هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 05/09/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی_ ریحانه موسوی: خبر درگذشت سردار احمد منصوری از اعضای برجسته سپاه  پاسداران بعد از درگذشت هشت سردار سپاه، این گمانه را تقویت می کند که آیا چنین مرگ هایی طبیعی است.

زمستان گذشته به دنبال درگذشت سردار احمد سیاف وقتی هاشمی رفسنجانی در پیامی نوشت: "درگذشت نابهنگام فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، سردار احمد سیاف زاده و سردار عباس مهری که خاطرات هشت سال دفاع مقدس آنان فراموش شدنی نیست، باعث تألم خاطر گردید. با تسلیت این مصیبت به خانواده ها و همرزمانشان در سال های جنگ و پس از آن، امیدوارم در بارگاه احدیت با همسنگران شهید خویش محشور شوند. "

برخی بر او خرده گرفتند که چرا به " درگذشت نابهنگام" اشاره کرده است.

این حساسیت زمانی بیشتر شد که رهبر جمهوری اسلامی که برای هر مناسبتی پیام تسلیتی می دهد سکوت کرد و سردار حسین علایی که بواسطه نوشتن مطلب نوزده دی به بی بصیران پیوسته بود در یادداشتی در وصف این همرزم خود نوشت: "روز 28 صفر امسال برای رزمندگانی که سردار احمد سیاف زاده را می‌شناختند، روزی تلخ و غم انگیز بود، زیرا با طلوع فجر این روز که رهسپار شرکت در مراسم عزاداری رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام و امام حسن مجتبی (ع) در منزل شهید آیت‌ الله مرتضی مطهری بودم، خبر ناگوار رفتن او را دریافت کردم. این خبر دردی جانکاه را بر همه وجودم ایجاد کرد که غم درگذشت دوستان دیگری چون سرداران وفا غفاریان، عباس مهری و جهادگر عزیز منصور ترکان را دو چندان کرد."

gfryn.jpg

حسین علایی بواسطه مطالب ضد دیکتاتوری اش مغضوب بخشی از رأس هرم سپاه (بخش امنیتی) و لباس شخصی ها شده بود.  در کمتر از یک ساعت استراتژیست نظام و فرمانده نیروی دریایی، استاد و پژوهشگر، این رزمنده هشت سال دفاع مقدس "بی بصیرت" شد. نیروهای "خودجوش" که در کهریزک و  کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای "خودسر" خوانده می شدند، منظم مثل همیشه با شعارهای یک دست پرینت و تکثیر شده در شهرک محل سکونت سپاه که برای تردد معمولی هم نیاز به  مجوز عبور دارند، در اربعین حسینی حضور یافتند. تا توانستند فحاشی و اهانت کردند. حریم خانه و خانواده را لحاظ نکردند. همان ها که در حمله به بیوت علما و مسجد و حسینیه هم حریم نشناختند.

در سایه این پوشش که نامش هم نه "لشکرکشی" است و نه "فشار" ، تعدادی از فرماندهان که در غیاب فرماندهان  " گمنام" این روزها همه جا را پر کرده اند، سردار را تحت فشار قرار می دهند و توبه نامه از او طلب می کنند.

رسانه های تخریب گر نیز بیکار ننشسته و تا می توانستند به این سردار جبهه ها که زمانی مسئولیت نیروی زمینی سپاه را عهده دار بود تاختند.

رخ نمودن اختلافات

یادداشت حسین علایی یک بار دیگر اختلافات پنهان شده سپاه را نمایان کرد و نشان داد در پس این اقتدار در سایه شمشیر هیچ وحدتی نیست و اعمال فرماندهانی که در زمان ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی توانسته بودند اختیار همه چیز را در حوادث پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری عهده دار شده اند، مورد تایید بخش عظیمی از سپاه نیست.

پیش از او علی شمخانی چهره آشنای سپاه در یک برنامه تلویزیونی انتقادات آشکار خود را به آنچه می رود بیان کرده بود. او که گفته بود: "مرز شکنی و هم مرزی با دشمن خطایی راهبردی است و هل دادن افراد به شکستن مرزها با دشمن، آن هم خطاست... هر دو کار اشتباه است."

او نه واژه جنگ نرم را پذیرفت و نه قبول کرد جبهه ای در جایی گشوده شده است و تنها بر وحدت برای حفظ امنیت کشور تاکید کرد. واژه ای که این روزها کمتر شنیده می شود.

مرگ طبیعی یا برنامه ریزی شده

سپاه پاسداران نهادی انقلابی با پیشینه ای پرافتخار است. نهادی که پس از پایان جنگ تحمیلی و پیوستن به برخی فعالیت های اقتصادی شبهه ناک، نارضایتی بسیاری از فرماندهان بی نام و فداکار جبهه ها را به همراه داشت.

همان ها که در اوان جوانی و در زمانی که می توانستند از انبان تجربه خود در سازندگی و پیشرفت کشور استفاده کنند، بازنشسته شدند و کار دست کسانی افتاد که کسی کمتر نامی از آنها شنیده بود.

همراهان و همرزمان باکری ها و همت ها یکی پس از دیگری از کار برکنار شده و میدان برای ترکتازی آنان باز شد که به خود اجازه می دادند برای حفظ "نظام" می توان خون بیگناه را بر سنگفرش خیابان ریخت. و آنان که برخلاف توصیه و تاکید آیت الله خمینی رهبر فقید جمهوری اسلامی نه تنها دخالت در امور سیاسی را سرلوحه کار خود قرار دادند بلکه در پی یک کودتای انتخاباتی منتخب مردم را به حصرخانگی بردند و کاندیدای منتصب خود را به پاستور فرستادند.

اقتدارگرایان نظامی و امنیتی همچنین با بحرانی کردن شرایط کشور و سرکوب هر اعتراضی، سکوت قبرستانی بر همه جا مستولی کردند.

وقتی سردار حسین علایی از غم فقدان برادران و همرزمانش می نویسد باز خشم یک عده برانگیخته می شود که چرا ایجاد شک و شبهه می کنید.

اما مرگ نه سردار در دهه پنجاه زندگی بعلت ناراحتی قلبی و تصادف امر غریبی است و نمی توان بسادگی از کنار آن گذشت. مرگی که برای برخی یادآور تسویه حساب است و از سر راه کنار گذاشتن. مرگی که مثل مرگ خیلی از روشنفکران و حوادث هوایی که برای فرماندهان سپاه پیش از این بود. مرگی که مانع از آن شده که شهید محمد رزم آرا در حماسه فتح خرمشهر باشد. مرگ هایی که هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد.

وفا غفاريان٬ رئيس هيات مديره شرکت مخابرات ايران و از مديران ارشد سابق سپاه و صنايع دفاع در حوزه‌ جنگ الکترونيک، عباس مهری از فرماندهان ارشد سپاه و جانشین دانشکده فرهنگی دانشگاه امام حسین، احمد سیاف زاده رییس سابق دانشگاه عالی پاسداران، منصور ترکان مدیرکل شرکت سازه و از سرداران جنگ، و اینک سردار احمد منصوری بعد از کشته شدن سه فرمانده جنگ در تصادفی در خراسان.

این سرداران هم جز بازنشستگان سپاه هستند مثل سردار حسین علایی. از زمانی که سردار ضداصلاحات، عزیز جعفری سکان فرماندهی سپاه را به عهده گرفت با رهنمودهای آیت الله خامنه ای طرح جوانگرایی در سپاه را دنبال کرد؛ ظاهرا او علاقه ندارد که همرزمان سابقش در ساختار مدیریت این نهاد نقش آفرینی کنند.

بدنه و فرماندهی سپاه به جا مانده از زمان جنگ و همراهان میرحسین موسوی ، نخست وزیر محبوب دوران دفاع مقدس است. همان ها که در جریان حوادث بعد از کودتای انتخاباتی حاضر نشدند در مقابل مردمی که "رایشان را فریاد می کردند" بایستند و حتی سرداران و خانواده هایشان در صفوف اعتراضی مردم جای داشتند.  همانها که موسوی آنان را "صاحبان انقلاب و حافظان جمهوری اسلامی می داند."

این شکاف تا آنجا پیش رفت که حتی در برخی از سخنرانی ها از توجیه سپاهیان صحبت به میان آمد و نشان داد در پس پرده پادگان ها همان نامه ها و بیانیه های اعتراضی که بی نام منتشر می شود بیشتر به سپاه پاسداران شباهت دارد تا این سرداران تا بن دندان مسلح که می گویند اگر نتیجه انتخابات نهم به میلشان نباشد، سالی خونین در پیش خواهیم داشت!

اینک ناصر انقلاب

سردار احمد منصوری از وی بعنوان " ناصر انقلاب" یاد می شود، از مبارزان انقلابی است سابقه چندین سال حبس در زمان پهلوی   را در پرونده خود دارد از اوایل دهه 41 به گروه ملل اسلامی پیوست و به چهار سال زندان محکوم شد.
پس از آزادی نیز وی بار دیگر به  گروه های مسلح پیوست و در سال 1354 به یازده سال حبس محکوم شد، محکومیتی که سه سال بیشتر به طول نینجامید و با خروش امواج انقلاب اسلامی او نیز همچون سایر انقلابیون از اسارت رهایی یافت.

از همان اوان انقلاب با پیوست به کمیته انقلاب اسلامی مسئولیت کمیته صنایع نظامی پارچین را عهده دار شد و سپس به سپاه پیوست.

از مربی گری تا مسئولیت معاونت مستقل آموزش ستاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه در پرونده این مدیر برگزیده سپاهی دیده می شود.

او که همچون بسیاری از همرزمانش به خیل بازنشستگان سپاه پیوسته بود، اما به فعالیت مربی گری و آموزش خود ادامه داده و حتی در مجموعه اداره آموزش شورای محترم نگهبان دستی داشت.

محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پیام تسلیت خویش این گونه از او یاد کرده است: مبارز پیشکسوت و یار دیرین انقلاب، پاسدار اسلام، سردار احمد منصوری، پس از عمری مجاهدت در راه خدا به جمع یاران شهیدش پیوست و دوستان خود را در سوگش داغدار نمود. همه کسانی که احمد منصوری را از نزدیک می‌شناختند، گواهند که او بحق نمونه انسانِ مومن، متقی، مخلص، فهیم و فداکار بود.

سردار احمد منصوری، خاطرات خویش از دوران مبارزه‌اش با رژیم پهلوی را در کتابی با نام خاطرات احمد منصوری که توسط مهدی جاودانی مقدم در سال ۱۳۸۹ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده،  بازگو کرده است که مطالب بکر و خواندنی دارد.

فرمانده سپاه نیز در بیان ویژگی های این سردار از دنیا رفته نوشته بود: بی‌شک برادر جانباز عزیزمان سردار سرتیپ دوم پاسدار حاج احمد منصوری از زمره مجاهدان گمنامی بود که سال‌های جوانی خویش را به مجاهدت خالصانه و مبارزه جانانه با حکومت طاغوت و تحمل سال‌ها شکنجه و زندان و پس از آن نیز در کربلاهای 8 سال دفاع مقدس و صحنه‌های پرخطر پاسداری و دفاع از انقلاب اسلامی ایران سپری کرد. آری آن آزاده سرافراز، بعد از دفاع مقدس نیز در عرصه‌های علمی و آموزشی کشور حضوری فعال و مستمر داشته و همواره در پی روشنگری، آگاه سازی و معرفی جریان‌های معاند و اهداف شوم آنها بود که دلسوزی، تلاش و جدیتش برای دوستان انقلاب امید آفرین و برای دشمنان بیم و وحشت را به همراه داشت و مصداق بارز "تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ" بود.

فرماندهان سپاه اینک در میانه آتشی که افراطیون برافروخته اند، تمامی اندوخته گرانباری را که حاصل رشادت ها و از جان گذشتگی های باکری ها و همت ها و جهان آراهاست، یک جا از کف می دهند. ورود نابهنگام سرداران به عرصه سیاست و پر کردن مناصب دولتی و کرسی های مجلس از یک سو و "چرتکه انداختن" برادران در معاملات میلیاردی و کلان، "سبزی" لباس "پاسداری" را در غباری از تردید قرار داده که آیا اینان خواهند توانست دگر باره در برابر گردنکشی های قلدران از "منافع ملی " و "کیان کشور" دفاع کنند یا غرق در فساد به پاسداری از منافع اقتداراگرایان و دزدان و غارتگران بیت المال می پردازند. 


 


وزارت امور خارجه افغانستان، ابوالفضل ظهره‌وند سفیر ایران در کابل را فرا خواند تا در مورد اظهارات اخیرش در رابطه به موافقتنامه آمریکا و افغانستان، توضیح دهد. اما عصر روز سه شنبه، این وزارت با انتشار اعلامیه ای از دیدار مستشار سفارت ایران در کابل با رئیس بخش شرق میانه و آفریقا در وزارت امور خارجه افغانستان خبر داد.

به گزارش بی بی سی، در این اعلامیه آمده است که: "هدف این ملاقات را مطالبه توضیحات پیرامون اظهارات اخیر جناب سفیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی ایران در کابل راجع به امضای موافقتنامه همکاری های درازمدت استراتیژیک میان دولت جمهوری اسلامی افغانستان و ایالات متحده آمریکا، تشکیل می داد."

دو روز قبل، رئیس مجلس سنای افغانستان اعلام کرد که سفیر ایران درکابل خواهان آن شده است که سنای افغانستان موافقتنامه استراتژیک آمریکا و افغانستان را امضا نکند.

این اعلامیه می افزاید که نجیب الله علی خیل، رئیس شرق میانه و آفریقا در وزارت خارجه افغانستان در دیدارش با محمد کاظم نعیمی مستشار سفارت ایران در کابل، "خاطر نشان ساخت" که افغانستان به عنوان یک کشور مستقل حق دارد که با هر کشور دیگری از جمله آمریکا "به عقد اسناد همکاری، مبادرت کند."

در بخش دیگر از اعلامیه وزارت امور خارجه افغانستان آمده است که در این ملاقات تصریح شد که امضای موافقتنامه استراتژیک با آمریکا، خواست مشروع مردم افغانستان بوده و "بدون شک در تقویت امن و ثبات و نیز رفاه مردمان منطقه، حائز اهمیت فراوان می باشد."

اظهارات آقای ظهره وند در مورد موافقتنامه استراتژیک آمریکا و افغانستان در نخستین هفته های کارش در کابل، واکنش شدید، مجلس سنا، مجلس نمایندگان و شماری از گروه های سیاسی افغانستان را بر انگیخت و در رسانه های داخلی افغانستان نیز بازتاب گسترده ای داشت.

سنای افغانستان از وزارت امور جارجه خواست که سفیر ایران در کابل را احضار کند و در مورد اظهارات اخیرش از او توضیح بخواهد.

ایران تنها کشور منطقه است که به موافقتنامه افغانستان و آمریکا واکنش نشان داده است.


 


دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی گذشته بیش از ۲۶۳ کلاس درس را در راستای اجرای سیاست‌های تفکیک جنسیتی به دختران اختصاص داده است. در مقابل ۸۷ کلاس هم به پسران اختصاص داده شده است.

 به گزارش روزنامه شرق این دانشگاه  با در اختیار داشتن بیش از ۱۷۰۰ دانشجو در مقاطع تحصیلی، اولین دانشگاهی در کشور است که به شکل رسمی تفکیک جنسیتی کلاس‌های درسی را اجرا کرده است. براساس اطلاعات رسمی از این دانشگاه، مسوولان در سال تحصیلی ۱۳۹۰-۱۳۸۹ بحث تفکیک جنسیتی برای کلاس‌های عمومی را که دارای تراکم جمعیتی بالایی هستند، عملیاتی کرده‌اند.

در حال حاضر بیش از ۳۵۰ کلاس تفکیک شده در دانشگاه علامه طباطبایی تهران وجود دارد و سهم دختران ۲۶۳ و سهم پسران تنها ۸۷ کلاس درس است، به عبارت دیگر سهم دختران در کلاس‌های تفکیک شده سه برابر پسران است.

از سوی دیگر آمار تعداد استادان و اعضای هیات علمی این دانشگاه نشان می‌دهد تنها دانشگاه علوم انسانی کشور ۴۲۹ استاد و عضو هیات علمی دارد که در مقام مقایسه به نظر می‌آید ۹۰‌درصد از ظرفیت آموزشی استادان دانشگاه علامه طباطبایی تنها باید صرف حضور در کلاس‌های درس تفکیک شده شود.

گزارش عملکرد دانشگاه علامه از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۰ که مربوط به دوره شش ساله ریاست حجت‌الاسلام شریعتی بر این دانشگاه می‌شود، به صراحت نشان می‌دهد تفکیک جنسیتی ۳۵۰ کلاس درس، طرحی آزمایشی و تنها مربوط به دروس عمومی است و احتمال آن می‌رود که با طی شدن مرحله آزمایشی این طرح، دامنه تفکیک جنسیتی گسترده‌تر و به کلاس‌های اختصاصی نیز برسد. جدا از گام بلند مسوولان دانشگاه علامه طباطبایی در اجرای سیاست‌های تفکیک جنسیتی در وضعیت کنونی، توسعه پردیس‌های دخترانه و پسرانه در این دانشگاه از جمله طرح‌هایی است که با جدیت در حال پیگیری است. «حجت‌الاسلام سید صدرالدین شریعتی» هفته گذشته درباره آخرین وضعیت احداث پردیس دختران این دانشگاه اظهار کرد: برخی از ساختمان‌ها و دانشکده‌های دانشگاه علامه قرار است جابه‌جا شود و ما می‌توانیم از دانشکده‌های بزرگ‌مان که خالی شده به عنوان پردیس دختران استفاده کنیم. وی زمان راه‌اندازی دقیق این پردیس را اعلام نکرد و گفت: راه‌اندازی یک پردیس دانشگاهی کار زمانبری است، بنابراین نمی‌توان زمان دقیقی اعلام کرد. در این پردیس شرایطی را به وجود خواهیم آورد تا دختران با خیال آسوده به فعالیت‌های آموزشی و ورزشی و پژوهشی خود بپردازند.


 


مقامهای افغان روز سه شنبه از بازداشت دو مرد به اتهام جاسوسی برای ایران و انجام اقدامات تروریستی خبر دادند. در یک نوار ویدیویی که بدست بخش افغان رادیو اروپا/رادیو آزادی رسیده، دو مرد به نام های "سید کمال" و سیدحسین" به اتهام های خود اعتراف می کنند.
این دو شهروند افغانستان در این نوار ویدیویی گفته اند آنان عضو "سپاه محمد" بودند که گروهی از پناهندگان افغان در ایران است و توسط سپاه پاسداران آموزش دیده اند.
سیدکمال گفته است که اعضای این گروه به افغانستان اعزام شده اند تا دست به عملیات خرابکارانه بزنند و همچنین اطلاعات جمع آوری کنند.
روز یکشنبه نیز خبرنگار خبرگزاری نیمه دولتی فارس در کابل به اتهام جاسوسی بازداشت شد.


 


سید ابراهیم نبوی

ثروتمندان میلیاردر، انتخابات فرانسوی

این هم داستانی است از جامعه پارادوکسیکال فرانسه که من ایرانی می توانم آن را بفهمم، ولی طبیعتا درک آن برای خیلی ها دشوار است. بقول سهراب خان ملت فرانسه یک رئیس جمهور بد را عزل کردند. برای دوستی نوشتم، این حرف درست، ولی من می گویم 52 درصد از مردم فرانسه که کشورشان را دوست دارند، اشتباه کردند و سرنوشت بدی را انتخاب کردند، آن 48 درصد دیگر هم که مملکت شان را دوست دارند، مصلحت کشورشان را درست تشخیص داده بودند، ولی رای نیاوردند. باز هم خدا را شکر که ناپلئون بناپارتی نمی آید که بناپارتیسمی را آغاز کند، بالاخره ملت اشتباه می کنند. مثل افراد، وقتی دیدند انتخاب اشتباهی کردند، پنج سال بعد طلاق می گیرند. یکی بهتر یا بدتر را انتخاب می کنند. البته فرانسوی ها کمی عاشق پیشه و اهل شیدایی اند، این همه شورش و انقلاب هم در تاریخ شان به همین دلیل است. شاید هم به همین دلیل است که این همه مردم دنیا می روند پاریس را ببینند و هر چه هنرمند دیوانه در دنیاست جمع شده در پاریس، شده جمع زیبایی آفرینان و رویاپردازان دیوانه، بالاخره عالم دیوانگی هر چه باشد از عقلانیت بهتر است. حتی حالا که اولاند انتخاب شده من بازهم ترجیح می دهم اگر می خواهم سفری به اطراف بکنم پاریس بروم نه آلمان. البته اگر پاریس رفتم قطعا این مجله ای را که نوشابه امیری با خودش آورده بود، می گیرم و می خوانم. فهرستی نوشته بود از میلیاردرهای چپ از جمله مدیر پژو و مدیر لورآل و مادام بتانکور و خیلی های دیگر. فرانسوای دوم، بعد از فرانسوا میتران، قول داده که از شرکت های بزرگ مالیات بیشتری می گیرد و میزان مالیات بر ثروت و ارث را بالا می برد. یکی از بلاگر های فرانسوی هم نوشته بود از همین حالا ماشین های لوکس میلیاردرها برای پناهندگی مالیاتی به بلژیک و سوئیس صف کشیده اند. به نظرم آن کسی که انتخاب شده بهتر تقسیم خواهد کرد، اما هم به دلیل کاهش قدرت جهانی و هم مهاجرت میلیاردرها از فرانسه، ثروت کمتری برای توزیع کردن وجود خواهد داشت. در نتیجه مردم فرانسه هم فقیر تر می شوند هم نقش جهانی شان را از دست می دهند.

املت دسته دار با ملاقه و خودکار

raport_910219.jpg

هفت هشت تا کتاب برداشته فرستاده، بچه خوبی است، شعر هم می داند. وجه مشترک مان هم شاید علاقه به کارهای " ناصر فیض" باشد که در " هیچ گوئی" سلطانی دارد می شود عظیم. چاپ پنجم " املت دسته دار" ش رویت شد همراه کتاب مستطاب " نزدیک ته خیار" که لابد بقول خودش که در مقدمه نوشته کمی شیرین و کمی تلخ است، اما " هیچ چیزی بجز آبلیمو، مزه آب لیمو ندارد". شعر ناصر فیض هم شبیه همین آبلیموست، هیچ چیزی مزه اش را ندارد جز خودش. آفریدن طنز و به نظرم زیبایی از " هیچ" شاهکار اوست و مهمل گویان سترگ عالم در این باب بسیار تلاش کرده اند. البته هم مساله مهمی است. وقتی اکثر جدیاتی که در جهان فلسفه و سیاست و اخلاق و دین و فرهنگ وجود دارد، مقادیر معتنابهی دروغ است و مقادیر انبوهی مزخرف، محض پارودی هم که از صنایع مهم فرنگستان است، باید مبالغی مزخرف بگوییم که بفهمند ناصر فیض هم اهل بخیه است. البته ناصر فیض چند خصوصیت ویژه وطنی دارد که بعضی را باید پهن کرد روی بند رخت جلوی باد که مرده شور ببرد و بشوردش، بعضی را هم باید با آب طلا نوشت و حفظ کرد. اول اینکه مثل همه نسل ما محکوم به دروغ است، گاهی اجتناب می کند و " هیچ" می گوید. اگر بپرسید چطور؟ می گویم همین طور که شعر " یواشکی" اش با شعر " رسمی و منتشرش" فرق می کند. هم می داند چه خبر است، هم می تواند رندانه بگوید، ولی در این وضعیت " آنومی فرهنگی" رفته سراغ " هیچ" و اتفاقا " هیچ" را بی نظیر می گوید. دوم این که وقتی قرار است دانش خودش را در عالم شاعری نشان بدهد، هم می فهمیم شعر را عالی می فهمد، هم بلد است سنگین ترین مباحث شعری را چنان آسان بگوید که مثل املت خوشمزه و مثل نزدیک ته خیار اندکی تلخ و البته مقادیری شیرین باشد. نشانه اش هم سه شعر بسیار غریب اش " سبک خراسانی" و " سبک عراقی" و " سبک هندی" که خواندنش برای هر که شاعر فارسی گوی است، اگر چه خودش " ترکی گوی" هم هست، لازم است. بروید و بخوانید این سه را در املت دسته دار. سوم اینکه آئینه است از وضع خودمان، یعنی یک " هیچ" بزرگ. همه حق دارند و همه دروغ می گویند، فیلسوف مزخرف می گوید، شاعر می شود " از درآمد علیرضا قزوه/ با سر آمد علیرضا قزوه" که این یکی شعرش بی تردید از اخوانیات و طنزها و سیاسی ترین شعرهایش هست. مقدمه هایش مثل آب روان است و نثرش عجیب چند لایه و چند پهلو. آن رندی را که " تودار" است و نه " بودار" به قول برنارد شاو به نقل از ناصر فیض دارد و این واکنش عالم اطراف اوست. وقتی همه دروغ می گویند، و همه هم تائید می کنند، و عده ای هم برای فاش کردن دروغ آنها که دروغ می گویند دروغ های دیگری می گویند، شاعر چه می تواند بگوید که هم گفته باشد و هم نگفته باشد؟ از اینها که بگذریم، خنده آفریدن از هیچ، داستان ساختن از هیچ، نمایش دادن هیچ، و نوشتن از هیچ یکی از واکنش های عمیق و دقیق نسبت به این لایه ضخیم دروغی است که برسر همه حقایق کشیده شده است. ناصر فیض در پارودی ساختن و تقلید بی نظیر است، بخصوص شطحیات او که وغ وغ ساهاب هدایت شوخی می کند با شطحیات نامربوط احمد عزیزی و شوخی هایش با رباعی های شهرام شکیبا و قس علیهذا. تضمیناتش هم، اگر آنها را هم پارودی بدانیم ویژه خودش است. شعر را از فلان و بهمان می گیرد و دست می اندازد و دست انداختن اش می شود شعری برتر از شعر شاعر اصلی و کمتر داریم تضمینی که از شعر اصلی بهتر باشد. خصلت دیگر املت دسته دار و سایر کارهای ناصر فیض این است که به نوعی اگر چه داستان خانواده شاعران این مملکت است و از همین رو ارزش تاریخی هم دارد، اما به اخوانیات خصوصی با مصرف خصوصی تبدیل نشده است. و آخرین خصلت او اینکه مثل اکثر اهل ادب ترک است و برخلاف اکثر اهل شعر آنقدر راحت حرف می زند، که نمی دانی شعر می خوانی یا داری تلفنی حرف می زنی. به نظرم او مانند حضرت ملانصرالدین در شعر طنز پس از انقلاب، به علاوه شعرهای طنز سیمین بهبهانی و نیمادهقانی خصلتی ویژه و کاملا متمایز دارد. به نظرم او از نظر ویژگی شعر طنز اولین یا جزو پیشگامان شعر طنز مدرن فارسی است. هی می گویم فارسی و یادم می رود که تاکید کنم که پدرش ترک است و خودش هم طبیعتا و رابطه اش با قم بر سرکنگبین اش فزوده و چه شعرهای ترکی اش و چه ترکی گفتن در میان شعر فارسی اش بسیار زیباست. کتابهایش را سوره مهر وابسته به دفتر طنز حوزه هنری در شکلی بسیار شیک و تمیز، با جلدسازی، حروفچینی و صفحه بندی بسیار زیبا درآورده، املت دسته داری که فعلا با دسته اش در دست من است، چاپ پنجم آن است و در سال 1390 منتشر شده. هر که ناصر فیض را نخوانده بخواند که از دست می دهد و مجبور می شود علیرضا قزوه بخواند.

اصلاح طلبان از سبزها جدا بشوند یا نه؟

خوبی ایران این است که هیچ کس در آن در هیچ شرایطی شکست نمی خورد. بقول یکی از روحانیون که در دهه شصت هر وقت باران می بارید، او را مامور خواندن نماز جمعه می کردند، برای اعتراض به صدام حسین که ادعا کرده بود در جنگ ایران و عراق پیروز شده، گفته بود: " اگر عراق پیروز شده، ما هم پیروز شدیم، پس کی شکست خورده؟ حالا حکایت جبهه پایداری و جبهه متحد است. رجانیوزی ها فعلا جشن گرفته اند و تیتر زده اند که همه نامزدهای جبهه پایداری از تهران به مجلس رفتند، جبهه متحد هم اعلام کرده هم در کل کشور و هم در تهران پیروز شده. موفقیت به همین می گویند، مملکت خوبی داریم، فقط اگر آمار وقایع را هم داشتیم، بیشتر خوش می گذشت. البته فعلا نرمک نرمک دارد حرف زده می شود که اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری آینده شرکت کنند و عارف نماینده آنها بشود. یکی می گوید مثل سیب زمینی است، یکی می گوید مثل شلغم است، یکی می گوید مثل خیار است. به نظرم سبزها باید از اصلاح طلبان جدا شوند، یعنی آن گروه سبزها که قرمز نیستند، از آن گروه اصلاح طلبان که محافظه کار نیستند، جدا شوند. جدا شدن همیشه بد نیست. بالاخره پیش می آید.

کوهنوردی مختلط هم ممنوع

دانشگاه دختران که تاسیس خواهد شد، هر وقت بهار آمد و وقت خرمن شد انشاء الله ده تا دانشگاه دختران با همت برادران دانشجو سبز می شوند از همه جا. فعلا آقای وزیر علوم اعلام کرده که دانشگاههای کشور باید جدا بشود، البته همفکران همین وزیر می خواهند رئیس مجلس را یک زن بگذارند، زنان همفکرشان هم مخالفند. اتوبوس و مینی بوس و آسانسور هم که جداست، شما بشینید عقب ایشان بنشینند جلو. دیروز هم نیروی انتظامی 45 دختر و پسر را که با همدیگر کوه می رفتند دستگیر کردند. بیمارستان ها هم که یواش یواش جدا می شوند. بقیه جاها هم که جدا بودند، فقط مانده مثل مجاهدین خلق اعلام کنند خانواده هم باید تفکیک جنسیتی بشود، زنها جدا باشند و مردها جدا.  

ایرج قادری در بی بی سکینه آرام گرفت

تنها سرنوشتی که ایرج قادری در سن بیست سالگی نمی توانست پیش بینی کند، همین بود که وقتی مرد، تیتر بزنند " ایرج قادری در بی بی سکینه آرام گرفت." خانواده آن مرحوم هم برای اینکه زودتر جمعش کنند، سریعا مراسم کفن و دفن را انجام دادند و هزینه برگزاری مجلس ختم را به مرکز حمایت از کودکان سرطانی دادند. باز هم خدا خیرشان بدهد. البته هنوز کشف نکردم که دادن هزینه عروسی یا عزا به جایی یا کسی چه معنی دارد؟ مگر بدهکاری به خدا یا عزاداران داریم که حتما باید پولی را بدهیم؟ در هر حال کمک به محک خوب است. ولی اینکه هر کسی بمیرد و فورا داغ ننگ مسعود ده نمکی را به پیشانی اش بزنند و مسعودخان یک عکس در کنار ایرج قادری منتشر کند که روز قیامت هم نکیر و منکر بابت همان عکس بازجویی کنند، چندان جالب نیست. یعنی خودمانیم خیلی بد است. می شود همین که وقتی ایرج قادری را در سایت تابناک می بینی انگار سردار سپاه بوده، و اگر در سایت های سینمایی می بینی انگار کاشف فیلمفارسی بود. تا زنده ایم باید چهره دروغین داشته باشیم وقتی هم که مردیم، بقیه چهره دروغین از ما می سازند. انگار خودمان چه عیبی داریم؟


 


فرمانده نیروی انتظامی با اعلام اینکه نزاع در چند سال اخیر افزایش داشته است می گوید: افزایش نزاع تابع تورم، شرایط جوی و خشکسالی و در برخی از مناطق به علت مشکلات فرهنگی است.

به گزارش مهر،  اسماعیل احمدی مقدم امروز سه شنبه در نشست فرماندگان پلیس پیشگیری کشور نسبت به کاهش آستانه تحمل افراد در ایران هشدار داد و گفت که پیامد این امر بالا رفتن نرخ قتل در کشور است.

فرمانده پلیس در بخش دیگری از سخنانش بار دیگر خواستار برخورد با زنان و دخترانی شد که نوع پوشش آنان مورد قبول جمهوری اسلامی نیست و گفت: باید با مانکن های بدحجاب در فرودگاهها برخورد شود و قانون در مورد این افراد اجرایی شود.

 


 


سیدهادی خامنه ای دبیر کل مجمع نیروهای خط امام با حضور در منزل مهدی کروبی با خانواده این روحانی دربند دیدار کرد.

به گزارش کلمه، وی در این ملاقات ضمن اشاره به سابقه آشنایی خود با شیخ اصلاحات گفت: سابقه دوستی ما قدمتی نزدیک به پنجاه سال دارد که از همان ابتدا با همکاری در امر مبارزه تداوم و گسترش یافت.

سیدهادی خامنه ای با تاکید بر اینکه آقای کروبی به حق از معدود چهره هایی بود که در صحنه های خطر با شجاعت وارد می شد و نگران هزینه های آن هم نبود در ادامه خاطر نشان کرد: تعهد، صداقت و مسئولیت پذیری آقای کروبی را همه از نزدیک دیده اند و کسی نمی تواند آن را انکار کند.

وی همچنین با تمجید از همراهی و شکیبایی همسر و خانواده کروبی آن ها را به صبر و توکل دعوت و اظهار امیدواری کرد تا هرچه سریعتر با آزادی آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد و سایر زندانیان، چشم همه علاقمندان به آن ها روشن شود.

سید هادی خامنه ای چندی پیش نیز در دیدار با فرزندان میر حسین موسوی و زهرا رهنورد با اشاره به خاطره ای از دیدار با میرحسین موسوی گفته بود: وقتی در سال ۵۶ از زندان آزاد شدم، پس از چند سال که آقای میرحسین را ندیده بودم، ایشان تماس گرفت و دعوت کرد که به منزلشان بروم. اتفاقا تعدادی از نیروهای سیاسی و مبارز را هم ایشان به این میهمانی دعوت کرده بود. آن جلسه و مباحث مطرح در آن از خاطرات فراموش نشدنی من از آن روزهاست.

این نمایندۀ سابق مجلس در آن دیدار مواضع این عزیزان در ایام انتخابات را سندی ماندگار در بیان کاستی های موجود و چشم انداز آینده دانسته و گفته بود: مباحثی که در ایام انتخابات مطرح شد، همگی کارشناسانه و حاکی از تسلط آقای موسوی به حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بود.

وی با اظهار خرسندی از آن دیدار گفته بود به هر میزان اهداف بزرگتر و متعالی تر باشد زحمات و سختی ها برای رسیدن به این اهداف نیز بیشتر است. جمع شما فرزندان و این خانواده اهل علم و فضل و هنر هستید و ان شاء الله این ایام را با صبوری و توکل بر خدا پشت سر خواهید گذارد. من امیدوارم تلخی ها و سختی های این روزها هر چه زودتر با آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به شیرینی مبدل گردد.

 


 


سه تن از روزنامه نگاران روزنامه دولتی ایران به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که به دنبال چندین روز هشداردرخصوص نحوه لباس پوشیدن  توسط کارکنان توسط ماموران حراست موسسه مطبوعاتی ایران، امروز (سه شنبه ۱۹ اردیبهشت) دامنه تذکرات و برخورد با کارکنان این موسسه افزایش چشمگیری یافت به نحوی که در برخی موارد تذکرات یاد شده به احضار روزنامه نگاران به دفتر حراست روزنامه و تهدید  آنها به اخراج از روزنامه انجامیده است.

روزنامه ایران هنوز واکنشی درباره این خبر نشان نداده است.روزنامه نگاران یاد شده که خواستند نامشان مطرح نشود گفتند که امروز چندین مامور حراست جلوی درب این روزنامه ایستاده و به کارکنانی که وارد می شدند در خصوص نحوه پوششان تذکر داده اند. آنها از مردان خواستند که از پوشیدن لباس آستین کوتاه خودداری کنند و در خصوص نحوه آرایش کارکنان زن این رسانه نیز هشدار داده اند. به گفته منابع یاد شده تنها در روز ۱۹ اردیبهشت ماه، ۶۰ نفر از مردانی که در موسسه ایران مشغول به کار هستند به حراست فرا خوانده شده و در برخی موارد تهدید به اخراج شده اند.

 

یکی از خبرنگاران این روزنامه به کمپین گفت:« از فردای انتخابات مجلس (روز جمعه ۱۵ اردیبهشت) به گفته کارکنان موسسه ایران، حراست موسسه ایران برخوردهای دور از شانی با کارکنان این موسسه داشته است… امروز و دیروزدر ابتدای در ورودی موسسه ایران چندین مامور حراست ایستادند و نسبت به آرایش خانم ها و لباس آستین کوتاه آقایان ایراد گرفتند.» به گفته منابع یاد شده در روزنامه ایران « ماموران حراست روزنامه ایران وابسته به نهاد های اطلاعاتی و امنیتی هستند که چند سالی است در این روزنامه مشغول به کار شده اند.» آنها همچنین مدعی شدند که نحوه برخورد حراست روزنامه ایران با کارکنانش با نگرانی و اعتراض شدید کارکنان این موسسه همراه بوده است: « این کار با حمایت مستقیم جوانفکر سرپرست روزنامه ایران و مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا ) و مشاور ئبیس جمهوری صورت می گیرد

 

یکی دیگر از روزنامه نگاران روزنامه ایران به کمپین در خصوص سختگیری در خصوص نحوه لباس پوشیدن در یکی از بزرگترین موسسات انتشاراتی دولتی که بیش از ۶۰۰ پرسنل در بخش های مختلف دارد گفت: « برخی از کارکنان در تحریریه  حتی  شروع کردند به خندیدن واین که مثلا از فردا ساق دست مان میکنیم و ازاین چیزها و حراستی ها حدود ۶۰ نفر را به حراست معرفی کردند که این افراد حراست را مسخره کردند. البته از روز شنبه به مدیران میانی و دبیران سرویس موسسه ایران تذکر داده بودند و کسی فکر نمی کرد که جدی باشد. از روز یک شنبه و دو شنبه تذکر میدادند و از امروز (سه شنبه ۱۹ ادریبهشت) برخورد عملی را شروع کردند

 

یکی از روزنامه نگاران روزنامه ایران به کمپین گفت: « محمود احمدی نژاد نیز بارها اعلام کرده است که برخورد گشت ارشاد با جوانان کشور را قبول ندارد و این شیوه را نمی پسندد اما مشاور او این روزها در موسسه تحت مدیریت خود همان برخورد گشت ارشاد را نه در خیابان که در یک موسسه خبری واطلاع رسانی در پیش گرفته است

 

مدیر موسسه انتشاراتی ایران که روزنامه ایران از زیر مجموعه های ان به شمار می رود به عهده علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی محموداحمدی نژاد است، سال گذشته به دنبال انتشار ویژه نامه ای که مخالفان دولت می گویند در آن حجاب اجباری را مورد انتقاد قرار داده بود، به دادگاه احضار شد و پس از دادگاهی شدن به شش ماه زندان محکوم شد.

 

ویژه نامه ۲۵۸ صفحه ای «خاتون» در مرداد ماه سال ۹۰، حاوی مطالبی بود که در آن به انتقاد از «چادرسیاه» که از سوی دستگاه های حکومتی نماد حجاب رسمی به شمار می رود پرداخته بود. در این ویژه نامه، مهدی کلهر از افراد نزدیک به محموداحمدی نژاد در مصاحبه ای رنگ سیاه چادر را تقلیدی از لباس مشکی مردان و زنان غربی در «مجلس های شبانه عیاشس اروپا» در زمان سلطنت ناصرالدین شاه دانسته بود. او در این مقاله گفته بود که «از لحاظ فلسفه حجاب که درقرآن آمده که زن خودش را در مقابل تیر نگاه هیز مردان قرار ندهد، قطعا چادر مشکلی بدترین پوشش است چون چهره زن را قاب می کند


 


دادستانی تهران با اعزام سید حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی به بیمارستان هاشمی نژاد مخالفت کرد.

 

دلیل مخالفت دادستان تهران، انتشار نامه آقای ملکی به رییس قوه قضاییه است. 

این فعال حقوق بشر پیش از این در نامه ای خطاب به آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه گفته بود «امروز آنقدر که از تعطیلی قانون اساسی، قانون شکنی و ظلم رنج می برم از بیماری و درد حسمانی رنچ نمی برم» وی در ادامه این نامه از عدم استقلال قوه قضاییه و قضات مصلوب الاختیار گله کرده بود و از شکنجه ها و بازجویی های خلاف قوانین در بازداشتگاه های نهادهای امنیتی و انتظامی گفته بود. 

به گزارش وبسایت کلمه، نزدیکان سیدحسین رونقی ملکی می گویند، وی که پیش از این ۴ بار در بیمارستان فوق تخصصی هاشمی نژاد بستری و تحت عمل جراحی کلیه قرار گرفته و پس از بازگردانده شدن به زندان از ناجیه کلیه دچار عفونت و خونریزی شده بود باید روز دوشنبه هجدهم اردیبهشت ماه به خاطر وخامت اوضاع جسمی و برای تشخیص به بیمارستان هاشمی نژاد اعزام می شد که با مخالفت دادستانی تهران وی به این بیمارستان اعزام نشد.

سیدحسین رونقی ملکی وبلاگ نویس در بند، در نامه خود به رییس قوه قضاییه از نهادهای فرا قانونی اسم برده و گفته بود «در حکومت قانون، هیج مقامی مافوق قانون نیست اما متاسفانه فروپاشی اخلاق در دستگاه های سیاسی و امنیتی کشور، مانعی بزرگ در برابر حکومت قانون است» و از رییس قوه قضاییه خواسته بود که جلوی قانون شکنی ها و بی قانونی ها را بگیرد و نگذارد شان و جایگاه قوه قضایی برای همیشه در اذهان عمومی از بین برود.

این زندانی سیاسی که در حال حاضر نزدیک به ۲ ماه است اعتصاب درمانی کرده و از پذیرش هرگونه درمان، عمل جراحی و دارو خودداری می کند در نامه خود سکوت را جایز ندانسته و عنوان کرده بود: «من با تمام خطراتی که سلامتی مرا تهدید می کند و احتمالا مرگ تدریجی من را در پی خواهد داشت در داخل زندان تن به عمل جراحی نخواهم داد و از درمان و مصرف دارو خودداری خواهم کرد تا آنها که با تازیانه استبداد تلاش می کنند مرا ساکت کنند بدانند که در مقابل تهدید، ظلم و ستم سر خم نخواهم کرد».

این فعال حقوق بشر با وجود بیماری حاد کلیوی از تاریخ ۲۲/۹/۸۸ در زندان به سر می برد. خانواده رونقی بارها اعلام کرده اند: با وجود بیماری کلیوی و خطر جانی برای حسین که دادستانی و زندان از آن اطلاع دارند اطلاعات سپاه با درمان و مرخصی استعلاجی وی مخالفت می کند و این نگرانی ما را در مورد سلامتی و حفظ جان وی افزایش داده است.


 


فدراسيون فوتبال ازبکستان در اقدامی غيز متعارف، فهرست محرمانه بازيکنان تيم ملی ايران برای سفر به اين کشور را در سايت خود منتشر کرد.

مربی تيم ملی ايران اين مسئله را «يک اقدام کاملاً غيرحرفه‌ای» دانسته و ارسال فهرست به ازبکستان را نه برای اعلام عمومی، بلکه صرفاً برای دريافت رواديد عنوان کرده است.

به گزارش رادیوفردا، فهرست ۳۳ نفره تيم ملی فوتبال ايران در شرايطی اعلام شد که هنوز هفته پايانی رقابت‌های ليگ برتر برگزار نشده، قهرمان مشخص نيست و احتمال کاهش انگيزه برخی بازيکنان برای درخشش مقابل ديدگان سرمربی تيم ملی ايران وجود دارد. کاهش انگيزه ای که می تواند دو جانبه باشد، به اين معنا که بازيکنان دعوت شده را نيز تحت تاثير قرار دهد.

اميد نمازی دستيار کارلوس کی روش با اعتراض به اقدام نامعمول فدراسيون فوتبال ازبکستان گفت: «هنوز چند روز تا شروع اردوی تيم ملی باقی‌مانده و ليگ برتر هم تمام نشده، حالا با اين وضع، ليست تيم ملی در تمام نشريات چاپ خواهد شد و کار ازبکستان قابل قبول نيست.»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته