشخصات جغرافیایی زلزله نیز ۵۸.۳۲ درجه طول جغرافیایی و ۲۹.۲۰ درجه عرض جغرافیایی ثبت شده است.
صبح امروز نیز ساعت ۲ و ۱۹ دقیقه زمین لرزه ای فاریاب را تکان داد که خسارتی در برنداشت.
خواهر سعید ملک پور، فعال سایبری ۳۶ ساله که محکوم به اعدام است می گوید، نگران اجرای ناگهانی حکم اعدام برادرش است.
وی با بیان اینکه پس از سه ماه ممنوع الملاقات بودن بالاخره توانستهاند سعید را ببینند به کمپین بینالمللی حقوق بشر گفت:« بالاخره پس از سه ماه که اجازه ملاقات به ما داده نمی شد توانستیم دو هفته پیش سعید را ببینیم. خدا را شکر روحیه اش خوب بود. آنها به او تایید حکم اعدامش را ابلاغ نکرده بودند بنابراین ما هم چیزی به او نگفتیم تا ناراحت نشود. حکم اعدام همچنان در دایره اجرای احکام است و نه به خودش و نه به وکلایش ابلاغ نشده است اما ما به شدت در هراسیم که نکند به طور ناگهانی این حکم اجرا شود.»
مریم ملک پور در پاسخ به اینکه آنها به چه علتی اجازه ملاقات با سعید را در طول سه ماه نداشته اند، گفت:« مسولان که به درخواست ها و سوال های ما در این مدت هیچ جوابی ندادند. من در طول سه ماه به همه جا نامه دادم که بیجواب ماند فقط برخی منابع موثق که نمیتوانم نام شان را ببرم، گفتند بازجویان سعید مخالف با ملاقات بودهاند چون حتی قاضی پرونده هم اجازه ملاقات با سعید را صادر کرده بود اما با این حال ما موفق به دیدن سعید نمیشدیم. ما حدس میزنیم چون سعید را سه مرتبه برای گرفتن اعتراف مقابل دوربین تلویزیون برده بودند و میخواستند سعید بگوید پشیمان است و سعید هر بار با اعتراف مخالفت کرده بود آنها هم شاید از سر لجبازی به سعید ملاقات نمیدادند.»
سعید ملک پور از متهمان پرونده موسوم به "مضلین ۲" مربوط به جرائم رایانهای است که در سال ۱۳۸۷ بازداشت و تاکنون در زندان به سر میبرد.
سعيد ملکپور،فارغالتحصيل رشته مهندسی متالورژی از دانشگاه صنعتی شريف و برنامهنويس نرمافزار کامپيوتری است که از مهر ماه سال 87 در زندان بهسر میبرد. وی پس از گذراندن یکسال و چند ماه در انفرادی به اتهام " تبلیغ علیه نظام از طریق طراحی سایت های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروههای معاند نظام، و فساد فی الارض" به اعدام محکوم شد. اما دیوان عالی کشور در خرداد ماه سال جاری، در پی ارائه لایحه دفاع ملکپور از سوی وکیل وی و وارد دانستن ایراداتی که در این لایحه نسبت به پرونده سعید ملک پور ایراد شده بود، حکم اعدام وی را نقض کرده بود. اما در مهرماه برای بار دوم حکم اعدام دريافت کرده و به هفت سال و نيم زندان نيز محکوم شد.
سعید ملکپور پس از اعترافات اجباری که در شرایط نگهداری در انفرادی و شکنجه های جسمی و روحی از او گرفته شده است، در نامهای به صادق لاريجانی گفته است که تمامی اعترافات او "تحت فشار زیاد، شکنجه، تهدید و وعدههای دروغین مبنی بر آزادی به قید وثیقه، تسهیل شرایط و نرمش" صورت گرفته است. او در این نامه آورده است که در جلسات بازجویی که منجر به شکسته شدن دندان، دررفتن فک، عفونت در بدن و فلج شدن موقتی بخشی از بدن او میشدند تهدید به شلاق و تجاوز جنسی می شده است.
پیش از این، آرمان رضاخانی ، دانشجوی رشته مهندسی آیتی، همبند سابق ملکپور، و یکی از برگزیدگان دهمین جشنواره جوان خوارزمی در گفت و گویی با "ندای سبز آزادی"، شرح شکنجه های سعید ملک پور، وضعیت او در زندان و دلایل اصرار سپاه به اعدام او را توضیح داده و با اشاره به فشار سپاه برای تائید حکم سعید ملکپور گفته بود: "سپاه اصرار زیادی برای اعدام شدن سعید ملکپور دارد چرا که پرونده سعید را به عنوان یکی از اقدامات مهم خود جلوه داده و بابت آن رقم کلانی بودجه گرفته است. حال اینها احساس می کنند که اگر سعید اعدام نشود پروژه هاشان شکست می خورد."
وی همچنین درباره ملکپور گفته بود: سعید طراح برنامه بود و برای شرکت ثابتی کار نمی کرد بلکه براساس تقاضاها برنامه ها را طراحی می کرد و می فروخت. و یکی از برنامه هایی که سعید طراحی کرده بود دریکی از سایتهای پورنو استفاده شده است. سعید تنها طراح این برنامه بوده و با توجه به اینکه هیچ تصوری از اینکه این برنامه در چه سایتی استفاده می شود نداشته نام خود را همراه برنامه منتشر کرده بود.
مریم ملک پور در ادامه در خصوص وضعیت جسمی برادرش به کمپین بینالمللی حقوق بشر گفت”« متاسفانه مدتی پیش از طریق همبندیهای سعید شنیدم که او سنگ کلیه گرفته و درد شدید دارد. حتی هم بندیهایش چندین بار از ماموران زندان خواسته بودند که او را به نزد دکتر ببرند اما آنها فقط او را به بهداری زندان منتقل می کردند. من وقتی این خبر را شنیدم با دکتر متخصص صحبت کردم و داروهای برایش گرفتم و فرستادم که الان دارد مصرف می کند و خدا را شکر خیلی خوب شده است.»
خواهر سعید ملک پور در خصوص وضعیت حکم برادرش گفت:« تا به حال هیچ جوابی به پیگیریهای ما داده نشده است. در این چند سال بارها به دفتر دادستانی، رییس قوه قضاییه، دفتر دادگستری، دادسرای زندان اوین و کلا همه ارگان های که مربوط به سیستم قضایی کشور می شدند رفتم اما آنها فقط من را پاس می دادند به جای دیگر. می گفتند مثلا برو پیش دفتر رییس قوه قضاییه ، دیگری میگفت برو دفتر دادستانی، اما هیچکس جواب درستی نمیدهد به همین دلیل من هم مدتی است که اصلا جای نرفتهام چون این رفتنها فایده ای ندارد. تصمیم را آنها میگیرند و فعلا حکم در دایره اجرای احکام است، همین.»
مریم ملک پور با اظهار اینکه هیچکس در داخل کشور صدای آنها را نمی شنود، گفت:« در داخل ایران هیچکس با ما مصاحبه نمی کند، هیچکس نمیخواهد حرف ما را بشنود، یک طرفه هر چیزی که میخواهند درباره سعید می گویند و می نویسند. ما نمی توانیم در داخل حرف بزنیم و به همین دلیل مجبور می شویم تا با رسانه های خارجی صحبت کنیم تا به این طریق صدای مان را به گوش دیگران برسانیم. تا همه بفهمند سعید چه کسی است، خانواده اش چه جور آدم های هستند. سعید واقعا بی گناه است. من باز هم از مسولان قضایی کشورم می خواهم که به سعید رحم کنند.او واقعا بی گناه است، هیچ جرمی مرتکب نشده و هیچ مدرکی هم برعلیه او وجود ندارد. می خواهم به سعید رحم کنند.»
آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس محمع تشخیص مصلحت نظام هشدار داد که اگر به مردم و جوانان میدان و فضا برای انتقاد سالم و فعالیت داده نشود، این انتقادات خاموش نخواهد شد بلکه به محفلهای خانگی و زیرزمینی کشیده شود.
یه گزارش مهر، هاشمی رفسنجانی در دیدار جمع زیادی از دبیران سازمانهای غیردولتی و جوانان فعال سازمان های مردم نهاد کشور، با انتقاد از محدود ساختن و عدم تمدید پروانه فعالیت تعداد زیادی از سازمانهای مردم نهاد، موفق و کمهزینهتر بودن محصول فعالیت این سازمان ها را یادآور شد و افزود: در هیچ دوره و هیچ جامعهای دولتها نتوانستهاند پیشرفت و خدماترسانی به مردم را به تنهایی به عهده بگیرند و اگر مردم وارد عرصههای گوناگون مشارکت نشوند تولید و اشتغال رو به اضمحلال میرود.
آیت الله هاشمی رفسنجانی فعالیت سازمانهای مردمی و گروههای مردم نهاد را از تأکیدات و مصوبات سیاستهای کلی مجمع تشخیص مصلحت نظام خواند و با تأکید بر بیمورد بودن نگرانی از حضور فعال سازمانهای مردم نهاد در عرصههای مختلف جامعه گفت: نگرانی را زمانی باید به خود راه بدهیم که مردم از صحنه مشارکت فعال اجتماعی حذف شده باشند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سؤال یکی از جوانان حاضر در جلسه پیرامون سرنوشت اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها، تقویت اشتغال و تولید را هدف اصلی این مرحله عنوان کرد و گفت: اگر بناست فاز دوم هدفمندی یارانهها اجرا شود، باید برای تولید و اشتغال کشور فکر اساسی بشود، چرا که هم واحدهای تولیدی موجود کشور نیاز به احیا دارند و هم میبایست سرمایهگذاری گستردهای در بخشهای جدید صورت گیرد.
رفسنجانی افزود: اگر به سازمانهای مستقل مردمی اجازه فعالیت بیشتری داده شود، آنان با ابتکار و سرمایه خود به ایجاد اشتغال و تولید کشور کمک شایانی خواهند کرد.
گزارش ها حاکی از تشدید فشارها بر خانواده میرحسین موسوی و ادامه محدودیت مطلق ارتباطی موسوی و رهنورد با دخترانشان است.
وبسایت "کلمه" گزارش داده است، در حالی که مدت زمان بی خبری فرزندان مهندس موسوی از پدر و مادرشان به حدود دو ماه رسیده، آزار و اذیت روحی و روانی آنها نیز شدت گرفته و ارائه اخبار دروغ، تهدیدها و ایجاد مزاحمت ها برای زندگی آنها به اوج رسیده است.
شدت بخشیدن به ارائه اطلاعات دروغین و ضد و نقیض درباره سلامتی میرحسین، از جمله جدیدترین مصادیق آزار و اذیت دختران موسوی و رهنورد بوده است.
پیش از این نیز اخبار و اطلاعات غلط در این باره به خانواده منتقل می شد که در دیدار نوروزی با موسوی و رهنورد تکذیب شد. اما در مدت پس از آن، این شایعه پراکنی ها باز هم ادامه داشته و در یک مورد با ادعای بستری شدن میرحسین موسوی به علتی نامعلوم در بیمارستان همراه بوده است. دروغی که نگرانی شدید خانواده موسوی را به دنبال داشته و آنها را نسبت به احتمال سوء قصد به او در وضعیت حصر و بازداشت و بی خبری، بیمناک ساخته است.
کلمه می گوید، در مورد اخیر، پس از قطع کامل ارتباطات از ابتدای نوروز به این سو، با هدف وارد ساختن فشار روانی مضاعف به دختران موسوی، نیروهای امنیتی شروع به پخش خبر بیماری میرحسین کردند. آنها بعد از مدتها ایجاد دل نگرانی شدید و بی پاسخ ماندن جست و جوهای مکرر اقوام موسوی و خود دختران و ایجاد فضای بسیار آزار دهنده در خانواده، سرانجام به چهار نفر از اقوام دور این خانواده اجازه ملاقات دادند، با این شرط که “فرزندان نباید متوجه شوند”!
آنها همچنین تهدید کرده اند که هیچ خبری درباره این دیدار منتشر نشود، و گفته اند که ابراز نگرانی دختران راجع به پدر و مادرشان “به ضرر کشور است.” این در حالی است که خود از دو ابزار ایجاد نگرانی و سپس بی خبری برای شکنجه و آزار روانی این خانواده و وادار کردن آنها به پذیرش محدودیت ها استفاده می کنند، و در عین حال توضیح نمی دهند که اعلام وضعیت سلامتی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد چه خطری برای اقتدار نظام می تواند داشته باشد. یا از سوی دیگر اگر بناست ارتباط با این دو همچنان با محدودیت و دشواری کنونی همراه باشد، چرا دستگاه های حکومتی تلاش می کنند با پخش مصاحبه، خبر و عکس دروغین ادعا کنند که آنها آزادند و نظام از روی رافت اسلامی به نگهداری ایشان در وضعیت ویژه می پردازد!
بر اساس این گزارش، این روش شکنجه روحی و ارائه انبوه اطلاعات دروغ در مورد دختران در زمینه مسائل سیاسی، خانوادگی و سلامتی آنان، متقابلاً برای میرحسین و همسرش نیز انجام گرفته؛ که باعث نگرانی این پدر و مادر دربند در مورد فرزندانشان شده است. ماموران امنیتی همچنین به صراحت به فرزندان موسوی و رهنورد اعلام می کنند که علت جلوگیری از ملاقات و تماس و کسب اطلاع آنها از پدر و مادر، اطلاع رسانی درباره گوشه ای از این وضعیت بوده است. آنها از این رفتارهای غیر قانونی به عنوان تنبیه یاد می کنند و حتی در یک مورد از دختران موسوی خواسته اند که از رفتار خود ابراز پشیمانی کنند تا اوضاع بهتر شود.
این در حالی است که همزمان در طول سال گذشته دختران موسوی با تعقیب و مراقبت های شدید، شنود و کنترل آشکار و پنهان مکالمات و ارتباطات خود، بازجویی های متعدد حتی در خودروهای تاکسی تلفنی، و مزاحمت های خاص و عجیب امنیتی که غالبا با تهدید و به کار بردن لحن و الفاظ زشت و تهدید های مکرر جانی و مادی دیگر همراه بوده، رو به رو بوده اند. دامنه این آزار و اذیت ها علاوه بر دختران میرحسین، به سایر اقوام نیز کشیده شده است و در خصوص آنها به طور گسترده ای اقدام به ممنوع الخروجی و ضبط پاسپورت به همراه رفتار خشن امنیتی صورت گرفته است.
زندانبانان همچنین در موارد متعددی ضمن تهدیدها به صراحت به آنها اعلام کرده اند که مسئولیتی در برابر سلامتی زندانیان خود ندارند و برای آنها تنها یک چیز مهم است: حفظ نظام به هر قیمت! آنها توضیح نداده اند که چگونه کسی را که هشت سال در سخت ترین دوران سکاندار دولت این نظام بوده، در حالی که بازداشت او علاوه بر نداشتن مبنای عقلی و حقوقی حتی از سوی چند مرجع تقلید غیر شرعی و غیر قانونی خوانده شده، همچنان در بازداشت نگه می دارند و با این رفتار بدترین ضربه را به نظام مورد نظر خود وارد می سازند و همزمان ادعای حفظ آن را مطرح می کنند.
در حال حاضر حدود دوماه است که فرزندان موسوی هیچ خبر تایید شده ای از پدر و مادرشان ندارند و پس از ملاقات چند ساعته نوروزی و نیز تماس محدود تلفنی، هیچ ملاقات یا تماسی حتی برای یک لحظه با آنها نداشته اند. در حالی که میرحسین و رهنورد در دیدار کوتاه نوروزی خود بر سلامتشان تاکید کرده اند، خانواده آنها با شایعه پراکنی هایی از سوی زندانبانان و ماموران امنیتی رو به رو بوده اند که به نگرانی درباره سلامتی ایشان منجر شده است.
محل بازداشت موسوی و رهنورد در فضای کاملا محافظت شده ی خیابان پاستور و در بن بست باریک اختر، با دو در بلند و قطور و موانع امنیتی کنترل شونده توسط سپاه، از چشم عابران پنهان تر از قبل شده است. این خانه در همسایگی یکی از پایگاههای حفاظت اطلاعات سپاه و چند نهاد امنیتی دیگر قرار دارد و ایزوله بودن شدید آنها در حالت عادی نیز خود به تنهایی موجب نگرانی بیش از پیش این خانواده است.
بهار یکتا
محمدرضا معتمدنیا هم یکی از همان گمنام هایی است که اگر حوادث پس از انتخابات مهندسی شده 22 خرداد پیش نمی آمد، مثل علیرضا بهشتی شیرازی و سایر همراهان میرحسین موسوی در خلوت خود بودند و نامی از آنان در جایی نبود.
این روزها همه جا پر شده از نام نماینده ویژه شهید رجایی و میرحسین موسوی، دو نخست وزیر محبوب ایرانیان. دو سیاستمداری که اخلاق را با سیاست پیوند زدند، یکی جان بر سر پیمان داد و دیگری در حصر است و حبس. معتمدنیا سرباز جبهه ای است که تا جان دارد از سنگر خود دفاع می کند و یارانش را تنها رها نمی گذارد.
امروز معتمدنیا، از آن سوی دیوارهای اوین مظلومیت میرحسین موسوی را با اعتصاب خود فریاد می کند. او که زمانی نماینده ویژه نخست وزیر امام بود، اینک اما باز نمایندگی می کند، میر در بند را و می خواهد تا پیام او را جهانی کند، ولو با جانش که برای نیل به اهداف و آرمان هایش از جبهه تاکنون با خود به همراه دارد. او که توفیق شهادت در جنگ را نصیبی نداشت، حال می خواهد به دیدار معبود بشتابد. در زندانی که به نام خدا برپا کرده اند.
خواسته این دلاور اوین، مثل همه خواسته های ملت "مشروع" است و حلقه تنگ حاکمیت است که نمی گذارد این حداقل خواستن ها به ظهور برسد و تجلی بیرونی بیابد. او آماده است تا "جان ناقابل" خود را بر "خاک پاک کشور بزرگ " بزرگش ایران و "قهرمانان نامی و همه شهدای اسلام " تقدیم کند.
معتمدنیا هم مردی از تبار عرب سرخی ها و قدیانی ها و سلیمانی ها و بهشتی هاست. مقصد و مکتبش را یکی می داند و برای رسیدن به آن، وقتی همه درها را بسته اند، جانش را به کف می گیرد و با اعتصاب، تنها وسیله یک زندانی به مصاف تاریکی می رود. او در اعتراض به ظلم ها و نامردی ها و اعمال فشار نا به جا و نا عادلانه و به پاس "حرمت خون همه شهدای انقلاب اسلامی" و به "پاس احترام به تمامی باورهای اعتقادی و ملی" مان، تا رفع کامل حصر خانگی میرحسین موسوی اعتصاب غذا می کند.
معتمدنیا از ۲۱ فروردین ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است، بیش از ۳۰ کیلو کاهش وزن داشته و دچار رعشه های شدید در بدن خود شده و ضربان نامنظم قلبش نگران کننده است. اما اینها مانع از آن نیست که این یاور میرحسین موسوی از هدف خود عقب نشینی کند.
هم بندانش هم می دانند که او عزم ایستادن دارد، یا صدای همرزم خود موسوی را بشنود یا جان به جان آفرین تسلیم کند. معتمدنیا قصد شهادت کرده است در این روزها که در باغ شهادت را بسته و کلیدش را هم بدست نااهلان داده اند.
وقتی او را می خواستند از همبندانشان جدا کنند تا تن رنجورش را به انفرادی ببرند، جلوی پای زندانیانی که برای بدرقه وی آمده بودند، سجده کرد و زمین را بوسید، و فقط از خدایش خویش خواست تا بساط ظلم و ظالم را از این سرزمین برچیند.
او قبلا هم در نامه ای دردمندانه به رهبری جمهوری اسلامی نوشته بود: شجاعت داشته باشید و خواست ملت را بپذیرید. اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتخاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است. انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است"
معتمدنیا هم این روزها همان جرمی را در پرونده خود دارد که همه یاران انقلاب دارند، او هم مخل "امنیت خائنان ملت" است و "منافع غارتگران بیت المال و اقتدارگرایان" را به خطر انداخته است. معتمدنیا در جریان حوادث پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری در ٨ تیرماه توسط اطلاعات سپاه احضار و بازداشت شد و پس از دو ماه انفرادی با قرار وثیقه آزاد شد. اما قاضی پیرعباسی او به اتهام تبلیغ علیه نظام محکوم کرد و راهی سنگر همرزمانش " اوین" کرد تا در شصت سالگی یک بار دیگر "شورانه جوانی" به سر کند و برای شهادت خضاب ببندد.همسرش اما که از همان اوان جوانی همیشه چشم به راه بود تا او از راه برسد، این بار هم دلنگران است. باورش نیست که مردی همه جوانی و توانش را برای انقلاب و جمهوری اسلامی گذاشته باشد و در این روزهای بازنشستگی به جای اینکه در کنار همسر و فرزند و نوه خود باشد، در گوشه ای تنگ بر فراز شهری غبارآلود، پشت میله های زندانی باشد، زندانی که روزی خودش درش را به روز آزادیخواهان گشوده بود.
در این روزها که اردیبهشت اوین می رود تا به خرداد برسد، معتمدنیا و قدیانی، عربسرخی و تاج زاده، امین زاده و میردامادی در کنار علیرضا رجایی و سعید مدنی، علی جمالی و ملیحی، و همه آزاد زنان و آزاد مردان به تماشای رویش سبز جوانه ها نشسته اند. همان هایی که شمیم دل انگیزش هر روز از بلندای اوین همه این سرزمین را عطر آلود کرده است.
صدای لرزان معتمدنیا، "سوخته انقلاب و نظام" در همه شهرهای کشورم می پیچید که " این دین ابوسفیانی است نه دین محمدی." و صدای ملائک است که نوید می دهد " الیس صبح بقریب"
جمعی از استیضاح کنندگان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به مجلس نهم راه یافته اند با صدور اطلاعیه ای خطاب به مردم ایران اعلام کردند با توجه به پیگیری حکم غیر قانونی مرتضوی در دیوان عدالت اداری منتظر رسیدگی به این حکم خواهند بود و در صورت به سرانجام نرسیدن این پرونده استیضاح را در ابتدای فعالیت مجلس نهم به جریان خواهند انداخت.
یکی از امضا کنندگان این اطلاعیه احمد توکلی است که پیش از این با برگزاری جلسات حکمیت میان سعید مرتضوی و استیضاح کنندگان وزیرکار مانع از انجام استیضاح شد.
سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران متهم ردیف اول جنایت کهریزک، پرونده فروش سوالات کنکور و پرونده قتل زهرا کاظمی است. مرتضوی که پس از عزل از مقام دادستانی به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا منصوب شد، ماه گذشته توسط وزیر کار به ریاست سازمان تامین اجتماعی انتخاب شد.
این انتخاب، واکنش نمایندگان مجلس هشتم را برانگیخت و آنان طرح استیضاح وزیرکار را به جریان انداختند. با این حال احمد توکلی اقدام به حکمیت میان استیضاح کنندگان و مرتضوی شد و یک شب پیش از موعد برگزاری استیضاح، غلامعلی حداد عادل نماینده تهران و از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد که مرتضوی به او "قول شرف" داده که استعفا کند. این نقل قول موجب شد استیضاح وزیر کار از دستور خارج شود اما بلافاصله بعد اعلام شد که محمود احمدی نژاد با استعفای مرتضوی موافقت نکرده است.
پس از آن سعید مرتضوی نیز در گفت و گویی کوتاه، نقل قول نمایندگان در این باره را دروغ خواند.
همچنین حدادعادل نیز در یک جلسه پرسش و پاسخ، درباره تلاش خود برای منتفی شدن استیضاح گفت: "اگر آقای مرتضوی به مجلس می آمد خدا میداند چقدر خوراک برای رسانههای بیگانه درست می شد. "
در همین حال، محمدقیوم دهقانی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز به نقل از وزیر کار اعلام کرد که مرتضوی در تامین اجتماعی ماندنی است.
سپس علی مطهری نیز اعلام کرد، سعید مرتضوی نه تنها از ریاست سازمان تامین اجتماعی استعفا نکرده بلکه حتی برای مشاورانش حکم نیز صادر کرده است.
اما آنگونه که خبرگزاری مهر گزارش داده است، امروز جمعی از استیضاح کنندگان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به مجلس نهم راه یافته اند با صدور اطلاعیه ای خطاب به مردم ایران اعلام کردند با توجه به پیگیری حکم غیر قانونی مرتضوی در دیوان عدالت اداری منتظر رسیدگی به این حکم خواهند بود و در صورت به سرانجام نرسیدن این پرونده استیضاح را در ابتدای فعالیت مجلس نهم به جریان خواهند انداخت.
امضا کنندگان این اطلاعیه احمد توکلی، علی مطهری، محمد دهقان، الیاس نادران، علی رضا زاکانی، مسعود پزشکیان و حسین نجابت هستند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور خواستار ارائه مطالعات طرح دولت برای انتقال آب خزر شد تا مشخص شود برای این طرح احمدی نژاد مطالعه و کارشناسی صورت گرفته است یا نه.
به گزارش خبرانلاین مصطفی پورمحمدی صبح امروز در هجدهمین گردهمایی مدیران بخش آب وزارت نیرو گفت: این که دشتهای ما به آب نیاز دارند قبول داریم. اما خواهش میکنم مطالعات، پیش بینی، راهکار و اولویت بندیهای این طرح برای سازمان بازرسی کل کشور ارسال شود. سازمان بازرسی کل کشور میخواهد بداند که این طرح کجا مطالعه شده و چه مسیری برای اجرای آن انتخاب شده است. از کجا برداشت شود و قرار است به کدام دشت آب برسد. قرار است آب صنعتی ارائه شود یا کشاورزی. قرار است با چه قیمتی این آب تحویل داده شود. چقدر از قیمت این آب توسط دولت ارائه میشود و چقدر توسط مردم. قرار است چقدر از بودجه ملی هزینه شود. مجوز قانونی و مصوبه مجلس شما کجاست؟! مصوبه نهادهای تصمیمگیری تان کجاست؟ خواهش میکنم مجموعه مستندات خود را ارائه دهید تا مردم بدانند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با بیان اینکه اگر پول زیاد دارید طرحهای نیمه تمام تان را زودتر تکمیل کنید گفت: برخی از این طرحها خسارت میخورد. طبق برآوردهای انجام شده برخی از طرحهای وزارت نیرو بیست و نه سال به طول میانجامد تا تکمیل شود. قرار است این پروژهها به کدام نسل برسد؟! سازمان بازرسی کل کشور میخواهد به شما کمک کند. باید وضع روشن باشد و بدانیم اولویتهای ما کجاست.
وی با بیان اینکه مدیرانی که صاحب برنامه هستند الزاما نظارت پذیرترند، خاطرنشان کرد: مدیران برنامه محور ناچار هستند برای نظارت اهمیت بیشتری قایل باشند تا برنامههای خود را به نحو احسن پیش ببرند.
وی با انتقاد از برخورد سیاسی، منطقهای و جزیرهای با مقوله آب تأکید کرد: کاملاً مشخص است که مقوله آب تحت تأثیر این کش و قوسها قرار میگیرد. اینکه شما میگویید نصف دشتهای کشور، منطقه ممنوعه برداشت آب است یعنی زنگ خطر زندگی. آیا کسی پیش بینی میکند که در این حوزه چه اتفاقی میافتد؟! چه کسی درباره نگاههای غیرکارشناسانه در حوزه آب به نسل آینده پاسخگو است؟! چه تصویری از ما در ذهن نسل آینده شکل خواهد گرفت؟! باید در این حوزه، کار کارشناسی دقیق و عمیق صورت بگیرد. بر اساس چه مبنایی مسئول و نماینده ما خواستار حفر چاه در حوزه انتخابیه خود میشود؟!
حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در دوره ریاست جمهوری خاتمی به روایت پیام آمریکا به ایران و درخواست این کشور برای مذاکره با تهران پرداخت. درخواستی که به گفته آقای روحانی با مخالفت "نظام" مواجه شد.
آقای روحانی توضیح نداده است که این سیاست و مخالفت با مذاکره در چه روند و چارچوبی اتخاذ شد اما در ادبیات سیاسی دولت مردان ایرانی، معمولا وقتی از عنوان "نظام" استفاده می شود، منظور رهبر جمهوری اسلامی است.
برخی کارشناسان معتقدند که آیت الله خامنه ای مخالف گشایش در روابط بحرانی ایران و آمریکا در زمان ریاست جمهوری خاتمی بوده است.
آقای روحانی این اظهارات را در گفت و گویی با ماهنامه «مهرنامه» بیان داشته است.
حسن روحانی دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی که در دولت اصلاحات، مسئولیت تیم مذاکره کننده هستهای را بر عهده داشت، هشت سال بعد از تماس تلفنی البرادعی در سال ۸۳، از درخواست امریکا برای مذاکره با ایران خبر داد و گفت: یکبار آقای البرادی به واشنگتن رفته بود، بعد از آنجا برگشت و به من تلفن کرد. فروردین ۸۳ بود گفت که میخواهم به تهران بیایم. خیلی سریع آمد. تعجب کردم چرا با این عجله به ایران آمده. ظاهر کار این بود که برای مسائل خودمان و ادامه کار آژانس به ایران آمده است.
وی افزود: اما بعد به من گفت که میخواهم خصوصی با شما صحبت کنم در آن جلسه خصوصی گفت من هفته پیش آمریکا بودم به بوش گفتم شما هم بیایید وارد مذاکرات هستهای بشوید تا این مسئله هستهای ایران حل و فصل شود. بوش در جواب گفت که چرا مسئله هستهای؟ چرا ما تمام مسائل بین خودمان را حل نکنیم؟ بوش در ادامه گفته بود «من خیلی آشنا نیستم که در ایران قدرتهای مطرح چه کسانی هستند ولی یک نفر با اختیار تام از ایران به آمریکا بیاید. از طرف آمریکا نیز خودم مذاکره میکنم تا همه مسائل ما لاینحل نماند.»
البرادعی به روحانی گفته بود که الان فرصت بسیار خوبی پیش آمده و آمریکاییها پا پیش گذاشتند و داوطلب هستند یک نفر نیز از ایران با اختیار تام برود آنجا و تمام کنید این مسائل را. بالاخره در منطقه نیز این همه مشکلات وجود دارد و حل مسائل منطقه در گرو حل مسائل شما با آمریکاست.
روحانی سپس گفت که در آن مقطع تصمیم "نظام" بر این بود که با آمریکا مذاکره نکنیم.
وی افزود: اصولاً تصمیم نظام این بود که با آمریکا مذاکرهای نداشته باشیم این یک تصمیم بود. بنابراین خود به خود آمریکا از گزینههای ما کنار گذاشته شد. من همان ایام نیز در مصاحبهای گفتم ما بین دوچرخه و پیکان و بنز باید یکی را انتخاب میکردیم. خوب تصمیم بر این بود که ما بنز سوار نشویم. پس ما ماندیم و پیکان و دوچرخه. بنز آمریکا بود. پیکان اروپا بود و دوچرخه نیز کشورهای غیرمتعهد بودند. پس ما پیکان سوار شدیم. اتفاقاً طرفهای اروپایی ما نیز گله کردند و از این حرف خوششان نیامد و گفتند که به ما توهین شده است.
وی با اشاره به ناتوانی اروپا در حل مشکل با ایران گفت: اروپاییها نیز نسبت به راهاندازی اصفهان مشکل چندانی نداشتند اما نتوانستند توافق آمریکا را بگیرند. جک استراو برای همین موضوع به آمریکا رفت تا توافق آنها را بگیرد. اما آنها گفتند که صبر کنید تا ببینیم رئیسجمهور بعدی ایران {در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال ۸۴} کیست. انگلیسیها نیز این استدلال را بیان میکردند. میگفتند این دولت زمانش تمام شده و نمیدانیم دولت بعدی کیست؛ توافق با این دولت بیفایده است. باید صبر کرد که رئیسجمهور و دولت جدید مشخص شود پس از آن توافق کنیم. یعنی انگلیس تا شهریور ۸۴ میخواست صبر کند. چون پایه همه مباحث اعتماد بود، طبیعی است وقتی دولتی روی کار میآید و سیاستهای خارجی دولتهای قبلی را نفی میکند، این اعتماد به سادگی از بین میرود و به راحتی به نقطه اول بازنمیگردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر